پرورش درختان میوه  . سیب و گلابی .هلو وشلیل

پرورش درختان میوه . سیب و گلابی .هلو وشلیل

در مورد پرورش علمی وعملی درختان میوه مناطق معتدل مطالب جدیدی ارائه خواهد شد.
پرورش درختان میوه  . سیب و گلابی .هلو وشلیل

پرورش درختان میوه . سیب و گلابی .هلو وشلیل

در مورد پرورش علمی وعملی درختان میوه مناطق معتدل مطالب جدیدی ارائه خواهد شد.

کمبود منیزیم

     

نقش منیزیم در درختان میوه

منیزیم تنها عنصر فلزی موجود در کلروفیل می‌باشد و به عنوان هسته مرکزی سازنده کلروفیل معرفی می‌شود. بنابراین منیزیم بطور غیر مستقیم در متابولیسم و فتوسنتز درختان میوه نقش دارد. منیزیم همچنین در فعالیت آنزیم‌ها در گیاهان نقش داشته و حامل‌های فسفری را که در جذب سایر عناصر مؤثر می‌باشند فعال می‌کند. منیزیم با شرکت در چرخه اسید سیتریک به عنوان یک چرخه متابولیسمی‌در گیاه، در تنفس گیاهان دخالت دارد. منیزیم در درختانی که تولید روغن می‌کنند مانند زیتون، نقش مثبتی در افزایش روغن تولیدی دارد، این موضوع در مورد گردو و بادام نیز صادق است. این عنصر در سنتز پروتئین در گیاهان نیز دخالت دارد. در درختان میوه هسته دار مانند هلو، گوجه سبز و مرکبات منیزیم در ساخت هسته نقش فعالی دارد. برای مثال باغهای مرکباتی که دارای ارقام هسته دار هستند نسبت به باغهایی که دارای ارقام بی هسته هستند علائم کمبود منیزیم را زودتر نشان می‌دهند.

علائم کمبود منیزیم

همانطور که توضیح داده شد، چون منیزیم نقش اساسی در ترکیب کلروفیل (سبزینه) دارد اولین علامت ناشی از کمبود آن زردی برگها می‌باشد بطوری که بین رگبرگها در پهنک برگ به رنگ زرد در می‌آید. از آنجایی که منیزیم در گیاه پویاست (متحرک) در هنگام بروز کمبود از قسمت‌های مسن تر به قسمتهای جوانتر منتقل می‌شود، بنابراین علائم کمبود آن ابتدا در برگهای پیر ظاهر می‌شود. چون کمبود منیزیم باعث کاهش میزان کلروفیل می‌شود عملیات فتوسنتز کاهش یافته و در اثر کاهش فعالیت متابولیکی گیاه، رشد رویشی و عملکرد نیز کاهش می‌یابد. ظهور لکه‌های ارغوانی (آنتوسیانین) در بین رگبرگها که به تدریج نکروزه شده و متعاقب آن ریزش برگها نیز حاصل کمبود منیزیم می‌باشد. از آنجایی که در درختان میوه تجمع منیزیم در میوه‌ها بیشتر از برگها است درختانی که باردهی زیادی دارند کمبود منیزیم را در برگهای خود زودتر نشان می‌دهند. میوه هایی که از لحاظ منیزیم غنی هستند میزان کلسیم کمتری دارند. درختان میوه‌ای که کمبود منیزیم دارند، میوه‌های کوچکتری نیز تولید می‌کنند.

نقش منیزیم در تغذیه گیاهی:
– قسمتی از مولکول کلروفیل
– مؤثر در متابولیسم ازت و فسفر
– مؤثر در سنتز پروتئین
– مؤثر در جذب آب به‌وسیله گیاه

علائم کمبود منیزیم:
– بی‌رنگی بین رگبرگ‌ها
– ظهور علائم در برگ‌های مسن
– کاهش رشد گیاه

کمبود منیزیم همراه با علائم زیر تشدید می‌گردد:
– خاک‌های شنی و اسیدی
– در خاک‌های غنی از پتاسیم و یا در اراضی که پتاسیم زیاد مصرف می‌شود
– دوره‌های سرد و مرطوب

محصولاتی که به کمبود منیزیم بیشتر حساسند:
– انگور، میوه‌جات، چغندرقند، سیب زمینی ، کلزا و غلات

کمبود منیزیوم

رنگ دار کردن میوه سیب

     

رنگ میوه نقش بسیار مهمی در ارتقاء کیفیت ،بازار پسندی وجذب مشتری دارد.در بازار، سیبهای که رنگ قرمز تندتری دارند با قیمت بیشتری به فروش میرسند و از نظر اقتصادی رنگ گیری میوه برای باغداران بسیار حائز اهمیت میباشد .تحقیقات وسیعی در خصوص بررسی عوامل دخیل در افزایش رنگ گیری میوه صورت گرفته که در اینجا مهمترین عوامل موثر، به طور خلاصه بیان میگردند.

 

عوامل ایجاد رنگ در سیب ترکیباتی که در ایجاد رنگ در سیب دخالت دارند عبارتند از آنتوسیانین ها،کلروفیل ؛کاراتنوئید ها و فلاونل ها .این ترکیبات میتوانند با هم مخلوط شده و در میوه تولید رنگ نمایند اما مهمترین آنها برای ایجاد رنگ قرمز در سیب آنتوسیانینها میباشند که در پوست میوه قرار دارند و مقدار آنها در موقع رسیدن میوه در بعضی از ارقام به ۵ برابر میرسد.مطالعات زیادی روی فرآیند تولید آنتوسین ها ومسیرهای بیوشیمائی آنها انجام شده است .

 

به طور خلاصه برای تولید آنتوسیانین ها وجود قند و فعالیت آنزیم فنیل آلانین آمینولیاز PAL)) ضروری میباشد. فاکتورها و عوامل زیادی روی فرایند ساخت آنتوسیانین ها دخالت داشته که ما بایستی فاکتورها مثبت را بهبود بخشیده و عوامل منفی را تا حد ممکن کاهش دهیم. مرحله رشد میوه و نوع رقم در تاثیر گیری از این عوامل بسیار مهم میباشند.مهمترین فاکتورهای که در فعال نمودن رنگدانه های آنتوسیانین تاثیر دارند عبارتند از:

 

۱- عوامل محیطی شامل:

الف – نور:   کمیت وطول موج نور مخصوصا طول موجهای آبی-بنفش،ماورای بنفش( UVوUV-B) در فعال نمودن آنتوسیانین ورنگ گیری میوه تاثیر زیادی دارد. طول موجهای دیگر تاثیر کمتری داشته و در این میان کمترین تاثیر مربوط به مادون قرمز بوده وحتی اثر بازدارندگی دارد

       ب- دما: هوای خنک مخوصا وجود شب های خنک تاثیر زیادی در رنگ گیری میوه وفعال شدن رنگ دانه های قرمز دارد. اثر مثبت دمای پائین چنانچه بعد از آن در دمای بالا باشد به طور کامل خنثی میگردد.بسیاری از محققان معتقدند که یکی از دلایل اصلی افزایش رنگ گیری در دمای پائین بدلیل افزایش فعالیت آنزیم فنیل آلانینلیاز در دمای پائین میباشد.

 

 ۲- ازت : افزایش میزان نیتروژن خاک و یا انجام محلولپاشی با آن باعث کاهش رنگ گیری میوه میشود مخصوصا اگر دیر هنگام مصرف گردد.تجربه نشان داده افزودن ازت بصورت اوره یا بفرمهای دیگر به خاک ویا محلول پاشی آن از خرداد ماه به بعد ( از فندقی شدن میوه به بعد) رنگ دهی میوه سیب را به تاخیر میاندازد هرچند استفاده ازت را باغداران جهت بزرگ کردن سایز میوه میدانند ولی اکثرا” در رنگپذیری میوه نتیجه عکس میدهد .

 

۳– پتاسیم: کودهای پتاس دار موجب افزایش آنتوسیانین شده و حتی اثرات منفی کودهای ازته را نیز میتوانند خنثی نمایند توصیه میشود از اواسط مرداد ماه به بعد در دو نوبت کودهای پتاس بالا از محصولات معتبر بصورت محلول پاشی استفاده گردد.

 

 ۴- فسفر: نتایج متناقضی در این خصوص وجود دارد و هنوز رابطه روشنی در مورد اثر فسفر بدست نیامده است.

 

۵- کودهای میکرو : تاثیر عنصر آهن بعلت اثر مستقیم در افزایش کلروفیل برگ  ، در آخر فصل رنگپذیری میوه سیب را تسهیل میکند افزودن عناصر میکرو  بصورت کلات بخصوص آهن و روی در خاکهای آهکی میوه های خوشرنگتری را موجب میشوند.

 

۶- آبیاری : کمبود و افزایش آب هردو باعث کاهش رنگ گیری میوه میگردند ولی تجربه شده در روزهای گرم ، آبیاری سطحی باغ باعث خنک شدن دمای باغ و تشدید رنگ میوه سیب میشود.

 

۷- عوامل فیزیولوژیکی:  مهمترین فاکتور در رنگپذیری میوه سیب را شامل میشوند میتوان به موارد زیر اشاره کرد :

نوع رقم درخت سیب ،   مرحله رشد میوه ،    اندازه درخت ،    نسبت میزان برگ به میوه ، تراکم ،  سیستم تربیت درخت،  هرس و تنک کردن میوه

 

۸- آفات و امراض : از مهمترین آفت موثر در رنگپذیری میوه سیب طغیان کنه قرمز اروپایی میباشد توضیح این نکته که در باغاتی که کنه قرمز اروپایی طغیان میکنند و برگها حالت سبزی خود را از دست میدهند رنگپذیری میوه سیب مختل میشود بنابراین سبزی و قدرت درختان در رنگپذیری نقش اساسی دارد لازم است باغداران در مبارزه با کنه قرمز جدیت نمایند.

 

روشهای مورد استفاده برای افزایش رنگ گیری میوه:

*   محلولپاشی با :

۱- تیوسیانات ( ترجیحا” تیوسیانات پتاسیم )، آلار ،  اتفون …

۲- کودهای حاوی پتاس بالا  آنهم ترجیحا”بعد از آبیاری درختان

۳-  کودهای مایع حاوی جلبک دریایی بعلت وفور اسیدهای آمینه طبیعی …

 

مناسبترین  زمان محلول پاشی برای درختان سیب از تیر ماه به بعد میباشد. از نظر فیزیولو‍ژیکی بعد از قهوه ای شدن دانه های سیب که اندوخته داخل میوه به حداکثر میرسد  میتواند زمانی مناسب برای شروع محلول پاشی جهت رنگدهی سیب و حتی محلول پاشی کلسیم برای سفتی و خوش طعمی و افزایش انبارداری مد نظر قرار گیرد. استفاده از کودهای مایع پتاسیم بالا که در بازار عموما” ۳۰% – ۴۰% – و حتی ۵۰% بصورت مایع عرضه میشود کاربردی ترین روش میباشد.

 

*   آبپاشی و خنک کردن میوه   (با خنک شدن میوه تجمع آنتوسیانین در پوست میوه افزایش میابد)

*    نور مصنوعی و   مواد منعکس کننده نور(استقرار مواد منعکس کننده نور از قبیل ورقه های آلومینیومی در فاصله ردیف درختان موجب افزایش نفوذ نور به بخشهای که در سایه قرار دارند شده و رنگ گیری میوه ها بهبود پیدا میکند)

معرفی اجمالی چند علف هرز

     

معرفی اجمالی چند علف هرز

شامل گیاهان:

بی تی راخ،تلخه،جو موشی،کنف وحشی،کاهوی وحشی،چچم،نیلوفر سفید،پنیرک،گل جالیز،آلاله،شقایق وحشی،نی،علف قناری،خرفه،علف هفت بند،بارهنگ کاردی،تربچه وحشی،ترشک،پیر گیاه،خاکشیر تلخ،سیلن،چسبک،خردل وحشی،تاجریزی،قیاق،گندمک،گل قاصد،لویی،شنگ،خارخسک، جغجغک،توق،ماشک گل خوشه ای،سیزاب

 بی تی راخ(شیرپنیر)
Galium aparin
Catchweed bedstraw

گیاهی است یکساله باساقه هایی چهارگوش که بلندی ان تا۲۰۰سانتیمتررسیده، وپوشیده از کرکهای خشن قلاب مانند است.تولید مثل ان توسط بذر صورت میگیرد.برگها پیرامونی و دارای۶-۸برگ در هر قسمت میباشد.برگها باریک ونیزه ای و در پایه نازک شده و دارای موهای زبر در حاشیه میباشد.
گلهای ان کوچک،سفیدرنگ و چهارقسمتی هستندکه برروی ساقه های کوتاه جانبی قرار دارند.غلاف بذر دو قسمتی بوده و هر نیمه تقریبا گرد است.بی تی راخ با ساقه های بلند و کرکهای خشن قلاب مانند،به دور ساقه های غلات پیچیده،به هنگام برداشت محصول ایجاد مشکل میکند.بی تی راخ دارای سه پرچم است که به جدار جام چسبیده اند.گل آذین گرزن محوری است که از مجموع سه گل تشکیل یافته است.
بی تی راخ از علفهای هرز مزارع گندم،جو،سبزی وصیفی،چغندرقند و نیشکر است.

روشهای کنترل:

در مزارع غلات(گندم و جو)از تو-فور-دی استفاده می شود.

تلخه

Goebelia alopecuroides

یک علف هرز مرتعی یکساله است که از طریق دانه تکثیر می یابد. در مناطق دیم رشد وسیعی داشته و مزارع را اشغال می نماید. از آنجائیکه سطح برگها از کرک پوشیده شده است، برای مبارزه با آن بهتر است از یک سم تماسی با غلظتی بیشتر از حد معمول استفاده شود.

جو موشی
Hordeum morinim
Wall barley(mouse barley(

علف هرزی یکساله دارای ریشه های افشان که از طریق بذر تولید مثل میکند. ساقه ها بالا رونده و دارای انشعاب،برگها در سطح دارای مو و به رنگ سبز،زبانک از نوع غشایی و طویل و بلند است.

این گیاه از علفهای هرز مزارع گندم، جو، سبزی و صیفی،یونجه و مراتع است.

روشهای کنترل:

دیفنزوکوآت(آونج) از ۳برگی تا اواسط پنجه زنی علفها

 کنف وحشی(قوزک)
Hibiscus trionum
Venice mallow

کنف وحشی ،گیاهی است یکساله که از طریق بذر تکثیر می یابد به ارتفاع۲۵تا۵۰سانتیمتر،با دمبرگها و ساقه هایی پوشیده از کرکهای زبر،ساقه های ان،عموما از طوقه اصلی منتج شده گرایش خزندگی ان بیش از ایستایی اش است.برگها از ۳ تا۵برگچه دندانه دار تشکیل شده که بریدگیهای عمیق هم در ان دیده میشود.کنف وحشی دارای گلهای منفرد و جذاب حشرات به قطر ۴ سانتیمتر، به رنگ زرد گوگردی، با مرکز جام گل صورتی یا سیاه است. گلبرگها پس از شکفتن سریعاً میریزند و کاسه گل ساختمان کیسه مانندی را به خود میگیرد که بذرهای فراوانی در ان تشکیل میشود. میوه کنف وحشی کپسول است.

کنف وحشی از علفهای هرز مهم باغهای میوه، مزارع پنبه، نیشکر، چغندرقند، سبزی و صیفی و زمینهای بایر است.

روشهای کنترل:

در مزارع پنبه از علفکش تریفلورالین به نسبت ۲ تا ۲٫۵لیتر در هکتار قبل از کاشت استفاده میشود.همچنین از دیورون(کارمکس) به میزان ۳ کیلوگرم درهکتار. در مزارع کنجد از الاکلر به نسبت ۵ لیتر در هکتار بعد از کاشت وقبل از سبز شدن کنجد و در یک نوبت استفاده میشود.

 کاهوی وحشی(گاو چاق کن)
Lactuca scariola
Prickly lettuce

علف هرزی است یکساله که توسط بذر تکثیر می یابد.دارای ریشه های طویل و زیرزمینی،ساقه ها بالا رونده،روی ساقه ها به طور پراکنده خارهایی وجود دارد،ساقه ها توخالی هستند.برگهابزرگ و لوبدارو دارای فرورفتگی های عمیق بوده ،روی رگبرگ میانی تعدادی خار وجود دارد.

روشهای کنترل:
برای مبارزه شیمیایی از علفکش تبو تیورون به میزان۳-۴لیتر در هکتار و یک نوبت در مزارع نیشکر استفاده میشود.
در مزارع کُلزا از تری فلورالین۲تا۲٫۵لیتر و اتال فلورالین۳تا۳٫۵لیتر در هکتار قبل از کاشت و مخلوط با خاک،در مزارع هویج از تری فلورالین۲تا۲٫۵لیتر قبل از کاشت و مخلوط با خاک و متروبوزین ۱کیلوگرم در هکتار و در مرحله ۲تا۳برگی علفهای هرز استفاده میشود
چچم
Lolium temulentum
Along-Along

چچم یا گیج دانه گیاهی است یکساله و تک لپه ای از خانواده گندمیان که از طریق بذر تکثیر می یابد. ساقه راست یا کمی گسترده،منفرد و چند تایی دارد.ارتفاع ان به ۳۰ تا۶۰و گاهی۹۰سانتی متر میرسد.
برگ و غلاف برگ صاف و ظاهراً سبز،فاقد مو و ضمائم، و پهنک آن مسطح و باریک است.سنبله های این گیاه قائم،سخت، و مسطح و طول انها از۳۰سانتیمتر متجاوز است.سنبلچه های چچم بر خلاف سایر گیاهان این جنس که دراز و کشیده اند، مسطح،پهن، وفشرده اند که۶تا۸گل درآنها دیده میشود.این سنبلچه ها سبز رنگ هستند. و به طور منفرد و متناوب در دو ردیف روی ساقه گل دهنده و در کنار فرورفتگی ان قرار گرفته اند. به قسمتی که لبه باریک آنها مقابل محور ساقه واقع شده سنبله را مسطح می نماید. طول محور گل۱۰تا۳۰سانتی متر است.گلومها سخت و عموما مساوی سنبلچه یا درازتر از ان هستند.طول گلوم گاهی به ۳میلیمتر میرسد. انتهای گلومل تحتانی نوک تیز، خشک و غشایی است. گاهی ریشک دارد وگاهی بدون ریشک است. گلومل فوقانی ان دارای دو دندانه است.دانه چچم داخل دو گلومل قرار دارد و بر خلاف سایر گونه هاقطور، بادکرده،شیاردار و عاری از موست.طول بذر چچم۲تا۶میلیمتر است.

چچم در اراضی زیر کشت غلات و سایر محصولات، زمینهای قابل چرا یا مراتع دائمی واراضی بایر می روید. در مزارع گندم،علاوه بر اینکه مانند سایر علفهای هرز،آب،نور،و مواد غذایی خاک را که باید برای گیاه زراعی مصرف شود جذب میکند دانه های با محصول مخلوط میشود و به دلیل سمی بودن برای انسان و دام ایجاد مسمو میت میکند که در این حالت ارزش غذایی محصول را به طور قابل توجهی میکاهد.سمیت ان مربوط به وجود تمولین اسید و یکی از گلوکوزیدها به نام ساپونین میباشد که برای انسان و دام خطرناک است.

روشهای کنترل:

برای مبارزه با این علف هرز میتوان قبل از کشت از علفکش ترفلان به میزان۲٫۵لیتر در هکتار و یا بعد از رویش از علفکش دالاپون به میزان۵تا۸ کیلوگرم در هکتار استفاده کرد. همچنین در مزارع غلات از دیکلوفوپ متیل (ایلوکسان) به میزان۲٫۵لیتر در هکتار استفاده میشود.

 نیلوفر سفید

alba Nymphea

گیاهی است چند ساله آبزی که مشکلات پوششی شبیه به آزولا را ایجاد میکند.
باید به خاطر داشت که استفاده از سموم علف کش جهت مبارزه با علفهای هرز آبزی باید با احتیاط همراه بوده و در حالت کلی توصیه نمی شود.

پنیرک(توله)
Malva neglecta
Common mallow

گیاهی است یکساله زمستانی یا دو ساله که ازدیاد ان از طریق بذر صورت میگیرد.برگهای این گیاه ساده،قلبی شکل وبه طور متناوب روی ساقه قرار گرفته اند. رگبرگهای پنجه ای دارند و موهای ستاره ای شکل چند سلولی انها را تزیین کرده است.در قاعده هر برگ دو گوشوارک قرار دارد. برگها دارای۵تا۷ لوب غیر واضح هستند.

گلهای توله منظم و هرمافرودیت است.کاسه گل از سه کاسبرگ آزاد منظم و جام از ۵ گلبرگ آزاد منظم و سفیدرنگ تشکیل یافته است.طول اجزای جام و کاسه با یکدیگر مساوی است.نافه از پرچم های متعدد و به صورت لوله ای در داخل گل که از پیوستن میله ها به وجود آمده، تشکیل شده است.انتهای پرچم آزاد است مادگی از تعداد زیادی کارپل که هر کدام یک تخمک واژگون دارد، تشکیل یافته است.میوه پنیرک گرد،فشرده و سطح خارجی آن ناصاف و خشن است و دانه های آن قهوه ای رنگند.

این گیاه معمولاً در زمینهای زراعی و بایر و مرطوب و هچنین اطراف آبروها روییده میشود.دام از این علف تغذیه میکند،ساکنان مناطق جنوبی کشور نیز از گیاه توله به صورت خام یا پخته استفاده میکنند.

روشهای کنترل:

در مزارع غلات(گندم وجو)از علفکش مکوپروپ پی+دیکلوپروپ پی به نسبت۲٫۵لیتر در هکتار و در مرحله۵تا۶ برگی شدن گندم استفاده میشود.همچنین تری بنورون متیل(گرانستار) به میزان ۱۵-۲۰گرم در هکتار.

 گل جالیز
Orobanche SP
Broom rape

گل جالیز گیاه انگلی بدون کلروفیلی که به وسیله بذر تکثیر می یابد. خسارتی که این گیاه وارد می آورد در بعضی از سالها تا۹۵درصد کل عملکرد مزرعه میرسد. گل جالیز گیاهی است علفی با برگهای فلس مانند که مجموعا۱۵۰ً گونه مهم دارد که در سراسر جهان پراکنده اند.درایران۳۰گونه از این جنس وجود دارد.

گل جالیز دارای ساقه گوشتی به رنگ سفید مایل به زرد است که ارتفاع ان به۳۰تا۴۰سانتی متر میرسد.گلهایی به رنگ زرد مایل به بنفش دارد که رنگ ان در حاشیه تیره تر میشود.گلها گاهی ارغوانی هستند و تولید بذر فراوان میکنند. این گیاه به حالت طفیلی روی ریشه بعضی گیاهان به سر میبرد.

ریشه گیاه گوشتی و به رنگ قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره و آبدار است که عمق ان بسته به عمق ریشه میزبان متفاوت خواهد بود.برگهای ان فلس مانند،کوچک وبه رنگ قهوه ای تا قرمز مایل به قهوه ای است.

گل نروماده مجتمع است و به صورت خوشه انتهایی یا سنبله انتهایی،و به ندرت به صورت منفرد،ظاهر میشود.هرگل معمولا در کنار یک برگ فلس مانند جای دارد.کاسه گل از چهار کاسبرگ پیوسته تشکیل شده ورنگ ان سفید نزدیک به زرد است. جام گل لوله ای و پیوسته است و از۵گلبرگ تشکیل شده است.رنگ آن قهوه ای کمرنگ و انتهایش بنفش بوده دارای چهار پرچم و مادگی و دو برچه است. تخمدان یکخانه،فوقانی و محتوی تعدادی تخمک واژگون است. میوه،خشک و شکوفا است که پس از رسیدن با شکافهای طولی باز میشود و بیرون میریزد.بذر گل جالیز کوچک و ذخیره ان کم است و تا ۱۲ سال در زمین باقی میماند.
روشهای کنترل:

پیشگیری از ورود بذرگل جالیز به مزرعه بخصوص همراه کود دامی مهمترین است. استفاده از گیاهان تله: ذرت، آفتابگردان، کتان و ترب وحشی. مبارزه با گل جالیز با کندن آن به دفعات، آیش گذاردن زمین، ضدعفونی کردن خاک و کاشت بذرهای مقاوم انجام میشود.
آلاله

Ranunculus repens

این گیاه که به جام کره موسوم است از خانواده آلاله چند ساله است و از طریق غده و دانه تکثیر می یابد. در حاشیه مزارع رشد کرده و خسارت می زند. علی رغم اینکه آلاله گیاهی چند ساله است با این وجود بهترین روش مبارزه با این گیاه به دلیل نرم بودن برگها و ساقه، عبارت است از استفاده از یک سم تماسی پیش از مرحله گلدهی.

شقایق وحشی(گل چشم درد)
Papaver SP
Field poppy

گیاهی است علفی یکساله که از طریق بذر تکثیر می یابد دارای ساقه های راست یا نیمه راست، کرکی و دارای شیرابه بی رنگ، برگها لوبدار، متناوب و دارای برگهای دمبرگدار و بدون دمبرگ است. گلها منفرد و دارای۴دمبرگ، گلبرگها دارای خال سیاهرنگ در قاعده است. میوه ان از نوع کپسول بدون کرک و دارای ۸تا۱۲ اشعه در انتها میباشد.

نی

commonis syn. P

علف هرزی چندساله از خانواده گندمیان که از طریق ریزوم و بذر تکثیر می شود،. این علف هرز در بسیار ی از آبگیرها ، حاشیه رودها، زمین های بایر، شالیزارها، مرداب ها و دریاچه ها رشد می کند. علاوه بر اینکه حجم زیادی از آب را که یک عنصر حیاتی برای کشاورزی است تبخیر می نماید، به دلیل ته نشین شدن رسوبات در لابلای شبکه گسترده ریشه این گیاه، آبگیر را به لجن زار تبدیل خواهد کرد. علاوه برآن جایگاه مناسبی برای زمستان گزرانی حشرات محسوب می گردد. این گیاه دارای بیوماس بالایی است و بین ۸۰ تا ۲۰۰ تن در هکتار ماده خشک تولید می کند. وجود رگه های سیلیس در برگها و ساقه ها باعث برنده بودن این گیاه شده و دام رقبتی به خوردن آن ندارد. این علف هرز جزو علفهای هرز درجه یک و اصلی جهانی محسوب می شود.

روش کنترل:

قطع کردن طی چندین مرحله از طوقه و یا استفاده از یک سم سیستمیک در مرحله گلدهی

علف قناری(علف خونی یاخونی واش)
Phalaris minor

گیاهی است یکساله که از طریق بذر تولید مثل می کند. دارای ساقه های راست و برگهای پهن و طویل،گل آذین ان از نوعSpike و خوشه چه ها دارای ۳گلچه که یکی زایا و دو تای دیگر نازا میباشند.گلچه ها دارای موهای ابریشمی و کوتاه،گلوم ناوی شکل و بال دار بوده و دارای یک یا چند دندانه است.گلوم های محاصره کننده گلچه ها انتهای تیز و تا خورده دارند.گیاهچه ها اگر از ناحیه طوقه شکسته شوند اغلب ماده قرمز رنگ خونی تراوش میکنند.منشا اصلی ان ناحیه مدیترانه است

علف خونی از علفهای هرز مهم مزارع گندم، جو، یونجه زارهای جوان و سایر گیاهان زراعی و مرتعی است.

روشهای کنترل:

در مزارع غلات از سم ترالکوکسیدیم (گراسپ) به میزان ۲/۱ لیتر در هکتار از ۳-۲ برگی تا اواسط پنجه زنی علف هرز می توان استفاده کرد

خرفه(پروین)
Portulaca oleraceae
Common purslane

گیاهی است یکساله و چهار کربنه که بوسیله بذر تکثیر می یابد،با ساقه های گوشتی لطیف و منشعب از ناحیه طوقه که یک توده متراکم خزنده را به وجود می آورد. برگهای گوشتی،براق و لطیف که بصورت مجتمع بر روی ساقه ها قرار دارند واجتماع آنها به صورت متناوب قرار میگیرد.برگها فاقد دمبرگ بوده،متقابل یا چتری بر روی ساقه قرار میگیرند.

گلها با گلبرگهای ۵تایی زردرنگ که فاقد دمگل میباشند به صورت منفرد بر روی محور گل دهنده قرار گرفته اند.در روزهای آفتابی گلها باز میشوند. تولید کپسول بذر میکنند بذرها داخل کپسولها به رنگ سیاه متمایل به قهوه ای،ریز،قلوه ای شکل وکمی فشرده و در انتها دارای یک حفره توخالی میباشد.

خرفه به علت داشتن قدرت تطابق با شرایط مختلف آب و هوایی،طول روز،درجه حرارت ونیز داشتن بذرهایی با قوه نامیه بالاو دوره خواب طولانی در اکثر نقاط دنیا جزء علفهای هرز باغهای چای،مزارع سبزی و صیفی، پنبه، توتون وزمینهای غیر زراعی به شمار میرود.

علف هفت بند
Polygonum spp
Knot grass

گیاهی است یکساله به طول۳۰ تا۶۰ سانتی متر که دارای گلهای کوچک و صورتی رنگ و ساقه صورتی رنگ است. این گیاه ریشه سطحی دارد و از طریق بذر تکثیر میابد. ساقه های این علف ممکن است در قسمتهای تحتانی تولید ریشه های فرعی کند.برگهای باریک و نیزه ای شکل آن به صورت متناوب بر روی ساقه قرار گرفته اند و غالباً بر روی سطح آنها لکه های بنفش یا صورتی به شکل عدد ۷ مشاهده میشود.
گره های آن مشخص است مانند سایر گونه های این خانواده دارای غلاف غشایی مشخص است. گلهای ریز صورتی یا قرمز رنگ ان به صورت خوشه های فشرده انتهایی و جانبی به حالت افراشته دیده میشوند. گل آذین خوشه ای،۱-۵گلبرگ کوچک که گلها در بغل برگها قرار میگیرند

علف هفت بند در باغها، مزارع چغندرقند، سبزی و صیفی، توتون،مراتع و زمینهای بایر میروید.

روشهای کنترل:

برای مبارزه با این علف هرز می توان از وجین دستی استفاده کرد.

بارهنگ سرنیزه ای(کاردی)
Plantago lanceolata
Buckorn plantain

علف هرزی است چندساله، که از طریق بذر و ساقه هایی که از ریشه منشا میگیرند تکثیر می یابد.ریشه ها سطحی،سفت و محکم و ریشه چه ها سیلندری شکل هستند. دارای ساقه های راست ،سیلندری وبدون برگ است.در قسمت انتهایی ساقه گلها به صورت مجتمع و خوشه ای دیده میشوند.دارای برگها منشعب،ساده،نیزه ای شکل،طویل و باریک و به سمت قاعده در سمت دمبرگ باریک شده اند.دارای رگبرگهایی طویل و محکم بوده،و دارای گلهای سفید و متمرکز در خوشه میباشد

تربچه وحشی
Raphanus sativus
Wild radish

گیاهی است یکساله که تولید مثل آن از طریق بذر صورت میگیرد. با ساقه هایی به ارتفاع ۶۰تا ۱۵۰سانتی متر و برگهای طوقه ای به طول ۸ تا۱۵سانتیمتر و پهنای۳تا ۱۵سانتیمتر، با حاشیه دندانه دار و بریدگی های عمیق، گلهای آن نسبتاً درشت با گلبرگهای بنفش تا سفید که بر روی آنها رگبرگهایی به رنگ صورتی دیده میشوند. بذرهای کوچک تخم مرغی شکل قرمز مایل به قهوه ای ان در غلافهای توپر دیده میشود.

تربچه وحشی از علفهای هرز مزارع گندم، جو، توتون و سبزی و صیفی است.

ترشک
Rumex crispus
Curly dock

ترشک گیاهی است چند ساله به ارتفاع ۶۰ تا ۲۰۰ سانتی متر با ریشه اصلی بسیار قوی و ساقه های غالبا قرمز رنگ،ضخیم و ایستا، که فاقد شاخه های جانبی در قسمتهای پایینی است.برگهای ترشک دارای حاشیه موجدار فاقد کرک بوده،بیشتر در ناخیه طوقه قرار دارند.
گلهای کوچک وسبز رنگ ان به صورت گل اذین خوشه ای متراکم(جانبی و انتهایی)ارایش یافته اند،و در هنگام رسیدن،به رنگ قرمز مایل به قهوه ای تغییر میکند.
ترشک از علفهای هرز مهم باغهای چای بوده و در مزارع توتون،زمینهای مرطوب و مراتع نیز دیده میشود.

روشهای مبارزه:

برای مبارزه با ان از پاراکوات به نسبت۳-۵ لیتر در هکتار استفاده میشود.

پیر گیاه

Sencio vulgaris

گیاهی است یک ساله که از طریق دانه تکثیر می یابد. این گیاه دارای رشد سریعی است و از گلبرگهای زرد رنگ آن صاره ای استخراج می شود که در از بین بردن بیماریهای انگلی دستگاه گوارش موثر است.
بهترین روش مبارزه عبارت است از استفاده از یک سم تماسی پیش از مرحله گلدهی

خاکشیرتلخ

Sisymbrium officinale

گیاهی است یکساله، مهاجم با مخزن بذر تقریباً وسیع از خانواده شب بو که از طریق بذر تکثیر می شود. در مراتع رشد کرده و به دلیل وجود تانن در برگ ها و میوه ها که ماده تلخ مزه ای است، به خاکشیر تلخ موسوم است. به دلیل تلخ بودن بازده مراتع را پائین می آورد زیرا دام رقبتی به خوردن ان ندارد. برای مبارزه با این گیاه می توان از سموم تماسی استفاده نمود.

سیلن(کوزه قلیانی یا قلیانک)
Selin spp
Cone catchfly

سیلن گیاهی چند ساله و علفی که از طریق بذر تکثیر می یابد. با ساقه هایی افراشته و منشعب به ارتفاع ۳۰ تا ۸۰ سانتیمتر،سبز مایل به آبی رنگ، این گیاه معمولا از کرکهای نوک غده ای حاوی مواد چسبنده،پوشیده شده است. برگها نواری و متقابل،باریک با انتهایی تیز و فاقد دمبرگ و چسبیده به ساقه هستند. گلها دارای ۵ گلبرگ صورتی، بنفش یا سفید با حاشیه گرد بوده، نسبتاً دندانه دارهستند. کاسه گل با ۵ کاسبرگ متصل به هم و با ۲۵ تا ۳۰ رگبرگ مشخص بر روی آن،شکل کوزه ای متورم به قطر ۲ سانتیمتر را ایجاد میکند.
قلیانک ،علف هرز مزارع گندم، جو، زمینهای بایر وحاشیه جاده هاست.

چسبک(چسبونک)
Setaria viridis
Green fox tail
علف هرزی یکساله که از طریق بذر تولید مثل میکند.دارای ریشه های افشان و سطحی بوده ،ساقه های ان ایستاده و منشعب هستند.برگها نوک تیز و در قسمت غلاف وحاشیه پهنک دارای موهای زبر میباشد.زبانک مو مانند است(در محل اتصال پهنک به غلاف زوائد مو مانند وجود دارد) زوائد مو مانند به صورت حلقه ای موجود می باشد.در سطح پهنک برگ مو وجود ندارد.
خوشه متراکم و استوانه ای شکل بوده و از نوع پانیکول میباشد. Spikelet ها دارای۱-۳ زوائد سبزرنگ می باشد.بذرها، سبزرنگ، تخم مرغی شکل و یک سطح ان مسطح تر از سطح دیگر است.
چسبک از علفهای هرز مهم گیاهان زراعی که در بهار به بذر می نشیند،مثل یونجه و شبدر به شمار رفته و در مزارع ذرت، پنبه، چغندرقند،نیشکر، گندم و جو، زمین های بایر و حاشیه جاده ها به وفور یافت میشود.
روشهای کنترل:

در مزارع مو میتوان از گلیفوزیت به میزان۴-۱۲لیتر در هکتار ودر هنگام حداکثر رشد علف هرز و از پندی متالین۵لیتر در هکتار قبل از سبز شدن علف هرز استفاده کرد

خردل وحشی
Sinapis arvensis
Wild mustard

گیاهی است یکساله که با بذر تکثیر می یابد.ساقه ان راست و به طول۶۰تا۱۰۰سانتی متر است که گاهی نیز منشعب می شود.برگهای این گیاه در قسمت تحتانی پهن و در قسمت فوقانی دراز،باریک و دندانه دار یا با حاشیه مواج است.گلهای خردل وحشی چهار گلبرگ زردرنگ دارد که به صورت خوشه قرار گرفته اند.

این علف هرز در زمینهای بایر و اراضی زراعتی می روید و یکی از علفهای هرز مزاحم به شمار می آید. دام از این گیاه تغذیه می کند که باعث دل درد و اختلالات تنفسی حیوان می شود و شیر ان را نیز بدطعم می کند.
روشهای کنترل:

برای مبارزه با خردل وحشی در مزارع ذرت و نیشکر می توان از علفکش ترفلان و یا آترازین،قبل از ظهور گیاه به نسبت۲تا۴کیلوگرم در هکتار و یا سم پاشی با علف کش تو-فور-دی یا آمترین پس از سبز شدن به نسبت ۲لیتر در هکتار استفاده کرد. مصرف علفکش گالانت در مزارع کلزا نیز موثر است.

خاکشیر
Sisymbrium alttissimum
Tumble mustard

خاکشیر گیاهی است یکساله زمستانی یا یکساله که با بذر تکثیر می یابد به ارتفاع۶۰تا۱۵۰سانتیمتر با ساقه های پایینی ساده و سا قه های بالایی دارای شاخه های متعدد که در مجموع ظاهر بوته ای دارد برگهای متناوب این گیاه بر دو نوعند:
برگهای پایینی، خیلی زبر با بریدگیهای عمیق، در حالی که برگهای بالایی تعدادش خیلی کمتر،لطیف و فاقد بریدگی هستند. گلهای ان کوچک و به رنگ زرد رنگ پریده بوده و به صورت خوشه ای در انتهای ساقه ظاهر میشوند.

خاکشیر یکی از علفهای هرز مزارع گندم، جو، مراتع، زمینهای بایرو حاشیه جاده هاست

تاجریزی
Solanum nigrum
Black nightshade

گیاهی است یکساله،از خانواده سیب زمینی که از طریق بذر تکثیر می یابد. در بعضی مناطق به ان انگورک می گویند.دارای ساقه راست و تا اندازه ای منشعب و شاخه های گوشه دار که طول ان به۲۰تا۶۰سانتی متر میرسد.برگهای این گیاه ساده و حاشیه آنها موجدار است. برگها تخم مرغی شکل و در نوک تیز شده اند.
گلهای تاجریزی پنج گلبرگ سفیدرنگ دارد و میوه ان سیاهرنگ است. برگها و ساقه های تاجریزی سولا نین دارند که کمی سمی است، این ماده در میوه های سبز ان نیز یافت میشود. تاجریزی در مزارع،چغندرقند، نیشکر،پنبه، توتون، باغهای میوه، سبزی و صیفی واراضی بایر دیده میشود.
روشهای کنترل:

برای مبارزه با این گیاه میتوان از علفکش سونالان با امولوسیون۳۳٫۵درصد به نسبت۲لیتر در هکتار قبل از رویش و یا تو-فور-دی پس از سبز شدن علف هرز استفاده کرد.
در مزارع آفتابگردان از اتال فلورالین به میزان۳-۳٫۵لیتر در هکتار به صورت مخلوط با خاک و در یک نوبت ویا در مزارع کنجد میتوان از آلاکلر به میزان۵لیتر در هکتار بعد از کاشت و قبل از سبز شدن کنجد و در یک نوبت استفاده کرد.

قیاق

گیاهی است علفی چندساله که توسط بذر و ساقه های خزنده قابل تکثیر است.این گیاه ساقه زیرزمینی یا ریزوم قوی و قطوری دارد،ساقه های هوایی ان ماشوره ای و مانند بسیاری از گندمیان میانخالی است.ارتفاع این گیاه به ۵۰تا۱۵۰سانتی متر میرسد.
برگ قیاق باریک و بلند است و طول ان گاهی به ۱۰۰سانتی متر میرسد در حالی که عرض ان از دو سانتی متر تجاوز نمی کند.گل اذین این گیاه خوشه ای باز و مخروطی شکل است،سنبله های ان اویزان وبه رنگ سبز یا قرمز متمایل به ارغوانی است. بلندی گل اذین از۱۵سانتی متر تا۵۰سانتی متر متغیر است.

قیاق سنبلچه های مضاعف دارد،یکی از انها بی پایه و تخم مرغی شکل است و نیم سانتی متر طول دارد،گلهایش هرمافرودیت و گلومهایش مقعر و بدون نوک و ریشک بوده که با موهای نرمی پوشیده شده است.گلوم تحتانی به ریشک مفصلی و تابیده ای که طول ان از۱۰تا۱۵میلی متر تجاوز نمی کند منتهی میشود.انتهای دو طرف گلوم تحتانی دندانه دار است. گلهای این نوع سنبلچه سه پرچم و یک تخمدان با خامه ای دراز و پر مانند دارد.سنبلچه دیگر باریک، پایه دار، و با مفصلی به ساقه گل دهنده متصل است، طول ان از۵تا۷میلی متر تجاوز نمی کند و گلومهایش مقعر و فاقد ریشک و گلهای آن نر و گاهی خنثی است که فقط از یک گلومل تشکیل یافته است.

دانه قیاق نسبتا درشت، شفاف، نوک تیز و تخم مرغی شکل است. رنگ دانه عنابی تند و مایل به سیاه است که قطر ان نزدیک ۲تا۳میلیمتر و طولش به ۴تا ۵میلیمتر میرسد. قیاق با آنکه به عنوان گیاه علوفه ای شناخته می شود مزاحمت زیادی نیز در مزارع ایجاد می کند و باعث آلوده ساختن محصول می گردد.این گیاه بیشتر علف هرز مزارع آبی به شمار می آید.ریشه های دائمی ان سطحی و نمو انها بدین ترتیب است که در نزدیکی سطح خاک به جلو می خزد و سپس یک قسمت از ان به سطح خاک نزدیک شده تولید ساقه می کند،در این موقع از زیر محل نمو ساقه ریشه هایی خارج می شود که به عمق زمین فرو می رود.عمل وجین چندان تاثیری در دفع این گیاه ندارد،عملیات کشاورزی باعث پخش ریزوم و انتشار ان در سطح مزرعه می شود.

قیاق علف هرزی است قوی که علاوه بر مزارع در کنار جاده ها و آبروها می روید و مورد چرای دام قرار می گیرد.این گیاه مانند سایر انواع سورگوم در بعضی شرایط به علت تراکم هیدروسیانیک اسید در برگهایش سمی است.در عین حال به دلیل قدرت تولیدی زیاد،دارا بودن ارزش غذایی مناسب،و دوام کافی ،ارزش علوفه ای خاصی دارد.در آسیا و منطقه مدیترانه، قیاق تنها جنس گونه سورگوم است که به وفور یافت می شود.

روشهای کنترل:

برای دفع قیاق باید سموم نفوذی مثل روغن مصرف شود تا ریشه های زیرزمینی از فعالیت باز بمانند. از سموم پولی بورکلریت، بروماسیل نیز می توان استفاده کرد.می توان با علفکش دالاپون به نسبت ۵تا۸کیلوگرم در هکتار یا رانداپ به نسبت۱۰لیتر در هکتار،به هنگام گل دادن یا قبل از گلدهی در دفعات متوالی با این گیاه مبارزه کرد.

گندمک

Stellaria media

گیاهی است یکساله و بهاره از خانواده میخک که عمدتاً از طریق بذر تکثیر می یابد. حضور آن در پارکها، چمن ها و باغها سبب اشغال سطح وسیعی از خاک می گردد. بهترین روش مبارزه عبارت است از استفاده از یک سم تماسی پیش از مرحله گلدهی.

گل قاصد
Taraxacum officinale
Dandelion
گیاهی است چندساله،تکثیر آن از طریق بذر و جوانه های ریشه است.دارای ریشه های زیرزمینی عمیق و کلفت و ابدار می باشد.برگهای قاعده ای گیاه از یک نقطه منشعب شده و به طوقه متصل گردیده اند.برگها طویل و باریک و دارای بریدگیهای عمیق می باشد که در قسمت بریدگی نوک تیز می باشند. ساقه گل دهنده طویل و توخالی و مودار است.روی هر ساقه گل دهنده یک گل به وجود می اید.دارای گلهای اشعه ای به رنگ زرد تا نارنجی می باشد.این گلها به وسیله براکتهایی پوشیده شده اند و مجموعا قسمت سر را تشکیل می دهند.بذرها قهوه ای متمایل به زرد،باریک و دارای زوائد چتر مانند که به وسیله یک زائده منقار مانند به بذر منتقل می شوند.

گل قاصد در بسیاری از خاکهای مرطوب،مراتع،چراگاها و پارکها یافت می شود و در بیشتر فصول سال به گل نشسته و به شدت مورد علاقه گاو و گوسفندان است . همچنین در مزارع گندم و جو.

لوئی(نی)
Typha latifolia
Common cat tail

علف هرزی چندساله که از طریق بذر و ریزوم تولید مثل می کند. دارای ساقه های راست ،قوی،محکم و ساده وبلند بوده،برگها طویل و باریک و شبیه به برگ زنبق(Irish like)خاکستری یا سبزرنگ است.قسمت انتهایی ساقه(گل آذین)به شکل سیگار و چاق بوده،دارای سطح قهوه ای که از تعداد زیادی گل های کوچک و متراکم پوشیده شده اند و میوه ها به وسیله ریشک و یا مو احاطه شده اند.

روشهای کنترل:
نی معمولاً درکنار نهر آب می روید یکی از روشهای مبارزه با آن استفاده از شعله اکن برای سوزاندن علف هرز می باشد.

شنگ

Tragopogon pretense

علف هرزی است که از طریق دانه تکثیر می شود. یکساله بوده و ساقه و برگ آن جنبه خوراکی دارد.  روش کنترل آن نیز شبیه به یکساله ها است. این گیاه به دلیل اینکه مورد استفاده دام قرار می گیرد مرتعی است و در مراتع آنرا کنترل نمی کنند.

خارخسک
Tribulus terrestris
Puncture vine

خارخسک گیاهی است چهار کربنه ،یکساله، دارای پوشش سطحی انبوه یا ساقه های متراکم.برگها،مرکب،متناوب و کرکدار است.که به چهار برگچه متقابل تخم مرغی شکل،به طول یک تا دو سانتی متر تقسیم میشود.

گلبرگهای ان پنج تایی و زردرنگ می باشد و بر روی محور جانبی برگها قرار دارند.میوه به صورت فندقه که توسط خارهای سوزنی سخت پوشیده شده،و غلاف بذر پس از رسیدن با پنج شکاف طولی باز می شود.گلدهی از اواسط اردیبهشت ماه تا اواسط مهرماه است.

خارخسک از علفهای هرز مهم مزارع چغندر قند،نیشکر،سبزی و صیفی است

جغجغک
Vaccaria pyramidata
Cowcocke

گیاهی است دو لپه ای و یکساله از خانواده میخکها که از طریق بذر تولید مثل میکنند.علفی با ساقه هایی قائم به ارتفاع۵۰تا۱۰۰سانتیمتر که در منتهی الیه منشعب و به گل آذین گرزن دو جانبی ختم میشود. برگهای ان متقابل و بدون پایه و دمبرگ اند و غلاف پهنی دارند که ساقه را احاطه میکند.برگها ساده و بدون دندانه وبریدگی هستند و به نوک تیزی منتهی میشوند.سطح آنها صاف، بدون مو و رنگشان سبز متمایل به خاکستری است.

کاسه گل بدون برگه های فرعی و از ۵ کاسبرگ منظم و به هم پیوسته درست شده است.که حلقه ای را تشکیل میدهند.کاسه پنج خط الراس دارد و به ۵ دندانه منتهی میشود که پس از رسیدن دانه،درشت و متورم میگردد. طول کاسه به ۱۰تا۱۵میلیمتر میرسد.
گلبرگها صورتی رنگ، آزاد،منظم، و طویلتر از کاسبرگها هستند قاعده گلبرگها مانند اغلب گیاهان تیره میخک به نوک باریکی به نام ناخنک ختم میشوند که۱۴تا۲۳میلیمتر طول دارد.نافه این گیاه از ۱۰ پرچم آزاد تشکیل شده و تخمدان مرکب از ۵کارپل است که روی پایه خیلی کوتاهی قرار گرفته است و به دو خامه منتهی میشود.
میوه جغجغک کپسولی است که با ۴ شکاف باز میشود و در داخل کاسه خشک و غشایی گل باقی میماند.دانه گرد، کوچکو سیاهرنگ است و سطح خارجی آن ناصاف به نظر میرسد.
این علف هرز در مزارع نیشکر، گندم، جو،گیاهان علوفه ای و مزارع صیفی مثل چغندر قند،سیب زمینی،پنبه و پیاز روییده میشود.

توق
Xanthium strumarium
Common cocklebur )Heart leaf cocklebur)
علف هرزی یکساله و از خانواده که از طریق بذر تولید مثل می کند،دارای ریشه های زیرزمینی و منشعب بوده و کل گیاه ظاهری پشم آلود دارد.ساقه های گیاه بالارونده و منشعب و شیاردار و زبر می باشند. برگهای این گیاه متناوب بوده مثلثی تا قلبی شکل است،هر دو طرف برگ زبر است،برگ دارای دمبرگ طویل است.گلها کوچک و دارای گلهای نر و ماده مجزا از یکدیگر می باشند.کپسول بذر چوبی است. دارای تعداد زیادی زوائد قلاب مانند روی کپسول است و در انتهای کپسول بذر دو زوائد خارمانند دیده میشود.درهر کپسول دو حجره وجود دارد که محتوی بذرهای قهوه ای رنگ تیره،استوانه ای شکل و مسطح و نوک تیز می باشند.

توق از علفهای هرز مزارع توتون،چغندرقند، پنبه، ذرت، گندم،جو، نیشکر،باغهای میوه، سبزی وصیفی واراضی بایر است.

روشهای کنترل:
برای مبارزه با توق در مزارع سویا میتوان از بنتازون به میزان۳لیتر در هکتار بعد از۲-۳برگی شدن سویا استفاده کرد.

ماشک گل خوشه ای

Vicia sativa

گیاهی است یکساله از که به دلیل شباهت زیاد با گیاهان خانواده حبوبات در مزارع این خانواده مشکلات فراوان ایجاد می کند. این گیاه از طریق دانه تکثر می گررد و روش کنترل آن شبیه به یکساله ها است

سیزاب

Veronica persica

گیاهی یکساله از خانواده گل میمون از طریق بذر تکثیر شده. در مراتع و باغات و چمن ها رشد نموده و یکنواختی را از بین می برد . برای مبارزه با آن استفاده از یک سم تماسی توصیه می گردد. (

     

انتقال مواد در گیاهان

چکیده: نقش اصلی ریشه جذب آب و یون های معدنی از خاک اس. در نزدیکی رأس یشه، تارهای کشنده از لایه خارجی، یعنی روپوست ایجاد می شود. تارهای کشنده در اصل سلولهای روپوستی طویل شده ای هستند که سطح وسیعی را برای جذب آب فراهم می کنند.

متن مقاله:

سلولهای درون پوست دارای یک لایه مومی به نام سوبرین (چوب پنبه) در اطراف خود هستند. این لایه نوار کاسپاری را تشکیل می دهد. سوبرین نسبت به آب نفوذ ناپذیر است. این امر درحرکت آب و یون ها در عرض ریشه بسار مهم است. در ریشه های دارای برون پوست، نوار کاسپاری در دیواره های جانبی ( شعاعی و عرضی) این سلول ها قابل تشخیص است.
جذب آب از طریق اسمز
ریشه ها آب را از خاک جذب می کنند. آب از طریق فشار اسمزی وارد سلولهای تارهای کشنده می شود. به محض ورود آب به سلول تار کشنده پتانسیل آب سلول تار کشنده افزایش می یابد. حال آب از این سلول به سلول مجاور آن منتقل می شود و این فرآیند در عرض ریشه تکرار می شود تا آب وارد آوند چوبی شود. آب درعرض ریشه از چند مسیر عبور می کند: مسیر پروتوپلاستی و مسیر غیرپروتوپلاستی
مسیر پروتوپلاستی
آب و مواد محلول در آن که از خاک وارد سیتوپلاسم سلولهای تار کشنده شده است، از طریق پلاسمودسم ها از سیتوپلاسم یک سلول به سیتوپلاسم سلول مجاور وارد می شود. به این مسیر، مسیر پروتوپلاستی می گویند.
مسیر غیر پروتوپلاستی
مسیر غیر پروتوپلاستی می تواند آب را در عرض پوست تا محل درون پوست حرکت دهد. در محل درون پوست، چوب پنبه موجود در نوار کاسپاری، از حرکت آب و یون های معدنی در مسیر غیرپروتوپلاستی جلوگیری می کند. از این رو آب و یون ها مجبور به ورود به درون سیتوپلاسم می شوند. نوار کاسپاری راهی برای کنترل ورود آب و یونهای معدنی به درون آوند چوبی فراهم می کنند.
کشیده شدن آب از بالا
هنگامی که آب در برگ با نیروی اسمزی از آوند چوبی خارج می شود، یک کشش (یا مکش) در ستون آب موجود در آوند چوبی ایجاد می شود . به این پدیده کشش تعرقی نیز می گویند. نیروی هم چسبی مولکولهای آب نیز توان ستون آب درون آوند چوبی را بسیار زیاد می کند و در نتیجه احتمال گسستگی را کاهش می دهد. چسبندگی مولکول های آب به دیواره های آوند چوبی نیز به کشیده شدن آب به سمت بالا کمک می کند. این نیرو دگرچسبی نامیده می شود.
رانده شدن آب از پایین
زیر درون پوست لایه ای به نام دایره محیطیه قرار دارد. یون های محلول در آب با صرف انرژی از سلول های دایره محیطیه به درون آوند چوبی می روند. ورود فعال یون ها به آوند چوبی باعث کاهش پتانسیل آب آوند چوبی می شود و این امر به ورود آب به درون آوند چوبی کمک می کند. حرکت این یون های معدنی به درون آوند چوبی باعث ایجاد فشار ریشه ای می شود.

تعریق
خروج آب از گیاه به صورت مایع تعریق نامیده می شود. در شرایطی که سرعت جذب آب بالا، ولی تعرق پایین است ، پدیده تعریق به علت افزایش فشار ریشه ای در گیاهان قابل مشاهده است. تعریق از راه روزنه های ویژه ای به نام روزنه آبی که در منتهی الیه آوندهای چوبی قرار دارند انجام می شود. دهانه این روزنه همیشه باز است.
سلول های نگهبان و تعرق
هر روزنه را یک جفت سلول نگهبان لوبیایی شکل احاطه می کند. تغییرات فشار آب سلول های نگهبان باعث بازوبسته شدن روزنه ها می شود.
حباب های هوا در شیره خام
بخار آب و هوا در شیره خام ممکن است موجب مسدود شدن یک عنصر آوندی شوند. در چنین حالتی آب و شیره خام می توانند از راه لان ها از یک سلول آوندی حباب دار شده وارد عنصر آوندی مجاور شوند. به عبور حباب از یک آوند چوبی یا تراکئید به آوندها یا تراکئیدهای مجاور بذرافشانی هوا می گویند. افزایش فشار ریشه ای می تواند باعث کاهش پدیده حباب دارشدگی شود.

حرکت مواد آلی در گیاه
ترکیبات آلی گیاهان، درون آوندهای آبکشی حرکت می کنند.حرکت ترکیبات آلی در گیاه نسبت به حرکت آب پیچیده تر است چون ترکیبات آلی باید از طریق سیتوپلاسم زنده آوندهای آبکشی عبور کنند. ترکیبات آلی در تمام جهات در آوند آبکشی حرکت می کنند و قادر به انتشار از غشای پلاسمایی نیستند. مدل جریان فشاری یا جریان توده ای برای جابجایی مواد آلی در گیاه پیشنهاد می شود. این مدل شامل ۴ مرحله زیر است:
مرحله ۱ – قندی که در سلول های برگ تولید می شود به روش انتقال فعال وارد سلول های آوند آبکشی می شود(بارگیری آبکشی)
مرحله ۲ – وقتی که غلظت قند در آوند آبکشی افزایش می یابد پتانسیل آب کاهش می یابد . در نتیجه آب به روش اسمز از آوند چوبی وارد آوند آبکشی می شود.
مرحله ۳ – فشار در داخل سلول های آوند آبکشی افزایش می یابد و در نتیجه قند به همراه محتویات دیگر شیره پرورده به صورت جریان توده ای به حرکت در می آید.
مرحله ۴ – قند موجود در شیره پرورده به روش انتقال فعال وارد محل مصرف می شود( باربرداری آبکشی)

گردش شیره پرورده در گیاهان 

دید کلی

محیط داخلی و یا آب میان بافتی به آن صورت که در جانوران پر سلولی وجود دارد در گیاهان مشاهده نمی‌شود. راهها و مکانیسم انتقال نیز در آنها هنوز بطور کامل شناخته نشده ولی لزوم و اهمیت گردش ترکیبات مختلف در گیاه مورد تایید است. مبادله مواد غذایی ، ترکیبات زاید و هورمونها در گیاهان اغلب ، سلول به سلول انجام می‌گیرد. دو نوع شیره در گیاهان یافت می‌شود، شیره خام و شیره پرورده.

شیره خام بیشتر حاوی آب و املاح است که توسط ریشه‌ها جذب می‌شود و توسط آوندهای چوبی به طرف اندامهای فتوسنتز کننده هدایت می‌شوند. شیره پرورده حاوی محصولات فتوسنتز است که بیشتر مواد آلی هستند که از برگها به سوی اندامهای مصرف کننده یا ذخیره کننده توسط آوندهای آبکش هدایت می‌شود. در این مبحث ، شیره پرورده ، ترکیبات آن و سرعت انتقال آن بحث می‌شود.

ترکیب شیره پرورده

شیره پرورده محلول غلیظ و چسبنده‌ای است که دارای ترکیبات قندی به مقدار ۱۰ – ۵ درصد است. استخراج آن از گیاه به غیر از دو لپه‌ایهای درختی که آوندهای آبکش محل مشخصی داشته و شیره پرورده با ایجاد یک شکاف ساده به خارج راه پیدا می‌کند، کار آسانی نیست. شیره پرورده محتوی ۲۱ – ۱۰ درصد ماده خشک است و ۹۰ درصد این مقدار گلوسیدها مخصوصا از ساکارز تشکیل شده است.

مقدار قندها در ساقه گیاه از بالا به طرف پایین کاهش حاصل می‌کند. غلظت کل اسیدهای آمینه بر حسب گونه گیاه یک درصد است. اسیدهای آلی به مقدار بسیار کم در شیره پرورده وجود دارند. ترکیبات معدنی نیز به مقدار قابل توجهی در آوندهای آبکش منتقل می‌شوند. از ترکیبات معدنی می‌توان کلسیم ، پتاسیم و منیزیم را نام برد.

مسیر شیره پرورده

هارتیگ که در سال ۱۸۳۷ وجود آوندهای آبکش را در گیاهان کشف کرد، آنها را مسیر حرکت شیره پرورده معرفی کرد. ترکیبات قندی حاصل از انجام فتوسنتز و یا ترکیباتی که روی اندامهای هوایی پاشیده می‌شوند بوسیله آوندهای آبکش منتقل می‌شوند. در درختان قندها در فصل زمستان به صورت نشاسته در اشعه مغزی استوانه مرکزی ذخیره شده و در فصل بهار مجددا به صورت قندهای محلول درمی‌آید و قسمتی از آن وارد سلولهای چوبی و آوندهای چوبی می‌شود. مهاجرت عناصر معدنی در اندامهای گیاهی و همچنین گردش عناصری که به صورت محلول در اختیار برگهای گیاه قرار داده می‌شوند از راه آوندهای آبکش صورت می‌گیرد. اغلب مواد علف کش و بیشتر ویروسها از داخل آوندهای آبکش عبور می‌کنند.

آوندهای آبکش

سلولهای تخصص یافته‌ای هستند که طول آنها در نهاندانگان بین ۱ – ۰٫۱ میلیمتر و در بازدانگان بین ۲ – ۱ میلیمتر و عرض آنها بین ۱۰ – ۱ میکرون تغییر می کند. دیواره‌های طولی آنها هیچگونه حالت اختصاصی ندارد و فقط لایه سیتوپلاسمی نیمه تراوایی در تمام طول در مجاورت آن دیده می‌شود. دیواره‌های عرضی آنها از یک یا چند صفحه سوراخدار و آبکش مانند تشکیل شده که از خلال آنها ، سیتوپلاسمهای سلولهای آبکش بهم متصل ، از چندین نقطه با یکدیگر در ارتباط هستند. سلولهای آبکش در حالت بلوغ بسیاری از محتویات سلول را از دست می‌دهند. سلول مادر آوند آبکش ، در اثر تقسیم نامساوی سلولهای آبکش و سلولهای همراه را ایجاد می‌کند.

سلولهای همراه از سلولهای آبکش کوچکتر هستند و در انتقال مواد شیره پرورده به سلولهای آبکشی نقش کمکی دارند. در داخل سلولهای آبکش پروتئینی به نام P-Protein وجود دارد که در هدایت شیره پرورده در این آوندها نقش دارد. این آوندها که از بهم متصل شدن شدن سر به سر سلولهای آبکشی ایجاد شده‌اند، مادام‌المعر نیستند. بعد از چند سال فعالیت بی‌وقفه با بسته شدن این آوندها در اثر ترشح قند کالوز ، می‌میرند و فعالیت آنها خاتمه می‌یابد و آوندهای جدید ، جایگزین آنها می‌شود. مجموعه لوله‌های آبکشی و سلولهای همراه را بافت ذخیره‌ای مخصوصی احاطه می‌کند که بافت پارانشیم نامیده می‌شود.

سرعت شیره پرورده

سرعت شیره پرورده در حدود ۱۰۰ – ۱۰ سانتیمتر در ساعت و اندکی کمتر از سرعت شیره خام است. در اندامهای جوانتر سرعت شیره پرورده زیادتر بوده در گیاهک گیاهان حدود ۳۰۰ سانتیمتر در ساعت است.

سرعت ترکیبات مختلف در داخل شیره پروده

استفاده از رادیوایزوتوپ نشان می‌دهد که انتقال مواد مختلف در داخل آوندهای آبکش با سرعت یکسانی انجام نمی‌‌گیرد. زیرا موقعی که عناصر مختلف نظیر فسفر ، پتاسیم ، کلر ، گوگرد ، منزیم ، و کلسیم نقطه مشخصی از گیاه مثلا در برگ تزریق می‌شود دو عنصر فسفر و پتاسیم خیلی سریع ، عناصر کلر ، گوگرد و منزیم کندتر و عنصر کلسیم خیلی کند در داخل گیاه منتشر می‌شود. در بین قندها ، ساکارز از سایر قندها سریعتر جابجا می‌شود و در بین اسیدهای آمینه ، آلانین ، سرین و آرژنین. سرعت انتقال مواد مختلف در آوندهای آبکش خیلی دور از یکدیگر نبوده ولی تفاوت معنی‌داری با یکدیگر دارند.

عوامل موثر بر سرعت شیره پرورده

یکی از عوامل موثر بر سرعت شیره پرورده ، دما است. پایین بودن شبانه دما ، سرعت شیره پرورده را تا حد ۴/۱ مقدار آن در روز کاهش می‌دهد. لزوم اکسیژن برای مهاجرت شیره پرورده مورد تردید است. بعضی از مواد بازدارنده اعمال متابولیسمی نظیر اسید سیانیدریک ، ۲و۴- دی نیتروفنل و ارسنات مانع حرکت مواد شیره پرورده می‌شوند. کشتن سلولهای قطعه کوچکی از ساقه یک گیاه با بخار آب ، نیز باعث قطع انتقال شیره پرورده در این نقطه می‌شود. از این روش برای تخریب کامل آوندهای آبکش در گیاهانی که واجد آوندهای آبکش داخلی هستند مانند سیب زمینی ، استفاده می‌شود.

مکانیسم گردش شیره پرورده

در این مورد تئوریهای زیادی از سال ۱۹۳۰ تا به امروز مطرح شده است که می‌توان تئوری دخالت نیروی اسمزی در گردش شیره پرورده ، تئوری دخالت پدیده انتشار ، تئوری دخالت متابولیسم گیاه ، هدایت شیره پرورده و متابولیسم آوندهای آبکش و تئوری جدید را نام برد. در تئوری جدید ، هدایت ترکیبات مختلف در آوندهای آبکش در قسمتی از مسیر به کمک مکانیسمهای فیزیکی و غیر فعال و در قسمت دیگر به کمک مکانیسمهای متابولیسمی و فعال انجام می‌شود.

چشم انداز

بدون شک گیاهان نمی‌توانند تنها با شیره خام که توسط ریشه‌ها از خاک جذب می‌شود فعالیت کنند و زنده بمانند. همانند جانوران که قادر به زنده با آب خالی نیستند. شیره خام توسط پدیده فتوسنتز به شیره پرورده تبدیل می‌شود و توسط آوندهای آبکش به همه قسمتهای گیاه منتقل می‌شود. زنده بودن سلولهای آبکشی لازمه این انتقال است. ارتباط و تبادلاتی هم بین مواد آوندهای چوبی و آبکشی در حین انتقال آنها وجود دارد.

آزمایش دستگاه انتقال مواد در گیاهان

تئوری آزمایش

سلولهای گیاهی باید آب ، املاح ، اکسیژن و غذا دریافت کنند و مواد زاید مثل دی‌اکسید کربن را دفع کنند. در گیاهان آوندی ، آوند چوبی و آوند آبکشی ، بافتهای لوله‌ای شکل هستند که سبب انتقال مواد در تمام بخشهای گیاه می‌شوند. در این پروژه شما می‌توانید چگونگی حرکت مایعات را از میان دستجات آوندی گیاهان که شامل آوندهای چوبی ، آبکشی و سلولهای نگدارنده است، نمایش دهید.

هدف آزمایش

نمایش انتقال مایع در دستگاه آوندی گیاهان

مواد لازم

یک لیوان شیشه‌ای شفاف

۲ ساقه تازه کرفس با چند برگ

رنگ قرمز خوراکی

چاقو

آب

روش کار

حدود ۴/۱ لیوان را از آب پر کنید.

به مقدار کافی رنگ قرمز حیاتی در لیوان بریزید تا آب ، قرمز پر رنگ شود.

با استفاده از چاقو ، انتهای هر ساقه کرفس را بطور عرضی قطع کنید.

انتهای قطع شده ساقه‌ها را در لیوان حاوی آب رنگی نگه دارید.

در سه ساعت اول ، تغییرات ظاهری ساقه را هر ساعت مشاهده و ثبت کنید. در طول ۱۲ ساعت اول آزمایش ، تعداد مشاهدات را هر چند دفعه که ممکن است افزایش دهید.

پس از ۱۲ ساعت ، یک ساقه کرفس را از لیوان بیرون آوردید و تغییرات ظاهری را مشاهده و گزارش کنید.

با استفاده از چاقو با دادن برشهای عرضی ، قطعه‌هایی را از ساقه جدا کنید. این قطعه‌ها را از ۲٫۵ سانتیمتری پایین ساقه ، وسط و انتهای آن تهیه کنید. شکل ظاهری هر قطعه را مشاهده و گزارش کنید.

پس از ۲۴ ساعت ، سطح خارجی یک ساقه را وقتی هنوز در آب رنگی است، مشاهده کنید.

سه بخش از این ساقه را مطابق مرحله ۷ ببرید و ظاهر آنها را مشاهده و گزارش دهید. دفع مواد زاید در گیاهان

 بیشترین مواد دفعی گیاهان شامل اکسیژن ، دی اکسید کربن و آب حاصل از متابولیسم است.که روزنه ها و از طریق انتشار دفع می شوند. برخی از مواد دفعی گیاهان از طریق افتادن برگ و یا افتادن قسمتی از پوست گیاه دفع می شوند. در گیاهان علفی، مواد دفعی در واکوئل ها و دیواره سلول های آنها جمع می شوند.

برش عرضی آوند چوبی 

نتایج آزمایش

در طول سه ساعت اول ، رنگ قرمز کم رنگی دیده می‌شود که در ساقه‌ها بالا آمده است. پس از ۱۲ ساعت ، برگها رنگ مایل به قرمز پیدا می‌کنند. در قطعه‌های بریده شده از ساقه ، نقاط کوچک قرمز رنگی که در فاصله‌های معین از لبه‌های خارجی قرار گرفته‌اند، دیده می‌شوند. بعد از ۲۴ ساعت ، برگها به صورت قرمز پر رنگتری درمی‌آیند، اما قطعه‌های ساقه به همان صورت دیده می‌شوند. گیاهان آوندی دارای بافتهای ویژه‌ای برای انتقال غذا ، آب و املاح هستند که به آنها دستگاه انتقال مواد می‌گویند.

حرکت رو به بالای آب که برخلاف نیروی کشش جاذبه زمین انجام می‌شود، ناشی از عمل لوله‌های مویین و تعرق برگها است. خاصیت لوله‌های مویین ، بالا رفتن یک مایع در لوله‌های کوچک ، بر اثر نیروی پیوستگی و نیروی چسبندگی است. چسبندگی بین مولکولهای آب و دیواره داخلی آوندهای چوبی ، سبب بالا راندن آب دیواره لوله‌های چوبی می‌شود. تعرق فرایند تبخیر آب از میان سوراخهایی به روزنه‌های هوایی در برگ است. در هنگام تبخیر آب از برگها ، آب به درون ریشه کشانده می‌شود وارد آوندهای چوبی می‌شود که این حرکت آب ، دلیلی به افزایش رنگ قرمز در برگهاست.

آزمایش طراحی کنید

چگونه رطوبت بر میزان تعرق تاثیر می‌گذارد؟

تعرق در گیاهان بیشتر در شب انجام می‌شود یا در روز؟

پرسشها

تعریق ، آزاد شدن آب مایع در لبه‌های برگهای گیاهان هنگام صبح زود است. علت خارج شدن این آب چیست؟

گیاهان آوندی دارای آوندهای چوبی و آبکش هستند. تفاوت ساختمانی این دو آوند چیست؟

هر گاه نواری از پوست درخت را به صورت حلقه‌ای ، از دور تا دور آن برداریم، این عمل باعث کنده شدن حلقه آوندهای آبکش می‌شود. قطع کردن این آوندها چه تاثیری بر رشد درخت در قسمت بالای پوست جدا شده دارد

گلایفوزیت و شیوع ناهنجاری های فیزیولوژیک و بیماری های گیاهی

گلایفوزیت و شیوع ناهنجاری های فیزیولوژیک و بیماری های گیاهی

پس از کشف مولکول گلایفوزیت (N-فسفونو متیل گلایسین)، علفکش های با این ماده موثره و با نام تجاری رانداپ، به عنوان پرمصرف ترین و موثرترین (گلایفوزیت با اختلال در روند سنتز آمینو اسید حیاتی گلایسین از ادامه رشد علف هرز جلوگیری می کند) علفکش غیر انتخابی در برنامه های مدیریتی و کنترل علف های هرز طیف وسیعی از محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته که تاکنون نیز استفاده از آن ادامه دارد. صرفنظر از مقرون به صرفه بودن و موثر بودن علفکش سیستمیک گلایفوزیت در کنترل طیف وسیعی از علف های هرز، استفاده مکرر از علفکش های بر پایه گلایفوزیت در دسترس بودن برخی از عناصر عذایی موجود در خاک توسط گیاه را تحت تاثیر قرار می دهند و همچنین اثرات منفی بر جمعیت فلورخاک (میکروارگانیسم های خاکی) دارند به طوریکه با اصول کشاورزی پایدار مغایرت دارد.

با توجه به ویژگی کلات کنندگی بسیار قوی و فعال مولکول گلایفوزیت با برخی از عناصر غذایی موجود در خاک، واکنش های حیاتی فیزیولوژیک محصولات کشاورزی دچار اختلال شده و در نهایت منجر به حساس شدن آنها به انواع بیماری های قارچی و باکتریایی و در نهایت  مرگشان می شود. عناصری مثل منگنز، آهن، پتاسیم و تا حدی روی به واسطه غیر فعال شدن فیزیولوژیک آن ها توسط مولکول گلایفوزیت، جذب و انتقال آن ها به شکل معنی داری در گیاهان کاهش می یابد که از عناصر ذکر شده جذب و انتقال منگنز شدیدا تحت تاثیر استفاده مکرر از گلایفوزیت قرار می گیرد. از آنجایی که عنصر منگنز یکی از عناصر حیاتی در فعالسازی مسیر شیکمیک اسید (مسیر بیوسنتز آمینواسید هایی که در نهایت منجر به تولید ترکیبات و متابولیت هایی با اثرات دفاعی  مثل کومارین، فلاونوئیدها و لیگنین ها در برابر طیف وسیعی از عوامل بیماریزای گیاهی خواهد شد) می باشد، در خاک های با استفاده بی رویه از علفکش گلایفوزیت، کمبود شدید منگنز و علائم ناشی از آن در محصولات مختلف ظاهر خواهد شد. به طور مثال اثرات جانبی علائم کمبود منگنز ناشی از استفاده بی رویه  از علفکش گلایفوزیت بروز بیماری هایی در گندم (پاخوره بر اثر فعالیت فوزاریوم)، مرکبات (نوعی زرد و  ابلق شدن برگ ها و در نهایت سرخشکیدگی درختان بر اثر فعالیت باکتری Xylella)، گوجه فرنگی (پژمردگی فوزاریومی) و لوبیا (مرگ گیاهچه بر اثر فعالیت پیتیوم) می باشد. بررسی های میدانی نشان می دهد که در مزارع گندم و جو که از آخرین سمپاشی با گلایفوزیت ۱۸ تا ۳۶ ماه گذشته بود، بعد از کشت بذور گندم و جو در مزرعه مدتی نگذشته بود که علائم بیماری پاخوره گندم و بلایت خوشه بر اثر فعالیت فوزاریوم مشهود بود. در باغات مرکباتی که علائم کمبود منگنز، آهن و روی در اثر استفاده مکرر از علفکش گلایفوزیت مشاهده شده بود، بعد از چند سال عدم استفاده از علفکش فوق الذکر و به واسطه رشد نوعی علف باریک برگ در پای درختان، به شکل تدرجی و بعد از چند سال علائم کمبود منگنز، روی و آهن به طور کامل محو شده بود.

روی هم رفته با توجه به مطالب ذکر شده در بالا، توصیه نمی شود که مصرف علفکش گلایفوزیت در باغات و مزارع ممنوع شود بلکه تناوب استفاده از علفکش های با طیف اثر متفاوت و غیرسیستمیک جهت به حداقل رساندن اثرات منفی بر روی میکرو ارگانیسم های خاک به عنوان یک راهکار مدیریتی مهم در نظر گرفته شود.

اهمیت هرس جامی و نحوه اجرای آن در درختان هلو

     

اهمیت هرس جامی و نحوه اجرای آن در درختان هلو

درختان هلو در بیشتر نقاط دنیا به فرم جامی هرس می شوند. هرس به این شکل فواید زیادی را برای پرورش دهندگان هلو دارد، این نوع هرس سبب گسترش تاج درخت در ارتفاعی کم شده و سبب تسهیل در عملیاتی مانند تنک کردن، هرس و برداشت محصول خواهد شد. علاوه بر آن سبب نفوذ ۳۰ درصد نور خورشید تا عمق ۹۰ تا ۱۲۰ سانتی متری درخت می شود (حد بحرانی نور برای توسعه جوانه های گل در هلو، در حدود ۲۰ درصد نور کامل خورشید است و برای تولید هلوهایی بزرگ، خوشرنگ و شیرین حداقل ۲۵ درصد نور کامل خورشید لازم است). در درختان هلویی که کمتر هرس می شوند شاخه های یک ساله یا همان شاخه های بارده به مرور از مرکز درخت دورتر می شوند که این امر سبب کاهش محصول و افزایش هزینه تولید خواهد شد. بنابراین هرس در درختان هلوی جوان بایستی با دقت زیاد انجام گیرد تا شاخه های یک ساله و نزدیک به مرکز در همان محل حفظ شوند. اگرچه ممکن است عملیات هرس بسته به هدف تولید کننده متفاوت باشد اما استفاده از دستوالعمل زیر از زمان کاشت نهال تا سال های سوم و چهارم و یا حتی پس از آن می تواند برای ایجاد فرم جامی در باغات هلو، مفید واقع گردد.
هرس در زمان کاشت 
هرس درختان هلو در زمان کاشت بیشتر به منظور ایجاد تعادل بین سیستم ریشه ای ضعیف و شاخساره درخت صورت می گیرد. درختانی که در پاییز کاشته می شوند باید در بهار سال بعد هرس شوند. با تغییر ارتفاع برش در سربرداری، ارتفاع شاخه های اصلی ایجاد شده از تنه اصلی نیز تغییر می نماید. به عنوان نمونه اگر محل سربرداری نزدیک به سطح زمین باشد، به طور مسلم انشعابات تنه اصلی نیز از نزدیک سطح زمین خواهد بود. بهترین حالت زمانی است که شاخه های اصلی با فاصله ۶۰-۵۰ سانتی متر از سطح زمین، از تنه اصلی درخت منشعب شوند. اگر فاصله کمتر از این مقدار باشد در کاربرد علف کش ها، حذف علف های هرز و سایر عملیات باغی امکان آسیب به درخت وجود خواهد داشت. درختان کوچک، به خصوص آنهایی که در اواخر فصل بهار پیوند شده اند، به طور معمول شاخه جانبی نداشته و بایستی عملیات سربرداری را از ارتفاع ۷۵-۶۰ سانتی متر از سطح زمین بر روی آنها انجام داد. این درختان به دلیل این که فقط ۳ ماه فرصت رشد داشته اند، اندازه کوچکی دارند. اما درختانی که در اواخر فصل تابستان پیوند می شوند (پیوند خواب) بیشتر از ۵ ماه فرصت برای رشد داشته و به نسبت اندازه بزرگ تری دارند. شاخه های اصلی به فاصله ۱۵-۱۰ سانتی متر در زیر محل سربرداری رشد می کنند. شاخه های جانبی ضعیف، بایستی تا ۳-۲ جوانه هرس شوند و این برش سبب رشد شاخه هایی می شوند که ممکن است برای انتخاب به عنوان شاخه های قوی با زاویه باز، باید به اندازه ۷-۶ جوانه هرس شوند و می توان آن ها را به عنوان شاخه اصلی حفظ کرد. ارتفاعه سرزنی به ارتفاع درخت بستگی دارد، به عنوان مثال درختانی که یک تا دو متر ارتفاع دارند، از ارتفاع ۶۰ تا ۷۵ سانتی متری و درختان بلندتر از فاصله ۹۰ تا ۱۲۰ سانتی متر از سطح زمین سرزنی می شوند.
یکی دیگر از مواردی که در آن سربرداری بسیار لازم است در رابطه با درختان بزرگی است که شاخه های فرعی کمی تولید کرده اند. در این درختان عمل سربرداری از ارتفاع نام متری از سطح زمین صورت می گیرد. این عمل سبب می شود که درخت محور رشد جدیدی را برای خود تشکیل دهد تا شاخه های فرعی بتوانند بر روی آن رشد کنند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده به طور معمول حدود ۱۰ درصد از درختان بزرگ، تحمل سربرداری شدید را نداشته و از بین خواهند رفت اما درختان با اندازه متوسط در برابر این عمل مقاومت نشان داده و می توانند رشد خود را از سر بگیرند.

هرس در اولین تابستان و اولین زمستان پس از کاشت 
هرس درختان یک ساله در اولین تابستان و اولین زمستان پس از کاشت، می تواند یک روش مؤثر در توسعه اسکلت درخت باشد. درختان هلو باید یک تا دو بار در طول تابستان و پیش از توقف رشد هرس شوند. هرس در اولین تابستان می تواند نیاز به هرس در زمستان اول را کاهش داده و باعث شود که درخت انرژی خود را صرف رشد شاخه های اصلی نماید. شاخه های تشکیل شده در قسمت پایین تنه اصلی درخت، طی دو مرحله، مرحله اول در فاصله بین اواسط اردیبهشت ماه تا اواسط خرداد و مرحله دوم از اواسط تیر ماه تا اواسط مرداد ماه و تا ارتفاعی حدود ۵۰ سانتی متر حذف می شوند. تمامی شاخه هایی که به صورت عمودی رشد کرده اند و شاخه هایی که با تنه اصلی زاویه کمتر از ۴۵ درجه تشکیل داده اند، باید حذف شوند. به کمک جوانه گیری یا سرزنی شاخه هایی که به صورت عمودی رشد کرده اند، به سمت شاخه فرعی یا جوانه رو به بیرون، می توان گسترش درخت را افزایش داد. بهترین زمان برای انجام عملیات جوانه گیری در اواسط تیرماه تا اوایل مرداد ماه یعنی هنگامی که شاخه ها در اوج رشد و نمو خود هستند، است.
یک روش جدید در رابطه با هرس درختان یک ساله وجود دارد که بسیار امیدوار کننده به نظر می رسد. در این روش در اواسط خرداد ماه حدود نیمی از شاخه های دو سربالایی که زاویه کمتری نسبت به تنه اصلی دارند، حذف می شود. با این کار رشد شاخه های سرزنی شده متوقف و سبب تحریک رشد شاخه های دو سر پایینی که زاویه بیشتری داشتند، می شود.
اولین زمستان بحرانی ترین زمان برای انتخاب شاخه های تشکیل دهنده اسکلت درذخت است و باید در این انتخاب دقت لازم و کافی را مبذول داشت تا درخت در آینده بتواند محصول سنگین را تحمل کند. در این زمان باید سعی کرد تا به درخت فرمی شبیه به یک گلدان یا جام داده شود. در ابتدا بایستی تمامی شاخه های روی تنه اصلی درخت را تا ارتفاع ۰٫۵ متر از سطح زمین و همچنین تمام شاخه هایی که با تنه اصلی زاویه کمتر از ۴۵ درجه تشکیل می دهند، حذف شوند. شاخه های دوسری که باریک و ظریف هستند، به دلیل تقسیم سلول های پوست در زاویه بین دو سر، اغلب در برابر سرمای زمستانه، شانکر باکتریایی و حشرات چوب خوار بسیار آسیب پذیر بوده و باید حذف شوند.
نظر به این که الگوی درختان هلو با هم متفاوت است، دو روش عمده و مؤثر برای ایجاد فرم جامی در این درختان وجود دارد: روش معمول این است که سه شاخه اولیه و با زاویه باز را که به صورت هم سطح در اطراف تنه اصلی واقع شده اند، انتخاب و حفظ می کنیم. در برخی از درختان هلو دیده شده است که در پایان فصل اول رشد سه شاخه اصلی و قابل قبول ندارند اما درختان قوی و سالم با دو شاخه اصلی نیز می توانند رشد و توسعه پیدا کنند. در برخی موارد نیز چهار تا شش شاخه اصلی از یک نقطه تنه اصلی خارج شده و رشد کرده اند. در چنین حالتی بهتر است که فقط سه عدد از آنها بر روی درخت حفظ و بقیه حذف شوند. در صورتی که تمامی این شاخه ها بر روی درخت نگه داشته شوند، در نهایت سه تا از آن ها بر بقیه غالب شده و بقیه به سمت بیرون منحرف خواهند شد. روش دیگر برای ایجاد فرم جامی در درختان هلو این است که درختان از ارتفاع ۹۰ تا ۱۲۰ سانتی متر سربرداری شوند. ۳ تا ۵ شاخه اصلی که به صورت هم سطح در اطراف تنه اصلی واقع شده اند را انتخاب و حفظ می کنند. شاخه های رشد کرده به صورت افقی باید حذف شوند. چون این چنین شاخه هایی به وسیله وزن زیاد محصول، به سمت پایین خم شده و جابجایی وسایل و تجهیزات لازم را مشکل خواهند کرد. شاخه های بلند و پر رشدی که از سطح بالایی شاخه های افقی روییده اند، باید حذف شوند البته به جز آنهایی که زاویه ۴۰ تا ۵۰ درجه نسبت به خط عمود دارند. علاوه بر آن پاجوش ها، شاخه های رشد کرده به سمت پایین و شاخه های عمودی و قوی که بر روی مرکز درخت سایه می اندازند، نیز باید حذف شوند. باید سعی کرد که با کوتاه نگه داشتن شاخه های قوی، تعادل را در درخت حفظ کرد.
هرس در دومین تابستان و دومین زمستان پس از کاشت 
در اواسط خرداد ماه تا اواسط تیر ماه شاخه های رشد کرده بر روی تنه اصلی و در زیر شاخه های اصلی درخت را باید حذف کرد و همچنین شاخه های پر رشد که در نزدیکی مرکز درخت و به صورت عمودی رشد کرده اند باید حذف شوند. در حالتی که شاخه های انتهایی در قسمت بالای شاخه فرعی تولید کرده باشند. باید شاخه انتهایی را در اواخر خرداد ماه درست در بالای شاخه ثانویه جوانه گیری کرد. این عمل همان طور که گفته شد سبب گسترش تاج درخت شده و در نتیجه رشد به سمت شاخه های جانبی مطلوب، هدایت می شود. هرس تابستانه را باید در حدود اواسط تیر ماه تکمیل کرد.
پس از گذشت دومین فصل رشد، درختان هلویی که در طول این دو سال به خوبی رشد کرده اند، ارتفاع آن ها ۱٫۵ تا ۲ متر، قطر گسترش ۱۸۰ تا ۲۵۰ سانتی متر و قطر تنه اصلی بین ۷٫۵ تا ۱۵ سانتی متر خواهد بود. این چنین درختانی که به طور معمول تعداد بی شماری جوانه گل داشته و اگر هرس متعادلی روی آن ها انجام شود، می توانند در تابستان حدود ۱۰ تا ۲۰ کیلوگرم محصول دهی داشته باشند. هرس زیاده از حد و شدید سبب کاهش محصول در تابستان سوم خواهد شد. هر درخت بایستی دو یت بیشتر از دو شاخه اصلی دو سر و قوی با زاویه باز داشته باشد. در غیر این صورت باید سعی کرد تا دو شاخه اصلی مناسب انتخاب و نگه داشته شوند و بقیه را حذف کرد. شاخه های پر رشدی که به سمت مرکز درخت در حال رشدند نیز باید حذف شوند. شاخه های اصلی با رشد کمتر از ۷۵ سانتی مر را باید هرس کرد و تنها ۲ تا ۳ شاخه فرعی را که در محل مناسبی واقع شده اند بر روی آن نگه داشت. شاخه های جوان رشد کرده در قسمت پایین تنه اصلی نیز باید حذف شوند. دیگر شاخه های یک ساله بر روی درخت حفظ می شوند.
در بعضی مواقع دو شاخه با اندازه مساوی در نزدیکی قسمت انتهایی شاخه اصلی رشد کرده و حالت V شکلی را ایجاد می کنند. این شاخه های دو سر، ضعیف بوده و باید یکی از آن ها را حذف کرد. بیشتر قسمت انتهایی شاخه های اصلی به صورت عمودی رشد می کند. در چنین حالتی که نوک شاخه اصلی جهت گیری عمودی دارد و می توان آن را به وسیله هرس یا در واقع سربرداری به بیرون هدایت کرد. این عمل بهتر است در طول تابستان انجام شود اما در زمستان هم می تواند انجام شود.
هرس در سومین تابستان و سومین زمستان پس از کاشت 
درختانی که در اواسط خرداد ماه تا اواسط مرداد شاخه های پایینی آن ها حذف شده است رشد خوبی را خواهند داشت. برای ایجاد فرم گسترده در درخت باید قسمت عمودی انتهای شاخه ها، درست از بالای شاخه ثانویه که به سمت بیرون رشد کرده است، جوانه گیری شود.
پس از سومین فصل رشد، درختان هلو معمولاً ارتفاعی حدود ۱۸۰ تا ۲۷۰ سانتی متر و پهنایی حدود ۲۱۰ تا ۲۷۰ سانتی متر داشته و فطر گسترش در آن ها ۱۰ تا ۱۷ سانتی متر خواهد بود. پس از سپری کردن سومین زمستان و در تابستان چهارم درختان هلو در حدود ۲۰ کیلوگرم محصول خواهند داد. هرس در این مرحله از رشد، مانند روش هرس در دومین زمستان است و باید سعی شود تا گستردگی درخت درخت در ارتفاع کم، حفظ شود. حذف شاخه های پایینی درخت و شاخه های بارده اضافی بسیار مهم است.
به طور کلی هدف اصلی از هرس درختان هلو در سه سال رشدشان، ایجاد اسکلت قوی برای درخت است تا درخت هنگام محصول دهی بتواند بار سنگین میوه ها را تحمیل کند. در طول سال های چهارم ، پنجم و ششم، هم زمان با رشد و نمو، باغدار باید درخت را از مرحله رویشی به مرحله زایشی هدایت کند ( با استفاده از مدیریت آب ، تغذیه و…). درختان جوان بارده قدرت رشد به نسبت زیادی داشته و برای باز نگه داشتن مرکز درخت و حفظ اندازه آن به یک هرس اصلاح کننده و متوسط نیاز دارند. وزن میوه ها بر روی شاخه ها به گسترش تاج درخت کمک کرده و به هرس سنگین نیازی نیست. 

همه چیز در مورد درخت گردو

مقدمه:

 در یونان قدیم و در مصر باستان در معبد ‍ژوپیتر برای کسانی که تازه ازدواج می کردند، برگ و شاخه های گردو را زیر پایشان می انداختند وبر این باور بودند که عروس و داماد از قید جادو و طلسم رها شده و خوشبخت زندگی خواهند کرد.برابر بررسی های دیرین شناسی گیاهی و گرده شناسی در روی کره ی زمین، گونه های مختلف گردو از زمان های بسیار قدیم به ویژه از دوران سوم زمین شناسی وجود داشته است.و از دوران چهارم زمین شناسی به بعد آثار درخت گردو از جمله گرده ی آن در کشورهای اروپای شرقی به دست آمده است .منشاء درخت گردو را اسیای غربی و نواحی هیمالیا می دانند . در ایران نیز گردو در جنگلهای شمال از استارا تا گلی داغ در جلگه و ساحل تا ارتفاع۲۲۰۰ متر از سطح دریا انتشار دارد و به طور پراکنده یا کم و بیش انبوه در جنگلها از جمله جنگلهای غرب و در راه سنندج به مریوان به طور خودرو دیده می شوند ولی وحشی بودن آن در ایران مشکوک است.احتمالا کهن ترین درخت گردو در ایران در “اورگان” شهر کرد وجود دارد. برابر نوشته ای که از نزدیک این درخت از زیر خاک بدست آمده است، تاریخ کاشت آن به زمان یزدگرد ساسانی و حدود۱۴۰۰ سال پیش می رسد.گردو گیاهی درختی یا درختچه ای است که ارتفاع آن تا ۲۵ متر هم می رسد.دارای تنه صاف با رنگ نقره ای و در برخی گونه ها , خاکستری,برگ ها به شکل مرکب شانه ای بوده و معطر می باشد. گردو یک پایه و جدا گل می باشد و گل آذین نر آن شاتون بوده که به صورت آویزان بوده و طول آن ۸ الی ۱۰ سانتی متر است.گل های نر از قاعده شاخه های سال قبل به وجود می آیند.گل های ماده در دستجات ۲ الی ۳ تایی و در شاخه های سال جاری به وجود می آید. گامت های ماده گردو دگر گشن است گرده افشانی آن به وسیله باد انجام می شود و حشرات در آن نقشی ندارند. گل دهی در اوایل بهار قبل از ظهور برگ ها اتفاق می افتد.میوه ان به صورت شفت می باشد یعنی دارای درون بر سخت و چوبی می باشد.

 تاریخچه:

 طبق افسانه های باستان زمانی که خدایان متولد شدند غذایشان گردو بود و همچنین از دیرباز به خواص دارویی آن نظیر خواص ضد عفونی کنندگی و ضد قارچ بودن آن اطلاع داشتند. دم کرده برگ آن برای رفع سرماخوردگی , خستگی , بیماری پوستی و همچنین رفع ورم پلک های چشم استفاده می شود.پوست میوه(قسمت گوشتی) ان سرشار از تانن می باشد که در درمان اسهال های مزمن, درمان کم خونی و همچنین پوست آن حاوی اسید های آلی و مواد معدنی بالایی می باشد.مغز گردو دارای پروتئین،قند ،آب و ویتامین، املاح معدنی و همچنین مواد چربی است. مقدار فسفر موجود در گردو با ماهی و برنج و حتی تخم مرغ نیز برابری میکند. برگ و پوست گردو مقوی و تصفیه کننده خون است . برگها و پوست آن بخصوص بخاطر مادهءتلخ و تانن آن در مداوای بیماریهای جلدی و خنازیر مفید واقع می شوند .تاریخچه پرورش گردو به زمانهای بسیار دور و نامعلوم بر می گردد. گفته می شود که گردو در باغ شاه سلیمان پرورش داده می شد. در ایران قدیم گردو در معامله پایاپای بکار برده می شد که از این طریق به کشورهای مصر بیزانس ، ایتالیا و حتی کشورهای اروپائی و دنیای جدید انتشار یافته است. پایه های وحشی گردوی ایرانی در منطقه کوههای کارپاتیان (Carpathian mountains) در شرق اروپا، سرتا سر ترکیه ، عراق ، ایران ، روسیه جنوبی و افغانستان تا شمال غربی هیمالیا یافت شده است. بنابراین می توان گفت منشاء گردو ایران و مناطق اطراف آن می باشد که سپاه اسکندر در بازگشت خود آنرا به اروپا برده است. گردو درختی یک پایه و دارای برگهایی مرکب از برگچه های فردو بزرگ است. سنبله گلهای نر آن وضع آویخته دارد. ولی گلهای ماده آن دارای وضع قائم بر روی شاخه ها است. هر گل نر آن دارای پوششی مرکب از ۳ تا ۴ قطعه فلس مانند است که تعداد زیادی پرچم را از خارج فرا می گیرند در وسط پرچم ها نیز معمولاً اثر مادگی رشد نیافته دیده می شود. مجموعه گلهای ماده درخت گرد و هیچ وقت از ۲ تا۴ تجاوز نمی کند. هر گل ماده آن دارای پوششی کوچک از خارج می باشد این پوشش همراه با زوائد بزرگ و کوچک زیر گل (براکته و براکتئول) به تخمدان پیوسته است. گلهای ماده، مادگی ۲ برچه ای دارند که مجموعاً تخمدانی یک خانه و به وضع تحتانی به وجود می آورند. قسمت آزاد مادگی نیز به ۲ کلاله پهن و دور از هم ختم می شود. میوه آن شفت مانند و دارای میان برگوشتی و محتوی مواد تلخ است. میاه برگوشتدار میوه، فقط در گردوی تازه که همه قسمتهای میوه را در بر دارد، دیده می شود درون برگردو ، سخت و شکننده است و درون آن دانه مرکب از ۲ لپه حجیم با اندوخته فراوان از مواد روغنی‏، جای دارد. – ارقام گردو عبارتند از : رقم سر (Serr)، رقم فرانکوت (Franquette)، مایت (Mayette)، پاریزین (Parisienne)، سجنو (Sejnovo)، هارتلی (Hartly)، پاین (Payne) ، اشلی (Ashley) ، سان لند (Sunland) ، چیکو (Chico) ، وینا (Vina) ، هاوارد (Howard) ، پدرو (Pedro) ، چاندلر (Chandler)، ته هاما (Tehama)

 طبقه بندی گیاهی:

گردو با نام علمیJuglans از خانواده ی Juglandaceae است. نام علمی این جنس از کلمه لاتین Jovis-Glans به معنی فندق ژوپیتر گرفته شده است.انواع این درخت در چین ،ژاپن،فرانسه و آمریکا کشت می شود مهمترین گردوهای موجود دردنیا معروف به گردو ی ایرانی است . زیرا ابتدا از ایران به خاور میانه و از آنجا به یونان و روم و سپس به انگلستان و بعد به امریکا برده شده است. گردو ی ایرانی تنها گونه ای از این خانواده است که مغز آن از نظر خوراکی مصرف اقتصادی دارد .گردوی معمولی درختی است یک پایه که بلندی آن از ۱۰ تا ۲۵ متر متغییر است،گردو دارای برگهای مرکب شانه ای است و درختی یک پایه است که گلهای نر و ماده روی یک درخت به صورت جدا گانه ظاهر می شوند.گامت های ماده گردو دگر گشن است گرده افشانی آن به وسیله باد انجام می شود و حشرات در آن نقشی ندارند.

پراکنش جغرافیایی:

 درخت گردو از درختان بسیار با ارزش و از پهن برگان است که در بسیاری از نقاط جهان در نیمکره شمالی از مرکز تا شرق اروپا و قفقاز و شمال و مرکز ایران تا دامنهای هیمالیا و کشور چین و ژاپن و همچنین گونه هایی از آن در آمریکای شمالی و جنوبی به طور طبیعی می رویند و کاشته می شوند. تنها جنگل طبیعی باقی مانده از این محصول در دنیا هم اکنون در قرقیزستان و در شرایط بسیار خوب موجود است .در ایران کاشت گردو از دره گز و مغان در شمال کشور تا اقلید فارس در جنوب و از ارتفاعات جنوب غربی ارومیه تا کوه تفتان در جنوب شرقی بین طولهای جغرافیایی ۴۵تا ۶۵ درجه به خوبی می رویند ولی بهترین بازدهی مربوط به باغهایی است که در ارتفاعات دامنه های البرز، خراسان ، آذربایجان و دامنه های زاگرس ( به ویژه تفرش،گلپایگان و تویسرکان ) قرار دارند . همچنین اطراف کوههای لاله زار و جبال بارز منطقه ایاست که از مراکز عمده گردو کاری کشور به حساب می آید.

 ارقام:

گردوهایی که در نقاط گردو خیز ایران کاشته شده اند از گونه گردی معمولی یا Juglans هستند. رقم های این گونه از نظر باغبانی هنوز کاملاٌ مشخص نشده اند. این گردوها در نقاط مختلف ایران با نام های گونگون محلی نامیده می شوند.با وجود تفاوت های ظاهری ،ممکن است برحی از انواع ،رقم واحدی باشند ولی نام های گوناگون داشته باشند. با این توصیف مهمترین انونع گردو که در ایران کاشته می شوند عبارتند از :

گردوی کاغذی ، سنگی ، ماکویی ، سوزنی ، نوک کلاغی ، ضیا آبادی ، خوشه ای ،سبزوار ،

آمیخته خراسان ،مازندران ، شهمیرزاد ، قزوین و طالقان ، آذربایجان ، همدان وتویسرکان ، سایر مناطق .

سطح زیر کشت گردو در جهان:

بر اساس اطلاعات سازمان خواربار جهانی (FAO) در سال ۱۹۷۷، سطح زیر کشت گرئو جهان ۵۱۸۴۹۰ هکتار بوده است که نسبت به سال گذشته یک درصد کاهش ونسبت به سال ۱۹۸۸(سال پایه) ۲۲درصد افزایش داشته است .از سال ۱۹۸۸تا۱۹۹۷در یک دوره ده ساله سطح زیر کشت گردو در جهان بهطور کلی سیر صعودی داشته است . در آغاز دوره مورد بررسی (سال پایه) سطح زیر کشت گردو جهان ۴۲۳۲۷۱ هکتار بوده که در سال ۱۹۹۷به ۵۱۸۴۹۰ هکتار رسیده است. دراین دوره سطح افزایشی برابر ۲۲درصد و مقدار تولید افزایشی برابر ۲۷درص-د نشان می دهد.در بین کشورهای جهان چین با دارا بودن ۱۶۰۰۰۰ هکتار اراضی زیر کشت گردو به تنهایی حدود ۳۱ درصد از کل اراضی زیر کشت گردو را به خود اختصاص داده ومقام اول را داراست . پس از آن آمریکا با ۶۸۸۰۰ هکتار ، ترکیه با ۵۷۴۵۰ هکتار وایران با ۴۱۷۶۶ هکتار به ترتیب مقام های دوم تا چهارم را به خود اختصاص می دهند .

سطح زیر کشت گردو در ایران:

براسا س آخرین اطلاعات موجود ، سطح زیر کشت گردو در ایران در سال زراعی ۷۶-۷۵ برابر ۴۱۷۶۶ هکتار بوده است که نسبت به سال زراعی گذشته حدود ۱۷ درصد ونسبت به سال پایه ۲۵۹ درصد افزایش نشان می دهد .سطح زیر کشت گردو در ده سال مورد بررسی به طور کلی سیر صعودی داشته است ، در آغاز دوره (سال پایه) سطح زیر کشت گردو ایران ۱۱۶۴۴ هکتار بوده که درسال زراعی ۷۶-۱۳۷۵به ۴۱۷۶۶ هکتار رسیده است .بر اساس آمار موجود در سا ل ۱۳۷۶ بیشترین سطح زیر کشت در استان کرمان با ۵۱۷۱ هکتار که ۴/۱۲ درصد از سطح زیر کشت گردو کشور می باشد پس از کرمان که مقام اول را از این نظر دارا است استان های همدان ، قزوین ف آذربایجان شرقی ، کرمانشاه ، خراسان و فارس به ترتیب دوم تا هفتم را به خود اختصاص داده اند. استان سیستان وبلوچستان با ۵ هکتار کمترین سطح زیر کشت گردو در کل کشور را دارد. کرمان ، همدان ، قزوین ، آذربایجان شرقی ،کرمانشاه ،خراسان و فارس جمعاٌ ۵۴ درصد از سطح زیر کشت گردو کل کشور را داشته و مهمترین مناطق کشت گردو به شمار می آیند .

تولید گردو در جهان:

بر اساس آخرین اطلاعات منتشر شده از سوی سازمانم خوار بار جهانی مقدار تولید گردو جهان درسال ۱۹۹۷ برابر ۱۰۹۷۰۶۴ تن بوده است که نسبت به سال قبل ۲/۲ درصد و نسبت به سال پایه (۱۹۸۸) ۲۷ درصد افزایش نشان می دهد .در بین کشورهای جهان ، ده کشور هر یک بیش از ۲۰۰۰۰ تن گردو در سال ۱۹۹۷ تولید کرده اند که دربین آنها آمریکا با تولید ۲۴۴۰۰۰ تن ، رتبه اول راداراست. این کشور به تنهایی ۲/۲۲ درصد گردو جهان را تولید می کند. پس از آمریکا ، چین با تولید ۲۴۰۰۰۰ تن دومین کشور عمده تولید کننده گردو جهان به شمار می رود .ایران با تولید ۱۲۴۸۷۲ تن ، ۴/۱۱ درصد از تولید گردو جهان را دارا است و مقام سوم را به خود اختصاص داده است.در بین کشورهای عمده تولید کننده گردو جهان ، میزان تولید سال ۱۹۹۷ نسبت به سال گذشته در کشورهای آمریکا ، چین ، ایران و فرانسه افزایش و در کشورهای رومانی ، هند ویونان کاهش تولید وجود داشته و در بقیه کشورها تولید تغییری را نشان نمی دهد .

تولید گردو در ایران:

در سال زراعی ۷۶-۱۳۷۵ میزان تولید گردو در کشور ۱۲۴۸۷۲ تن است که نسبت به سال گذشته ۳/۱۰ درصد افزایش و نسبت به سال پایه ۲۳۰درصد افزایش داشته است .میزان تولید گردو کل کشور در ده سال مورد بررسی از ۳۷۸۲۱ تن آغاز شده وبه ۱۲۴۸۷۲ تن رسیده است . کمترین میزان تولید گردو کل کشور در سال زراعی ۶۷-۱۳۶۶ بوده که این روند از ابتدای دوره مورد بررسی سیر صعودی داشته تا اینکه در سال ۷۶-۱۳۷۵ به رقم ۱۲۴۸۷۲ تن رسیده است.براساس آمار موجود در سال ۱۳۷۶ بالاترین مقدار تولید در استان همدان با تولیدی برابر ۲۰۱۷۵ تن می باشد که ۱۶درصد از تولید کل کشور را به خود اختصاص داده است و پایین ترین مقدار با ۲۰تن از تولید کل کشور مذبوط به استان سیستان وبلوچستان است .پس از همدان ، استان فارس از نظر تولید گردو در مقام دوم قرار دارد که با احتساب تولید استان های آذربایجان شرقی ، تهران ، کرمان ، قزوین ، کردستان ، کرمانشاه و خراسان جمعاٌ ۷۲درصد از تولید کل کشور را به خود اختصاص داده اند و مهمترین مناطق تولید به شمار می آیند.

عملکرد گردو در جهان:

درسال ۱۹۹۷ براساس اطلاعات به دست آمده از فائو ، متوسط عملکرد گردو در جهان ۲۱۱۶ کیلوگرم در هکتار بوده است که نسبت به سال قبل با ۷۲ کیلوگرم (۵/۳درصد ) ونسبت به سال ۱۹۸۸ (سال پایه) با ۷۲ کیلوگرم افزایش ، ۵/۳ درصد رشد داشته است .در بین کشورهای عمده تولید کننده گردو در سال ۱۹۹۷ کشور رومانی با متوسط تولید ۱۴۱۳۶ کیلوگرم در هکتار بالاتریت عملکرد را به خود اختصاص داده است و نسبت آن به عملکرد جهانی ۶۶۸ درصد بالاتر است. پس از رومانی ، آمریکا با تولید ۳۵۴۷ کیلوگرم در هکتار در جایگاه دوم قرار دارد . کشورهای ایران و اکراین نیز به ترتیب با عملکردهای ۲۹۹۰ و۲۳۴۱ کیلوگرم در هکتار دررتبه های بعدی قرار گرفته اند که بالاتر از عملکرد جهانی بوده است .کشور هند با متوسط تولید ۸۶۸ کیلوگرم در هکتار پایین ترین عملکرد را در بین کشورهای عمده تولید کننده این محصول به خود اختصاص داده است .در سال ۱۹۹۷ عملکرد در هکتار گردو ایران ۲۹۹۰ کیلوگرم بوده که نسبت به متوسط جهانی ۱۴۱ درصد بوده است.

عملکرد گردو در ایران:

عملکرد در هکتار گردو کل کشور در سال زراعی ۷۶-۱۳۷۵ ، ۲۹۹۰ کیلوگرم بوده که نسبت به سال گذشته ۵/۵ درصد و نسبت به سال پایه (۶۷) حدود ۸ درصد کاهش داشته است .در دوره ده ساله مورد بررسی ، بیشترین مقدار عملکرد گردو با ۴۲۶۶ کیلوگرم به سال زراعی ۷۲-۷۱ وکمترین آن با ۲۹۶۱ کیلوگرم به سال زراعی ۶۸-۱۳۶۷ مربوط است .دربین استان های کشور در سال زراعی ۷۶-۱۳۷۵ بالاترین تولید در واحد سطح با ۸۰۰۰ کیلوگرم مربوط به استان خوزستان وپایین ترین آن با ۶۰۳ کیلوگرم متعلق به استان قم بوده است.

 نیاز های اکولوژیکی:

آب وهوا:درخت گردو درطول تابستان و زمستان نسبت به گرما و سرمای بیش از حد حساس است. در طول دوره خواب زمستانه ، گردو می تواند سرمای ۱۱- درجه سانتی گراد را بدون خسارت جدی تحمل کند ولی پس از شروع رشد ، سرمای ۲- تا ۳- درجه سانتی گراد موجب از بین رفتن برگها ، شاخه ها و گلها شده ودر نتیجه محصول کاهش می یابد. به علاوه شاخ و برگ درختانی که تا اواخر پاییز به رشد خود ادامه می دهند در معرض خسارت سرما قرار می گیرد. مقاومت ارقام مختلف گردو نسبت به سرما متفاوت است.دمای بالاتر از ۳۸ درجه سانتی گراد موجب آفتاب سوختگی پوست سبز و چروکیدگی مغز گردو می شود و گاهی اوقات نیز میوه ها پوک می شوند. در رطوبت نسبی کم و دمای بالاتر از ۴۰ درجه سانتی گراد ، به گردو خسارت جدی وارد می شود. دمای پایین تابستان نیز مناسب نیست زیرا موجب می شود میوه ها به اندازه کافی پر نشود . هوای خنک در طی فصل رشد ، برداشت محصول را به تاخیر انداخته و در نتیجه باغداران متضرر می شوند. بنابراین هوای خنک و فصل رشد کوتاه از عوامل محدود کننده پرورش گردو هستند. گردو نیز مانند سایر میوه ها مناطق معتدله در زمستان به مقدار سرمای معینی نیاز دارد تا خواب آن برطرف شود که به این ترتیب در بهار رشد رویشی و گلدهی کافی خواهد داشت. در صورت عدم وجود سرمای کافی ، بازشدن جوانه ها و گلدهی نامنظم شده وبه تاخیر می افتد واین موجب کاهش محصول و خشک شدن سر شاخه ها می شود. نیاز سرمایی ارقام مختلف گردو متفاوت است.

بارندگی:بارندگی و رطوبت در اواخر فصل بهار و در تابستان موجب افزایش شیوع بیماری بلایت گردو می شود ولی ارقامی که برگهای آنها دیرتر ظاهر می شود ، معمولاً ا ز آلودگی مصون می مانند. در صورتی که میزان بارندگی سالیانه حدود ۸۰۰ میلی متر باشد می توان درخت گردو را با موفقیت کاشت ولی در مناطق خشک تر آبیاری تکمیلی نیز ضروری است. در شرایط آب وهوایی بسیار خشک احتمال دارد که درختان رشد مطلوبی داشته باشند ولی میوه ها به خوبی پر نمی شوند. درختان گردو نسبت به شرایط نامطلوب سازگار هستند. مشاهده شده است که در شرایط نامساعد محیطی ، پرورش درختان گردو به صورت درختچه از نظر سازگاری مناسب بوده است.

خاک:قبل از کاشت گردو ابتدا باید خاک رویی ، خاک زیرین ، زهکشی ، واکنش شیمیایی خاک (pH) و قابل استفاده بودن عناصر مختلف مورد آزمایش قرار گیرد. تجزیه خاک رویی وخاک زیرین اطلاعات مفیدی در مورد وضعیت خاک به دست می دهد. خاک رویی باید حاصلخیز بوده و زهکشی خوبی داشته باشد. گردو در مقایسه با سایر میوه های معتدله که معمولاً در خاک هایی با اسیدیته کم رشد می کنند ، به خاک خنثی نیاز دارد. میزان اسیدیته خاک در قابل جذب بودن مواد معدنی مؤثر است.اکثر عناصر معدنی در دامنه اسیدیته ۶ تا ۷ برای گیاه قابل جذب است. معمولاً در مناطق سرد واکنش شیمیایی خاک اسیدی است که با اضافه کردن آهک ، می توان آنرا افزایش داد. غیر از خاک رویی ، وضعیت خاک زیرین نیز برای گردو اهمیت دارد زیرا ریشه های آن تا عمق ۳ متری خاک نفوذ می کنند. خاک زیرین باید عاری از سنگ ، رس سفت و لایه های غیر قابل نفوذ که رشد ریشه را محدود می کنند باشد. درخت گردو خاک فقیر ، خاک سطحی و خاک خشک را بهتر از شرایط آب وهوایی نامساعد تحمل می کند. در ضمن خاک باید عاری از نماتد های مولد زخم ریشه و بیماریهای قارچی باشد.

کاشت گردو:

نقشه کاشت : در زمین مسطح سیستم کاشت به صورت مربع مستطیل با آرایش پنج تائی بوده ولی در زمینهای شیب دار در روی خطوط تراز و تراس ها صورت می گیرد در سیستم کاشت مربع فاصله کاشت درختان و فاصله ردیفهای کاشت مساوی است. در حالیکه در آرایش پنج تائی یک درخت در مرکز چهار درخت کاشته می شود. در سیستم مستطیل فاصله ردیفها از فاصله بین درختها بیشتر است روش کاشت مربع به علت سادگی و مناسب بودن از نظر عملیات زراعی و تنک کردن در باغات گردو بسیار معمول است در صورتیکه کشت در زمینهای شیب دار باشد و شیب زمین بیشتر از ۱۰ درصد باشد کاشت بر روی خطوط تراز صورت می گیرد با این روش روی ردیفهای کاشت تمامی درختان در یک سطح قرار می گیرند فاصله ردیفهای کاشت در شیبهای تند کمتر و بر عکس در شیبهای کم بیشتر است .در خاکهای رسی و خاکهای غیر حاصلخیز ابتدا کودالهایی به ابعاد یک متر کنده شده سپس داخل آن به وسیله خاک و کود دامی پوسیده به نسبت ۲ :۱ در آبان ماه پر شود. کلیه علفهای هرز و بقایای گیاهان باید قبل از کاشت از زمین خارج شود اگر لایه سختی در چاله باشد باید شکسته شود. نهالها را در یک گودال قرار داده روی ریشه ها را با خاک مرطوب می پوشانند تا از خشک شده آنها جلوگیری شود. در اواخر دوره خواب یا اوایل بهار گودالی ایجاد می کنند که سیستم ریشه بطور کامل در داخل آن قرار گیرد نهال را در داخل گودال قرارداد و ریشه ها را به هر طرف پخش می کنند. و سپس آنرا با خاک پر می کنند و با پا فشار داده و بلافاصله آبیاری می کنند. نهالها پس از کاشت باید از فاصله ۴۰ تا ۵۰ سانتی متری بالای محل پیوند سربرداری شوند. آبیاری در سال اول خیلی مهم است طی تابستان آبیاری مداوم از ضروریات است. ولی هنگام بارندگی از غرقابی شدن خاک باید جلوگیری شود.تنه نهالها برای جلوگیری از آفتاب سوختگی با رنگ سفید رنگ آمیزی شود. در صورت وجود باد شدید نهالها به قیم نیز نیاز دارند علفهای هرز پس از ظهور باید از بین بروند و درختان در مقابل آفات و بیماریها محافظت شوند.

 فاصله کاشت:در طراحی فاصله کاشت چند عامل باید در نظر گرفته شود : (۱) درخت گردو حدود ۱۵ تا ۲۰ سال فضای معینی را اشغال می کند لذا در طراحی فاصله باید نهایت کار در نظر گرفته شود. (۲) در سالهای اول تولید محصول بطور مستقیم به تعداد درخت بستگی دارد و هر چه درخت بیشتر باشد محصول بیشتر خواهد بود (۳) در نظر گرفتن ارقامی که در جوانه های جانبی بارده هستند. (۴) عملیات هرس و حذف درختان اضافی امکان کشت متراکم را فراهم می کند. (۵) کشت متراکم مدیریت بهتری از نظر آبیاری ، کوددهی ، هرس و کنترل آفات و بیماریها نیاز دارد. لذا در ارقام مثل هارتلی که رشد رویشی قوی دارند و جوانه های انتهائی آنها باروری می شود فاصله کاشت ۱۵ تا ۲۰ متر در نظر گرفته می شود و در رقم وحیکو که رقمی زودرس با باردهی جانبی ولی در دوره باردهی درختی کوچک و متراکم می باشد فاصله کاشت در مرحله اول رشد ۶/۶ × ۶/۶ در نظر گرفته می شود و در نهایت با هرس و حذف تدریجی درختان اضافی فاصله کاشت به ۳/۹ × ۳/۹ تغییر می یابد و یا رقم گردوی وینا (Vina) که رشد زیادی دارد. و جوانه های جانبی آن بارور و پر محصول می باشد در مرحله اول رشد ۳/۹ × ۳/۹ متر و با تنظیم نهایی ۳/۱۳ × ۳/۱۳ متر می رسد. در صورت نیاز به ارقام گرده دهنده باید این ارقام در ردیفهای ثابت کاشته شوند و از کاشت آزاد در ردیف درختان اضافه که بعداً حذف می شوند باید خودداری نمود. درختان گرده دهنده که از هر هشت ردیف یکبار کاشته می شوند باید در موقعیتی باشند که در معرض وزش باد قرار گیرند

ترتیب و هرس درختان گردو:

هرس درختان جوان را تربیت گویند. که با دو هدف انجام می شود : توسعه اسکلتی قوی و تقویت رشد شاخه ها به موازات تولید محصول زیاد و زودرس اصولاً میوه های گردو در جوانه های انتهایی یا جوانه جانبی و انتهایی شاخه های یکساله تولید می شوند. بنابراین ارقام گردو به دو دسته بارور در جوانه های انتهایی و بارور در جوانه های جانبی تقسم می شوند ارقام با باردهی انتهائی (هارتلی، فرانکورت) فقط نیاز یه تنک کردن دارند و در این ارقام نباید سرشاخه زنی صورت گیرد در غیر اینصورت درخت در رشد رویشی باقیمانده و میوه تولید نخواهد کرد. برعکس این حالت ارقام بارده در جوانه های جانبی (وینا وچیکو) به منظور تقویت رشد شاخه ها که مانع از باردهی زودرس می شود به شدت تنک و سرزنی می شوند. بعد از رشد سال اول نهالها از فاصله ۲ متری سربرداری می شوند. کلیه شاخه های جانبی در روی محور اصلی بجز یک یا دو شاخه که در قسمت پائین تنه حفظ می شوند قطع می گردد. برای جلوگیری از رشد ضعیف شاخه های انشعاب یافته از تنه اصلی تمامی جوانه های اولیه که در بالاتر از فاصله ۳/۱ متری سطح زمین قرار دارند قطع می شوند تا جوانه های ثانویه فرصت رشد داشته باشند هر دو نوع رقم گردو ذکر شده بالا تا ۲ سال مثل هم تربیت می شوند.

 هرس درختان بارده:

هدف اصلی از این هرس تولید محصول منظم زیاد و با کیفیت بالا است در کل این هرس چهار هدف عمده دارد (۱) کنترل اندازه درخت. (۲) حفظ قدرت رشد و باردهی سیخکها. (۳) تولید شاخه های جدید برای جایگزینی شاخه های پیرتروکم بارورتر. (۴) حذف شاخه های ضعیف خشک و مزاحم و ایجاد تسهیلات برای عملیات زراعی عمل هرس در دوره خواب درختان انجام می شود ولی بهتر است این کار در اوایل بهار انجام گیرد تاخیر در هرس موجب خروج شیره گیاهی می شود تمامی سطوح قطع شده باید با چسب پوشانده می شود. بهترین روش هرس درختان جوان (۱۶ تا ۱۷ ساله) و میان سال گردو (۳۴ ، ۳۵ ساله) بریدن انتهایی شاخه های سه ساله است. روش مناسب برای هرس درختان بالغ (۴۰ ساله) قطع انتهای شاخه های ۴ تا ۵ ساله است.

 تنک کردن:

هنگامیکه درختان نزدیک بهم و به صورت انبوه کاشته شده اند تنک کردن شاخه ها برای تامین نور کافی ضروری است. حذف درخت باید قبل از متراکم شدن آنها صورت گیرد. تغذیه در صورتیکه مقدار یک یا چند عنصر غذایی در خاک کمتر از حد معمول باشد از کودهای مختلف برای برطرف کردن این کمبودها استفاده می شود. ازت : بندرت کمبود ازت مشاهده می شود علائم کمبود ازت در مراحل اولیه به صورت کم رنگ شدن شاخ و برگ ، کوچک شدن برگها ، کاهش رشد شاخه کاهش عملکرد و تشکیل میوه های کوچک با مغز کم می باشد. که کاربرد ازت به مقدار ۲۲۵ – ۱۷۵ کیلوگرم در هر هکتار در اوایل مرحله رشد از ظاهر شدن علائم فوق الذکر جلوگیری می کند. فسفر : کاربرد سوپر فسفات در زمستان در درختان جوان موجب افزایش کیفیت میوه ها می شود ولی درختان بالغ عکس العمل کندی نسبت به این مورد نشان می دهند. پتاسیم : علائم کمبود پتاسیم، برگها ابتدا کم رنگ شده و سپس حاشیه آنها به طرف بالا برگشته و پیچ می خورد و قسمت زیر برگ خاکستری رنگ می شود در صورت کمبود شدید برگها کوچک شده و در حاشیه و نوک برگها سوختگی ایجاد می شود و استفاده از سولفات پتاسیم علائم کمبود را برطرف می کنند. روی : علائم کمبود روی در اوایل فصل رشد قابل مشاهده است که باز شدن جوانه ها به تاخیر افتاده و برگها کوچک و زرد می شوند در صورت کمبود شدید انتهای شاخه نیز خشک می شود. درمان آن محلول پاشی سولفات روی (۳۶ درصد) به میزان نیم کیلو در ۴۰۰ لیتر آب بر روی شاخ و برگ می باشد. بر : علائم کمبود آن به صورت تغییر شکل برگ ، کوتاه شدن میان گره ها وزرد و خشک شدن نوک شاخه ها است استفاده از بوراکس از طریق خاک هر دو یا سه سال روش مناسب جلوگیری از کمبود است. منگنز : کمبود آن در اوایل بهار یا اواسط تابستان لکه های زردرنگی در بین رگبرگها ایجاد شده که بعداً به حاشیه برگها گسترش می یابد این برگها زودتر از موعد مقرر می ریزند محلول پاشی سولفات منگنز روی برگها درمان این کمبود است. آهن : در کمبود آهن در اوایل فصل رشد بین رگبرگها به رنگ زرد در آمده و در حالت پیشرفته سفید می شود که کمبود آهن ابتدا در برگهای انتهایی ظاهر می شود. مس : کمبود مس به صورت لکه های مرده ، زردی و ریزش زود هنگام برگها دیده می شود در ضمن لکه های کوچکی به رنگ قهوه ای تیره در اطراف نوک شاخه ها ظاهر می شود. محلول پاشی محلول بردو در اواخر بهار و یا اوایل تابستان کمبود مس را برطرف می کنند. منیزیم : علائم کمبود به صورت نواحی مشخص در نوک و حاشیه برگهای پائین درخت ظاهر می شود محلول پاشی سولفات منیزیم راه چاره است. در کل استفاده از ازت ، فسفر و پتاسیم به میزان ۶۰ کیلوگرم در هکتار موجب تولید حداکثر گردو خواهد شد.

آبیاری:

آبیاری در مناطق کم باران جهت درختان گردو ضروری است. آب غیر کافی موجب رشد کم ، کاهش عملکرد و کاهش کیفیت میوه می شود و آب بیش از حد نیز باعث کندی رشد و نیز موجب بروز بیماریهای طوقه و ریشه می گردد آبیاری برای درختان جوان و درختان پیوندی بسیار ضروری است ولی در درختان بالغ با افزایش توسعه ریشه ها میزان نیاز به آب کمتر می شود. میزان آبیاری و تعداد آن به سن درخت، نوع خاک ، مقدار بارندگی و پراکنش آن استفاده از مالچ و سیستم مدیریت خاک بستگی دارد. روشهای معمول آبیاری شامل آبیاری غرقابی ، جوی و پشته ، بارانی و قطره ای است انتخاب روش آبیاری به عوامل متعددی از جمله منبع تهیه آب ، سطح زمین ، پیشرفت تکنولوژی و میزان هزینه لازم در مقایسه با افزایش درآمد آن بستگی دارد. مبارزه با علفهای هرز در سالهای اخیر استفاده از علف کشها برای مبارزه با علفهای هرز جایگزین شخم شده است.

 گل دهی:

گردو درختی یک پایه است و گلهای نر و ماده آن جدا از هم و در روی یک درخت تشکیل می شوند گلهای نر بطور جانبی بر روی شاخه ارشد سال قبل ظاهر شده و به صورت شاتون آویزان می شوند گلهای ماده به صورت جفت در نوک شاخه پر شد سال جاری تشکیل می شوند. جوانه های گلهای ماده در طی تابستان تمایز می یابند.

 گرده افشانی:

درختان گردو خود بارور و دگر بارور هستند و در اکثر ارقام رسیدن گرده ها و آمادگی کلاله همزمان است بنابراین در گرده افشانی گردو و مشکلی ایجاد نمی شود در گردو پدیده دیکوگامی وجود دارد و به عنوان مثال در بسیاری از ارقام آزاد شدن گرده ها قبل از پذیرا شدن کلاله صورت می گیرد. (پروتاندری) و در برخی از ارقام رسیدن کلاله قبل از آزاد شدن گرده ها صورت می گیرد. (پروتوجینی) علاوه بر این کوتاه بودن دوره قوه نامیه دانه های گرده و دوره پذیرش کلاله وضعیت گرده افشانی را بدتر می کند گلهای گردو و توسط بادگرده افشانی میشوند به همین دلیل دارای گرده های فراوان وسبک بوده و کلاله بزرگ و پرمانندی دارد که به مدت چند روز قابلیت پذیرش دانه گرده را حفظ می کند. گرده افشانی موثر باکشت ارقام زودرس و دیررس که دانه های گرده خود را در یک دوره زمانی بیشتر آزاد می کنند، تامین میگردد. شرایط آب و هوائی نامساعد مثل باران برف تکرگ یخبندان درطی مدت گل دهی در بهار موجب کاهش محصول گردو می شود. گرده افشانی مصنوعی در گردو آسان بوده و موجب افزایش عملکرد می شود می توان شاتونهای نر را جمع آوری کرد و به مدت دو یا سه هفته در دسکاتور در صفر درجه سانتیگراد و یا داخل یخچال و در رطوبت پایین نگهداری کرد. این گرده ها را می توان برای گرده افشانی همان رقم یا ارقام دیگر در همان محل یا محلهای دیگر بکار برد. هنگامی که کلاله پذیرا شد هر ۱۰ عدد شاتون را در یک پارچه کوچک قرار داده و در قسمت بالای درختها آویزان می کنند و آنرا ۲ تا ۳ بار در روز با یک چوب تکان می دهند . همچنین می توان برای بهبود گرده افشانی چندشاخه را با رقم گرده افشان پیوند کرد اولین دانه های گرده آزاد شده گردو ظرفیت جوانه زنی بیشتری دارند دانه های گرده ذخیر شده در شرایط طبیعی ، قوه نامیه خود را در مدت ۲ تا ۳ روز از دست میدهند در برخی موارد دانه های گرده جمع آوری شده در معرض تابش خورشید و در دمای ۲۵ تا ۳۰ درجه سانتی گراد قوه نامیه خود را در مدت ۱ تا ۳ ساعت از دست می دهند. معمولاً دانه های گرده در مدت ۱ تا ۳ روز بعد از گرده افشانی روی کلاله جوانه می زنند.

 رشد و نمو میوه:

رشد و نمو با گرده افشانی و تلقیح آغاز میشود. گلهای ماده گرده افشانی نشده بعد از رشد اولیه حدود سه هفته بعد از گرده افشانی می‌ریزند در ارقام زودرس و در شرایط دمای بالا میوه ها در مدتی زودتر از ۲۰ هفته رسیده و برداشت میشوند.

 رسیدن میوه:

هر گونه تاخیردر چیدن میوه ها پس از رسیدن مغز موجب کاهش کیفیت و افزایش انتشار آفات و بیماریها دارد. معمولاً دو شاخص رسیدگی برای تعیین تاریخ برداشت گردو بکار می رود. میوه گردو و بطور محکم بوسیله پوست سبز ضخیمی احاطه شده است که در هنگام رسیدن میوه ترک برداشته و در نتیجه میوه ها بر روی زمین می افتند. زمانی که حدود ۸۰ درصد پوست سبز میوه ها ترک برداشتند میوه‌ها رسیده اند ولی رسیدن مغز و پوست سبز همیشه همزمان نیست و اغلب مغز میوه ها زودتر از ترک برداشتن پوست سبز میرسد.بافتی که در بین دو نصفه مغز و اطراف آن وجود دارد در هنگام رسیدن تغییر رنگ داده و قهوه ای میشود که این یکی دیگر از شاخص های تعیین زمان رسیدن میوه ها است. بسته به شرایط اقلیمی معمولاً برداشت دوهفته بعد از قهوه ای شدن بافت اطراف مغز انجام میشود. تاخیر در برداشت موجب تیره تر شدن رنگ مغز و کاهش کیفیت آن میشود. استفاده از اتفن (۲ کلرواتیل فسفرنیک اسید) به مقدار زیادی چیدن میوه گردو را تسهیل میکند. محلول پاشی ۲۰۰ تا ۵۰۰ میلی گرم در لیتر اتفن موجب تسریع رسیدگی مغز شده و برداشت ۱۰ روز زودتر انجام میشود بعلاوه برداشت تمام میوه ها بطور همزمان امکان پذیر شده و ترک برداشتن پوست سبز نیز تسهیل می گردد. محلول پاشی میوه بوسیله اتفن ، کیفیت مغز گردو را نیز افزایش می دهد.

برداشت:

 فصل برداشت گردو بستگی به شرایط محیطی دارد.مثلا در مناطق سرد در اواخر مهر ماه است.اما آنچه مسلم است هنگام برداشت گردو پوست آن باید به رنگ قهوه ای مایل به خاکی در آمده باشد وپوست آن به راحتی از گردو جدا شود.برداشت محصول گردو باید در اولین فرصت که گردو ها پوست می دهند انجام شود.و بعد از چیدن گردوها باید آنها را پوست کنده ومحصول را در سایه ودر جای خشک پهن کرد تا خشک شوند.محل خشک کردن باید طوری باشد که هوا در آن جریان داشته باشد.تنا محصول به طور کامل خشک شود.در مناطقی که آفتاب ملایم باشد میتوان محصول را بعد از پوست گیری در آفتاب ملایم خشک کرد.اگر آفتاب شدید باشدموجب سیاه شدن مغز گردو وعدم بازار پسندی آن میشود.روش سنتی برداشت محصول گردوبه این صورت است که با چوب بلند به شاخه های درخت ضربه میزنند.که باعث تکیده شدن گردوها میشود این روش علاوه بر زحمت زیاد ووقت گیر بودن آن باعث صدمه به درخت گردو میشود وثمر سالهای آینده گردو را نیز از بین میبرد.از آنجایی که ارتفاع درخت گردو زیاد است برای برداشت مکانیزه واصولی از بالابر استفاده میشود که میتوان آنرا به تراکتور متصل نمودقبل از برداشت باید زمین را مسطح نموده و مواد اضافی مثل شاخه ها و برگهای خشک را جمع‌آوری نمود. برداشت به ۲ روش دستی و ماشینی انجام می گیرد. برداشت دستی : میوه های گردو اکثراً در ماههای شهریور و مهر برداشت می‌شود برداشت در ارتفاعات پائین زودتر و در ارتفاعات بالا دیرتر صورت می گیرد. در برداشت دستی بوسیله ضربه زدن با چوب گردو به زمین می افتد برداشت تمام میوه ها در ۲ تا ۳ نوبت به فاصله چند روز انجام می شود. میوه های چیده شده را به صورت توده جمع آوری کرده و روی آنرا با برگ و علف می پوشانند که در مدت ۹ تا ۱۵ روز عمل تخمیر صورت می گیرد. جدا کردن پوست سبز و شستن و تمیز کرن میوه ها با دست صورت می گیرد. سپس با آفتاب خشک می کنند. برداشت ماشینی : تمامی عملیات از قبیل برداشت جدا کردن پوست سبز، شستشو ، تمیز کردن، خشک کردن ، سفید کردن ، درجه بندی و بسته بندی می تواند بوسیله ماشین انجام گیرد. فرو بردن میوه ها همراه با پوست سبز داخل محلول اتفن به غلظت ۱۵۰۰ میلی گرم در لیتر موجب جدا شدن پوست میوه ها در مدت ۳ تا ۴ روز می گردد. قرار دادن میوه های خشک در محلول ۲۶ تا ۲۸ درصد هیپوکلرید کلسیم و سپس فرو بردن آنها در محلول یک درصد اسید سولفورو موجب سفید شدن آنها می‌شود برای خشک کرده دوباره هوای گرم را که دمای آن بین ۳۲ تا ۳۸ درجه سانتی گراد است به اطراف میوه ها هدایت میکنند تا رطوبت آنها به ۸ درصد کاهش یابد. عملکرد : عملکرد درختان گردو بسته به سن و اندازه درخت ، نوع خاک تغذیه و مقدار آبیاری متغیر است یک درخت بزرگ ۴۰ ساله می تواند تا ۱۷۵ کیلوگرم میوه تولید کند در حالیکه متوسط عملکرد آن ۴۰ کیلوگرم میباشد. درختان پیوندی گردو بعد از ۸ تا ۱۰ سال و پایه های بذر بعد از ۱۸ تا ۲۰ سال به باردهی اقتصادی می رسند.

 آفات گردو:

مبارزه با آفات و بیماریهای گردو به علت بزرگ بودن درختان مشکل است زیرا سمپاشی تمام درخت به سختی انجام میشود کاشت درختان پیوندی استفاده از پایه های پاکوتاه ، تربیت و هرس و انتخاب ارقامی که بطور جانبی محصول میدهند موجب کاهش اندازه درخت شده و سمپاشی برداشت میوه را آسانتر می کند. تدابیر بهداشتی شامل برداشت میوه را آسانتر می کند تدابیر بهداشتی شامل کاشت درختان سالم ، جلوگیری از انتقال آفات و بیماریها از طریق ادوات هرس و سایر وسایل کشاورزی ، هرس برگها و شاخه های بیمار وسوزاندن آنها است. بیماریهای گردو : بیماریهای لکه برگی گردو – بیماریهای آنتراکنوز – بیماری بلاریت گردو –شانکرگردو (خشکیدگی سرشاخه) ، شانکر عمیق پوست گردو – پوسیدگی ریشه و طوقه (ناشی از فیتوفتورا) – پوسیدگی ریشه و طوقه (ناشی از قارچ آرمیلاریا) بیماریهای ویروسی گردو مهمترین آنها شامل بیماری خط سیاه – بیماری موزائیک گردو آفات گردو : کرم سیب – مگس پوست خوار میوه گردو ، شپشک، گردو، ابریشم باف ناجور – شته گردو – سوسک شاخک بلند – پروانه فری. آفات انباری شامل شپشه آرد و شپشه دندانه دار از آفات انباری شایع هستند که می توان با سموم کازی مثل متیل بروماید آنها راکنترل نمود.

 دامنه انتشار:

در جنگلهای شمالی از آستارا تا گلی داغ از جلگه و ساحل تا ارتفاع ۱۵۰۰ متری از سطح دریا انتشار دارد بطور پراکنده یا کم و بیش انبوه در جنگلهای دیده میشود.و نیز در جنگلهای غرب و در راه سنندج به مریوان بطور خودرو دیده میشود. و در خیلی از نقاط کشور باغات اصلاح شده آن وجود دارد.

مهمترین خواص گردو :

 جوشانده برگ یا پوست سبزگردو برابر تجویز فوق درمان کم خونی و ضعف است. ۲۰ تا ۳۰ گرم از پوست سبز گردو یا خشک آن را در یک لیتر آب به مدت یک ربع بجوشانید و صاف کنید و قبل از هر وعده غذا یک فنجان از آن را بنوشید. ۱۵ تا ۲۰ گرم برگ گردو را به مدت ده دقیقه در یک لیتر آب جوش دم کنید، برای ورم معده و روده به عنوان کرم کش ۳ فنجان در روز از این دم کرده را بنوشید. دم کردهء۵۰ گرم برگ گردو در یک لیتر آب را در آب وان بریزید این حمام آرام بخش خستگی است و ورم را بر طرف می کند همچنین در مورد مداوای سرمازدگی و بیماریهای پوستی تجویز میشود. دمکرده فوق را به میزان حجمش با آب رقیق کنید و آنرا غرغره کنید تا ورم لثه و لوزه شما درمان شود گردو درمان کننده بیماریهای ریوی است. گردو مسکن دل پیچه است. اگر از گردو و عسل مربا درست کنید برای اشخاص لاغر وتقویت و تحریک نیروی جنسی مفید است. مربای گردو ملین بوده و آپاندیس را تقویت می کند.خوردن گردو از تشکیل سنگ کلیه و سنگ کیسه صفرا جلوگیری می کند. پوست درخت گردو و پوست سبز گردو قابض است. گردو را با انجیر و موز بخورید مقوی حواس و مغز است. اگر پوست تاز گردو را به دندان و لثه بمالید لثه و دندان را تقویت می کند. دم کرده برگ درخت گردو برای درمان ورم مفاصل مفید است. ۵۰ گرم برگ گردو را در یک لیتر آبجوش ریخته و بمدت چند دققیه بجوشانید این جوشانده برای شست و شوی زخم ها و التیام انها بسیار مفید است. جوشانده برگ درخت گردو درمان کننده سر درد ، سرمازدگی و بیماریهای پوستی است. شیره قسمت سبز میوه را اگر چند بار روی زگیل بمالید آنرا از بین می برد. قسمت سبز و تازه میوه گردو را اگر با آب بجوشانید و موهای خود را با آن رنگ کنید رنگ قهو ه ای به مو می دهد. برگ تازه درخت گردو حشرات موذی مانند بید و ساس را از بین می برد. اگر زن حامله روزی یک عدد گردو بخورد پس از زایمان پوست شکمش زیبایی خود را حفظ خواهد کرد. چون گردو دارای مس می باشد بنابراین به جذب آهن در بدن کمک می کند. گردو در درمان سرفه‌های کهنه، اختلالات ناشی از معده، دندان درد، شستشوی زخم‌ها، جوش‌های پوستی صورت و سر و بدن، سردردهای کهنه، نقرس، گاز گرفتگی حیوانات و حشرات، زگیل، اگزمای پوستی، تقویت زانوی کودکان، تقویت قوه جنسی در مردان، کم خونی، گل مژه، نرمی استخوان، ورم چشم، شادابی پوست بدن، دیابت، یبوست، مستحکم کردن لثه‌ها، رفع گرفتگی ادرار و تنظیم زمان قاعدگی در خانم‌ها موثر است. جوشانده پوسته سبز گردو تقویت کننده کبد است و اختلالات و نارسایی‌های کبد و مجاری صفراوی را برطرف می‌سازد. گردو نیز درمان کننده ورم و التهاب کبد است.همچنین گردو دفع کننده سموم بدن و رفع کننده مسمومیت است و عفونت‌های دندان،‌ لثه و دهان را برطرف می‌سازد. ترکیبات شیمیایی آن شامل اسانس , تانن , پکتین و صمغ و همچنین اسید های چرب ضروری روغن آن نظیر اسید آلفالینوییک از اهمیت خاصی برخوردار است.

 اثرات درمانی:

درمان ورم روده و معده:۱۵ تا ۲۰ گرم برگ گردو را به مدت ده دقیقه در یک لیتر آب جوش دم کنید، برای ورم معده و روده به به عنوان کرم کش ۳ فنجان در روز از این دم کرده را بنوشید.درمان خستگی و ورم :دم کرده ۵۰ گرم برگ گردو در یک لیتر آب را در آب وان بریزید این حمام آرام بخش خستگی است و ورم را بر طرف می‌کند همچنین در مورد مداوای سرمازدگی و بیماریهای پوستی تجویز می‌شود.درمان ورم لثه ولوزه :دم کرده فوق را به میزان حجمش با آب رقیق کنید و آنرا غرغره کنید تا ورم لثه و لوزه شما درمان شود.درمان کم خونی :جوشانده برگ یا پوست سبزگردو برابر تجویز فوق، درمان کم خونی و ضعف است. ۲۰ تا ۳۰ گرم از پوست سبز گردو یا خشک آن را در یک لیتر آب به مدت یک ربع بجوشانید و صاف کنید و قبل از هر وعده غذا یک فنجان از آن را بنوشید. گردو درمان کننده بیماریهای ریوی است.درمان دل پیچه:گردو مسکن دل پیچه‌است.تقویت و تحریک نیروی جنسی:اگر از گردو و عسل مربا درست کنید برای اشخاص لاغر وتقویت و تحریک نیروی جنسی مفید است. مربای گردو ملین بوده و آپاندیس را تقویت می‌کند.درمان سنگ کلیه و کیسه صفرا:خوردن گردو از تشکیل سنگ کلیه و سنگ کیسه صفرا جلوگیری می‌کند.پوست درخت گردو و پوست سبز گردو قابض است. خوردن گردو برای تقویت جنسی مفید است. کسانیکه ناراحتی معده و کبد دارند نباید گردو بخورند. افراد چاق نیز باید از آن پرهیز کنند.مقوی حواس و مغز:گردو را با انجیر و موز بخورید مقوی حواس و مغز است.درمان لثه:اگر پوست تاز گردو را به دندان و لثه بمالید لثه و دندان را تقویت می‌کند. دم کرده برگ درخت گردو برای درمان ورم مفاصل مفید است. ۵۰ گرم برگ گردو را در یک لیتر آبجوش ریخته و بمدت چند دققیه بجوشانید این جوشانده برای شست و شوی زخم‌ها و التیام آنها بسیار مفید است.

 ترشحات زنانه:

دم کرده برگ درخت گردو برای درمان ترشحات زنانه و بیماری سل مفید است. جوشانده برگ درخت گردو برای درمان کننده سر درد، سرمازدگی و بیماریهای پوستی است.اگر زن حامله روزی یک عدد گردو بخورد پس از زایمان پوست شکمش زیبایی خود را حفظ خواهد کرد. چون گردو دارای مس می‌باشد بنابراین به جذب آهن در بدن کمک می‌کند. به هیچ وجه نباید در خوردن گردو افراط و از پنج عدد در روز بیشترمصرف بشود زیرا برای سلامتی زیان آور است.

سایر فواید گردو :

۱- کاهش کلسترول کل

۲- کاهش LDL کلسترول (کلسترول بد)

۳- افزایش HDL کلسترول ( کلسترول خوب)

۴- افزایش قابلیت ارتجاعی رگ های بدن

۵- محافظت در برابر بیماری قلبی

۶- افزایش قدرت ذهن و هوش

۷- مفید برای تنگی نفس

۸- جلوگیری از ورم مفاصل

۹- مفید در بیماری های پوست نظیر: اگزما و پسوریازیس( به وجود آمدن لکه های قرمز رنگ در پوست)

۱۰- ضد سرطان

۱۱- دارای آنتی اکسیدان. در بین آجیل ها، آنتی اکسیدان گردو و شاه بلوط از همه بیشتر است.

۱۲- محافظت از سیستم ایمنی

۱۳- جلوگیری از لخته خون

۱۴- تنظیم سوخت و ساز در بدن

۱۵- تنظیم فشار خون

۱۶- تنظیم قند خون

۱۷- جلوگیری از پارکینسون و آلزایمر

۱۸- جلوگیری از سنگ کیسه صفرا

۱۹- حفاظت از استخوان

۲۰- روغن گردو درمان کننده دردهای مفاصل است و جذب مواد غذایی را آسان می کند.

هرس درختان میوه

     

اصول هرس و تربیت درختان میوه

مقدمه:اکثر گیاهان باغبانی، بخصوص چند ساله های چوبی، اگر تحت شرایط محیطی مناسب بدون دخالت انسان رشد کنند، پس از چند سال تبدیل به درختان و یا درختچه هائی با شاخ و برگ متراکم خواهند شد که چه از نظر میزان و کیفیت باروری و چه از نظر شکل ظاهری مطلوب نخواهند بود. در اینگونه گیاهان شاخه ها، مزاحم رشد همدیگر بوده، دچار پیچیدگی ها و خمیدگی های غیر طبیعی  می شوند. از طرفی چون، به دلیل پربرگی، نور کافی به داخل تاج گیاه نمی رسد به تدریج برگ ها و شاخه های وسطی تاج خشک می شوند و از بین می روند و تولید گل و میوه محدود به سطح خارجی تاج گشته میزان محصول کم می گردد. برای جلوگیری از این امر و ایجاد شکل و حالت مناسب در گیاه، باید آنرا هرس و به نحوه دلخواه تربیت کرد.

هرس کردن

 بطور کلی هرس عبارت است از قطع کامل یا جزئی شاخه، ریشه، پوست، برگ و یا گل و میوه به منظور تحت تاثیر قرار دادن و هدایت نحوه رشد و باروری گیاه. هرس یکی از عملیات مهم باغبانی است که از حدود سه هزار سال قبل شناخته شده و مورد استفاده قرار میگرفته است. دلایل و فواید هرس کردن را کلا” می توان به شرح زیر خلاصه نمود:

۱- حذف شاخه های مزاحم، خشک شده، آفت زده و مریض و شکسته جهت حفظ و تامین سلامت گیاه.

۲-  ایجاد شرایط مناسب جهت ورود نور و هوا به داخل تاج و خلوت ساختن نقاط شلوغ و متراکم آن به منظور ایجاد امکان تولید محصول بیشتر و مرغوبتر.

۳-  ایجاد شکل ویژه در تاج گیاه، این امر بویژه در میوه کاری و نیز در   شکل سازی  گیاهان جهت تزئین باغ و باغچه از اهمیت خاصی برخوردار است.

۴-  ایجاد تعادل بین شاخ و برگ و ریشه، بخصوص در هنگام نهال کاری و جابجا کردن گیاه، جهت تضمین موفقیت و ایجاد امکان رشد اولیه سریعتر برای گیاه.

۵-  جوان ساختن درختان مسن از طریق حذف شاخه های پیر و وادار کردن درخت به تولید شاخه های جدید جهت بالا بردن قدرت باردهی آن.

۶-  جلو یا عقب انداختن باروری گیاه و تنظیم گل دهی و ایجاد تعادل بین رشد رویشی و میزان محصول و بالا بردن کیفیت محصول تولید شده.

۷-  محدود کردن رشد و کوتاه ساختن گیاه برای تسهیل عملیاتی مانند سمپاشی و برداشت محصول و نیز به دلایل تزئینی.

زمان هرس

 بسته به نوع گیاه و هدف از هرس، این کار در دو موقع از سال انجام می شود، یکی هرسی که در هنگام رکود یا خواب زمستانه انجام می شود و هرس زمستانه نامیده می شود و دیگری هرسی که در دوره فعالیت گیاه یعنی هنگامی که گیاه دارای برگ و احیانا گل و میوه است، انجام می گیرد و هرس سبز یا هرس تابستانه نام دارد. در مورد هر دو نوع هرس باید به این نکته توجه نمود که اصولا هرس، در هر زمان که انجام شود باعث تاخیر در باروری نهال های جوان و کم شدن محصول درختان بارور می شود. بنابراین باید در تمام انواع هرس جانب تعادل رعایت گردد و قطع اعضاء گیاه تنها به مقدار لازم و در نهایت احتیاط انجام پذیرد.

هرس های زمستانه

 این نوع هرس ها از آنجا که در زمانی انجام می شوند که گیاه فاقد برگ و در حال رکود است بیشتر مرسومند چون اولاً در این هنگام شاخه ها بدون پوشش بوده، قابل روئیت هستند و به راحتی می توان به آنها دسترسی پیدا کرد و آنهائی را که باید بطور کامل و یا جزئی حذف شوند با دیدی باز برگزید، ثانیاً چون گیاه در این زمان، فعالیت حیاتی چندانی ندارد، میزان صدمه حاصله از هرس به حداقل تقلیل می یابد. از هرس های زمستانه می توان هرس های شکل دهی نهال های جوان تازه کشت شده را نام برد. این هرس ها مهمترین قدم در تشکیل شاخه های اصلی درخت یا بوته آینده به شمار می روند و در حقیقت مبناء و اساس شکل آینده گیاه را تشکیل می دهند. علاوه بر این هرس ها، حذف شاخه های شکسته مریض و آفت زده نیز باید در زمستان قبل از فعال شدن گیاه، انجام شود. زیرا این نوع شاخه ها معمولاً پناهگاه و منبع انتشار آفات و امراض اند.

هرس های سبز یا تابستانه

 این نوع هرس ها، گرچه همگی به نام تابستانه خوانده می شوند ولی در عمل بر حسب نوع، می توان آنها را از اول بهار تا اواخر تابستان انجام داد. مهمترین هرس های تابستانه عبارتند از: حذف گل ها و میوه های اضافی که کلاً تنک کردن- Thinning- نامیده می شود، ایجاد زخم بر روی پوست ساقه، حذف نرک هاو پاجوش ها، بریدن قسمت های انتهائی شاخه های سریع الرشد، هرس بوته های زینتی به منظور حاشیه سازی و ایجاد اشکال تزئینی، حذف شاخه ها و گلهای خشک گیاهان زینتی و بالاخره هرس برگ.

انواع هرس

 همانطوریکه در قسمت قبل ذکر گردید، بر حسب هدف هرس، می توان قسمت های مختلف گیاه اعم از شاخه، برگ، ریشه، پوست و گل و میوه را بطور کامل و یا جزئی حذف کرد. حذف هر یک از این اعضاء بر روی رشد و نمو و باروری گیاه در همان سال هرس و گاهی در طی چند سال بعد اثرات خاص باقی می گذارد که با انتخاب زمان و شدت هرس مناسب می توان در شدت و ضعف این اثرات دخالت ورزید.

هرس شاخه

در بین اعضاء مختلف یک گیاه، تعداد و نحوه رشد شاخه ها مهمترین عامل تعیین گر در نحوه و اندازه مقاومت آن در مقابل فشارهای ناشی از وزن میوه، باد، برف و یخبندان زمستانه به شمار می رود. بعلاوه نحوه قرار گرفتن شاخه ها و زاویه آنها با تنه و  شاخه های اصلی تر، به میزان زیادی بر روی قدرت باروری گیاه و تحمل آن در برابر شرائط نامساعد جوی تاثیر می گذارد. به این دلایل، در هنگام هرس کردن شاخه های یک گیاه باید دقت زیادی بکار برد و همواره شکل و اندازه نهائی آن را در نظر گرفت. بطور کلی، شاخه های یک گیاه چوبی را می توان به دو گروه بارور و نابارور تقسیم نمود. شاخه های نابارور عبارتند از: پاجوش ها، نرک ها و شاخه های معمولی بی بار (فاقد گل و میوه). شاخه های بارور عبارتند از: سیخک ها، برندی و شاخه های معمولی بار دهنده ( حاوی گل و میوه).

 تعدادی از اعضاء رویشی و زایشی درختان دانه‌دار

در بعضی از گیاهان مانند انگور، این شاخه ها قبل از رشد حاوی اعضاء اولیه گل هستند و پس از رشد گلهایشان باز می شود. بعضی مانند گل سرخ در همان سال رشد گل و میوه تولید می کنند و بعضی دیگر مانند هلو در تابستان سال رشد در جوانه های جانبی آنها اعضای گل به وجود می آید که پس از زمستان گذرانی در بهار سال بعد تبدیل به گل و میوه می شوند. در هرس شاخه های نابارور اصل بر این است که تمام پاجوشها و نرک ها را در طول فصل رشد از ته قطع کنند. البته در شرایط استثنائی می توان این شاخه ها را نگه داشت و پاجوشها را به عنوان پایه پیوند و نرک را به عنوان شاخه بارور و یا شاخه های حامل سیخک بکار گرفت. شاخه های معمولی نابارور را بر حسب موقعیت آنها می توان در دوره استراحت گیاه به دو صورت سرزنی و یا حذف کامل هرس کرد. در اینجا، باید در نظر داشت که معمولا” در بهار سال بعد از هرس گیاه که مقداری از شاخه ها و در نتیجه تعدادی از جوانه های خود را از دست داده، نیروی ذخیره خود را صرف رشد جوانه های باقیمانده می کند و بدین ترتیب جوانه هایی که تحت شرایط معمولی ممکن بود رشد نکرده و به حالت راکد (خفته) یا جوانه مخفی درآیند تبدیل به شاخه می شوند و موجب تولید شاخ و برگ زیاد و متراکم شدن تاج درخت می گردند. در چنین حالتی، باید تعدادی از این شاخه های جدید را در زمستان سال بعد بطور کامل حذف کرد و تعداد باقیمانده را نیز سرزنی و کوتاه کرد تا از رشد سریع و بدون انشعاب و در نتیجه از ترکه ای شدن آنها جلوگیری کرده، در عین حال برای رشد سال بعد تعداد کافی جوانه بر روی گیاه باقی بماند.

 جوانه برگ، گل و یک سیخک

هرس شاخه های بارور، بستگی به طول عمر آنها دارد. به عنوان مثال شاخه های بارور معمولی بیش از یکبار تولید گل ومیوه نمی کنند و بنابراین باید در زمستان سالی که به بار نشسته اند هرس شوند. سیخک ها در گیاهان مختلف، طول عمرهای متفاوتی دارند مثلا” در زردآلو تا چهار سال، در سیب ۱۰ تا ۲۰ سال در گیلاس ۱۰ تا ۱۲ سال و در گلابی حدود ۲۰ سال عمر می کنند و پس از آنکه خشک می شوند. در این هنگام باید سیخک ها را از طریق قطع شاخه حاملشان هرس و گیاه را وادار به تولید شاخه های جدیدی کرد که هر کدام پس از چند سال بصورت شاخه های حامل سیخک های جوان بارور در می آیند.

در هرس شاخه برای اخذ فرم و شکل مطلوب و جلوگیری از رشد بی رویه و عقب افنادن باروری و کم شدن محصول سال بعد رعایت نکات زیر ضروری است:

  الف: در موقع حذف کامل یک شاخه صرفنظر از قطر آن باید دقت شود که برشی که برای هرس داده می شود در پائینترین قسمت شاخه ای که قرار است حذف گردد و به موازات تنه یا شاخه اصلی ایجاد گردد به طوری که قسمتی از شاخه بریده شده بر روی تنه یا شاخه اصلی باقی نماند. این امر باعث می شود که سطح بریده شده سریعا” توسط بافت پوششی پینه التیام یابد و راه نفوذ عوامل مولد بیماری و پوسیدگی مسدود گردد. اگر برش بطور ناصحیح انجام شود، زائده ای از شاخه قطع شده بر روی درخت باقی خواهد ماند که ناخنک یا مهمیز نامیده می شود و به دلیل فقدان رشد پس از مدتی می میرد و مورد حمله شدید انواع قارچ ها و باکتریهای گنده رو قرار می گیرد و دچار پوسیدگی می شود. پوسیدگی به مرور در طول زائده پیشروی کرده به درون تنه درخت می رسد و در نتیجه پس از چند سال درخت را پوک و توخالی می کند. اگر شاخه ای که قطع می شود مسن و دارای قطری بیش از پنج سانتیمتر باشد، باید سطح بریده شده را توسط چسب باغبانی که دارای سم قارچ کش باشد پوشاند تا به درخت فرصت کافی برای التیام داده شود و در عین حال قسمت های مرکزی سطح بریده شده که قابلیت ترمیم ندارند مصون بماند.

 ب) هرگاه درختی چند ساله هرس نشده باشد و یا بخواهیم از ارتفاع آن بکاهیم هرس شدید لازم است و اینکار را باید در طی چند سال انجام داد و به تدریج درخت را به شکل و اندازه دلخواه درآورد. هرس شدید یکباره باعث خواهد شد که باروری درخت (در صورتیکه درخت هنوز بارور نشده باشد) یک الی چند سال به عقب بیفتد و اگر مثلا” بارور شده باشد، میزان محصول آن برای یک و گاهی چند سال به شدت پائین بیاید و حتی گاهی اوقات بطور کامل متوقف شود. اشکال دیگر هرس شدید یکباره این است که گیاه بلافاصله در سال بعد تعداد زیادی نرک تولید خواهد کرد که حذف آنها در طول فصل رشد کاری پر زحمت خواهد بود.

پ) در هنگام حذف کامل شاخه ها، باید دقت داشت که هر چه زاویه ای که شاخه با تنه و یا شاخه حامل خود می سازد به قائمه نزدیکتر باشد این شاخه قویتر بوده، رشد بهتری خواهد نمود و چنین زاویه ای در مقابل وزن میوه و فشارهای خارجی نیز مقاومت بیشتری خواهد داشت. بنابراین در هنگام هرس باید در درجه اول شاخه هایی حذف شوند که با تنه و یا شاخه حامل خود زاویه  بسته تری می سازند و در نتیجه ضعیفتر هستند.

 ت) در انشعابات دو شاخه ای، آنهائی که قطر یکی از شاخه هایشان از دیگری کمتر است قویتر از آنهائی هستند که قطر  شاخه هایشان با هم مساوی است. بنابراین در هنگام سرزنی معمولاً یک سوم تا نصف انتهای شاخه های طویل حذف می شود. وضعیت محل برش نسبت به اولین جوانه نزدیک به آن در نحوه رشد شاخه و شکل درخت بسیار موثر است. به این معنی که: اگر جوانه مذکور در قسمت فوقانی شاخه قرار گرفته باشد در اثر رشد تبدیل به شاخه ای خواهد شد که تقریباً بطور عمودی رشد کرده به بالا خواهد رفت و اگر جوانه در زیر شاخه قرار گرفته باشد بسیار نزدیک به افقی رشد خواهد نمود. با توجه به این موضوع می توان با انتخاب محل برش در هرس سرزنی، شکل درخت و میزان گسترش تاج آنرا کنترل کرد یعنی اگر هدف متراکم کردن شاخ و برگ درختی مثل هلوباشد که بطور طبیعی تاجی گسترده دارد باید جوانه در قسمت فوقانی باقی گذاشته شود و برعکس اگر هدف پخش و گسترده کردن تاج درختانی مثل سیب گلاب و انواع گلابی باشد، که بطور طبیعی رشد عمودی دارند باید جوانه در قسمت زیرین شاخه باقی گذاشته شود. در اینجا باید به این نکته اشاره شود که هرچه یک شاخه عمودی تر باشد چون شیره گیاهی در آن راحت تر و سریعتر جریان می یابد، رشد سریعتر و بیشتری نیز خواهد داشت که این امر بخصوص در نرک ها که تقریبا” همگی عمودی رشد می کنند قابل روئیت است.

ج)در گیاهان باغبانی و بخصوص درختان میوه برای تولید محصول زیاد و مرغوب باید نور با شدت کافی به تمام نقاط تاج و بخصوص به قسمت های داخلی آن برسد. برای این منظور باید در هنگام هرس سعی شود با حذف شاخه های اضافی قسمت های وسط تاج در حد لازم و متعادل باز نگاهداشته شود بویژه شاخه هایی باید هرس گردند که بطور مورب و کج درون تاج رشد می کنند و علاوه بر سایه اندازی، مزاحم سایر شاخه ها نیز هستند.

چ) بسیاری از امراض و آفات، در سطح و یا داخل شاخه های خشکیده زمستان گذرانی می کنند، از این رو لازم است در تمام طول فصل سال و بخصوص در زمستان تمام شاخه های شکسته و خشکیده بریده و سوزانیده شوند. این عمل بخصوص در مبارزه با آفاتی مانند انواع چوبخوارها، پوستخوارها و سوسکهای شاخک بلند از اهمیت وافری برخوردار است.

هرس ریشه

 وجود تعادل بین حجم ریشه با شاخ و برگ برای رشد و باروری متناسب گیاه مورد لزوم است. اگر این تعادل در جهت ریشه بهم بخورد (از بین رفتن شاخ و برگ در اثر هرس شدید و یا حمله امراض و آفات) گیاه تولید شاخ و برگ بسیار می کند و باردهی آن به عقب میافتد. اگر بهم خوردن تعادل در جهت شاخ و برگ باشد (رشد محدود ریشه بدلیل نامناسب بودن خاک و کم آبی و یا از بین رفتن آن در اثر حمله امراض و آفات) رشد گیاه محدود می شود و در عوض گیاه زودتر به بار می نشیند و درصد تبدیل گل به میوه نیز بالا می رود. با استفاده از این پدیده بشر از زمانهای دور کوشیده با هرس ریشه اندازه گیاهان مورد نظر خود را تحت مهار درآورد و به حد دلخواه محدود سازد.  نوعی دیگر از هرس ریشه، هنگام کشت نهال در محل اصلی و یا انتقال آن از خزانه ای به خزانه دیگر در مورد بعضی از گیاهان چوبی (مانند میوه های دانه دار و هسته دار و مرکبات) و بعضی گیاهان زینتی (مثل گل سرخ) صورت می گیرد. بر خلاف نوع قبلی هرس ریشه، به دلیل اینکه گیاه را تحریک به تولید ریشه های فرعی جدید و بیشتری می کند، اثر تقویت کننده داشته، در رشد نهال تسریع می نماید. در اینجا لازم به تذکر است که میزان تحمل و واکنش گیاهان مختلف به هرس ریشه با یکدیگر متفاوت و وابسته به توانایی آنها برای تولید ریشه فرعی است که هر چه این توانائی بیشتر باشد واکنش گیاه به هرس ریشه بیشتر و صدمه وارده کمتر است. در این رابطه بعضی از گیاهان ( مانند پسته، انواع گیاهان جالیزی) چون نمی توانند ریشه فرعی زیادی تولید کنند به جابجایی و هرس ریشه بسیار حساسند و از این عمل به شدت صدمه می بینند.

هرس برگ

 هرس برگ، هرسی است تابستانه که گاهی اوقات در مورد گیاهانی که رشد فوق العاده و شاخ و برگ متراکم دارند اعمال می شود و مانند سایر هرس های تابستانه اثر تضعیف کننده دارد. برای انجام این هرس، با استفاده از وسایلی مانند چوبهای بلند و یا با دست، قسمتی از برگ های درخت را حذف می کنند تا بدینوسیله نور بیشتری به قسمت های مرکزی تاج بتابد و میوه از کیفیت بهتری برخوردار شود و بخصوص در مورد گیاهانی (مثل سیب) میوه خوش رنگتر گردد.

زخم کردن پوست

 زخم کردن پوست، هرسی است تابستانه که معمولا” در بهار به منظور تبدیل شاخه نابارور به بارورتقویت شاخه های بارور ضعیف که گل می دهند ولی قدرت نگهداری میوه های حاصله و گاهی اوقات حتی گلهای خود را ندارند و بالاخره مبارزه با غرور درختان و وادار کردن آنها به باروری انجام می شود. در هر سه مورد، زخم کردن پوست باعث قطع رابطه قسمتهای بالای زخم با بقیه گیاه  می شود و این قسمت ها مواد قندی خود را از دست نمی دهند و تقویت می شوند. در حالت اول، معمولاً تکه برداری می کنند (یعنی با نوک چاقوی پیوند تکه کوچکی از پوست شاخه را در زیر یک یا چند جوانه بر می دارند و یا شکاف زنی (یعنی با چاقوی پیوند شکاف های کوتاه و متوازی در زیر جوانه ایجاد می کنند) چنین جوانه هائی در تابستان دارای اعضای اولیه گل خواهند شد و در سال بعد به بار خواهند نشست. در حالتهای دوم و سوم که نیاز به عملیات کاراتری می باشد، می توان با حلقه زنی (که در آن به کمک چاقو یا اره دندانه ریز در پوست قاعده شاخه یا تنه بدون حذف قسمتی از آن شکافی سراسری به شکل یک دایره ایجاد می شود) یا با  طوقه برداری (که در آن نواری از پوست دور تا دور ساقه یا تنه به عرض یک الی پنج میلیمتر حذف می شود) و یا به روش پوست واژگونی (معکوس کردن پوست: که در آن طوقه ای به عرض حدود یک سانتیمتر از پوست جدا و بصورت سر و ته در محل خود نصب       می شود)، گیاه را وادار به تولید گل و یا نگهداری آن ساخت. استفاده از هر یک از این روشها بستگی به شدت ضعف و یا قوت گیاه دارد که در تمامی آنها گیاه بلافاصله شروع به تولید بافت پینه ای و ترمیم قسمت قطع شده می کند و پس از مدتی که در طی آن گیاه فرصت کافی برای تولید اعضاء اولیه گل در جوانه ها پیدا کرده، به حالت عادی بر می گردد.

خم ساختن شاخه

 به تجربه ثابت شده است که هنگامی که شاخه ای با استفاده از قیم و یا بکار بردن وزنه در انتهای آن، بطرف زمین خم شود علاوه بر آنکه طبق آنچه در قسمت هرس شاخه ذکر شد رشدش محدود خواهد گشت، چون آوند های آبکش موجود در پوست آن تحت فشار ناشی از خمیدگی منقبض می شوند خروج شیره پرورده از آن با اشکال روبرو گشته، چنین شاخه ای اگر نابارور باشد بارور می گردد و اگر بارور باشد میزان محصول آن بالا  می رود. بعنوان مثال نتایج آزمایشی که بر روی درختان بارور سیب بعمل آمد نشان داد که تعداد کل جوانه های روی شاخه های خم شده ۴۷% تا ۶۵% و تعداد جوانه های گل روی آنها ۳ تا ۵ برابر افزایش یافتند و پس از سه سال میزان محصول ارقام مختلف ۵/۱ تا ۴ برابر گشت.

هرس گل و میوه

این هرس از اول بهار، یعنی زمان شکوفایی گلها تا هنگامی که میوه ها به قطری حدود یک سانتیمتر می رسد، می تواند انجام شود. هدف از هرس گل و میوه که بطور کلی تنک کردن نامیده می شوند تنظیم مقدار بار درخت، متناسب با قدرت آن می باشد. اکثر درختان میوه بیش از حد توانایی باردهی خود گل تولید می کنند که اگر همگی این گلها تبدیل به میوه شوند، درخت ضعیف و میوه ها ریز و نامرغوب خواهند شد و ممکن است درخت دچار سال آوری (باردهی متناوب) شود. به همین دلیل، باید قسمت اعظم گلها و میوه های جوان را حذف کرد. به عنوان مثال، اگر تنها ۱۰ درصد از شکوفه های سیب و در آلبالو و گیلاس، که دارای میوه های بسیار ریزی هستند، هرگاه ۲۵ تا ۳۰ درصد از شکوفه ها تبدیل به میوه شوند گیاه محصول بسیار خوبی خواهد داشت. عمل حذف گلها و میوه های اضافی درختان تنک کردن نامیده می شود. از درختان میوه، برخی (مانند آلبالو، گیلاس، بادام، گردو، پسته، فندق و مرکبات) نیازی به تنک شدن ندارند و می توانند کلیه میوه هایی را که پس از انجام ریزش‌های طبیعی روی درخت باقی می مانند رشد بدهند و برسانند. در برخی (مانند زردآلو و آلو)هر چند که اگر تعداد میوه ها کمتر باشد درشتر خواهند شد، تنک کردن کمکی به این امر نمی کند و بنابراین این گیاهان را نیز تنک نمی کنند. سایر میوه ها (بخصوص سیب، گلابی، هلو، خرما و انگور) به تنک شدن عکس العمل مثبت و زیادی نشان می دهند و بنابراین باید حتما تنک شوند. تنک کردن می تواند به طریق مکانیکی و یا شیمیایی انجام گردد. در تنک کردن مکانیکی  می توان از دست انسان (که بسیار دقیق ولی گران و کند است)، از فشار آب (که دقت زیادی ندارد و تنظیم مقدار گلهای حذف شده با آن مشکل است) و از چوبهای بلند (که به درخت صدمه می زند) استفاده کرد. در تنک کردن شیمیایی بر حسب نوع درخت، انواع مختلف آکسین، اتفان، سوین، ترباسیل و …  بکار می رود. شدت تنک کردن (درصد گلها و میوه های حذف شده) بستگی به نوع درخت، میزان رشد آن و تعداد میوه های تشکیل شده دارد. برای سیب و هلو، معمولاً توصیه می شود که به ازای هر ۳۰ برگ درخت و یا هر ۱۰ سانتیمتر طول شاخه بارور، یک میوه نگاهداری و بقیه حذف شوند که البته این ارقام بسیار تقریبی و غیر دقیق هستند.

تربیت درختان

بطور کلی، تربیت عبارت است از دادن شکلی خاص به گیاه و مناسب ساختن آن برای منظورهای معین. از جمله این منظورها   می توان باز کردن وسط تاج برای ورود نور بیشتر، تنظیم ارتفاع و پراکندگی افقی درخت، تقویت شاخه های اصلی و بالا بردن قدرت تحمل آنها نسبت به فشار ناشی از وزن میوه و برف و یخ زمستانه، بالا بردن مقاومت در برابر باد، دادن شکل خاص به گیاه جهت حاشیه سازی، آلاچیق سازی و غیره را نام برد. در این بحث بطور اجمال درباره دو گروه اصلی انواع تربیت یعنی شکل های گرد یا آزاد و شکل های پهن داربستی صحبت خواهد شد.

فرم گرد یا آزاد

در این گروه چهار شکل هرمی (محور مرکزی)، شلجمی (محور متغیر)، جامی (مرکز باز بدون شاخه پیشاهنگ) و تاج هیبرید برای درختان و درختچه ها و شکل پاچراغی برای بوته هائی مانند مو و گیاهان مشابه آن وجود دارد.

 الف: شکل هرمی– در این شکل به درخت اجازه داده می شود که بطور طبیعی و در حالیکه شاخه مرکزی آن از شاخه های فرعی بلندتر است رشد نماید و هرس تنها محدود به حذف شاخه های فرعی اضافی و قطع شاخه های پائینی تنه تا ارتفاع دلخواه می باشد. بدین ترتیب در این شکل همیشه ارتفاع شاخه مرکزی که دنباله تنه است از بقیه شاخه ها بیشتر می باشد و به اصطلاح شاخه مرکزی شاخه پیشاهنگ درخت است. گیاهانی که به این شکل تربیت می شوند. چون طول شاخه های فرعی پائینی آنها بیشتر از شاخه های فرعی بالاتر که جوانتر هستند می باشد شکل یک هرم یا مخروط به خود می گیرند که معمولاً دارای ارتفاع نسبتاً زیاد و قطر تاج نسبتاً کم می باشد و به این دلیل کار کردن با آنها مشکل است. از همین رو، معمولاً شکل هرمی را برای درختان میوه بکار نمی گیرند، هر چند که تجربه ثابت کرده که تربیت نوع هرمی که شاخه های فرعی آن دارای زاویه مناسب با تنه (۶۰- ۳۵ درجه) باشد و فاصله پائین ترین شاخه از سطح زمین حداقل به ۵۰ سانتیمتر برسد، حتی در مورد هلو و آلوی ژاپنی که خیلی مناسب این شکل نیستند قویترین و پرمحصولترین درخت را ایجاد می کند.

 ب) شکل شلجمی- این شکل بیشتر در میوه کاری و برای محدود کردن ارتفاع درخت و گسترده نمودن تاج آن (در درختانی مانند گلابی، بعضی از انواع سیب، زردآلو، آلو، بادام، گردو، خرمالو، پسته و غیره) به کار می رود. در این روش پس از آنکه نهال ترکه ای در زمین کشت شد، سر آن را در فاصله ای حدود ۱۲۰ سانتیمتری زمین قطع می‌سازند. این نهال در سال بعد تولید تعدادی شاخه فرعی می کند که در زمستان تعدادی از آنها را که از رشد چند جوانه بالائی حاصل شده و زاویه بسته و رشد عمودی دارند حذف و از بین بقیه ۲ الی ۵ شاخه را که با تنه زاویه نزدیک به عمود داشته و در اطراف تنه اصلی واقع شده و با یکدیگر ۳۰- ۲۰ سانتیمتر فاصله عمودی داشته باشند به عنوان شاخه های اصلی درخت آینده انتخاب و بقیه را از ته قطع می کنند. در این شکل تربیت هیچ شاخه ای مداوماً حالت پیشاهنگ به خود نخواهد گرفت و به مجرد اینکه شاخه ای بر دیگران مسلط و از آنها بزرگتر شد باید سر آن را قطع و نقش پیشاهنگ را به شاخه دیگری واگذار کرد. این طرز تربیت باعث می شود که درخت در تمام جوانب خود دارای شاخه های قوی بشود و شاخه ها بتوانند محصول زیادی تولید کرده در برابر وزن آن و نیز فشارهای خارجی به راحتی مقاومت کنند.

پ) شکل جامی این شکل فاقد شاخه پیشآهنگ است و در هنگام انتخاب  شاخه های اصلی، فاصله عمودی آنها با یکدیگر کمتر و حدود ۱۵- ۱۰ سانتیمتر در نظر گرفته می شود. چنین شاخه هائی پس از اینکه رشد کردند و قطور شدند فواصل فیمابین را پر خواهند کرد و چنین به نظر خواهند آمد که همگی از انتهای تنه منشعب شده اند. شکل جامی بیشتر برای هلو و آلوی ژاپنی و گاهی اوقات برای بعضی از ارقام سیب و بادام بکار می رود. حسن این شکل باز بودن قسمت مرکزی تاج و نفوذ نور کافی به داخل آن می باشد. مهمترین عیب این شکل این است که محل اتصال شاخه های اصلی به تنه به دلیل تراکم آنها نسبتاً ضعیف است و همیشه این خطر وجود دارد که در اثر وزن میوه و فشار ناشی از برف و یخ زمستانه، تنه یک یا چند شکاف از وسط بر دارد و درخت از بین برود.

اشکال مختلف تربیت درختان در فرم گرد یا آزاد

ت) شکل تاج هیبرید– این شکل تربیت برای مناطق خشک و گرم ایالت واشنگتن به وجود آمده است. از مزایای این سیستم می‌توان به؛عملکرد بالا و مستمر، زودباردهی، کاهش هزینه کارگری و کیفیت بالای میوه از جمله کاهش آفتاب‌سوختگی اشاره کرد

شکل های پهن داربستی

در شکل های پهن درختان طوری تربیت می شوند که دو بعد بیشتر نداشته باشند یعنی صفحه ای می باشند. در این شکل ها درختان را به وسیله پیوند زدن روی پایه های کوتاه کننده، پاکوتاه می سازندو شاخه های آنها توسط قیم های ریسمانی (شامل ۳ تا ۵ رشته مفتول که بطور افقی به موازات هم و به فواصل حدود ۵۰ سانتیمتر بر روی دیوار و یا داربست های کلفت فلزی و یا چوبی نصب شده اند) نگاهداری می شوند. شکل های پهن به دلیل اینکه زود به بار می نشینند و میزان تولید شان بالاست و انجام عملیات باغبانی بر آنها نیز مکانیزه و ساده تر از شکل های گرد می باشد. بطور روز افزون مورد توجه هستند ولی در ایران چون معمولا” برای تربیت گیاهان به این شکل ها، باید از پایه های کوتاه کننده استفاده کرد تا نیاز به هرس کم گردد وانگهی برای هرس درختان پهن باید روشهای خاصی را بکار برد. شکل های پهن دارای انواع مختلفی است که پنجه ای و یا بادبزنی و چنگالی از آن جمله است.

علائم کمبود عناصر غذایی در درختان میوه

     

مقدمه:
تمامی موجودات زنده این کره خاکی از جمله گیاهان برای رشد و نمو و ادامه حیات خود، نیاز به مواد غذایی دارند، البته مقدار آن عناصر برای انواع مختلف گیاهان متفاوت است. در بیشتر خاکها مقدار نسبی این عناصر، برابر نیازهای طبیعی گیاه نیست و از آن گذشته زمین نمیتواند این گونه مواد را به اندازه کافی تولید کند و آن مقداری هم که در خاک وجود دارد، به مرور زمان به وسیله گیاه جذب میشود، پس برای بدست آوردن محصول کافی، لازم است همه ساله مواد مورد نیاز را بسته به نوع گیاه به خاک اضافه نمود. هر چند که عناصر معدنی مقدار کمی از وزن یک گیاه را تشکیل می دهد ولی هر کدام از این عناصر وظایفی را در انجام فعالیتهای حیاتی گیاه و تعادل بین رشد رویشی و زایشی بر عهده دارند و عدم وجود و یا وجود بیش از حد این عناصر در خاک، اختلالاتی را در گیاه بوجود می آورد که روی رشد و نمو گیاه و در نهایت روی کمّیت و کیفیت محصول تأثیر خواهد گذاشت.
عناصر غذایی مورد نیاز گیاه:
بطور کلی تعداد عناصر مورد نیاز گیاه که درمحلول خاک موجود میباشند، شامل ۱۳ عنصر است که بر اساس میزان مصرف گیاه به دو دسته زیر تقسیم می شوند:
Macroelements) -1 ):عناصر پر مصرف و یا بزرگ عناصر عناصری از قبیل: نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم وگوگرد که بیشتر مورد نیازگیاه می باشند را عناصر پرمصرف می گویند.
Microelements) -2 ):عناصر کم مصرف و یا ریز عناصر عناصری چون آهن، منگنز، روی، مس، بُر، مولیبدن و کلر که به مقدار بسیار کم موردنیاز گیاه می باشند را عناصر کم مصرف یا ریزمغذی می گویند.
البته سه عنصرکربن، اکسیژن و هیدروژن هم از عناصر مورد نیاز گیاهند ولی چون این عناصر به فراوانی در هوا و آب یافت می شوند، به عنوان عناصر غذایی خاک محسوب نمی شوند.
علائم ظاهری کمبود عناصر غذایی در درختان میوه:
کمبودهای شدید عناصر غذایی در گیاه به صورت علائمی مختلف قابل مشاهده است که میتوان به مواردی چون تغییر رنگ، سوختگی، توقف رشد جوانه های انتهایی، تغییر شکل میوه ها، تفاوت در عملکرد، زودرسی، دیررسی، کوچک شدن میوه ها، نارسایی در رشد، کاهش گسترش ریشه و کاهش خاصیت انبارداری میو ه ها اشاره نمود. لازم به ذکر است که نشانه های کمبود، گاهی مشابه هم بوده و همچنین عوامل دیگری چون تغییرات دما، استفاده از سموم، حشرات، باد و دیگر عوامل طبیعی نشانه هایی را از خود به جای می گذارند که مشابه علائم کمبود است. به همین دلیل، تشخیص و معالجه کمبود عناصر غذایی از روی علائم ظاهری باید با احتیاط و به وسیله کارشناسان با تجربه انجام گیرد.

معمولاً کمبود عناصر غذایی در گیاهان ناشی از موارد زیر است:
۱)کمبود واقعی: کمبود عناصر غذایی در خاک و یا وجود ترکیب شیمیایی غیر قابل جذب آن برای گیاه.
۲)کمبود دروغین: کمبود عناصر غذایی به علت ایجاد شرایط خاص در محیط کشت.
در این حالت ریشه ها قادر به جذب عناصر موجود در خاک نمی باشند مانند موارد زیر:
الف) سرد بودن خاک: در این حالت پتاسیم موجود در خاک جذب ریشه نمیشود.
ب)غرقابی بودن خاک: آهن، مس و کلسیم در خاک غرقابی جذب نمیشوند. به عنوان مثال آبیاری پی در پی در خاک، شرایط احیاء و اکسیداسیون در خاک را فعال نموده و عناصری مثل آهن و منگنز به خاطر اکسیده شدن غیر قابل جذب میگردند.
ج) اسیدیته ( pH) نامناسب: در خاکهای خیلی اسیدی، منگنز و روی و در خاکهای قلیایی آهن، منیزیم و بُر جذب نمیشود.
د) اثر متقابل و منفی عناصر نسبت به یکدیگر: در این حالت حضور یک عنصر باعث عدم جذب عنصر دیگر می شود. مثلاً حضور پتاسیم بیش از حد باعث کمبود منیزیم می شود و یا حضور بیش از حد ازت باعث رشد سبزینه ای گیاه شده و تعادل مصرف برخی عناصر مورد نیاز در گیاه را به هم میزند.
از دیگر دلایل ظهور کمبود عناصر در گیاه، می توان به موارد زیر اشاره نمود:
شستشوی خاک بویژه در خاکهای سبک که باعث کمبود عناصر محلول در خاک مثل ازت و منیزیم میشود. در شرایط اسیدی خاک، این حلالیت برای آهن و کلسیم بروز کرده و شسته میشوند و در شرایط قلیایی شستشوی پتاسیم اتفاق می افتد. با فشرده شدن خاک و عدم تبادلات گازی در خاک، گاز دی اکسید کربن محبوس شده و با کربناتهای خاک تشکیل بی کربنات داده و رسوب کلسیم میدهد و شرایط قلیایی ایجاد شده در خاک، منجر به کمبود برخی عناصر میشود. مصرف کود حیوانی نپوسیده در ابتدا باعث میشود تا ازت موجود در خاک صرف پوسیدن کود شده و در نتیجه گیاه با کمبود ازت مواجه شود و از طرفی با مصرف کود حیوانی، میزان بعضی از عناصر، در خاک چندین برابر افزایش یافته و منجر به کمبود جذب دیگر عناصر موجود در خاک میشود. استفاده از کودهای شیمیایی پر مصرف و عدم کاربرد کودهای شیمیایی کم مصرف، منجر به کمبود آنها در خاک شده که لزوم یک مدیریت صحیح در مصرف کودهای پر مصرف و کم مصرف در خاک ضروری به نظر میرسد. در زمان خشکی و تبخیر بیش از حد ازسطح خاک، برخی نمکهای محلول مثل کلرور پتاسیم و سدیم و کمی هم کلسیم و منیزیم و یا ترکیبات نیترات به سطح خاک آمده و در نتیجه جذب این عناصر برای ریشه امکان پذیر نمیباشد.
چند روش برای تعیین کمبود عناصر:
برای تعیین کمبود عناصر غذایی در گیاهان روشهایی وجود دارد که در اینجا به صورت اختصار به معرفی آنها می پردازیم:
۱)آنالیز و تجزیه خاک: این آزمایش در آزمایشگاه های تجزیه آب و خاک بوسیله کارشناسان مجرب صورت میگیرد. بدین صورت که از خاک مزرعه یا باغ نمونه گیری شده و با مراجعه به آزمایشگاه، اسیدیته، شوری و املاح محلول در خاک، میزان عناصر موجود درخاک تعیین میشود.
۲) آنالیز و تجزیه بافتهای گیاهی (برگ و دمبرگ): این آزمایش وقتی گیاه در حال رشد است انجام میشود. که این آزمایش برای تأیید اختلالات ظاهری مورد استفاده قرار میگیرد. با تجزیه برگ، میزان عناصر موجود درآن اندازه گیری میشود و با میزان طبیعی (مستلزم وجود آزمایشگاه های استاندارد) که بایستی در برگ وجود داشته باشد مقایسه میشود.
۳) تشخیص ظاهری از روی علائم: گیاهان با ایجاد علائم خاصی بر روی اندا مهای خود به خصوص بر گها به کمبود عناصر مختلف عکس العمل نشان میدهند. این علائم میتواند به عنوان محکی برای تشخیص استفاده شوند اما نمیتواند معیار دقیقی برای تشخیص کمبود عناصر باشد، به عبارتی دیگر بعضی از عناصر کم مصرف علائمی شبیه به یکدیگر دارند و در مواردی نیز کمبود یک عنصر به صورت پنهان میباشد و هیچگونه علائم ظاهری بوجود نمیآورد ولی بر روی عملکرد نهایی گیاه تأثیر میگذارد. با توجه به اینکه برگها کارخانه تولید مواد غذایی برای میو هها هستند که اگر سالم نباشند عملکرد و کیفیت میوه نیز کاهش مییابد، لذا با بروز اولین علائم باید جهت رفع خسارت به درمان پرداخت .
رابطه علائم کمبود عناصر غذایی با تحرک آنها در گیاه:
محل ظهور علائم کمبود عناصر غذایی در گیاهان، به وسعت و میزان انتقال عناصر غذایی از برگهای پیر به قسمتهای جوان گیاه بستگی دارد که میتوان عناصر را بر اساس جابه جایی در گیاه به دو دسته تقسیم نمود:
۱)عناصر متحرک (پویا یا موبایل): علائم کمبود این عناصر، ابتدا در برگهای پیر (برگهای پایینی) اتفاق میافتد زیرا این عناصر میتوانند از برگهای پیر پایینی به سوی برگهای جوان بالایی حرکت کنند، که این عناصر عبارتند از: ازت(N) و منیزیم(Mg) پتاسیم( K )فسفر( P)
۲) عناصر غیرمتحرک (ایستا یا ساکن): علائم کمبود این عناصر ابتدا در برگهای جوان (برگهای بالایی) اتفاق میافتد زیرا این عناصر نمیتوانند از برگهای پیر پایینی به سوی برگهای جوان بالایی حرکت کنند، که این عناصر عبارتند از کلسیم(Ca) و بُر( B) مولیبدن (Mo) ،منگنز(Mn) ،روی (Zn) ،مس (Cu) آهن (Fe) عدم رسیدگی به وضعیت تغذیه ای گیاه، سلامتی گیاه، عملکرد و کیفیت محصول را به میزان قابل توجهی کاهش داده و در نتیجه تولیدکننده متضرر میگردد. فهم قواعد تغذیه گیاهان و تشخیص علائم کمبود و بیشبود عناصر غذایی و استفاده از کودهای مناسب، کلیدهای سلامت و سودآوری محصول میباشند که بایستی رعایت شوند.
نقش و علائم کمبود عناصر پر مصرف در درختان میوه:
همانطور که قبلاً اشاره شد عناصری از قبیل: نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم وگوگرد که بیشتر مورد نیاز گیاه میباشند را عناصر پرمصرف میگویند که کمبودشان در گیاه میتواند باعث اختلالاتی در رشد و شکل ظاهری گیاه شود که به بررسی آنها میپردازیم:
۱- نقش و علائم کمبود نیتروژن:(N)
این عنصر برای تولید اسیدهای آمینه و پروتئین لازم است و مهمترین عامل رشد محسوب میشود. به عبارتی چون ازت جزء مهمی از مولکول کلروفیل را تشکیل میدهد، بنابراین اولین علایم ظهور کمبود ازت، رنگ پریدگی برگها میباشد. برگها معمولاً به رنگ سبز مایل به زرد و زرد روشن در می آیند که به علت عدم تشکیل کلروفیل میباشد. در اواخر رشد رنگ زرد، قرمز و بنفش مایل به قرمز مشاهده میشود که در نتیجه ی تشکیل رنگ آنتوسیانین است. در کمبود ازت برگها کوچک، ساقه و شاخه ها لاغر میشوند و معمولاً با زاویه کوچکی نسبت به ساقه اصلی می ایستند و شاخه های جانبی کمی تشکیل می شود، زردی در بر گهای پیر (پایینی) زودتر ظاهر میشود.
لازم به ذکر است که کودهای ازته به دو صورت میتواند به خاک اضافه شود:
۱) به صورت آلی: مثل کودهای دامی، پودر استخوان و خون خشک و برگهای پوسیده
۲) به صورت معدنی: مثل کودهای شیمیایی از قبیل نیترات آمونیوم، فسفات آمونیوم، اوره.
۲- نقش و علائم کمبود فسفر:(P)
این عنصر در تلقیح گلها، رشد ریشه، انتقال انرژی و همچنین تنظیم خواص ژنتیکی گیاه نقش دارد. در بعضی جهات کمبود ازت و فسفر با هم شباهت دارند. رشد قسمت هوائی و ریشه در هر دو کند یا متوقف میشود و همچنین برگها کوتاه، باریک و نازک میشوند و رشد طولی گیاه عمودی بوده و ساقه های جانبی به ندرت ظاهر می شود. تعداد برگ و شاخه ها محدود شده و ممکن است جوانه های کناری به خواب بروند یا بمیرند. ظهور شکوفه و جوانه های برگی کم شده و در نتیجه میزان محصول (دانه و میوه) نیزکاهش مییابد ولی در هنگام کمبود فسفر رنگ برگها سبز تیره، کدر مایل به آبی با ته رنگ برنزی یا بنفش است و رنگ میو هها سبز و ممکن است به شدت رنگی شده باشند، گوشت میوه نرم و شیره میوه خیلی ترش و خاصیت انباری آن نیز کم میشود. یک علامت مهم دیگر، کوتولگی و کوتاه ماندن گیاهان است به این صورت که گیاهان دچار کمبود فسفر، اغلب با گیاهان جوان اشتباه گرفته میشوند و در بر گهای پیرتر تحت شرایط حاد کمبود، رگبر گها به شکل مشبک و قهوه ای رنگ پریده در میآید.
۳- نقش و علائم کمبود پتاسیم:(K)
این عنصر برای سنتز و انتقال مواد مغذی در گیاه لازم بوده و در رفع آثار سوء عدم تعادل بعضی از عناصر غذایی گیاه در خاک کمک میکند و همچنین در تنظیم فعالیت جذب آب موثر میباشد.
نقش پتاسیم در درختان میوه به قرار زیر میباشد:
مقاومت گیاهان را در برابر کم آبی و خطرات سرمازدگی افزایش میدهد ، مقاومت گیاهان را در برابر آفات و بیماریها از جمله آتشک گلابی و شانکر مرکبات افزایش میدهد ،کیفیت و خاصیت انبارداری محصولات باغی را افزایش میدهد ، شدت نور را کنترل و عمل فتوسنتز را تشدید میکند و راندمان آب آبیاری را افزایش میدهد.
اهم کودهای محتوی پتاسیم عبارتند از:
۱) سولفات پتاسیم
۲) کلرید پتاسیم : مقدار پتاسیم موجود در کلرید پتاسیم ۶۰ درصد بوده و مصرف این کود در خاکهای شور و یا آبهای آبیاری که میزان کلر آنها از ۳ میلی اکی والانت در لیتر ( ۱۰۰ میلی لیتر در لیتر) بالاتر باشد و بعضی از درختان میوه ی حساس به کلر نظیر مرکبات توصیه نمیگردد.
۳) نیترات پتاسیم
۴) سولفات پتاسیم منیزیم: این کود به صورت معدنی بوده و به دو صورت گرانوله و دانه ریز قابل تولید میباشد.مصرف این کود عمدتاً برای با غهای مرکبات و انگور به میزان ۲۰۰ الی ۵۰۰ کیلوگرم در هکتار و به صورت سرک و یا قبل از کاشت قابل توصیه است. مصرف کودهای محتوی پتاسیم در باغهای میوه ترجیحاً به صورت چالکود پیشنهاد میشود.
۴- نقش و علائم کمبود کلسیم:(Ca)
این عنصر در پایداری دیواره سلولی، توسعه سلول و فرایندهای داخلی، پایداری غشاهای سلولی، تعادل کاتیون و آنیون، فعال کننده برخی آنزیمها و همچنین تنظیم فشار اسمزی نقش دارد. کمبود آن باعث تجزیه دیوار سلولی و خشکیدگی برگها میشود. لازم به ذکر است که کلسیم در توسعه ریشه نقش داشته و از صدمات ناشی از تنشهای سرمازدگی جلوگیری میکند.علائم کمبود در حاشیه بر گها بیشتر از نقاط دیگر برگ دیده میشود و در نتیجه باعث تغییر شکل برگ به صورت فنجانی رو به پائین می شود این علامت تا نقاط اتصال برگ به دمبرگ گسترش مییابد، اما بر گها نمی افتند بلکه فقط لکه های بافت نکروتیک شده در نوک دمبرگ ایجاد میشود و همچنین حاشیه برگ نامنظم و پاره پاره میشود. برای افزایش کیفیت، افزایش مدت زمان انبارداری محصولات باغی و کاهش بیمار یهای فیزیولوژیکی محلول پاشی کلسیم انجام میشود که میتوان از کلرورکلسیم به (Cacl )مقدار ۱۰ تا ۳۰ کیلوگرم در هزار لیتر آب استفاده کرد.
۵- نقش و علائم کمبود منیزیم(Mg):
منیزیم تنها جزء معدنی مولکول کلروفیل است. منیزیم در ساخته شدن روغن در گیاه دخالت داشته و باعث تنظیم جذب فسفر در گیاه می شود و نیز در تولید هیدروکربنها و مواد قندی موثر است. منیزیم انتقال دهنده فسفر به دانه گیاهان است و همچنین فعال کننده آنزیمهای دی هیدروژناز و د ی کربوکسیلاز است و در تنفس سلولی اهمیت حیاتی دارد. این عنصر فعال کننده آنزیمها و در اعمال اکسیداسیون و احیاء در گیاه نقش دارد و عامل جداسازی مولکول اکسیژن در فتوسنتز است. از نشانه های کمبود آن در گیاه، زردی بین رگبر گها میباشد و نشانه های کمبود ابتدا در برگهای پیر مشاهده میشود و در صورت کمبود شدید، برگها شروع به ریزش میکنند. این عنصر در خاک سریع شسته شده و از دسترس گیاه خارج میشود که برای رفع این کمبود از کربنات و سولفات منیزیم استفاده میشود. محلول پاشی سولفات منیزیم دو تا پنج مرتبه برای رفع کمبود در درختان میوه لازم و ضروری است. اولین محلول پاشی در اوایل خرداد و مراحل بعدی با دو هفته فاصله از هم انجام میگیرد، میزان مصرف ۲ تا ۵ کیلوگرم در ۱۰۰۰ لیتر آب میباشد. محلول پاشی منیزیم در مرکبات، انگور و سیب برای جلوگیری از کلروز برگ موثر است.
۶- نقش و علائم کمبود گوگرد:(S)
این عنصر در تولید پروتئین و بعضی از اسیدهای آمینه موثر است. بو و مزه برخی از محصولات باغی و زراعی (مثل سیر، پیاز و خردل) مربوط به گوگرد است. مهمترین علامت کمبود این عنصر در گیاه رشد ناقص و رنگ پریدگی میباشد. کمبود گوگرد در پار ه ای از گیاهان نشانه هایی شبیه به کلروز ناشی ازکمبود نیتروژن ایجاد میکند که مربوط به کمبود پروتئین در گیاه است، با این وجود در کمبود گوگرد، زرد شدن به صورت یکنواخت در سرتاسر گیاه حتی در بر گهای جوان وجود دارد. اغلب در اثر کمبود این عنصر سطح پائینی بر گها و دمبرگها به رنگ قرمز مایل به صورتی در می آید گاهی در اثر شدت کمبود، علایم به صورت قهو های یا لکه های نکروتیک ظاهر میشود و همچنین دمبر گها و بر گها اغلب عمودی، پیچ خورده و شکننده میشود. ساقه های گیاهان مبتلا کوتاهتر و نازکتر از معمول و چوبی میشوند، سطح برگ کوچک و تعداد برگها نیزکم، تعداد و وزن میو ه ها نیزکاهش مییابد. برای مثال در هلو برگهای جوان در اثر کمبود این عنصر، زرد و برگهای پیر بدشکل و کج و معوج میشوند، جوانه های انتهائی رشد نکرده و در نتیجه شاخه های جانبی نیز رشد نمی کنند و برگهای روی این شاخه ها در اثر شدت کمبود، کمی قرمز و پس از این مرحله خزان میکنند. گوگرد را میتوان به صورت سوپر فسفات معمول (نه سوپر فسفات تریپل) سولفات آمونیوم و گل گوگرد و یا سولفات کلسیم به خاک افزود.
علائم کمبود عناصر کم مصرف (Microelements)در درختان میوه:
همانطور که قبلاً اشاره شد عناصری چون آهن، منگنز، روی، مس، بُر، مولیبدن و کلر که به مقدار بسیار کم مورد نیاز گیاه میباشند را عناصر کم مصرف میگویند ولی با اینکه این عنصر به مقدار کم برای گیاه لازم است ولی همین مقدار کم برای فعالیتهای گیاهی لازم و ضروری است و کمبود این عناصر در گیاه میتواند باعث اختلالاتی در رشد و شکل ظاهری گیاه شود.
۱-نقش و علائم کمبود آهن:(Fe)
این عنصر در تولید مولکول کلروفیل و همچنین در فعالیتهای انتقال انرژی نقش دارد. آهن یکی از عناصر ضروری برای رشد نهایی درختان میوه میباشد و در صورت کمبود آن در سلو لهای برگ، سبزینه (کلروفیل) به مقدار کافی تولید نمیشود و برگها رنگ پریده به نظر میرسند. زردی برگ شکل خاصی از کمبود آهن است که در کشور ما به فراوانی دیده میشود. به عبارتی کمبود آهن باعث کاهش غلظت کلروفیل و دیگر رنگریز ه های گیاهی نظیر کاروتن و گزانتوفیل در سلول میشود که در نهایت فتوسنتز شدیداً کاهش یافته و بصورت کلروز (زردی) ظاهر میشود و چون آهن قابلیت تحرک کمی در گیاه دارد معمولاً علائم کمبود در برگهای جوان (بالایی) دیده میشود و رنگ پریدگی معمولاً بین رگبرگها بوده و خود رگبرگها سبز باقی میمانند و در برخی موارد مثل درخت گلابی برگها سفید رنگ میشود. برای رفع کلروز محلول پاشی آهن کلاته یا سولفات آهن به تعداد دو یا چند بار در طول فصل رشد توصیه میشود. در درختان میوه اولین محلول پاشی چهار هفته پس از گل دهی و سه هفته پس از اولین محلول پاشی میباشد مقدار مصرف بر اساس توصیه شرکتهای سازنده و دستورالعمل الصاقی روی بسته محصول میباشد.
۲- نقش و علائم کمبود منگنز:(Mn)
این عنصر برای تولید کلروفیل و در نتیجه فتوسنتز مؤثر میباشد. نقش منگنز در گیاه مشارکت آن در سیستمهای ترکیبی است. منگنز در واکنشهای انتقال الکترون و در تولید کلروفیل نقش دارد. منگنز همانند آهن عنصری غیر متحرک در گیاه است و علائم کمبود آن ابتدا در برگهای جوان درخت ظاهر میشود. مهمترین نشانه کمبود منگنز، کلروز بین برگها میباشد که معمولاً تمام قسمتهای بالای درخت را فرا میگیرد، رشد درخت نیز کاهش یافته و در بعضی مواقع درختان به صورت کوتاه باقی میمانند. بر خلاف کمبود آهن در کمبود این عنصر، قسمت نوک و حاشیه برگهای درخت به صورت سبز باقی میمانند. از کودهای مهم منگنز میتوان به سولفات منگنز اشاره نمود که هم به صورت خاکی و هم محلول پاشی به کار میرود که بهتر است این کود به صورت خاکی به میزان ۱۰۰ گرم برای هر درخت در سایه انداز مصرف گردد. همچنین برای رفع این کمبود به ازای هر هکتار ۵ کیلوگرم کلات منگنز در ۱۰۰۰ لیتر آب به صورت تؤام جهت رفع کامل کمبود مصرف گردد.
۳- نقش و علائم کمبود روی :(Zn)
این عنصر، عنصر مهمی در فعالیت بسیاری از آنزیمها از جمله ایندول استیک اسید (عامل رشد) و تریپتوفان میباشد. روی در بسیاری از سیستمهای آنزیمی گیاه نقش کاتالیزوری فعال کننده و یا ساختمانی دارد و در ساخته شدن و تجزیه پروتئینهای گیاه دخیل است. کمبود روی در گیاه عمدتا از بر گهای جوان به صورت ریز برگی، کچلی و کوچک شدن میان گر ه های سرشاخه شروع میشود. در اثر کمبود این عنصر علاوه بر اینکه رشد برگ کم میشود، برگها قبل از موقع می ریزند، تعداد جوانه کمتری تشکیل شده و بیشتر آنها شکوفا نمیشود. همچنین مقدار اکسین در دمگلها کم شده، ممکن است گلها قبل از باز شدن بریزند، پوست درختان دچار کمبود، سخت و شکننده میشود. خسارت عمده کمبود این عنصر علاوه بر ریز شدن میوه ها، ریزش قبل از رسیدن آنها است بطوریکه گاهی تا ۸۰ درصد میوه ها می ریزند. کمبود این عنصر بیشتر در خاکهای شنی، آهکی و قلیایی به علت pH بالای خاک مشاهده میشود. در درختان اولین علائم کمبود روی در زمان گلدهی ظاهر میشود. شاخه ها نرم و نازک شده و فاصله میانگره ها کم میشود، برگها در انتها موج دار شده و اندازه آنها کاهش می یابد. به طوری که برگها ی انتهایی شاخه به صورت روشن در می آید، بدین ترتیب کمبود این عنصر سبب جارویی شدن انتهای شاخه ها، کچلی و ایجاد ریز برگی میشود.(Roset ) برای جبران کمبود روی در درختان میوه از سولفات روی به صورت محلول پاشی در زمان متورم شدن جوانه یا پس از ریزش گلبر گها به میزان ۲ تا ۳ کیلوگرم در ۱۰۰۰ لیتر آب استفاده میشود، محلول پاشی سولفات روی برای درختان هسته دار مثل هلو، زردآلو و گلابی در پائیز زمانی که بر گها سبز است نتیجه بهتری دارد.
۴- نقش و علائم کمبود مس :(Cu)
این عنصر در تولید کلروپلاست، فعالیتهای آنزیمی و همچنین در واکنشهای انتقال الکترون سهیم می باشد. کمبود مس در درختان میوه با پلاسیدگی بر گهای انتهایی و ریزش آنها مشخص میشود. از کودهای مهم مس میتوان به سولفات مس (کات کبود) اشاره نمود که به دو صورت خاکی و محلول پاشی به کار میرود که بهترین زمان محلول پاشی مس در درختان میوه هنگام متورم شدن جوانه ها در بهار است چون اگر روی میوه سیب و گلابی پاشیده شود باعث زنگارآن میشود. سولفات مس به روش خاکی هر ۲ الی ۳ سال یکبار به میزان۵۰ تا ۱۰۰ گرم در ۱۰۰۰ لیتر آب برای هر درخت در سایه انداز در فصل پائیز و زمستان مصرف شود و همچنین این کود به صورت محلول پاشی با غلظت ۵/۰درصد مورد استفاده قرار می گیرد.
۵- نقش و علائم کمبود بُر:(B)
این عنصر برای رشد نوک ساقه و ریشه (مریستم انتهایی) لازم و ضروری است. بُر نقش عمده ای در فعالیتهای حیاتی گیاه دارد و در تقسیم سلولی بافت ها، تشکیل جوانه های برگ و گل، ترمیم بافتهای آوندی، متابولیسم قند و مواد هیدروکربن دار و انتقال آنها، تنظیم مقدار آب و هدایت آن در سلول، انتقال کلسیم در گیاه و تنظیم نسبت کلسیم به پتاسیم در بافتهای گیاهی، متابولیسم چربی، سنتز پکتین و در تشکیل دیواره سلولی نقش دارد. علائم کمبود بُر در برگ، شاخه، میوه و حتی ریشه درختان دیده میشود. بعلت عدم پویایی و تحرک بُر در گیاه، کمبود آن ابتدا در برگهای جوان و سرشاخه ها بروز مینماید. اولین علامت قابل مشاهده توقف رشد جوانه انتهایی است که بلافاصله پس از آن برگهای جوان سبز کمرنگ شده و این رنگ پریدگی در قاعده برگها بیشتر از نوک برگها میباشد، مرحله بعدی کمبود بُر، سیاه شدن جوانه های رویشی و بافتهای مریستمی، کاهش فاصله میانگره ها، ایجاد حالت کوتولگی یا تراکم و کوچک شدن برگها در سرشاخه میباشد. میوه ها به حد کافی رشد نکرده، بد شکل و دارای گر ه های متعدد شده، زیر پوست میوه بافت چوب پنبه ای ضخیمی تشکیل شده و با توسعه از پوست تا مغز میوه ادامه مییابد. در برخی از ارقام وقتی کمبود بُر همراه با کمبود کلسیم باشد، میوه در بعضی قسمتها ترک بر می دارد. در کمبودهای خفیف سطح میوه پوشیده از شکاف ریز شده که ظاهر میوه را به رنگ حنایی در می آورد.به طور کلی به علت نقش این عنصر در فرایند تشکیل میوه، کمبود آن سبب رشد و نمو ضعیف پرچم ها، کاهش دوره گرده افشانی موثر و در نتیجه کاهش تشکیل میوه میشود. میو ه ها قبل از رسیدن می ریزند و در زیر پوست میوه لکه های آبگز، قهوه ای، چوب پنبه ای و گوشت میوه ها تلخ، بدمزه و پوک میشود. همانطور که قبلاً هم اشاره شد بُر یکی از مهمترین عناصری است که در جوانه زدن دانه گرده تشکیل میوه و انتقال مواد فتوسنتزی به محل مصرف نقش دارد. بر در درختان میوههای خزا ندار و هسته دار برای تشکیل میوه، افزایش عملکرد وکاهش بعضی از بیمار یها مثل آتشک گلابی موثر است. کمبود بُر در درختان میوه باعث باد زدگی گلهای گلابی، کاهش تشکیل میوه، نکروزه شدن پوست تنه درخت سیب، ایجاد لک ههای چوب پنبه ای و ترکیدن میو ه ها و تنه درخت میشود. بهترین زمان محلول پاشی بُر در درختان میوه هنگام متورم شدن جوانه در اوایل بهار با غلظت ۵ کیلوگرم اسید بوریک در ۱۰۰۰ لیتر آب میباشد.
۶- نقش و علائم کمبود مولیبیدن:
این عنصر در تولید آنزیمهای مربوط به مصرف نیتروژن در گیاه و همچنین در تبدیل نیتراتها به اسید آمینه نقش دارد. این عنصر در افزایش عملکرد و کیفیت محصول و همچنین بر روی جذب عناصر دیگر توسط گیاه نقش دارد. مولیبیدن تنها عنصری است که کمبود آن موقعی دیده میشود که زیر ۶ باشد، افزودن مقداری آهک میتواند مشکل را حل کند. علائم pH آهک در خاک کم و کمبود این عنصر کمتر در شکل ظاهری گیاه قابل مشاهده میباشد و تا حدودی مشابه علائم کمبود ازت میباشد. از کودهای مهم مولیبدن میتوان به مولیبدات آمونیوم، مولیبدات پتاسیم، مولیبدات سدیم و تری اکسید مولیبدن اشاره نمود. مولیبدات آمونیوم، مولیبدات پتاسیم به میزان ۵۰۰گرم در هکتار به صورت خاکی مصرف میگردد که برای یکنواختی در پخش میتوان با کودهای NPKمخلوط و مصرف نمود.
کوددهی:
میزان عناصر غذایی موجود در خاک بستگی به ساختمان و بافت خاک، سوابق کشت و کار و عملیات انجام شده بر روی آن دارد. خاکها در اثر تداوم برداشت محصول، از نظر مواد معدنی و عناصر غذایی فقیر میشوند و نیاز به کود پیدا میکنند که برای جبران آن، میتوان طی یک برنامه زمانبندی مشخص اقدام به استفاده از کودهای مختلف شیمیایی، حیوانی و گیاهی نمود. هدف از زمانبندی مصرف کود، به دست آوردن بهینه ترین واکنش گیاه به کود میباشد. مقدار و زمان مصرف کود دو عامل بنیادین برای کاربرد بهینه کودهای شیمیایی و افزایش بازده مصرفی آنها است. بدیهی است که مقدار کود مصرفی، بر اساس مقدار عناصر غذایی موجود در خاک، میزان جذب عناصر توسط گیاه و نیاز گیاه در طول دوره رشد تعیین میگردد. با کاهش غلظت عناصر غذایی در خاک، مقدار کود مصرفی افزایش مییابد، لیکن دریافت عناصر غذایی به وسیله گیاهان، نمایانگر جذب توسط همه ریشه هایی است که در قسمتهای کود داده شده و کود داده نشده گسترش یافته اند. عناصر غذایی موجود در کودها به روشهای مختلفی چون پخش در خاک، برگ پاشی (Foliar application) ، و کود آبیاری(Fertigation)در اختیار گیاهان گذاشته میشوند هر چند تلاش میشود که عناصر غذایی در توده خاک رویین یکنواخت توزیع شود ولی در عمل چنین نبوده و غلظت آنها میتواند در هر نقطه از خاک متفاوت باشد. بدین ترتیب پخش صحیح کود، برای یکسان کردن غلظت عناصر غذایی در محلول خاک به منظور دستیابی به عملکرد بهینه و افزایش بازده آنها ضروری است. با آنکه کودهای شیمیایی مهمترین منبع تامین عناصر غذایی گیاه هستند استفاده بجا و بهینه از آنها در حصول نتیجه مورد نظر، حفظ نظام اکولوژی محیط و تضمین سلامت مصرف کنندگان تولیدات کشاورزی نقش اساسی دارند. بی شک تشخیص کمبود عناصر غذایی مورد نیاز گیاه در مصرف بهینه و به موقع آن نقشی دو چندان دارد.
خلاصه مطالب:
تغذیه بهینه گیاه، شرط اصلی بهبود کمی وکیفی محصول است.
نشانه های کمبود گاهی مشابه بوده و همچنین عوامل دیگری چون تغییرات دما، استفاده از سموم، حشرات، باد و دیگر عوامل طبیعی نشانه هایی را از خود به جای میگذارند که مشابه علائم کمبود است. به همین دلیل، تشخیص و معالجه کمبود عناصر غذایی از روی علائم ظاهری باید با احتیاط و به وسیله کارشناسان با تجربه انجام گیرد.
در تغذیه گیاه نه تنها باید هر عنصر به اندازه کافیü در دسترس آن قرار گیرد بلکه ایجاد تعادل و رعایت نسبت میان همه عناصر غذایی از اهمیت بسزایی برخوردار است. زیرا در حالت عدم تعادل تغذیه ای، با افزودن مقداری از عناصر غذایی نه تنها افزایش عملکردی رخ نمیدهد بلکه اختلالاتی در رشد گیاه ایجاد میکند که نهایتاً منجر به افت محصول میشود.
قابلیت استفاده یا حلالیت برخی از عناصر غذایی نیز با افزایش PHکاهش می یابد.
تأمین احتیاجات غذایی گیاه تحت کنترل زارع یا باغ دار است چه بسا شناخت عناصر مورد نیاز گیاه، نقش این عناصر در طول دوره رشدی گیاه وهمچنین چگونگی تشخیص کمبود و بیشبود (مسمومیت) در صورت بروز، از روی علائم ظاهری میتواند کشاورز را در رسیدن به هدف ارزشمندش یاری کند.
خاکها در اثر تداوم برداشت محصول، از نظر مواد معدنی و عناصر غذایی فقیر میشوند و نیاز به کود پیدا میکنند که برای جبران آن، میتوان طی یک برنامه زمانبندی مشخص اقدام به استفاده از کودهای مختلف شیمیایی، حیوانی و گیاهی نمود.

کود سبز

کود سبز

تناوب زراعی و تنوع ژنتیکی از دیر باز به عنوان ارکان سیستمهای تولید کشاورزی سنتی و موفق به شمار می آمده اند . در نیمه اول قرن بیستم ، تناوب زراعی مورد توجه بسیار قرار داشت و تا چند دهه پیش نیز پژوهشهای مربوط به تناوب همچنان ادامه داشت با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم ، کودها ازته نسبتا ارزان قیمت به بازار معرفی شدند و بدین ترتیب جاذبه ای اقتصادی موجب جایگزینی کودها با تناوب زارعی گردید و تحقیقات و ترویج نیز بر همین مبنا متمرکز شدند . این امر تا بدین جا پیش رفت که امروزه بسیاری از زارعین ، حاصلخیزی خاک را با میزان مصرف کود برابر می دانند .قبل از معرفی کودهای شیمیایی ، استفاده از بقولات در تناوب برای بهبود حاصلخیزی خاک به عنوان یک شیوه مهم و رایج مدیریتی به شمار می آمد . به منظور افزایش ازت و در نتیجه بهبود حاصلخیزی خاک ، از دو نوع بقولات استفاده می شد : « بقولات یکساله دانه ای و بقولاتعلوفه ای چند ساله به عنوان کود سبز ».آنچه که اجرای تناوب زراعی را در حال حاضر پیچیده می سازد وجود برخی عوامل اقتصادی است که مزایای بیولوژیک این شیوه مدیریتی را تحت الشعاع قرار می دهند . یقینا هیچ کشاورزی رازی به جایگزین کردن محصول پر بازده خود مثل غلات با دیگر گیاهان به نسبت کم بازده نیست . البته در نظامهایی که تناوب اجرا می شود در مقایسه با نظامهای تک کشتی حتی اگر کود ازت در آنها به اندازه کافی مصرف شده باشد ، عملکرد محصولات غالبا ۱۰ تا ۴۰ درصد بیشتر است .حاصل خیزی پایدار خاک به مفهوم قابل دسترس بودن دائمی عناصر غذایی برای گیاه است . حاصل خیزی پایدار هنگامی تحقق می یابد که تمامی عناصر غذایی جذب شده توسط گیاهان به خاک برگردد ؛ به طوری که این عناصر بتوانند مجدداً مورد استفاده این گیاهان قرار گیرند . در چنین وضعیتی است که چرخه عناصر غذایی شکل می گیرد . تفاوت اساسی نظامهای طبیعی و زراعی در آن است که در نظامهای زراعی مقدار نسبتاً زیادی از عناصر غذایی از طریق برداشت محصول از سیستم خارج می شود . بنابراین در صورت استفاده مداوم از نظامهای مذکور لازم است . که عناصر غذایی مصرف شده در انها به طریقی جایگزین شوند .در سیستمهای فعلی چرخهٔ عناصر غذایی به طور کامل بسته نمی شوند ، زیرا این عناصر دائماً به چرخه یاد شده اضافه شده و یا از آن خارج می شوند . به حداقل رساندن تلفاتعناصر غذایی در چرخه مذکور و تامین نهاده های ضروری برای گیاه رمز موفقیت حاصل خیزی خاک در نظامهای کشاورزی پایدار است .

فرسایش و آب شویی

مادامی که عوامل فرساینده خاک از قبیل رواناب و باد کنترل نشوند ، انسان شاهد هدر روی عناصر غذایی از این طریق خواهد بودحجم هدر روی عناصر غذایی از طریق آب شویی تحت کنترل اقلیم ، خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک ، نوع محصول ، و نوع عنصر غذایی و غلظت آن در خاک است . اثرات متقابل این عوامل موجب می شود که تلفات عناصر غذایی از راه آب شویی دارای دامنه ای وسیع باشد . از آن جا که عناصر غذایی به وسیله آب از محدوده ریشه و نهایتا از چرخه خارج می شوند لذا نوع نزولات جوی و نحوه توزیع آنها بر میزان هدر روی عناصر غذایی از طریق آب شویی تاثیر می گذارد یک روش کاستن از تلفات ناشی از آب شویی استفاده از کودهایی است که عناصر غذایی آنها به مرور در طی فصل رشد آزاد می شود . بارزترین نمونه این کودها ، کودهای دامی و کودسبز است که به موازات تجزیه در خاک عناصر آنها آزاد شده و در اختیار محصول قرار می گیرد . البته اگر مقدار ازت تولیدی توسط این کود ها بیش از حد نیاز محصول بعدی باشد ، مشکل آب شویی نیترات و خروج آن از محدوده ریشه وجود خواهد داشت .

بقولات و تثبیت بیولوژیکی ازت

در فرآیند تثبیت ازت ، یک رابطه همزیستی ،‌ بین گیاه میزبان و باکتریهای ریزوبیوم در گرهکها برقرار می شود . در این همزیستی ، گیاه میزبان علاوه بر آن که انرژی مورد نیاز باکتریها را به صورت کربن تثبیت شده تامین می نماید انرژی لازم جهت توسعه گرهکها را نیز فراهم نموده. باکتریهای ریزوبیوم نیز به نوبه خود با واکنش تسریعی آنزیمهای نیتروژنازی که تولید می نمایند ازت اتمسفری (N) را به آمونیاک تبدیل نموده و آمونیاک تولیدی پس از تبدیل به اسیدهای آمینه ، از راه آوندهای چوبی به بافتهای در حال رشد انتقال می یابد .در فرآیند تثبیت ، به ازای هر مولکول ازتی که تثبیت می شود به جا به جایی شش الکترون نیاز است ، این نیاز موجب می شود که در شرایط ایده آل به ازای تثبیت هر مولکول ازت ، ۲۱مولکول ATP به مصرف برسد به عبارت دیگر به ازای هر کیلوگرم ازتی که تثبیت می شود ، ۴ کیلوگرم هیدرات کربن به مصرف می رسد . البته در فرآیند تثبیت ازت ، گرهکها گاز هیدروژن (H) نیز تولید می نمایند که این خود موجب کاهش کارایی فرآیند انتقال الکترون می شود . اضافه شدن این مشکل به موازنه الکترونی فوق علاوه بر انرژی مورد نیاز جهت نگه داری باکتریها و گرهکها ، موجب می شود که به ازای تثبیت هر کیلوگرم ازت ۸ تا ۱۷ کیلوگرم هیدرات کربن به مصرف برسد . در نتیجه می توان چنین برآورد نمود که ۱۰ تا ۴۰ درصد از کربنی که طی فرآیند فتوسنتز در بقولات تثبیت می شود ، صرف تثبیت ازت می شود .

تعریف کود سبز

کود سبز شامل گیاهی است که آنرا قبل از کاشت محصول اصلی کشت کرده و بعد از مقداری رشد سبزینه ای آنرا به زمین بر می گردانند بدون اینکه از این گیاه محصولی برداشت کنند این گیاه می تواند شامل هر گیاهی باشد غیر از آنهایی که بخشهای خشوی دارند یا اثر آللوپاتی بر روی گیاه محصول دار بعدی می گذارند . در اصل کود سبز یک تناوب است که محصول ندارد و برای بهبود باروری و حاصلخیزی خاک و در صورت لگوم بودن تامین کل یا بخشی از ازت مورد استفاده محصول بعدی استفاده میشود به طوری که از نظر رطوبت با محصول اصلی دررقابت نباشد .

مدیریت باغات میوه

     

توضیح ۱ : ” آغاز مدیریت باغ از ابتدای فصل رشد ‌

 الف ) هر بیماری و آفتی شرایط و مکان ویژه ای برای زمستان گذرانی دارد با توجه به این امر از بین بردن پناهگاه زمستانگذرانی،  موثرترین و آسانترین روش مبارزه با آفات و بیماریها تلقی میشود برای اینکار ابتدا قبل از شروع فصل رشد ( اواخر زمستان )درز ها و  پوسته های خشک شده بر روی تنه درختان با کاردک تمیز کنید تا سمپاشی بهتر نتیجه دهد.

ب)  غرقاب کردن ریشه درختان با آب در اسفند ماه میتواند در کاهش آفاتی چون کرم سفید ریشه و کرم سیب موثر باشد.

ج)  شخم سطحی در پاییز در جذب بهتر آب به خاک و همچنین نابودی برگها و حشرات در کاهش آفات و بیماریها تاثیر خوبی دارد.

 توضیح۲  :”اصول صحیح سمپاشی ” در بحث مبارزه با آفات و بیماریها اصول صحیح سمپاشی میتواند در کاهش آفات و بیماریها نقش اساسی و مهم را ایفا کند. بنابراین لازم است با استفاده از سمپاش های مناسب و بخصوص لانس های دارای قدرت مه پاشی که بتواند قطراتی حدودا” ۵۰ تا ۶۰ قطره در یک سانتی متر مربع روی برگها و تنه و ساقه بخواباند ارجحیت دارند.بنابراین لازم است سموم را بصورت قطرات ریز روی درختان قرار داد و از شستشوی درختان که علاوه بر تاثیر کم بر روی آفات و امراض موجب هدر رفتن محلول سم میشوندخودداری کرد. در سمپاشهای دارای مخزن بزرگتر بایستی بهمزن تعبیه شود بخصوص در استفاده از سموم پودر وتابل مانند دودین امکان ته نشینی وجود دارد.دیده می شود برخی مخزن بالای ۱۰۰۰ لیتری تهیه و اقدام به سمپاشی باغات میکنند بدون اینکه به این مسئله توجه نمایند!

 توضیح ۳ : ” بهداشت سمپاشی ” با توجه به اینکه سموم کشاورزی از جمله مواد بسیار خطرناک برای جانداران بخصوص انسان بحساب میآیند رعایت نکات زیر در سمپاشی ضروری مینماید:

عملیات درست کردن محلول سم ( مخلوط محلول غلیظ سمی با آب) خطرناک ترین لحظه برای سمپاش محسوب میشود چرا که دستها ، بدن و دهان و ریه ها مستقیما” در معرض واکنش سموم خالص  با آب  قرار میگیرند. لذا از دستکش و عینک و ماسک های مخصوص سمپاشی استفاده نمایید . در هنگام سمپاشی از خوردن و آشامیدن و کشیدن سیگار اجتناب نمایید و پس از سمپاشی دست و صورت را با آب و صابون بشویید ظروف محتوی سم را دور از دسترس کودکان و حیوانات در انباری مناسب و قفسه یا صندوق قفل دار نگهداری نمایید.برای اطلاعات بیشتر در مورد سموم ، بروشور روی ظرف سم را با دقت مطالعه کنید چرا که همه مطالب جهت استفاده شما نوشته شده است.

 توضیح۴   : ” اختلاط سموم “  سموم کشاورزی  ( قارچ کش ها و حشره کش ها  و کنه کش ها) عموما” در مبارزه تلفیقی قابلیت اختلاط با هم دارند و حتی ترکیب دو قارچکش  یا دو حشره کش و دوکنه کش و حتی دو علفکش با همدیگر خاصیت سنرژیک ( اثر مضاعف و موثر) دارند و در برخی موارد هم  اثر آنتاگونیستی ( اثر ضد هم و زیان آور ) .بنابراین لازم است بانظر کارخانه سازنده و گیاهپزشک انجام گیرد.

 توضیح ۵ : ”  طرز تهیه محلول سم “ میزان توصیه شده از سم را در مقداری آب حل کرده و خوب بهم بزنید . این محلول را در مخزن سمپاش که تا نیمه در آن آب ریخته شده است بریزید و در حالی که محلول را بهم می زنید بقیه آب را به آن اضافه کنید. توصیه می شود از مصرف محلول سموم تهیه شده در روزهای قبل ، خودداری شود.

 توضیح ۶ : ”  تعیین زمان سمپاشی “ تعیین زمان سمپاشی یکی از مهمترین اصول مبارزه با آفات می باشد. با سرکشی مداوم و مرتب به باغات و مزارع ، شدت و میزان آلودگی را تعیین نموده و متناسب با آن سمپاشی را انجام دهید . تاکید میگردد برای برخی آفات مثل شته ها و کنه ها خسارت آفات باید به آستانه اقتصادی رسیده باشد. در این مورد  همواره با کارشناسان کشاورزی در تماس باشید.

 توضیح ۷: ” محلول پاشی ”  مقدار  کود سولفات روی ۳۴%  و  اوره  و اسید بوریک  هرکدام نیم کیلو در ۱۰۰ لیتر آب در پاییز قبل از ریزش برگها تاقبل از جوانه زنی نتیجه رضایت بخشی در جلوگیری از ریزش گل و میوه دارند.

 توضیح ۸ : ” افزایش گرده افشانی “چون درختان سیب رقم قرمز لبنانی در گرده افشانی صد در صد  خود ناسازگار هستند ( یعنی گرده همان جنس از درخت نمیتواند مادگی همان جنس از درخت را تلقیح نماید) لازم است از گلهای سیب زرد لبنان یا از ارقام مختلف در هنگام گرده افشانی استفاده کنید

وجود زنبور عسل در صورت بودن گلهای سایر ارقام در زمان گرده افشانی صد در صد مفید خواهد بود.در صورت نبودن درخت سیب زرد ، ته شاخه گلدار رقم سیب زرد را در یک سطل کوچک یا پلاستیک محتوی آب قرار داده و در نزدیک گلهای درخت قرمز لبنانی ببندید.

توضیح ۹:  ” پیشگیری از بیماریهای درختان هسته دار “برای مبارزه و کنترل بیماری لب شتری در هلو و غربالی در هسته دارها سمپاشی در پاییز هنگام خزان برگ و در بهار هنگام تورم جوانه ها  با ترکیبات مس به نسبت  سه در هزار توصیه میگردد.هنگام حمله قارچها به شاخه ها و تنه درختان شیرابه ای بیرون می زند این عمل در بیشتر مواقع وسیله دفاعی گیاه در مقابل بیماری محسوب میشود تمیز کردن موضع و سمپاشی با قارچ کش ترکیبات مس در کاهش نفوذ و حمله قارچ مؤثر میباشد.

توضیح ۱۰ : ”  زمان  و چگونگی هرس ”  زمان هرس و  یا جابجایی درخت در هنگام خواب (اواخر پاییز و زمستان ) میباشد بهترین زمان در مناطق سرد سیر ماه اسفند توصیه میشود.

درختان میوه از نظر هرس تفاوت های اساسی با هم دارند تشکیل میوه در درخت هلو اکثرا” در شاخه های سال دوم انجام میگیرد ولی در درخت سیب روی میخچه و در نقاط مختلف صورت میپذیرد. و بطور حتم نتیجه یک هرس در سال بعد بروز میکند هرس فرم دهی و باردهی علاوه بر علم تئوری نیاز به تجربه کافی دارد و در کل هرس یک درخت بستگی فراوان به نوع رقم و جنس آن دارد

 توضیح ۱۱ : ” استفاده از چسب باغبانی ”  محل شاخه های هرس شده را با  چسب باغبانی ( نه چسب چوب نجاری ) که برنگ قرمز بوده با برس نقاشی یا  ابر و یا چوبی که پارچه ای به یک سر آن بسته شده کاملا” میپوشانیم تا از نفوذ قارچها در محل زخم جلوگیری کنید. اضافه کردن ترکیبات مس به چسب در درختان مبتلا به شانکر تاثیر مطلوبی دارد.  توضیح : برای رقیق کردن چسب باغبانی طبق نظر کارخانه سازنده عموما” از الکل صنعتی استفاده میکنیم.

توضیح ۱۲ :  ” پیشگیری  و مبارزه  ”  بیماری لکه سیاه سیب و غربالی ،لب شتری و سفیدک هلو و نیز کرم سیب  و مینوز برگ دارای مراحل مبارزه پیشگیری میباشند.برخی آفات ازجمله شته ها و کنه ها به محض مشاهده آفت اقدام به مبارزه میشوند و بالعکس در صورت عدم بروز یا ظهور احتیاجی به سمپاشی نیست.

 توضیح ۱۳ :  ” مصرف کود های شیمیایی “ دادن کود به درختان باید در محل سایه انداز درخت و در عمق۲۰- ۳۰ سانتی متری خاک انجام گیرد برای حل بهتر کودها  بهتر است در محل جویها که به علت جریان بیشتر آب رطوبت بالایی دارد صورت پذیرد.

 توضیح ۱۴ : ” مصرف کود مایع  ”  محلول پاشی با کود مایع که از طریق برگ جذب میشوند میتواند در بهبود و کیفیت میوه نقش مؤثری ایفا کند کودهای مایع با درصدهای مختلف بصورت کود کامل و یا کود اختصاصی همراه با سموم قابل اختلاط بوده و در طول دوره رشد به تعداد حداقل سه دفعه توصیه میشود..

 توضیح ۱۵  : ” مبارزه با شته ها { شته خونی} در درخت سیب  مبارزه با انواع شته ها  بخصوص شته خونی ( که اخیرا”  نسبت به حشره کش ها مقاومت نشان داده )  به محض ظهور و طغیان آفت   با سمپاشی یکی از سموم سیستمیک مثل  کنفیدور  –  پریمور –  موسپیلان – متاسیستکس  با تمرکز به محل اختفا و تجمع حشرات که عموما” در میان شاخه ها و شکاف  پوسته قرار دارد امکان پذیر است.در زمستان بعلت سرما عموما” تجمع حشرات در پای در خت نزدیک طوقه ، اطراف پاجوشها ،شکاف پوسته های پایینی میباشد سمپاشی با غلظت بیشتر سم بهمراه روغن ولک در کاهش آفت به تجربه رسیده است.

    توضیح ۱۶ : ”  بیماری شانکر ”  برای کنترل بیماری  شانکر که اخیرا” در باغات سیب بیشتر شایع شده  هرس شاخه های آلوده وحذف بافتهای شانکردار در پاییز و یا اوایل بهار و انهدام آن در بیرون از باغ انتشار بیماری را کاهش میدهد اره و قیچی باغبانی را نیز باید بعد از هرس با محلول قارچ کش ترکیبات مس یا  الکل ضد عفونی کنیم . برای کاهش بیماری بافتهای آلوده وشانکرهای موجود روی شاخه های اصلی را با دقت می تراشند و محلهای تراشیده شده را با خمیر محتوی قارچ کش ( ترکیبات مس ) پانسمان میکنند.عموما”  سمپاشی کل درختان  به نسبت  ۵- ۳  در هزار با قارچ کش ترکیبات مس می تواند در کاهش بیمار مؤثر باشد. قارچ کش توپسین ام  وحتی بنومیل نیز برای کنترل شانکر سیتوسپورایی درختان میوه توصیه شده است.

 توضیح۱۷:  “مبارزه با کرم سفید ریشه ” برای مبارزه با کرم سفید ریشه افزودن حشره کش دیازینون پودری ۴۰%     یا   لیندین   ۵۰ % و یا  کارباریل سوین  به خاک اطراف ریشه مطلوب میباشد    این کار بایستی بهنگام گرم شدن هوا و خاک که لارو حشرات به سطح خاک نزدیک میشوند صورت گیرد. محلول تهیه شده از سم ( ۵ قاشق غذاخوری در یک حلب آب ) را بهتر است ضمن خاک برداری اطراف ریشه بیشتر نزدیک طوقه درخت ریخته شود. جمع آوری لارو ها در بهار و همچنین آویزان کردن چراغ در شبهای اوایل تابستان جهت جمع اوری حشره کامل قبل از تخم ریزی  در کاهش خسارت و آلودگی موثر است.

 توضیح ۱۸: ” پوسیدگی ریشه ”

پوسیدگی فیتوفتورایی طوقه و ریشه در بیشتر کشورهای میوه خیز جهان در باغ های میوه های دانه دار،هسته دارو خشکباری مخصوصا پسته،گردو و بادام شیوع دارد و خسارت هنگفتی به آنها وارد می سازد.  نشانه ها روی اندام های هوایی،ضعف عمومی و کم برگ شدن درختان و پدیدار شدن زردی خفیف در برگها هستند. پوست طوقه و گاهی بخشی از بن تنه ترک می خورد  بافت زیر پوست بن تنه در محل شانکر به رنگ قهوه ای مایل به سیاه در می آید. ریشه های اصلی  و فرعی تیره رنگ شده بعدا بر اثر فعالیت دیگر میکرو ارگانیزم ها به رنگ سیاه در می آیند درختهای بیمار ممکن است خشک شوند .

مبارزه :   اقداماتی  را که در کنترل بیماری موثرند می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

به حداقل رساندن مدت  اشباع خاک باغ،به ویژه   درقسمت نزدیک به سیستم ریشه.

احداث باغ د ر زمین هایی بدون زه آب و نیز زهکشی و تهویه ی خاک های زه آب دار و مرطوب باغ های احداث شده .

کاشت درختان روی خاک پشته های کم ارتفاع به گونه ای که هنگام آبیاری،آب،اطراف تنه و طوقه ی درختان را فرانگیرد.

استفاده از پایه های متحمل در درختهای پیوندی .

استفاده از قارچ کش های سیستمیک، مانند فوزتیل آلومنیوم تا اندازه ای در جلوگیری از پیدایش بیماری و کنترل آن در درختان بیمار موثر است .توضیح اینکه این قارچ کش خاصیت پیشگیری ندارد یعنی در زمان حضور عامل بیماری بر آن اثر کرده،آن را از بین می برد.برای این منظور می توان حدود۱۲۰ گرم گرانول ۱۵% فوزتیل آلومنیوم را به شعاع ۵/۱ متر پیرامون تنه ی هر درخت پاشید و با بیل خاک را شخم زد تا گرانول سم به زیر خاک منتقل شود و سپس درختان تیمار شده را آبیاری کرد.تیمار درختان با آلیت باید ۴دفعه در سال ،۳ دفعه در بهار به فاصله ی یک ماه و دفعه ی چهارم در پاییز تکرار شود.

تراشیدن قسمت های پوسیده و عفونی تنه ،طوقه و ریشه ها و انهدام بقایای تراشیده شده و اندودن محل ها ی تراشیده شده با مایعی غلیظ محتوی پودر وتابل ۸۰% آلیت، پودر تالک و آب ،جلوگیری از آب گرفتگی و خیس شدن قسمت های عفونی شده ، توسعه ی بیماری را در درختان بیمار کاهش داده، مرگ آنها را به تاخیرمی اندازد.

 توضیح ۱۹ : ” افزایش انبارداری میوه “  محلولپاشی کلرور کلسیم در تیر ماه به نسبت ۵ در هزار حداقل دو نوبت  روی درختان سیب در افزایش انبارداری و جلوگیری از لکه تلخی و  پوسیدگی مغز میوه نقش اساسی دارد.

 توضیح ۲۰ : ” بیماری لکه سیاه سیب ” قارچ عامل برخی بیماریها مثل لکه سیاه سیب در روی برگهای ریزش شده در پاییز زمستانگذرانی میکنند .

چراندن برگها توسط دام و یا جمع کردن برگها و یا پخش کود ازته در پاییز روی برگها ریزش شده جهت پوسیدگی سریع تر ، میتواند در کاهش بیماری در سال بعد موثر باشد.هرچند زمان مناسب سمپاشی بر علیه این بیماری توسط پیش آگاهی انجام میشود لیکن سمپاشی در فصول مرطوب بیش از سه مرتبه با سموم قارچ کش موثر توصیه میگردد.

توضیح ۲۱  :  ” مبارزه با جوندگان تنه درختانبرای مبارزه با آفات جونده مثل خرگوش  در پاییز قبل از ریزش برف تنه نهال را با سم رابیتکس ( با ۵۰% ماده موثر کربوکسین تیرام ) که بعنوان دورکننده عمل میکند آغشته نمایید ( ۵۰۰گرم سم در ۲ لیتر آب ) این عمل تقریبا” دو ماه تاثیرگذاری مطلوب دارد.

 توضیح ۲۲ :  ” شکستن مقاومت آفات و بیماریها  ”  مصرف بی رویه سموم موجب مقاومت حشرات و بیماریها به سم میشود استفاده از سموم بصورت تناوبی و  همچنین بالابردن تدریجی دوز مصرفی با نظر گیاهپزشک و همچنین ایجاد پناهگاه برای برخی آفات ازجمله شته ها میتواند مقاومت آفات و امراض را بشکند. برای ایجاد پناهگاه به این طریق عمل میکنند که تعدادی از درختان کم بارده را در در قسمتهای مختلف باغ انتخاب و از سمپاشی محلول سم  بر روی آن خودداری مینمایند این درختان محل پناهگاه برای آفات شده و آفات در این درختان بدون ایجاد نسل مقاوم به سموم زاد و ولد میکنند …

  توضیح ۲۳ : ” مبارزه با پوستخواران  و چوب خواران ” برای مبارزه با چوبخواران و پوست خواران  سمپاشی با محلول : ۲۵۰گرم سم دیپتریکس یا سم سوین –  ۲لیتر نفت  –  ۳۰۰ گرم صابون  در ۱۰۰ لیتر آب توصیه میشود.

توضیح ۲۴ :  ”  مبارزه با موش ”  خسارت عمده موش صحرایی در باغات باعث هرز آب شدن گشته و مقدار آب آبیاری را کاهش میدهند. از بین بردن بوته های حاشیه باغات نیز موجب فرار مارها که عمده دشمن موشها به حساب میآیند شده و تقریبا” میدان عمل بدست موشها میافتد. تنها راه مبارزه با موشها ریختن طعمه مسموم مثل پودر فسفر دوزنگ یا پلیت وارفارین میباشد وچون موشها چندین سوراخ برای مقاصد مختلف می سازند و ریختن طعمه مسموم در سطح وسیع مقرون به صرفه نمیباشد بهتر است با بیل جلوی سوراخها را خراب کنید بعد از دو سه روز برخی سوراخها  توسط موشها باز میشوند طعمه را فقط در جلوی این سوراخها بریزید. از دست زدن روی طعمه خودداری نمایید چون موشها بوی دست انسان را بهتر درک میکنند و از طعمه استفاده نمی نمایند  موشها در تابستان  غذای آبدار و در زمستان غذای خشک را دوست دارند . بهتر است برای درست کردن طعمه مسموم از گندم به آن روغن مایع افزوده بعدا” فسفر دوزنگ را به آن آغشته نمایید مواظب باشید پودر فسفر دو زنگ برای انسان و دام فوق العاده خطرناک بوده از نزدیک کردن آن به دهان و بینی خودداری کنید.

بیماری لکه غربالی درختان میوه

   

بیماری لکه غربالی درختان میوه


Image result for ‫بیماری لکه غربالی‬‎Image result for ‫بیماری لکه غربالی‬‎Image result for ‫بیماری لکه غربالی‬‎


Image result for ‫بیماری لکه غربالی‬‎Image result for ‫بیماری لکه غربالی‬‎Image result for ‫بیماری لکه غربالی‬‎

این بیماری اولین بار در سال 1842 در کشور فرانسه بوسیله Leveille شناخته شده است امروزه در کلیه نقاط جهان از جمله در آمریکا شمالی و آمریکای جنوبی و اروپا و استرالیا و نیوزلاند و سایر نواحی جهان وجود داشته و خسارت زیادی وارد می نماید. (زمستان 1343).

 در ایران اولین بار اسفندیاری در سال 1375 این بیماری را روی درختان میوه هسته دار در مازندران ، گیلان ، گرگان و آذربایجان گزارش نموده است . بیماری در اکثر مناطق کشور کم و بیش وجود دارد و تا کنون از شهرهای شیروان ،‌گنبد ، بجنورد ، قوچان ،‌ماکو ، خوی و نهبندان و بسیاری از شهرهای دیگر گزارش گردیده است . شدت بیماری در استان آذربایجان و بویژه در باغهای قدیمی زیاد ا ست (اشکان ،‌اسدی 1350، ارشاد 1356) 
 در ایران تا کنون این بیماری روی درختان زرد آلو ، گیلاس . آلبالو . گوجه ، هلو ، شلیل و بادام دیده شده است و خسارت عمده آن بیشتر متوجه درختان زرد آلو می باشد. 
 اهمیت بیماری :
بیماری غربالی نه تنها باعث ضعف درخت و کاهش مقدار و ارزش محصول میشود بلکه بدلیل لکه ها و زگیل هائیکه روی میوه بجای می گذارد ارزش صادراتی برگه و قیسی حاصله از میوه های آلوده را نیز به نحو بارزی پائین می آورد. در بسیاری از باغهای آذربایجان شرقی و غربی و همچنین بعضی از باغهای خراسان و همدان بیماری شدت دارد که تمام جوانه ها و سر شاخه های درخت زرد آلو در اثر این بیماری خشک شده و درخت عملاً استفاده ای ندارد. درختان آلوده ایکه به حیات خود ادامه می دهند نیز بدلیل خشک شدن برگها و کاهش سطح سبز آنها در دوره فعال گیاه بطور غیر مستقیم لطمه دیده و در نتیجه مقدار محصول آنها پائین می آید. میزان خسارت سالیانه این بیماری در ایران بطور دقیق معلوم نیست و روی محصول زرد آلو معادل 224 میلیون ریال بر آورد شده است (اشکان واسدی 1350)
 علائم بیماری :
 زرد آلو ، هلو،‌گیلاس ، آلو و آلبالو از میزبانهای مهم این بیماری است. سرشاخه, گل, برگ, میوه و جوانه های درختان فوق مورد حمله این بیماری قرار می گیرند منتها اندام های مورد حمله و علائم آنها روی میزبانهای مختلف با هم فرق دارند. بدین معنی که در زرد آلو میوه ، برگ و جوانه ها مورد حمله قرار می گیرند ولی علائم روی سرشاخه ها دیده نمی شود. در بادام علائم روی سر شاخه ها و مخصوصاً برگ ظاهر می شود در صورتیکه به میوه خسارت وارد نمی آید در گیلاس علائم بیماری روی میوه برگ و جوانه ها و سرشاخه ها بوضوح دیده می شود در حالیکه در هلو نشانه های بیماری را روی میوه بندرت می توان دید در عوض برگ سر شاخه ها و جوانه های خواب این گونه به شدت مورد حمله قرار می گیرند.
 در زرد آلو و قیسی خسارت مهم و شدید این بیماری روی برگ و میوه می باشد و حتی جوانه های برگ و گل را مورد حمله قرار می دهند و اصولاً شاخه های جوان بندرت مبتلا می شوند.
الف-نشانه های غربالی روی برگ: حالت غربالی و سوراخ شدن برگها مشخص ترین و فراوانترین علائم بیماری است. در زرد آلو علائم بیماری همزمان با موقعی که جوانه های برگ باز میشود و هنوز برگ شکل و اندازه و حتی رنگ طبیعی بخود نگرفته بصورت لکه های گرد که در ابتدا برنگ قرمز متمایل به بنفش و در وسط تیره تر است بروز می کند. بتدریج این لکه های کوچک بزرگتر شده و از وسط شروع به خشک شدن نموده و برنگ قهوه ای در می آیند در این حالت حاشیه لکه ها بسیار مشخص و اغلب قهوه ای تیره می باشد. در این مرحله پیشروی لکه ها متوقف می شود و بتدریج بافت مرده برگ از نسج زنده به طریق پاره شدن پارانشیم وبشره جدا می گردد. به محض اینکه این پارگی کامل شد قسمت داخلی جدا شده و می افتد و در نتیجه سوراخی در پهنگ برگ ایجاد می شود که پیرامون آن یک نوار چوب پنبه ای قهوه ای کشیده شده است. شکل سوراخها معمولاً دایره ای بیضی و گاهی اشکال غیر هندسی و نامنظم می باشد. اندازه تنها بسته به زمان وقوع آلودگی از ته سنجاق تا قطر 6 میلیمتر و گاهی بیشتر تغییر می کند ولی لکه های دایره ای شکل معمولاً 4 تا 5 میلیمتر هستند. گهگاهی چند تا از لکه های بیماری بهم پیوسته و سوراخهای بزرگ و بیشکل بوجود می آیند که ممکن است با حشره خوردگی اشتباه شود. 
 این حالت یعنی توسعه بهم پیوستگی لکه های بیماری روی برگ بیشتر در موارد وقوع آلودگی های شدید اولیه در مرحله ایکه برگها دارای بافت لطیفی هستند رخ میدهد و در آلودگی های دیر هنگام چون برگها ضخامت کافی پیدا کرده اند و نیز بدلیل عدم رطوبت کافی و مناسب در محیط علائم برگی معمولاً به صورت سوراخهای منفرد ، ‌ریز و ته سنجاقی بروز می کند. احتمالاً واریته های مختلف نیز مقاومتشان در مقابل بیماری فرق داشته باشد. 
 در هلو لکه ها معمولاً در حاشیه برگها در طرفین و رگبرگ اصلی ظاهر می شود و یکنواختی سوراخ های ایجاد شده از نظر اندازه و شکل بیشتر از زرد آلو است.
لکه ها و سوراخهای ایجاد شده روی برگ گیلاس بزرگتر از لکه های برگ آلو و بادام میباشد. شکل و اندازه آنها بسیار نامنظم و متغییر است. معمولاً چند تا لکه مجاور هم ظاهر شده و قسمت بزرگی از پهنک برگ را فرا می گیرد. در گوجه و آلبالو لکه و سوراخهای غربالی نسبتاً منظم و مدور می باشد ولی اندازه آنها در آلو بزرگتر است. 
 ظهور علائم بیماری روی برگ بادام خیلی شبیه علائم آن روی برگ زرد آلو بوده و همزمان با باز شدن جوانه ها و پیدایش برگها می باشد. معمولاً اندازه سوراخها یکسان و شکل شان همانند است, قطرشان از 2 تا 4 میلیمتر متغییر است و از سوراخهای برگ زرد آلو کوچکتر حاشیه سوراخهای ایجاد شده روی برگ بادام قهوه ای مشخص و تعداد آنها نیز نسبت به زرد آلو بیشتر و متراکمتر است. لازم به ذکر است که مشبک شدن برگ و پیدایش لکه های نکروزه فقط مربوط به بیماری غربالی نبوده بلکه
 قارچهایی مثل:
 Cercospora circumscissa , Phyllosticta prunicola , Fusicoccum amygdali 
 باکتریهایی از قبیل :
 Pseudomounas syringae , Pseudomonas morsprunorum 
 و ویروسهائی مانند ویروس لکه حلقوی هلو نیز لکه ها و سوراخهایی شبیه علائم غربالی در برگ درختان میوه بوجود می آورند. 
 ب-نشانه های غربالی روی میوه :
میوه زرد آلو ،‌گیلاس و آلبالو مورد حمله این بیماری قرار میگیرند
علایم روی درختان گوجه ای که بشدت مورد حمله بیماری غربالی قرار گرفته بودندبصورت صمغ زدگی زیاد میوه های آن بدون وجود لکه مشخص دیده شده که احتمالا ًناشی از آلودگی به بیماری غربالی می باشد.
 روی میوه زرد آلو وقتی به اندازه مغز پسته است علائم غربالی به صورت لکه های قرمز مایل به بنفش و به اندازه ته سنجان ظاهر می گردد بتدریج که میوه درشت میشود این لکه ها برآمده شده و به صورت نقاط برجسته یا خال جوش در می آید و رنگشان قهوه ای می شود لکه ها و برآمدگیها ابتدا در سطح فوقانی میوه ها بصورت پراکنده یا تراکم بروز می کند و بعداً به سطح زیرین میوه نیز می رسد. در مواردی دیده شده است که حمله بیماری به میوه ها در بعضی ارقام و یا در شرایط خاص ، مواجه با عکس العمل آن میشود بدین معنی که بجای ظهور خال جوشها, گوشت میوه تحریک شده و به صورت پستانک نوک تیزی بالا آمده و رشد آن متوقف می شود در مواقعی که شرایط جوی برای رشد و نمو بیماری مناسب است, تعداد زیادی خال جوش بطور متراکم در سطح میوه ظاهر می شود. بطوریکه در این قسمت اپیدرم میوه کاملاً فاسد و چوب پنبه ای شده و از آن شیره تراوش می شود که بعداً سفت شده و بصورت صمغ در می آید گهگاهی بد شکلی هم در میوه های زرد آلو دیده می شود. حمله غربالی به میوه های جوان ،‌منجر به ریزش آنها می گردد بهمین جهت حدود 5 درصد از میوه های ریز در همان مراحل اولیه رشد در اثر حمله این بیماری ریخته و از بین می رود حمله بیماری به میوه زردآلو یکی از مخرب ترین حالات خسارت بیماریست. 
 نشانه غربالی روی میوه هلو به دو صورت ظاهر می شود:
 الف) میوه های هلو در مراحل اولیه رشد مورد حمله قرار گرفته و می ریزد. بهمین جهت میوه های باقیمانده روی درخت علائمی معمولاً از خود نشان نمی دهند , میوه های بسیار ریزیر حالیکه هنوز میوه ها شکلی به خود نگرفته شروع به ریزش می کنند و این عارضه معلول تاخت و تاز مستقیم قارچ روی میوه و همچنین نصف سر شاخه هائیکه روی آن شانکرهای بیماری به فراوانی مستقر است. این علامت در هلوهای ایران زیاد به چشم میخورد
 ب) وقتی میوه به درشتی میوه زیتون رسید تعداد زیادی لکه های کوچک مدور که ابتدا قرمز و بعد قهوه ای می شود روی آن مخصوصاً در حوالی دم میوه ظاهر می شود. اپیدرم میوه در قسمت لکه ها کرک طبیعی خود را از دست داده و به صورت پوسته ای در می آید که ممکن است بعداً بیافتد. ریزش این پولکها باعث ناهموار شدن سطح میوه می شود البته لکه های میوه هلو سطحی بوده و معمولاً رشد آنرا مختل نمی کند. (Viemont Bourgin, 1949) اینگونه علائم در ایران هنوز مشاهده نشده است (اشکان و اسدی 1350).
 علایم روی میوه گیلاس بیماری به صورت لکه های قهوه ای تیره ظاهر می شود که بتدریج گوشت میوه در محل لکه ها فرو رفتگی پیدا کرده و خشک و سیاه و ترکدار می شود گودیهای ایجاد شده معمولاً عمیق بوده و در غالب اوقات عمق آن تا هسته می رسد . در اینصورت گوشت میوه در پیرامون حفره های ایجاد شده به سمت داخل کشیدگی پیدا می کند قطر این حفره ها 5 تا 6 میلیمتر است.
روی میوه آلبالو لکه ها شبیه گیلاس است ولی فرو رفتگی حفره کمتر از آن می باشد به نظر می رسد. مکانیزم ایجاد فرو رفتگی در میوه گیلاس و آلبالو بدین ترتیب باشد که میوه در مراحل اولیه تشکیل و در دوران نارسی مورد حمله بیماری قرار گرفته و موجب چوبی شدن و توقف رشد قسمت آلوده می شود و رشد بعدی سایر قسمتهای گوشت میوه باعث می گردد که محل لکه به صور مختلفی ،‌فرو رفتگی پیدا کند.
 ج)نشانه های غربالی روی سرشاخه ها و جوانه ها :
علائم این بیماری روی سرشاخه ها اکثراً به صورت شانکر و ترک خوردگی ظاهر میشود و تشخیص آن احتیاج به دقت و آشنایی چشم دارد . آلودگی سرشاخه ها از آن جهت مهم است که باعث انهدام جوانه ها و ضعف درخت می گردد. سرشاخه های درخت زردآلو معمولاً مورد حمله بیماری غربالی نمی گیرد و علائمی روی آن مشهود نیست لیکن جوانه های آن باین بیماری مبتلا می شود . جوانه های آلوده معمولاً رنگشان تیره گاهی پوشیده از یک لایه ترشحات خشک صمغ به مانند است.
 غربالی روی سرشاخه های نازک و سبز گیلاس ابتدا به صورت لکه های قهوه ای و برجسته ظاهر میشود که بتدریج با پیشرفت مرض ترک خورده و حالت زخم بخود می گیرد. این حالت در مراحل آخر شبیه نیمرخ دانه گندم در طرف شیار آن می باشد . معمولاً قایقی شکل و اندازه آنها به 3 تا 2 میلیمتر می رسد پیدایش این زخمها در فصل بهار موقع ظهور شکوفه ها حائز اهمیت است زیرا چنانچه زیر جوانه های گل دهنده بروز کند باعث توقف ناگهانی رشد گیاه و خشک شدن سرشاخه ها و شکوفه ها می گردد در حالتهای شدید ،‌بسیاری از جوانه های گل و برگ و سر شاخه های درخت گیلاس به این ترتیب از بین می رود تشخیص این حالت بیماری معمولاً مشکل و با توجه به علائم روی برگ و میوه امکان پذیر است. 
 سرشاخه های سبز جوان بادام به شدت مورد حمله غربالی قرار می گیرد و سرتاسر آن لکه های گرد یا بیضی شکل ظاهر می شود قطر لکه های گرد بین 3 تا 4 میلیمتر تغییر می کند ولی پاره ای از اوقات لکه ها دراز و کشیده بوده و طول آن به 6-7 میلیمتر می رسد. رنگ لکه ها موقع ظهور ارغوانی و سپس قهوه ای می شود . معمولاً مرکز لکه قهوه ای روشن است که وسیله نوار قهوه ای تیره محاط شده است. این دو رنگی به لکه های سرشاخه های بادام حالت چشم میدهد. گاهی لکه ها ترک خورده و از آنها صمغ تراوش می شود.
شانکرهای غربالی روی شاخه های هلو شبیه علائم آن روی شاخه های بادام است با این تفاوت که زخمها معمولاً بزرگتر است بنحویکه گاهی اوقات اطراف سرشاخه ها را اشغال می کند و منجر به خشک شدن جوانه ها و قسمتهای بالایی می شود صمغ زدگی در سرشاخه های هلو بیشتر از بادام اتفاق می افتد . روی سرشاخه های آلو و گوجه علامتی از غربالی دیده نشده است (اشکان واسدی1350) .
عامل بیماری : 
 قارچ
 Stigmina carpophila 
 - Moniliales
 -Hyphomycetidae
 -Deuteromycetes 
 -Deuteromycota 
 این قارچ دوازده همنام دیگر دارد از آنجمله Clasterosporium carpohilum دراروپا عامل بیماری Coryneum beijerinckii معرفی شده است.
اندامهای رویشی و باروی این قارچ منحصر به میسلیوم ، کنیدی و کنیدیوفور است، قارچ دارای میسلیوم استوانه ای و بند بند بوده, رنگ آن متمایل به قهوه ای است و میسلیوم روی تمام قسمتهای مورد حمله(پارانشیم برگ و پارانشیم ناحیه پوست شاخه های جوان و سطح میوه) دیده می شود. 
 اندامهای زادآوری قارچ اسپورودوکیوم نام دارد که در زیر کوتیکول یا اپیدرم اندامهای آلوده تشکیل می شود. کنیدها تیره به رنگ سبز زیتونی متمایل به قهوه ای 3 تا 5 سلولی ، کمی خمیده و دو سر گرد می باشد. 
 چرخه بیماری :
قارچ عامل بیماری غربالی ،‌زمستان و همچنین سایر مواقع نامساعد را به صورت ریسه ، استروما و کنیدی در جوانه های آلوده و یا زخمهای روی سرشاخه ها به سر می برد . کنیدیها به صورت آزاد و یا چسبیده به توده های صمغ مترشحه از زخمها و یا در استروما خود را از سرما و یا سایر شرایط نامساعد حفظ کرده و از سالی به سال دیگر باقی می ماند عامل بیماری در مواقع نامناسب در هلو و بادام به صورت ریسه ،‌در زخم سرشاخه ها و جوانه های آلوده به سر می برد. ریسه هائیکه در شانکرها و یا جوانه های درخت وجود دارد در بهار و به محض مناسب شدن شرایط جوی تولید کنیدی می کند . کنیدیها به وسیله باران و باد پخش شده و روی میوه و برگها قرار می گیرند. تولید کنیدی در دمای 9 درجه سانتیگراد شروع و در حرارت 19 الی 23 درجه سانتی گراد به اوج میرسد. چنانچه هوا مرطوب و بارانی باشد کنیدیها به محض رهائی جوانه زده و تولید آلودگی می نمایند. بهمین جهت در سالهایی که پائیز آن ملایم و میزان رطوبت بالاست جوانه ها قبل از خواب زمستانه به شدت آلوده می شوند وو منبعی برای آلودگیهای بهار سال بعد خواهند بود. لوله تندش از راه نفوذ مستقیم و یا از روزنه ها وارد بافت گیاه می گردد. بنابر مطالعات ساموئل در سال 1927 آلودگی برگ بادام به طریق نفوذ مستقیم لوله تندشی در کوتیکول اتفاق می افتد بازتاب و واکنش هائیکه در برگ بادام در اثر قارچ S. carpophila اتفاق می افتد عبارتست از افزایش اندازه سلولها درمزوفیل سالم مجاور نسج منهدم شده که منجر به انسداد فضای بین سلولی و در نتیجه ظهور یک خط لهیدگی و هم چنین چوبی شدن و پیدایش سلولهایی داخل این ناحیه می گردد. در این حالت اگر رطوبت زیاد و برگها نسبتاً جوان باشند ،‌بریدگی اپیدرم در دو سطح برگ پیدا شده و تیغه های بین جدار سلولهای خارج ناحیه چوبی شده حل شده و قرص آلوده می افتد. سلولهای ناحیه مریستم معمولاً سعی می کنند بریدگی را ترمیم نمایند . دوره کمون بیماری از 3 الی 20 روز بسته به نوع اندام مورد حمله تغییر می کند.درجه حرارت مناسب برای رشد قارچ 19 درجه سانتیگراد است.(اشکان و اسدی 1350)قارچ عامل بیماری انگل اختیاری بوده و روی محیط غذایی مصنوعی می توان آن را کشت داد.از لکه های برگ مخصوصاًوقتی مسن باشد، جدا کردن قارچ مشکل است ولی از لکه های روی میوه زردآلوجدا سازی عامل بیماری به سهولت انجام می شود.
 باران برای جوانه زدن کنیدیها ضرورت دارد. از لحاظ انتشار عامل بیماری، باران کنیدیها را از لابه لای فلسهای جوانه ها و شاخه های مریض شسته و از قسمتهای بالای درخت به قسمت پائین منتقل می نماید و بدین لحاظ است که قسمت پائینی درخت شدیدتر آلوده می باشد. کنیدی برای جوانه زدن احتیاج به یک غشاء نازکی از رطوبت که اطرافش را بگیرد دارد و تحت اثر این رطوبت است که کنیدی می تواند تندش پیدا کرده و لوله ای از خود خارج ساخته و در نسج نبات نفوذ کند لذا از این نکته نتیجه گرفته می شود که در هوای خشک به هیچ وجه بیماری به وسیله این قارچ ایجاد نمی گردد.
 اثر رطوبت و دما بر روی آلودگی و توسعه بیماری غربالی بادام با عامل Wilsonomyces carpophilus
 دما و طول دوره رطوبت در طی دوره تلقیح عامل بیماری بر توسعه بیماری غربالی روی برگ های بادام با عامل Wilsonomyces carpophilus ( stigmina carpophilus) تاثیر می گذارد. در مطالعات کنترل شده از نظر محیطی شامل یک دوره رطوبت 14 ساعته به ترتیب 40-1 زخم روی هر برگ پس از 10 روز و در دمای 22درجه سانتیگراد ایجاد شد.افزایش طول دوره نمناکی در مدت دوره آلودگی صرفنظر از دما ، تعداد زخم ها  را بر روی برگ افزایش داد.                                                     
 تعداد زخم های ایجاد شده زمانی که در دوره رطوبتی بیشتر از 12 ساعت ، دما از 8 درجه به 22درجه سانتیگراد افزایش پیدا کرد شروع  به افزایش کرد. در دمای 8 درجه 4.7 و 45.6 زخم در هر برگ به ترتیب در دوره رطوبتی 30 ساعته و 48 ساعته تشکیل شد و در دمای 15 درجه و با دوره رطوبتی 28 ساعته پس از 15 روز 110 زخم تشکیل شد.
دما پس از دوره آلودگی در ظهور علایم ، مقدار توسعه زخم ها و غربالی شدن زخم ها تاثیر می گذارد اما بر تعداد زخم های تشکیل شده بی تاثر است . غربالی شدن زخم ها در 22درجه سانتیگراد (%72 از زخم ها غربالی شدند ) به طور معنی داری بیشتر از میزان آن در 8 درجه سانتیگراد (%  0.3 ) و 15 درجه (% 3.9 ) بود. علاوه بر این، دوره رطوبتی پس از یک دوره آلودگی اولیه منجر به تعداد بیشتری زخم و شاخص بالاتری از بیماری پس از 8 روز در 8، 15، و 22 درجه سانتیگراد و تشکیل اسپوردوخیوم پس از 16 روز در دمای 22 درجه می شود. 
 مطالعات مزرعه ای با تعداد روز های محدود و مشخص و دمای شبانه معین و دوره رطوبتی 12-10 ساعته و  16-14 ساعته به طور متوسط به ترتیب منجر به ایجاد 6.6 و 16 زخم در هر برگ شد. در مطالعات با دوره های رطوبتی بیشتر همچنین منجر به افزایش آلودگی برگ و بالا رفتن شاخص بیماری شد . درصد جوانه زنی (تندش) کنیدی های W. carpophilus در 4 ساعت %  85.3  و در 8 ساعت% 99.2 در دمای بین 10 و 30 درجه سانتیگراد تعیین شد.ایزوله های بیمارگر  از نظر ایجاد واکنش ضد پاتو‍‍ژنی روی برگ های بادام رقم های Neplus ultra  ، Carmel، Mhssion و Nonpareil  تست شدند.
 امروزه مدل های پیش آگاهی بیماری غربالی در صورتی که اینوکولوم  بیماری در منطقه وجود داشته باشد بر اساس میزان دما و طول دوره نمناکی طراحی میشوند. 
 کنترل :
از بین بردن کنیدیهای قارچ در قسمتهای آلوده درخت با مواد شیمیایی هیچ گاه با موفقیت قطعی توأم نبوده است فقط بر اثر مبارزه شیمیایی، بیماری کنترل و از شدت خسارت آن کاسته شده است.
در مورد این بیماری سمپاشیهای پیشگیری کننده کاملاً مؤثر بوده است. پروفسور R.E.Smith در سال 1906 محلول بردو(10-10-100)به منظور مبارزه با قارچ عامل بیماری غربالی به کار برد و از آلودگی جدید به طور کامل جلوگیری کرد ولی در بعضی از درختان به رشد و نمو درخت صدمه وارد شد(اثرات سوزانندگی مس)به عقیده دکتر Smith شرط موفقیت در مبارزه شیمیایی، انتخاب موقع سمپاشی است که باید بلافاصله قبل و یا بعد از بارانهای متعدد اواخر پائیز تا اوایل بهار صورت گیرد. 
 ـ تجربیات پروفسور E.E. Wilson در کالیفرنیا در مبارزه با بیماری غربالی با محلول بردو را دلخواه و مطلوب نشان داده است زیرا این سم می تواند کنیدی قارچ را به خوبی کشته و دوام خوبی در مقابل شستشوی باران و سایر عوامل جوی نشان می دهد. در حدود4/1 مس مصرف شده در محلول بردو که در پائیز به درختان پاشیده شده در بهار روی ساقه ها اندازه گیری شده است.سمپاشیهای پائیزه از آلوده شدن جوانه های خواب در طول فصل پائیز و زمستان جلوگیری می کند. تحقیقات و مطالعات زیادی در استرالیا و ایالت کالیفرنیا درباره موقع مبارزه به عمل آمده و به این نتیجه رسیده اند که برای جلوگیری از آلودگی میوه و برگ موقعی که شکوفه از جوانه های خواب زمستانی بیرون آمده ولی هنوز گلبرگها باز نشده اند باید سمپاشی نمود.گاهی اوقات هم سمپاشی دوم بهار بلافاصله پس از ریختن گلبرگها لازم می شود.
 در نروژ برای مبارزه از محلول بردو(8-8-100)و یا(4-3-100) قبل از گل کردن و بعد از گل کردن درختان استفاده می شود.

اشکان و اسدی(1350)،آزمایش های متعددی در امر مبارزه شیمیایی علیه بیماری غربالی انجام داده اند که به اختصار شرح داده می شود:
از میان قارچکش های آزمایش شده کاپتان(ارتوساید 50)، ملپرکس، پولیرام و لوناکول که برای سمپاشی بهاره به کار رفته است، قارچکش کاپتان برای مبارزه با بیماری غربالی بهترین است.کاپتان نه تنها در جلوگیری از بیماری مؤثر است بلکه برگ و مخصوصاً میوه های درختانی که با آن سمپاشی شده اند شفافیت و جلای خاصی پیدا می کند.بهترین نتیجه از سمپاشی موقعی حاصل می شود که درختان مبتلا 1 مرتبه در اواخر زمستان قبل از بیدار شدن درختها و تورم جوانه ها با محلول بردوی 2 درصد و 3 مرتبه در بهار با کاپتان 3 در هزار سمپاشی شود که اولین سمپاشی بهاره بلافاصله بعد از ریزش گلبرگها و در سمپاشی به فاصله 14 روز از همدیگر توصیه می گردد سمپاشی با محلول بردو بهتر است 2 مرتبه یکی در پائیز پس از ریزش برگها و دیگری در اسفند ماه قبل از بیدار شدن درختها صورت گیرد و بدین ترتیب می توان سمپاشی بهاره را تا حتی 1 مرتبه هم تقلیل داد. 
مبارزه بیولوژیک:
بررسی حالت تضاد قارچهای ساپروفیت با عامل بیماری غربالی زردآلو مشاهده گردید که در میکوفلور اندامهای هوایی درختان زردآلو، قارچ Trichoderma viride Pers دارای حالت تضاد با عامل بیماری غربالی است.با استفاده از این پدیده ممکن است از قارچ viride T.در مبارزه بیولوژیک علیه بیماری غربالی درختان زردآلو در باغات میوه استفاده نمود.