پرورش درختان میوه  . سیب و گلابی .هلو وشلیل

پرورش درختان میوه . سیب و گلابی .هلو وشلیل

در مورد پرورش علمی وعملی درختان میوه مناطق معتدل مطالب جدیدی ارائه خواهد شد.
پرورش درختان میوه  . سیب و گلابی .هلو وشلیل

پرورش درختان میوه . سیب و گلابی .هلو وشلیل

در مورد پرورش علمی وعملی درختان میوه مناطق معتدل مطالب جدیدی ارائه خواهد شد.

مواد هیومیکی و کاربردشان در کشاورزی نوین

مواد هیومیکی و کاربردشان در کشاورزی نوین

هیومیک اسید چیست؟

زمانی بود که تصور می‌رفت هر موجود زنده‌ای پس از مرگ بطور کامل به عناصر تشکیل دهنده‌اش تجزیه شده، به طبیعت باز می‌گردد. گرچه این مطلب تا حدود زیادی درست است، اما از چند دهه قبل دانشمندان متوجه شدند که تجزیه بافت‌های مرده همیشه بطور کامل انجام نمی‌شود. لااقل در مورد مواد خاص و در شرایط ویژه‌ای میکروارگانیسم‌های تجزیه کننده مواد آلی، پلیمرهای ویژه‌ای را می‌سازند که به تشکیل نفت، زغال‌سنگ و یا مواد هیومیکی (Humic Substsnce) منجر می‌شود. آنچه در این مبحث مورد نظر ماست چگونگی تشکیل مواد هیومیکی می‌باشد.

اگر یکصد کیلوگرم بافت گیاهی، مثلاً برگ خشک را در زیر لایه نازکی از خاک قرار دهید و گرما، رطوبت و اکسیژن کافی برای آن تأمین کنید ظرف مدت چند ماه که در بهترین شرایط کمتر از یک فصل نیست، پس‌مانده‌های گیاهی به 15 کیوگرم کمپوست تبدیل می‌شوند. کمپوست در واقع ماده ارگانیک نیمه تجزیه شده است و با چشم غیر مسلح می‌توان بافت‌های گیاهی را در آن تشخیص داد.

چنانچه روند تجزیه ادامه یابد میکرو ارگانیسم‌های تجزیه کننده موجود در خاک که عمدتاً از قارچ‌های میکروسکوپی می‌باشند سرانجام درمدت زمانی که هیچگاه کمتر از یکسال نخواهد بود از 15 کیلوگرم کمپوست چیزی حدود 3 کیلوگرم ماده نرم قهوه‌ای رنگ به جای می‌گذارند که به آن هوموس گفته می‌شود. در هوموس با چشم غیرمسلح شما آثاری از بافت گیاهی مشاهده نمی‌کنید. اما در زیر میکروسکوپ سلول‌های گیاهی قابل شناسایی هستند.

بنابراین هوموس نیز مراحل میانی تجزیه را طی می‌کند. اگر مجدداً شرایط مناسب برای فعالیت میکروارگانیسم‌ها یعنی گرما، رطوبت، اکسیژن و مواد معدنی فراهم باشد، از 3 کیلوگرم هوموس در دوره‌ای که ممکن است به ده‌ها و یا صدها سال نیز برسد، سرانجام چیزی حدود 1 کیلوگرم ماده سیاه رنگ مایل به قهوه‌ای به نام هیومیک اسید تشکیل خواهد شد.

مواد هیومیکی نام خود را از هوموس گرفته‌اند. از آنجا که این ماده ph اسیدی ضعیف (3/8 تا 5) دارد و مشتق از هوموس می‌باشد به نام هیویمک اسید هم شناخته میشود. اما حقیقتاً هیچ شباهتی به اسیدهای شناخته شده چه معدنی و چه آلی ندارد. موادهیومیکی در واقع طیف وسیعی از ترکیبات آلی- معدنی گوناگون نظیر اسیدهای آمینه، پتیدها، فنول‌ها، آلدئیدها و اسیدهای نوکلئیک در پیوند با انواع کاتیون‌ها می‌باشند که مجموعاً ترکیب بسیار پیچیده‌ و شگفت‌انگیزی را ساخته‌اند که می‌توانند میلیو‌ن‌ها سال در طبیعت دوام بیاورد و اعمال بسیار شگرفی انجام دهد که قابل قیاس با هیچ ترکیب دیگری نیست. در همه خاک‌های کشاورزی هیومیک اسید بطور طبیعی وجود دارد و در واقع 80 درصد مواد ارگانیک خاک را تشکیل می‌دهد. میزان ایده‌آل مواد آلی در خاک‌های کشاورزی بین 4 تا 6 درصد است.

در خاک‌های کشاورزی اروپا این میزان بین 2 تا 4 درصد و در بعضی از نقاط  اروپای شرقی نظیر اوکراین به 6 درصد می‌رسد. اما در سرزمین‌های خشک و کویری، ماده آلی خاک و به تبع آن هیومیک اسید بسیار ناچیز می‌باشد. بطوریکه به جز نوار ساحلی شمال، میزان ماده آلی خاک در اکثر نقاط کشور ما زیر 1 درصد و در بسیاری نقاط حتی زیر 0/1 درصد است و ملاحظه می‌کنید که هیومیک اسید چیز تازه‌ای نیست و تقریباً در همه خاک‌ها و آب‌های کره زمین کم و بیش وجود دارد.

آنچه تازگی دارد شناخت ما از این مواد است. دیرزمانی نیست که متوجه شده‌ایم رشد گیاهان و سلامت همه موجودات زنده به نحو چشمگیری به وجود این مواد وابسته است. فقر خاک‌های کشاورزی در مناطق کویری را می‌توان با افزودن

مواد هیومیک جبران نمود. خوشبختانه در برخی نقاط کره زمین و از پسمانده‌های گیاهی اعصار بسیار دور، توده‌هایی از مواد هیومیکی تشکیل شده که امروزه می‌تواند بعنوان کود و اصلاح‌کننده خاک مورد نظر استفاده قرار گیرد.

تابحال کسی موفق به تجزیه کامل این ترکیب بسیار پیچیده یعنی مواد هیومیکی نشده است. اما در بررسی‌های ابتدایی سه بخش عمده در آن قابل تشخیص است:

1- هیومیک اسید که در مواد قلیایی محلول و در آب و اسید نامحلول است.

2- فولویک اسید که درآب، قلیا و اسید محلول می‌باشد.

3- هیومین که در قلیا، اسید و آب نامحلول است.

کار بر روی این مواد بشدت و در سطح بسیار وسیعی ادامه دارد و چه بسا که در آینده و پس از پیدا شدن شناخت بیشتر از مواد هیومیک این تقسیم‌بندی‌ها و نام‌گذاری‌ها به کلی دگرگون شود. اما آنچه امروز می‌توان گفت این است که هر یک از سه بخش فوق دارای خصوصیات ویژه خود می‌باشند.

چنانچه ملاحظه گردید مواد هیومیکی محصول نهایی تجزیه هر ماده آلی در شرایط ویژه و توسط میکروارگانیسم‌های خاص می‌باشند. از آنجا که ماده اولیه آن از موجود زنده گرفته شده و توسط موجودات زنده دیگری شکل گرفته است، برای رشد دادن به هر موجود زنده دیگری کارایی و مناسبت دارند و باز به دلیل اینکه موجودات مولد مواد هیومیکی باکتریها و مخصوصاً قارچ‌های خاکزی غیر بیماریزا هستند به رشد اینگونه موجودات نیز بیشتر کمک می‌کنند. باکتری‌ها و قارچ‌های پاتوژن (بیماریزا) که در تشکیل مواد هیومیکی هیچ نقشی ندارند و موجوداتی که انگل هستند از مواد هیومیکی هیچ سهمی نمی‌برند. بالعکس با رشد سریع موجودات ذره‌بینی غیربیماریزا، در تنگنا و محدودیت شدید نیز قرار خواهند گرفت.

مواد هیومیک

مواد هــومیک عبارتند از برخی ترکیبات موجود در ساختار بعضی از خاک ها که به آن خاک غنا و برکت می دهند، این مواد در اثر یکسری واکنش های مینرالینزه شدن تدریجی به وجود می آیند و مواد هـومیک در اصل به عنوان 90% – 85% ساختار آلی خاک های با قدرت زراعی بالا را تشکیل می دهند. این مواد در اثر فعل و انفعالات صورت گرفته بر روی باقی مانده بدن حیوانات و یا گیاهان متلاشی شده در خاک تشکیل می شوند.
خود مواد هـومیک با توجه به نوع ساختار و نیز ترکیب مواد مختلف در ساختمان آنها به انواع مختلف تقسیم بندی می شوند. مواد هـومیک در داخل محلول های اسیدی و قلیایی به صورت متفاوت حل می شوند که بر این اساس مواد هـومیک به 3 دسته کلی قابل تقسیم می باشند :
1) مواد هـومین که در هیچ یک از رده های PH حل نمی گردند.
2) اسیدهای هـومیکی قابل انهلال در PH>2 .
3) اسیدهای فولو لیک که در تمام PH قابل انحلال می باشند.
هر مولکول موجود در ساختار مواد هـومین با مولکولهای دیگر آن ماده متفاوت است و این مربوط به نوع ساختار و شکل ترکیبی آن می باشد. حل شدن مواد باقی مانده بر خاک و تاثیرات میکروارگانیزم های موجود در خاک در آن واحد با 2 نوع مکانیسم مختلف صورت می گیرد :
1) مولکول های بزرگی مانند پروتین ها، چربی ها و نشاسته به مولکول های کوچکتری تقسیم می شوند.
2) سنتز مواد هـومین به توسط مولکول های بدست آمده از شکستن مولکول های بزرگتر.
در این میان تاثیر مواد و جانوران زنده ای که درون خاک زندگی می کنند، من جمله برخی کرم های حلقوی بعد از هر بارندگی نیز به تعداد زیاد در خاک مشاهده می گردند، در تشکیل این مواد هـومینی غیر قابل انکار است چنانچه چارلز داروین ( نظریه پرداز معروف تکامل تدریجی ) قبلا به تاثیر این جانداران بسیار مفید در بارور کردن خاک اشاره کرده بود. زیرا مواد هومینی براحتی هضم نمی شوند .
دانشمند معروف پریا نیشنیکوف، بر تاثیرات گیاهان و درختان بر ساخت مواد هـومین در خاک اشاره کرده است. برای گیاهان و درختان، شکسته شدن ساختار مواد هو موسی بر اثر وجود میکرو ارگانیزم های همزیست است.

مواد هومین موجود طبیعی، بسیار کم در طبیعت از لحاظ بیولوژیکی و شیمیایی فعال هستند زیرا در ترکیب ساختار آنها فلزات موجود درخاکها که مانع آزادی عمل آنها به صورت طبیعی می شوند و جذب آنها را به خودی خود برای گیاهان و درختان غیر ممکن می کنند، لذا برای جذب بیشتر آنها توسط گیاهان و درختان، این مواد را به روش های بیوشیمیایی فعال می کنند تا قابلیت انحلال آنها در آب بیشتر شود و در نهایت به راحتی جذب گیاه گردند. مواد فعال کننده که برای شکستن ساختار مولکولی بزرگ این مواد و تبدیل آنها به مولکول های ریز قابل استفاده می شوند، بعد از اضافه کردن محلولی، از مولکول شکسته شده، و جدا می گردند و بنابراین، این مواد کودی می توانند از طریق روزنه های گیاه و غشاء نازک آنها جذب و مورد استفاده گیاه واقع گردند.
=2در تکنولوژی تولید کوده اورگانیک مایع ( Ferbanat L ) از روش شکستن مولکول های بزرگ و تبدیل آنها به مولکول های کوچک استفاده می شود.
مواد فعال ساز بیولوژیکی خاک و گیاهان+ عناصر میکرو > > میکروهـومات >> مواد هـومین<

اسیدهای هـیومیک برای مناطق نسبتا خشک و زمین های زراعی وسیع مهم می باشند چون در فعال کردن میکروارگانیسم های موجود در خاک کمک زیادی می کنند. میکرو هـومات ها در مناطق کم آب و نسبتا خشک به گیاه کمک می کنند تا طول دوران رشد زیادی را داشته باشد.
از میکروارگانیسم های ( باکتری ها ) موجود در مناطق ریشه گیاه می توان به
Pseudomonas , Bacillus , Azomonas , Agrabacterium , Flaro Bacterium , Acrobacter
اشاره کرد که به گیاه یا درخت تاثیر مثبت می گذارند، یعنی در رشد گیاه و نیز در از بین بردن باکتری های منفی مزاحم نقش عمده ای دارند. این باکتری ها در سنتزهورمون های گیاه نیز نقش عمده ای دارند. باکتری های موجود در خاک ( در ناحیه ریشه گیاهان )، خاک و گیاه سه قسمت از یک اکوسیستم می باشند که در کنار هم زندگی همزیستی دارند.(باکتری+خاک+گیاه) فعالیت های متا بولیکی ریشه)
از یک طرف گیاه در حال رشد غذای لازم را برای زندگی باکتری های موجود در آن ناحیه را فراهم می کندو از طرف دیگر این باکتری ها با فعل و انفعالات صورت گرفته در بنیانشان غذای لازم را برای رشد گیاه فراهم نموده وفعالیت های بیولوژیکی وفیزیولوژیکی ریشه ای را بیشتر میکنند و تمام این حرکات و واکنش ها در خاک صورت می گیرد. علاوه بر این باکتری های موجود در ناحیه ریشه گیاه، از گیاه در برابر مواد هومین ریخته شده در منطقه ریشه محافظت کرده و نیز بین تولید این مواد و استفاده گیاه از آنها یک حالت تعادل برقرار می کند و بنابراین خاک را همواره با قابلیت باروری بالا حفظ می کند. قرار گرفتن باکتری های موجود در منطقه ریشه گیاه بستگی به سن گیاه، مورفولوژی ریشه و نوع مواد غذایی میکروارگانیسم ها بستگی دارد که این به تاثیرات محیط نیز مرتبط می باشد.
دو نوع باکتری Pseudomanas(Bacillus دارای قابلیت بزرگ کردن و حالت آنتی بیوتیکی برای گیاه می باشند. در ضمن این نوع باکتری ها برای متابولیست ثانویه نیز به کار گرفته می شوند و علاوه بر این باکتری ()(ASSOCIATIVUS در حفاظت از گیاه نیز به کار می رود. بنا به این دلایل استفاده از Ferbanat L برای زمانهای طولانی رایج خواهد بود. نظریه هیلت نر سال 1904 HILTNER
نتیجه اینکه استفاده از Ferbanat L در تولید محصولات زراعی به دلایل داشتن پتانیسل بالا در استفاده اکولوژیک و قابلیت بالای آن در تنظیم نیتروژن و مقاوم کردن گیاه در برابر آفت ها و نیز افزایش رشد گیاه دارای اهمیت بسیار فراوانی است. استفاده از کود Ferbanat L باعث می شود تا دیگر نیازی به سموم و داروهای گیاهی برای از بین بردن علف های هرز نباشد. استفاده از فربانات.ال باعث افزایش قابلیت زراعی زمین های روستاها می گردد. قابلیت باروری خاک از 12% تا%70 بالا می رود که دیگر نیازی به استفاده از هورمونهای مضر نخواهد بود و مهمترین مزیت استفاده از Ferbanat L رسیدن به سطح محصولات بسیار استاندارد و با کیفیت عالی می باشد. یکی از مهم ترین مزیت های استفاده از این میکروهـومات ها تاثیر بسیار مثبت آنها در افزایش قابلیت سنتز(پروتین وکربن هیدرات) گیاه و متابولیسم آنها خواهد بود.
افزایش قابلیت زراعی خاک و مقاومت آن در برابر باکتری ها و یا علف های هرز، عدم نیاز به مواد شیمیایی و سمی از دیگر مزایای استفاده از Ferbanat L می باشد. دانمارک یکی از کشورهایی است که اهداف بالا را در سال 2010 به واقعیت خواهد رساند. علاوه بر آن کشورهای اتحادیه اروپا و در راس آن انگلستان رسیدن به اهداف بالا را سرلوحه برنامه های کشاورزی مدرن و ارگانیگ قرار داده اند.
تولید بالا در محصولات کشاورزی تنها از طریق استفاده از کودهای شیمیایی امکان پذیر نیست. علاوه بر این استفاده از این نوع کودها سالیانه در تمام نقاط جهان کاهش نیز می یابد ( به دلیل آثار شیمیایی و گاها سمی آنها ). این در حالی است که مصرف کود ارگانیک مانند Ferbanat L روز به روز بیشتر میگردد و بر مصرف سالیانه آنها به طور متوسط %25 اضافه می شود. واکنش های بین میکروهـوما تها و نیز میکروارگانیسم های ( باکتری های ) موجود در ریشه گیاهان تاثیر بسیار زیادی در رشد گیاه و تامین تغذیه آن دارند.
متاسفانه به دلیل آشنایی کم کشاورزان و تولید کنندگان محصولات کشاورزی با کودهای آلی هنوز استفاده رایج از این نوع کودها، در مناطق روستایی متداول نشده است. امروزه استفاده از کودهای شیمیایی به دلیل آثار مخرب و زیانبار آنها بر روی محیط زیست در حال منسوخ شدن است. استفاده از برخی باکتری های مفید آلی بصورت کمپلکس میکروبیولوژیکی مانند (آ سوکیا تی وس)ومیکرو هومات ها وباکتری های پاتوژنیکی ریشه. همگی سهم بیشتری در جهت روند رشد وبرداشت محصولات طبیعی را داشته و خاک را برای بارور کردن هر چه بیشتر آن… نتایج زیر را به دنبال داشته است :
1) خاک های با رورشده به این روش، در حدود%25 – %70کاهش استفاده از کودهای شیمیایی فسفاته و نیتروژن دار ازت را به دنبال داشته است.
2) تولید محصولات کشاورزی با استاندارد و کیفیت و نیز کمیت بالا را تضمین می کند.
3) استفاده از علف کشهای بسیار گران را منسوخ می کند. PESTIT
4) زمین های زراعی زیادی را می توان با این روش بارورتر کرد.
5) تمام فضولات به دست آمده ناشی از جانداران و گیاهان’که قبلا دفع می شدند در این روش مورد استفاده قرار می گیرند.
6) در این روش قابلیت با روری و مساعد بودن زمین زراعی جهت کشت افزایش می یابد که این مساله همراه با اضافه کردن مواد بیولوژیک و عناصر حیاتی به خاک ممکن می گردد.
7) افزایش تولید محصولات کشاورزی به مقدار 30%-50% محصولات کشاورزی تولید شده به این روش به دلیل استفاده از کودهای ارگانیک ( نه شیمیایی، غیرسمی و غیر هورمونی ) خواهند بود.

خواص هیومیک اسید:

 

1- ساختار خاک را بهبود می‌بخشد.

2- به ریشه‌زایی بهتر کمک می‌کند.

3- باعث نگهداری بیشتر آب در خاک می‌شود.

4- به رشد سریع باکتری‌های مفید در خاک کمک می‌کند.

5- به انحلال و آزادسازی عناصر ماکرو و میکرو کمک کرده و در نتیجه نیاز به کودهای شیمیایی را به نحو محسوسی کاهش می‌دهد.

6- مقاومت به شوری را افزایش می‌دهد.

7- مقاومت به کم‌آبی را افزایش می‌دهد.

8- مقاومت به سرما را افزایش می‌دهد.

9- از سمیّت کودها و عناصر اضافی موجود در خاک می‌کاهد.

10- دوام اثر آن زیاد است و تا چند سال اثر آن در خاک باقی می‌ماند.

11- مقاومت گیاه را در مقابل انواع بیماری‌ها افزایش داده و نیاز به مصرف سموم را به نحو محسوسی کاهش می‌دهد.

12- سرعت جوانه‌زنی بذر را افزایش می‌دهد.

13- PH اسیدی این محصول به اصلاح خاک‌های قلیایی کمک می‌کند.

14- با طبیعت سازگار است و خطری برای گیاه و یا محیط زیست ندارد.

15- به حفظ توازن خاک کمک می‌کند.

16- به بهبود کیفیت محصول کمک می‌کند.

17- هیومیک اسید بهترین کلاتور طبیعی است.

جایگاه هیومیک اسید در دنیا

امروزه هیومیک اسید در سراسر جهان مورد توجه خاص قرار گرفته است و در صنعت کاربردهای متنوع و وسیعی دارد. برای مثال در صنایع نفت برای کاهش چسبندگی گل حفاری مصرف می‌شود. همچنین در تصفیه فاضلاب‌های صنعتی جهت زدودن فلزات سنگین از جمله اورانیوم، همینطور برای احیای خاک‌ها و آب‌های آلوده به مواد نفتی و سایر آلاینده‌های شیمیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بعلاوه در تولید داروها و مکمل‌های دامی و نیز در تولید داروهای انسانی از این مواد بهره‌برداری می‌شود. اما مهمترین کاربرد آن در کشاورزی است. در کشورهای غربی با وجودیکه میزان ماده آلی در خاک نسبتاً بالاست و ph خاک غالباً خنثی یا مختصری اسیدی است و در چنین شرایطی هیومیک اسید کارایی کمتری دارد، باز استقبال از این مواد بسیار گسترده و روز افزون است. آنها به دلایل زیر علاقمند به استفاده از هیومیک‌ها هستند.

1- سازگاری با محیط زیست و فقدان نگرانی از آلوده شدن آب‌های سطحی و زیرزمینی.

2- صرفه‌جویی در مصرف کود شیمیایی و کاهش هزینه‌ها.

3- قابلیت استفاده در کشت‌های ارگانیک در حالیکه بسیاری از کودهای شیمیایی نظیر NPK در این موارد ممنوعیت دارد.

4- افزایش مقاومت نسبت به بیماری‌ها در نتیجه کاهش مصرف سموم.

5- کاهش هزینه‌های کارگری به دلیل استفاده از حجم کم در مقایسه با کودهای آلی.

6- احیای توازن در خاک‌هایی که قبلاً بطور نامناسب کوددهی شده‌اند.

در کشورهایی نظیر استرالیا و آمریکا که بخش‌های مهمی از خاک‌شان کویری است و با مشکلاتی مشابه ما مواجه‌اند، انگیزه‌های جدی‌تر برای مصرف هیومیک‌ها وجود دارد. در چنین سرزمین‌هایی، آب و خاک غالباً قلیایی است و هیومیک اسید در محیط قلیایی بهتر عمل می‌کند. از این گذشته مناطق بیابانی با مشکلات دیگری نظیر کمبود مواد آلی خاک، کم‌آبی، شوری، نوسان شدید دما در شبانه روز (تنش گرمایی و سرمایی) و ساختار نامناسب خاک درگیر هستند.

امید است که این مقاله انگیزه‌ی مؤثر برای مطالعه بیشتر در خوانندگان ایجاد کند و در نهایت همه با هم بتوانیم سلامت و تعادل از دست رفته را به خاک‌های کشاورزی میهن بازگردانیم و همیشه این نکته را در نظر داشته باشیم که:

خاک سالم = گیاه سالم = حیوان و انسان سالم

 

هیومیک‌ اسید و اهمیت میکروارگانیسم‌های خاک برای رشد گیاهان

اهمیت میکروارگانیسم‌های خاک برای رشد همه گیاهان فوق‌العاده زیاد است. بطوریکه از خاک استریل شده نمی‌توان محصول قابل‌توجهی برداشت کرد. موجودات ذره‌بینی خاک با ریشه گیاهان همزیستی و تبادل مواد غذایی دارند. بین 15 تا 25 درصد ماده آلی تولید شده در فتوسنتز از ریشه ترشح شده، در اختیار این موجودات ریز قرار می‌گیرد. به این موجودات ذره‌بینی که عمدتاً از رده قارچ‌های میکروسکوپی هستند فلور خاک گفته می‌شود. هر گیاهی فلور ویژه خود را دارد و ضمن اینکه آنها را تغذیه می‌کند متقابلاً نیز محصولات تولید شده آنها نظیر هورمون‌ها، آنزیم‌ها، آنتی‌بیوتیک‌ها و دیگر ترکیبات را جذب می‌نماید. اگر با ذره‌بین به تارهای کشنده ریشه نگاه کنید انبوهی از رشته‌های نخ مانند سفید را ملاحظه خواهید کرد که ریشه را در برگرفته‌اند. اینها همان قارچ‌های همزیست هستند که در ازای مواد غذایی که از ریشه جذب می‌کنند کمک‌های متعددی به گیاه می‌نمایند. مثلاً با ترشح آنتی‌بیوتیک‌ از نفوذ میکروبها و قارچ‌های بیماریزا و حتی نماتدها به ریشه جلوگیری می‌کنند.

گروه دیگری از موجودات ذره‌بینی دائماً در حال تجزیه پسمانده‌های گیاهی و کودهای آلی و شیمیایی هستند و آنها را به ترکیبات ساده قابل جذب برای ریشه تبدیل می‌کنند. بسیاری از این موجودات ذره‌بینی با ترشح مواد اسیدی به انحلال و آزادسازی میکروالمنت‌های خاک کمک می‌کنند.

همه ما کما بیش با ریبوزومها یعنی باکتریهای کوچکی که در ریشه گیاهان خانواده لگوم زیست می‌کنند، آشنا هستیم. اینها نقش بسیار مهمی در جذب و تثبیت نیتروژن هوا دارند. اگر اینها و گروه دیگری از باکتریهای مشابه که خارج از ریشه و در خاک زندگی می‌کنند (ازتوباکترها) نبودند، کشاورزی امکان‌پذیر نبود. چون اینها تنها موجوداتی هستند که قادرند نیتروژن را از هوا دریافت نموده و در خاک تثبیت نمایند.

هیچ گیاهی قادر به جذب مستقیم نیتروژن از هوا نیست. در یک هکتار خاک بارور کشاورزی حدود 1200 کیلوگرم باکتری، حدود 3500 کیلوگرم قارچ میکروسکوپی، حدود 1400 کیلوگرم حشرات و کرم‌خاکی و بالاخره حدود 2500 کیلوگرم ریشه انواع گیاهان وجود دارد. با این حساب ملاحظه می‌کنید که خاک دنیای شلوغ و فعالی است. دانشمندان معتقدند که در طبیعت هیچ اکوسیستمی پیچیده‌تر و ناشناخته‌تر از خاک وجود ندارد. حتی شناخت ما از اعماق اقیانوس‌ها بسیار بیشتر از آن چیزی است که از خاک می‌دانیم.

حال که اهمیت میکروارگانیسم‌ها تا حدودی روشن شد باید اضافه کنیم که هیومیک اسید، غذا و همچنین محرک رشد آنهاست. هیومیک اسید با افزایش نفوذپذیری دیواره سلولی و نیز با تسریع در تولید پروتئین‌ها و اسیدهای نوکلئیک در درون سلول و نیز با مکانیسم‌های متعدد دیگری که هنوز کاملاً درک نشده‌اند به رشد و تکثیر هر موجود زنده‌ای کمک می‌کند. بخصوص تأثیر آن بر رشد میکروارگانیسم‌های مفید موجود در خاک که عمدتاً از قارچها هستند بیشتر است. ممکن است این سؤال برای خواننده پیش بیاید که آیا هیومیک اسید به رشد و تکثیر میکروب‌ها و قارچ‌های بیماریزا هم کمک می‌کند؟ پاسخ منفی است. دلیلش این نیست که هیومیک اسید همانند یک موجود هوشمند، دوست را از دشمن تشخیص می‌دهد، اما به دلیل اینکه هیومیک اسید محصول قارچ‌ها و باکتری‌های غیر بیماریزا است با نیازهای فیزیولوژیکی اینگونه موجودات نیز سازگاری بیشتری داشته، نتیجتاً به رشد و تکثیر آنها کمک می‌کند. نتیجه نهایی این کار تنگ شدن میدان فعالیت میکروارگانیسم‌های پاتوژن (بیماریزا) است.

افزایش مقاومت گیاه با استفاده از هیومیک اسید

افزایش مقاومت گیاه توسط هیومیک اسید نیز ساز و کارهای متعددی دارد. شاید مهمترین آنها رشد و تکثیر سریع موجودات ذره‌بینی مفید خاک باشد که هم بصورت رقابتی فضا را برای میکروارگانیسم‌های بیماریزا نامساعد می‌کنند و هم با آنتی‌بیوتیکها و الکالوئیدهای تولیدی خود آنها را از بین می‌برند. جالب است بدانید که نخستین آنتی‌بیوتیکهایی که در طب بکار رفت مانند پنی‌سیلین، استرپتومایسین، وانکومایسین و… همگی از قارچ‌های خاکزی گرفته شده بودند. این قارچها آنتی بیوتیک‌های تولیدی را برای مقابله با دشمنان خود بکار می‌برند.

جذب آنها توسط ریشه این امکان را به گیاه می‌دهد که با برخی از مهاجمین روی سطح خاک نیز مبارزه کند. قبلاً اشاره شد که میکروارگانیسم‌های خاکزی و بخصوص قارچ‌های میکروسکوپی لایه نازکی را در اطراف ریشه گیاهان ایجاد می‌کنند که  بعنوان محافظ ریشه در مقابل میکروارگانیسم‌های مزاحم و حتی نماتدها عمل می‌کند. از همه اینها که بگذریم افزایش ضخامت دیواره سلولی نفوذ عوامل آسیب‌رسان را کاهش می‌دهد. ازدیاد حجم ریشه‌ها نیز که با واسطه هیومیک اسید ایجاد می‌شود، سبب بهبود جذب همه عناصر و بالا رفتن مقاومت درونی گیاه در مقابل بیماریها می‌شود

 

 

تأثیر هیومیک‌ اسید در جلوگیری از سرمازدگی گیاه

سرمازدگی نیز از مشکلات شایع در مناطق خشک و کویری است که بدلیل کمبود رطوبت و اختلاف شدید دمای شب و روز ایجاد می‌شود. هر سال بخش زیادی از محصولات کشاورزی ما به این دلیل از بین می‌رود. تا بحال هیچ راه حل قاطع و جامعی برای این مشکل یافت نشده است. اما هیومیک اسید با ساز و کارهایی که ذکر خواهد شد می‌تواند تا حدودی مانع سرمازدگی شود.

مکانیسم نخست مربوط می‌شود به افزایش فعالیت میکروارگانیسم‌های خاک که خودبخود سبب گرم شدن خاک در اطراف ریشه می‌شود. اگرچه چرخش شیره گیاهی در درون آوندها در فصل زمستان کند و بطئی است اما همین چرخش کند هم می‌تواند تا حدودی گرمای ریشه را به سرشاخه‌ها منتقل کند.

دومین سازوکار مربوط می‌شود به حفظ بیشتر رطوبت خاک که بدلیل بالا بودن گرمای ویژه آب مقدار کالری بیشتری در درون خاک ذخیره می‌شود. در طول روز آفتاب به سطح زمین می‌تابد و آن را گرم می‌کند و در شب خاک خشک بسرعت گرما را از دست می‌دهد. اما خاک مرطوب که مقدار بیشتری کالری ذخیره کرده است آهسته‌تر خنک می‌شود، در نتیجه احتمال سرمازدگی کاهش می‌یابد.

سومین ساز و کار هیومیک اسید برای مقابله با سرمازدگی اینست که رنگ تیره‌ای به خاک می‌دهد و در نتیجه انرژی خورشیدی بیشتر به خاک جذب می‌شود. از همه اینها گذشته هیومیک اسید و فولیک اسید متابولیسم درون سلولی را افزایش داده و با این مکانیسم هم  به مقابله با سرما کمک می‌کند

 

نقش هیومیک‌ اسید در بهبود ریشه‌زایی گیاهان

 

تأثیر هیومیک اسید بر رشد ریشه چنان واضح و شگرف است که در مواردی حجم ریشه را تا چند برابر افزایش می‌دهد. چنانکه همه می‌دانیم گیاهی که ریشه‌های وسیعتر و قویتر دارد سالمتر و مقاومتر نیز خواهد بود.

تقویت ریشه‌زایی با مکانیسم‌های متعددی مرتبط است. اولاً چنانچه قبلاً ذکر شد اصلاح ساختار فیزیکی خاک فضای مناسبتری را برای نفوذ ریشه ایجاد می‌کند. ثانیاً هیومیک اسید با افزایش نفوذپذیری سلول‌های ریشه به جذب بهتر موادغذایی و توسعه بیشتر گیاه کمک می‌نماید. از اینها گذشته ثابت شده است که هیومیک اسید با تولید بیشتر اسیدهای نوکلئیک و اسیدهای آمینه تکثیر سلولی را در کل گیاه و بخصوص در ریشه‌ها افزایش می‌دهد.

 

تأثیر هیومیک‌ اسید در جذب بهتر مینرال‌ها و بهبود کیفیت محصول

افت کیفیت محصولات کشاورزی واقعیتی است که همه به آن معترفند و آزمون‌های متعدد آن را اثبات کرده است. برای مثال غلات امروزی نسبت به محصولات مشابه نیم‌ قرن پیش بین 30 تا 50 درصد مینرال‌ کمتری در بردارند. اگر در نظر بگیرید این کمبودها به سرعت به حیوانات پرورشی و خود انسان منتقل می‌شود، خواهید دید که قربانی اصلی دخالت‌های بی‌حد و حصر در طبیعت خود انسان است.

در اینجا نیز هیومیک اسید با مکانیسم‌های متعددی که قبلاً اشاره شد به جذب بهتر مینرال‌ها و بهبود کیفیت محصول کمک می‌کند. علاوه بر آنچه قبلاً ذکر شده است باید اضافه کنیم که هیومیک اسید با بهبود تولید قند، پروتئین و ویتامین در گیاه و نیز تأثیر مثبتی که بر جنبه‌های مختلف فتوسنتز دارد نیز محتوای غذایی محصولات کشاورزی را افزایش می‌دهد. پیش‌تر گفته شد که هیومیک اسید سبب تقویت دیواره سلولی می‌شود. با این مکانیسم نفوذپذیری محصولات نسبت به قارچ‌های‌ فاسدکننده در همه موارد اعم از غلات، میوه‌جات و سبزیجات کمتر شده و خاصیت انبارداری افزایش می‌یابد

 

نقش هیومیک‌ اسید در افزایش ظرفیت تبادل کاتیونی خاک

کلاتورها (chelators) ترکیبات آلی هستند که بواسطه ساختارهای ویژه شیمیایی خود می توانند در نقل و انتقال عناصر فلزی از خاک به ریشه گیاه بعنوان واسطه عمل کنند. قبلاً اشاره شد که غالب مواد معدنی نظیر اکسیدها، کربنات‌ها و سولفیدها برای گیاه قابل جذب نیستند و سولفات‌ها هم قابلیت جذب محدودی دارند. نقش هیومیک اسید خاک از یک طرف انحلال و جذب عناصر نامحلول از خاک و از طرف دیگر حفظ و نگهداری این عناصر در خود و انتقال آن در زمان مناسب به ریشه گیاه است. به این عمل تبادل کاتیونی نیز گفته می‌شود.

وقتی گفته می‌شود که هیومیک اسید ظرفیت تبادل کاتیونی خاک  (cation exchangeable capacity) یا مختصراً CEC را افزایش می‌دهد اشاره به همین توانایی آن می‌باشد.

امروزه کلاتورهای مصنوعی متعددی در صنایع شیمیایی تولید و جهت انتقال کاتیون‌های مختلف به گیاه مورد استفاده قرار می‌گیرد. همه شما نام‌های اختصاری EDTA و EDDHA را شنیده‌اید. اینها نمونه‌ای از کلاتورهای مصنوعی گرانقیمت هستند که کاربردشان در کودهای شیمیایی مرسوم است. اما خودشان نوعی آلاینده محیط زیست محسوب می‌شوند و کاربردشان در کشت‌های ارگانیک اکیداً ممنوع است. اما هیومیک اسید و برخی ترکیبات درونی آن نظیر فولویک اسید ضمن اینکه نقش کلاتوری خوبی ایفا می‌کنند، برای محیط زیست هیچ‌گونه ضرری ندارند.

 

نقش هیومیک‌ اسید در آزادسازی مواد معدنی

آزادسازی مواد معدنی با روش‌های مختلفی انجام می‌شود. اولاً هیومیک اسید به دلیل اسیدی بودن (ph = 4-5) مستقیماً می‌تواند عناصر مختلف را از مواد معدنی آزاد کرده، به خود جذب نموده و در زمان مناسب در اختیار

ریشه قرار دهد. ثانیاً هیومیک اسید غذا و محرک رشد میکرواگانیسم‌های مفید خاک است و همچنان که ملاحظه کردید آنها نیز به روش‌های گوناگون به آزادسازی عناصر در خاک کمک می‌کنند. لازم به ذکر است که تنها وجود عناصر در خاک ضمانتی برای جذب آنها نیست. در واقع بسیاری از مواد معدنی نظیر اکسیدها، کربناتها و سولفیدها مطلقاً قابل جذب برای گیاه نیستند. به همین دلیل ممکن است شما گیاهی را روی معدن آهن بکارید و با کمال تعجب مشاهده کنید که دچار کمبود آهن است. دلیلش این است که معادن آهن اکثراً از اکسید غیرقابل جذب تشکیل شده‌اند. مهمترین ترکیب قابل جذب معدنی برای گیاهان سولفات عناصر فلزی می‌باشد. با این حساب هیومیک اسید بطور مستقیم و غیرمستقیم به رهاسازی و برداشت بهتر عناصر کمک می‌کند.

 

 

دوام اثر زیاد کودهای هیومیکی در خاک

به عکس کودهای شیمیایی که دوام اثر ناچیزی دارند و به شکل‌های مختلف نظیر تجزیه، تبخیر، تصعید، آبشویی و یا تثبیت از دسترس گیاه خارج می‌شوند، هیومیک اسید پایداری بی‌نظیری دارد. تنها میکروارگانیسم‌های مفید خاک می توانند آن را بعنوان منبع‌ انرژی مورد استفاده قرار دهند و نیز وجود مقادیر بیش از حد نمک‌های محلول در خاک چه از کود‌های شیمیایی اضافی و چه آلاینده‌های خاک نظیر نمک (NaCl) می‌تواند هیومیک اسید را اشباع کرده و بطور موقت و یا دائم از کار بیندازد. از اینها که بگذریم هیومیک اسید همانند یک کاتالیزور در نقل و انتقال عناصر از خاک به گیاه بطور دائم عمل می‌کند، اما خودش مصرف نمی‌شود. بعلاوه تبخیر، تصعید، آبشویی و یا تثبیت هیچ‌ کدام شامل این مواد بی‌نظیر نمی‌شود. به همین دلیل اغلب بخش مهمی از هیومیک اسید مصرف شده برای سال‌های بعد باقی می‌ماند. اگر به مقدار کافی هیومیک اسید در یک فصل به خاک دادید، به احتمال زیاد نیازی به مصرف مجدد آن در فصل بعد وجود ندارد. در این مورد نظر کارشناسان کشاورزی را جویا شوید

 

هیومیک‌ اسید اصلاح‌کننده ساختار فیزیکی خاک

خاک بارور کشاورزی از 4 بخش مجزا تشکیل شده است. 45٪ آنرا مواد معدنی، 25٪ رطوبت، 25٪ هوا و 5٪ باقیمانده را مواد آلی تشکیل می‌دهند. مینرال‌های خاک را با کمی اغماض می‌توان به سه بخش تقسیم کرد: ماسه (sand)، سیلت (silt) و رس (clay). از سه بخش، ماسه مطلقاً چیزی برای تغذیه گیاه ندارد. سیلت که ساختاری بین ماسه و رس دارد از لحاظ مواد غذایی بسیار فقیر است. لذا تقریباً همه مواد غذایی مورد نیاز گیاه را خاک رس و مواد آلی تأمین می‌کنند. ماسه و سیلت گرچه کمکی به رشد گیاه نمی‌کند، اما وجودشان برای افزایش نفوذپذیری خاک ضروری است.

اگر ماده آلی خاک کافی نباشد ذرات رس بهم می‌چسبند و از نفوذپذیری خاک بشدت می‌کاهند و جای کمی برای آب و هوا باقی می‌گذارد و نیز گسترش ریشه را دشوار می‌کنند. موادآلی و بخصوص هیومیک اسید که محصول نهایی هر ماده آلی است، بار منفی خود را به ذرات رس منتقل نموده باعث می‌شود که آنها تا حدودی یکدیگر را دفع کنند و از چسبندگی آنها کاسته شود. به عکس، نمک‌های محلول (NaCl و انواع کودهای شیمیایی) با بار مثبت خود سبب چسبندگی بیشتر ذرات رس به یکدیگر شده، از نفوذپذیری آن می‌کاهد. در کشور ما که میزان ماده آلی خاک حداقل و اکثراً زیر یک درصد است و نیز با شوری آب و خاک درسطح گسترده‌ای مواجه‌ایم ضرورت استفاده از مواد آلی هیومیکی بشدت احساس می‌شود. هیومیک اسید با ساز و کارهای دیگری نیز به بهبود فیزیک خاک کمک می‌کند که بعداً به آن خواهیم پرداخت.

اصولاً هیومیک‌ها پیش از اینکه کود باشند اصلاح‌کننده خاک هستند. به این معنا که پلیمرهای هیومیک اسید شبیه یک چسب ارگانیک عمل می‌کنند و ذرات مواد معدنی خاک را به هم می‌چسبانند.

میکروگرانول‌های تشکیل شده نیز با کمک همین چسب به هم پیوند شده گرانول‌های درشت‌تری ایجاد می‌کنند. وقتی این گرانول‌ها در کنار هم قرار بگیرند، همانند گلوله‌هایی که در یک لیوان قرار داده شوند، بین خود فضای خالی ایجاد می‌کنند که به نفوذ بیشتر هوا، آب و ریشه کمک می‌کند، همچنین فضای مناسبی برای موجودات ریز اعم از میکروسکوپی و ماکروسکوپی ایجاد می‌کنند. در صورت کمبود و یا فقدان هیومیک اسید خاک مستعد فرسایش می‌شود.

 

نقش هیومیک‌ اسید در ایجاد توازن در عناصر غذایی خاک

مسأله توازن بحث بسیار مهم و پیچیده‌ای است. دیر زمانی نیست که دانشمندان دریافته‌اند که تنها تأمین عناصر مورد نیاز گیاه برای رشد و سلامت آن کافی نیست، بلکه تأمین متوازن عناصر بسیار مهمتر است. تا  زمانیکه بشر از کودهای آلی (حیوانی و گیاهی) برای تقویت خاک استفاده می‌کرد این مشکل وجود نداشت. چرا که کودهای ارگانیک خود مشتق از موجود زنده دیگری بودند و نوعی تعادل زیستی در خود داشتند و در نهایت به افزایش مواد هیومیک کمک می‌کردند. مشکل از آنجا  پدید آمد که از اوایل قرن بیستم مصرف کودهای شیمیایی شروع شد. این کودها میزان تولید را در کشاورزی آنچنان بالا بردند که نه تنها قحطی‌ها و گرسنگی‌ها به فراموشی سپرده شد، بلکه در این اواخر اضافه تولید مشکل برخی از کشورهاست. اما این پیشرفت به قیمت برهم خوردن توازن عناصر در خاک میسر شد.

عدم تعادل در خاک چه مشکلی ایجاد می‌کند؟

اولین مشکل در جذب خودنمایی می‌کند. برای نمونه بیش‌بود فسفر می‌تواند مانع جذب آهن، روی، کلسیم و… شود. چرا که فسفر با این عناصر تولید فسفات‌های نامحلول می‌کند. به همین ترتیب بیش‌بود هر عنصری در خاک برای جذب یک یا چند عنصر دیگر مزاحمت ایجاد می‌کند. در مرحله دوم در درون سلول گیاهی عنصری که بیش‌بود دارد در موارد متعددی می‌تواند جایگزین عنصری که کمبود دارد بشود، اما آنزیم‌هایی که به این ترتیب ایجاد می‌شوند دیگر کارایی لازم را ندارند. هر عنصر دهها و گاهی صدها آنزیم و یا هورمون گیاهی و یا جانوری را فعال می‌کند. کمبود یا فقدان آن اگر منجر به مرگ نشود از کارایی و تولید به نحو محسوسی می‌کاهد. برای نمونه عنصر روی، دهها آنزیم را درگیاه و حدود 200  آنزیم را در انسان هدایت می‌کند. اگر قرار باشد به دلیل کمبود روی عنصری مثل آهن و یا منیزیم جایگزین آن شود برای موجود زنده فاجعه‌ای است. این اتفاقی است که متأسفانه امروزه با آن مواجه هستیم و تبعات مخرب باور نکردنی دارد. خاک نامتوازن، گیاه بیمار و گیاه نامتوازن، حیوان و انسان نامتعادل ایجاد می‌کند. گرچه بحث راجع به این مساله در اینجا موضوعیت ندارد، ولی همین قدر اشاره می‌کنیم که انسان‌های نامتعادل، نه تنها دچار مشکلات جسمی متعدد هستند، بلکه اختلالات روانی و رفتاری عدیده‌ای نیز پیدا می‌کنند. شاید از همه اینها مهمتر و وحشتناک‌تر برداشت‌های توهمی و بیمار گونه‌ای است که این افراد از هر موضوعی دارند. توهم عامل بسیاری از بدبختی‌های امروز بشر است. برای بازگشت به تعادل مجدد چاره‌ای جز این نیست که باز از خاک شروع کنیم و در این راه هیومیک‌ها ابزار بسیار کارا و مفیدی هستند.

 

نقش هیومیک اسید در افزایش مقاومت گیاه نسبت به خشکی

افزایش مقاومت نسبت به خشکی با ساز و کارهای متفاوتی انجام می‌شود. قبلاً دیدیم که هیومیک اسید با اصلاح فیزیکی و بهبود دانه‌بندی خاک فضای بیشتری برای نفوذ آب ایجاد می‌کند. بعلاوه مولکول‌های هیومیک اسید با مولکول‌های آب پیوندی  تشکیل می‌دهند که تا حدود زیادی مانع از تبخیر آب می‌گردد. از اینها گذشته مولکول‌های فولویک اسید (بخش ریز مولکول از هیومیک اسید) که به درون بافت‌های گیاهی نفوذ می‌کنند با پیوند شدن به مولکول‌های آب تعریق و تعرق گیاه را کاهش داده به حفظ آب در درون گیاه کمک می‌کنند.

هیومیک‌ اسید و حفظ رطوبت خاک

حفظ رطوبت خاک برای همه کشاورزان مهم است. بخصوص برای مناطق خشک و کویری و بالاخص برای زمین‌های شنی- ماسه‌ای که بر بسترهای شیبدار قرار گرفته‌اند بی‌نهایت اهمیت دارد. ما اینگونه زمین‌ها را در مناطق کوهپایه‌ای و ییلاقات کشور خود بسیار داریم. این روزها که با بحران کم‌آبی عمومی مواجه هستیم هر عاملی که بتواند به حفظ رطوبت خاک کمک کند برای ما غنیمت است. مولکول‌های هیومیک اسید با مینرال‌های خاک تشکیل پیوند داده و شبکه‌ای تور مانند ایجاد می‌کنند که مجموعاً قادرند حجم نسبتاً زیادی آب را در خود ذخیره نمایند. هر چه بافت خاک سبک‌تر باشد این تأثیر بیشتر است. بطوریکه آزمایشات نشان داده است در خاک‌های شنی ماسه‌ای تا 100 برابر معمول آب در خاک ذخیره می‌شود. اگر مایلید اثرات حفظ رطوبت هیومیک اسید را بسرعت مشاهده کنید می‌توانید از گیاهان گلخانه‌ای و یا ازگل‌های زینتی موجود در منزل‌تان استفاده نمائید.

نمونه جالب گیاهان زینتی حساس به کم آبی، گیاه حسن‌یوسف است که در شرایط عادی بخصوص در تابستان به آبیاری روزانه نیاز دارد. با افزودن یک قاشق غذاخوری گرانول‌های هیومیک اسید به خاک گلدان ملاحظه خواهید کرد که این نیاز به هفته‌ای دو بار کاهش خواهد یافت.

هیومیک اسید محرک ریشه‌زایی

هیومیک اسید محرک شناخته شده ریشه‌زایی است. به همین دلیل در نهالستان‌ها مقدار اندکی (کمتر از 20 گرم) گرانول هیومیک اسید را در چاله کاشت نهال می‌ریزند و با خاک مخلوط می‌کنند. همچنین برای تحریک رشد بذر می‌توان آن را با هیومیک اسید و یا فولویک اسید 2 در هزار آغشته کرد (بذرمال). مهمترین ساز و کار تحریک ریشه‌زایی، افزایش متابولیسم و نیز نفوذپذیری جدار سلول‌ها نسبت به آب و مواد غذایی می‌باشد. بعلاوه گرم نگهداشتن خاک و حفظ رطوبت نیز ممکن است در این جریان نقش داشته باشد.

مقاله در رابطه با شناخت،زیست شناسی و مبارزه با کرم سفید ریشه

مقاله در رابطه با شناخت،زیست شناسی و مبارزه با کرم سفید ریشه

کرم سفید ریشهسوسک ها یکی از بزرگترین راسته های حشرات بشمار می آیند که نزدیک به 40% جمعیت حشرات در این راسته قرار می گیرند.

در بین این راسته تعدادی از آنها جزو آفات مهم محصولات زراعی و باغی بوده که از جمله میتوان به خانواده Scarabaeidae اشاره کرد.

 

 

از آفات مهم این خانواده ،کرم سفید ریشه هستند که شامل گونه های مهمی از جمله سوسک زرد آلود رسانک ( به زبان ترکی  : عریح گزدرن ).که به ریشه درختان میوه در نهالستان ها،باغات میوه ، درختان غیر مثمر ، و محصولات سبزی وصیفی از جمله گوجه فرنگی ، سیب زمینی خسارت وارد کرده و موجب ازبین رفتن آنها میشود .

یکی از مهمترین این گونه های این آفت Polyphylla olivieri است که اولین بار توسط افشار در سال 1366 گزارش شده که در سراسر ایران از جمله استان فارس و غالباً در مناطق معتدله وسردسیری روی درختان سیاه ریشه فعالیت می نماید .

میزان خسارت این آفت را در ایران بخصوص در خزانه و نهالستان ها متوسط تا زیاد گزارش کرده اند.

زیست شناسی

سوسک سفید ریشه به شکل حشرات بالغ در خاک زمستان گذرانی کرده و با گرم شدن هوا سوسک های بالغ هنگام غروب از خاک خارج میشوند که از اواخر اردیبهشت آغاز می شود .سوسک های بالغ از برگ درختان تغذیه کرده و در روی شاخ وبرگ گیاهان جفت گیری میکنند.حشرات بالغ تخم های خود به تعداد 25تا 30 عدد در عمق 20تا 25 سانتی متری خاک گذاشته که پس از 6تا7 هفته تفریج می شوند .

لاروهای جوان از ریشه های جدید  تغذیه کرده و باسرد شدن هوا  تا عمق 50 سانتی متری خاک فرو میروند. در بهار سال آینده با گرم شدن هوا دوباره به نزدیکی سطح خاک حرکت کرده و از ریشه ها تغذیه میکنند .در سال سوم  به شفیره و سپس به حشره بالغ تبدیل میشوندودر بهار از خاک خارج می شوند.

بنابراین دوره یک نسل این آفت 2تا 3 سال به طول می انجامد.

خسارت

کرم سفید ریشه با تغذیه از ریشه های جوان وسپس ریشه های قدیمی تر باعث از بین رفتن اندام های زیر زمینی شده وموجب می شود که ریشه ها نتوانند آب و مواد غذایی را جذب  نموده و در نتیجه اندام های هوایی خشک شده و از بین می روند.

مبارزه

جهت کاهش خسارت و مهار این آفت لازم است که اقدامات مدیریتی و موثر بطور کامل و مستمر انجام شود تا نتایج حاصله موفیت آمیز باشد

الف:روش زراعی

- استفاده از مالچ پلاستیکی و یا توری های ریز در سطح باغات و مزارع کوچک جهت جلوگیری از خروج حشرات بالغ ویا ممانعت از تخم ریزی آنها.

- شخم زدن و پابیل نمودن پای درختان جهت از بین بردن شفیره ها و به سطح خاک آوردن لاروهای افت در اوایل تابستان باعث کاهش جمعیت کرم سفید ریشه می شود.

- جمع آوری و پوساندن بقایای گیاهی و کود های حیوانی است که به عنوان یک منبع مهم آلودگی به حساب می آیند.بنا بر این پوساندن صحیح کود های حیوانی اهمیت دارد.

جمع آوری سوسک های بالغ توسط تله های نوری که با کمک یک لامپ معمولی نسب در محل مناسب باغ می شود . مناسب ترین زمان برای استفاده از تله های نوری

با توجه به شرایط آب و هوایی  و مشاهده اولین سوسک های بالغ است که از اولین خرداد ماه می توان این کار را شروع کرد.

ب- روش بیو لوژیکی

استفاده از عوامل میکروبی مانندقارچ ها از جمله Beauvaria bassiana که محلول پاشی فرم تجاری این قارچ بر علیه حشرات بالغ و لاروها در خاک موثر واقع میشود.

استفاده از باکتری Bacillius popiliae که در مراحل سنین اولیه لاروی با توجه به خاصیت گوارشی آن می تواند سبب کاهش جمعیت آفت گردد .

بکار بردن ویروس های بیماریزا و نماتد ها در حشرات توصیه شده اند.

حفظ و حمایت از حشرات مفید  از جمله زنبور های Scolidae که لارو های این آفت را در داخل خاک شکار و انگلی می نمایند.

ج- روش شیمیایی

استفاده از سموم شیمیایی توصیه شده با نظر کارشناس گیاه پزشکی ، از جمله سموم توصیه شده می توان به دیازینون . دورسبان . فوزآلن در فصل بهارو تابستان با گرم شدن هوا و بالا آمدن لاروها به نزدیکی سطح خاک از طریق محلول پاشی و یا گرانول پاشی پای درختان اشاره کرد.

در منابع محلول پاشی شاخ وبرگ درختان با سم دی فلوبنزرون و سم گیاهی آزادی راختین جهت کاهش تخم ریزی همزمان با خروج بالغ در بهار توصیه شده است.

کشاورزی وعلائم کمبود عناصر غذایی

کشاورزی وعلایم کمبود عناصر غذایی در گیاهان

خو ش آمدید

باتوجه به رشد روزافزون جمعیت کره زمین و نیاز این انسان ها به خوراک از طرفی و محدود بودن سطح زمین های قابل کشت و زرع از طرف دیگر، نیاز انسان ها را به افزایش میزان تولید در واحد سطح معطوف می شود. یکی از ارکان رسیدن به این هدف، داشتن تغذیه ای مناسب برای گیاهان است. از آنجایی که گیاهان برای زندگی، رشد مناسب و تکثیر نیاز به ترکیب مناسبی از عناصر غذایی موردنیاز خود دارند، هنگامی که گیاهان از تغذیه نامناسب رنج می برند، می توان علایم بیماری یا به عبارت دیگر کمبود عناصر غذایی را در آنها مشاهده نمود.
عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان را می توان در دو گروه عمده جای داد:
عناصر پرنیاز یا ماکرو شامل نیتروژن، فسفر و پتاسیم
عناصر کم نیاز، ریز مغذی یا میکرو که در مقادیر کم موردنیاز گیاهان می باشند مانند آهن، مس، منیزیم، منگنز، بر، مولیبدن و ...
لازم به ذکر است که علایم کمبود بسیاری از عناصر غذایی در گیاهان مشابه یکدیگر بوده و تشخیص آن نیازمند تجربه فراوان و حتی در مواردی بدون استفاده از نتایج تجزیه گیاه و خاک امکان پذیر نمی باشد.

کمبود روی

علایم کمبود  روی

کبود ازت

علایم کمبود   ازت


کمبود عناصر غذایی در گیاهان را می توان به دو دلیل عمده نسبت داد:
عدم وجود مقدار کافی از این عناصر در محیط رشد گیاه
عدم جذب عنصر توسط گیاه که عمدتا به دلیل شرایط نامناسب pH خاک و یا کمبود رطوبت رخ می دهد.
البته لازم به ذکر است که علایم کمبود عناصر غذایی همیشه به صورت استاندارد خود بروز نمی کنند. به طور مثال، هنگامی که چند عامل تنش زا مثل خشکی، آفات گیاهی، بیماری با کمبود یکی از عناصر غذایی همراه گردد، به طور معمول علایم همیشگی کمبود عنصر مزبور مشاهده نخواهد شد که این خود نشاندهنده پیچیدگی علم تغذیه گیاهی می باشد. با این حال اطلاع از علایم شاخص کمبود عناصر غذایی می تواند ما را در مسیر مدیریت مزرعه و محصول خود هرچه بیشتر رهنمون باشد.
بیش از اندازه بودن نیتروژن هم به آبدار، ترد و شکننده‌شدن ساقه‌ها و تیره رنگ شدن برگها منجر میشود.
کودهای ازته به دو صورت دامی (کودهای دامی، برگ پوسیده و اندامهای پوسیده حیوانات) و معدنی (نیترات آمونیوم، فسفات آمونیوم، اوره و…) وجود دارند. با توجه به اینکه روی کودهای دامی باید فرآیندهای زمان‌بری صورت بگیرد تا نیتروژن مورد نیاز گیاه آزاد شود کودهای دامی به سرعت نمیتوانند در موارد ضروری جوابگو باشند. بهترین فصل برای استفاده از کود دامی برای باغچه‌ها و… انتهای فصل پاییز است که در مدت زمستان کودها تجزیه شده و عناصرشان آزاد شود.
فسفر

در فرایند فوتوسنتز بسیار مهم است. کمبود فسفر باعث توقف رشد گیاه میشود و به علت انتقال فسفر از برگهای پیر به برگهای جوان منجر به ریزش برگهای پیر میشود. گهگاه کمبود فسفر باعث تجمع مواد قندی در برگ و ساقه شده و برگها و ساقه‌ها به رنگ قرمز در‌میایند.
در خاک فسفر به صورت معدنی و آلی یافت میشود. PH خاک برای جذب فسفر مهم است و می‌بایست بین 6-7 باشد. فسفات آمونیوم از کودهای فسفره است و اگرچه در پودر استخوان فسفر زیادی وجود دارد ولی این فسفر زیاد برای گیاهان قابل جذب نیست.
پتاسیم

کمبود پتاسیم
پتاسیم در اغلب خاکها به اندازه کافی یافت میشود. پتاسیم در فتوسنتز و تهیه قند نقش دارد. این عنصر نیز در گیاهان قابل انتقال است بنابراین علائم کمبود آن به صورت سوختگی کنار برگها ابتدا در برگهای پیر ظاهر میشود.
سولفات پتاسیم و نیترات پتاسیم از کودهای پتاسه هستند.
کلسیم

کمبود کلسیم
کلسیم به صورت پکتات کلسیم در دیواره‌های سلولی گیاهان استفاده میشود. کلسیم در گیاهان قابل انتقال نیست و بنابراین پیوسته باید در دسترس گیاه باشد. کمبود کلسیم باعث کمبود رشد و همچنین لوله شدن برگها و قهوه‌ای شدن ریشه میگردد. پوسیده شدن غنچه‌ها، آسیب‌های پوستی در درختان از دیگر علائم کمبود کلسیم است.
اضافه کردن مقدار کم و محتاطانه آهک به خاک برای رفع کمبود کلسیم، محلول پاشی نیترات کلسیم و استفاده از کودهای حاوی کلسیم مانند سوپر فسفات موثرند.
گوگرد
گوگرد در تهیه پروتئین و اسید آمینه برای گیاهان مورد نیاز است. بو و مزه برخی محصولات باغبانی مانند سیر، پیاز و خردل مربوطه به گوگرد است.
علائم کمبود گوگرد بیشتر در برگهای جوان دیده میشود، علائم به صورت کاهش رشد، زردی و کوچک شدن برگهای جوان است. گوگرد به صورت معدنی و آلی در خاک یافت میشود. گوگرد آلی از تجزیه مواد پروتئینی به دست می‌آید و گوگرد معدنی را می‌توان به صورت کود سوپر فسفات، سولفات آمونیوم و گل گوگرد یا سولفات کلسیم به خاک اضافه کرد.
منیزیم

علایم کمبود منیزیم
منیزیم در تولید کلروفیل مهم است. و در بذور گیاهان به مقدار زیادی ذخیره میشود. علائم کمبود منیزیم زرد شدن مابین رگ‌برگهاست. ابتدا در برگهای پیر مشاهده شده و اگر کمبود شدید باشد برگهای شروع به ریزش میکنند. منیزیم در خاک به نسبت سریع شسته شده و از دسترس گیاه خارج میشود. برای رفع کمبود منیزیم از کربنات منیزیم و سولفات منیزیم استفاده میشود.
آهن

علایم کمبود   آهن
آهن در تولید کلروفیل، تنفس و فتوسنتز کاربرد دارد. کمبود آهن کاملا مشهود است و برگهای جوان زرد میشوند ولی رگبرگها سبز باقی می‌مانند و در کمبود شدید رشد متوقف میشود. جذب آهن به ph خاک و ترکیبات آن بستگی دارد و به صورت کلات آهن به خاک اضافه میشود.

علایم کمبود   آهن

علایم کمبود   آهن
بر
کمبود بر باعث توقف رشد و خشکیدگی سرشاخه‌ها و ریشه‌ها میشود. برگها کلفت و شکننده شده گلدهی به میزان قابل توجهی کاهش یافته تبدیل گل به میوه کم میشود.
میزان بر در خاکها بسیار کم است و در خاکهای شنی زود شسته میشود. بوراکس به عنوان منبع بر استفاده میشود.
روی
کمبود روی باعث کوچک ماندن برگهای گیاه و کوتاه شدن فاصله بین گره‌های ساقه‌ها میشود. Ph خاک در جذب روی موثر است. در خاکهای قلیایی و حاوی فسفر زیاد، روی غیرقابل استفاده میشود. در خاک زود شسته میشود. برای رفع کمبود از سولفات روی استفاده میشود.
منگنز

علایم کمبود   منگنز


علایم کمبود   منگنز و رویمنگنز به میران بسیار کمی مورد نیاز گیاه است و در صورت زیاد شدن آن اثر مسموم‌کننده خواهدداشت. وجود منگنز برای اغلب اعمال گیاهی نیاز است. علائم کمبود منگنز در گیاه مخنتلف متفاوت است. در برگهای جوان، سوختگی کنار برگها، لکه‌های سوخته میانه برگها همراه با کاهش رشد و کاهش گلدهی از نشانه‌های کمبود منگنز است. برای رفع کمبود از سولفات منگنز استفاده میشود.
مس

مس نیز به مقدار بسیار کم در سوخت و ساز گیاهان استفاده میشود. کمبود مس موجب کوچک ماندن برگها و سوختگی برگهای شاخه‌های جوان میشود. برای رفع کمبود از سولفات مس استفاده میکنند.

تربیت وهرس درختان هلو وشلیل

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

 مقدمه 

علم هرس درختان میوه در کشورهای مختلف از سال ها قبل تا به حال در حال پیشرفت و بهبود روشها بوده است.

 راههای گوناگون جدیدی از قبیل استفاده از هورمونهای کند کننده رشد تا کنون بررسی شده اند .

 یکی از اهداف مهم تولید پایه های پا کوتاه  در درختان میوه هم جهت کاهش عملیات باغبانی و در پی آن کاهش هزینه های هرس می باشد.

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری


  •  هرس کار موفق باید بداند که درخت چگونه رشد می کند و چگونه به روش های مختلف هرس جواب می دهد همچنین مشاهده نتایج هرس دراصلاح روش ها در سال بعد مهم و موثر می باشد.
  • روش های هرس باید بر اساس فیزیولوژی گیاه طراحی شوند .ویک هرسکار باید این نکات را در اجرای عملیات هرس رعایت نماید،در غیر این صورت موجب خسارت به درخت و کاهش عمر درخت و کاهش باردهی یا کاهش کیفیت محصول می گردد.

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

 اهداف هرس

1-تشکیل یک اسکلت مستحکم برای نگهداشتن محصول سنگین

 2-کنترل شکل درخت نگهداشتن قد و پهنای درخت در حد معین   ( کاهش رشد)

3-حفظ تعادل بین رشد رویشی و زایشی و تولید میوه با کیفیت بالا

 4-باز کردن تاج درخت برای نفوذ کافی نور و حشره کشها

 5-تنظیم بار درخت  به مقدار قابل تحمل و استاندارد آن، حذف جوانه های گل ضعیف و اضافی که موجب تولید میوه های ریز می گردد که یا می ریزد یا باید با دست تنک شود.

6-حذف شاخه های شکسته ،  خشک، بیمار و آفت زده و جایگزینی قسمت های صدمه دیده

7-ایجاد شاخه های بارده داخل تاج درخت

8-جوانسازی درختان و درختچه های پیر و کم بارده

9-جلوگیری از شکستن شاخه ها در اثر باد ویا بار زیاد و عدم نیاز به پایه زدن

10-تغذیه بهتر جوانه های گل و شاخه های باقیمانده (استفاده صحیح  از مواد غذایی درخت در جهت تشکیل اعضاء مفید میوه ده)

 11-طولانی شدن عمر درخت و همچنین افزایش دوره باردهی اقتصادی

12-جلوگیری از تناوب میوه دهی (سال آوری)

13-تسهیل درامرسم پاشی و برداشت میوه، مصرف کمتر سموم

14-وادار نمودن درخت به تشکیل اعضاء بارده

15-افزایش کیفیت و بازار پسندی

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

 زمان هرس

 بطور کلی بهترین زمان هرس درختان هلو:

 1- اجرای هرس پس از برداشت محصول شامل حذف شاخه های نابجا و اضافی شاخه های نرک و پا جستها و همچنین شاخه های بیمار آفت زده ، ضعیف و خشک که می تواند تا پاییز و یکی دو ماه قبل از بروز یخبندان ادامه یابد.

 2-اوایل بهار پس از مرتفع شدن خطر یخبندان شدید شامل سرزنی و تنک کردن شاخه های اضافی

3-عملیات هرس جوانه های گل و برگ و تنک کردن میوه و شاخه های اضافی بیمار ضعیف و یا خشک می تواند تا تابستان هم ادامه یابد .وآسیبی به درخت وارد نمی آورد.

 تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

مجموع پژوهشها و تجربیات و اطلاعات نشان می دهد که هرس در طول زمستان مقاومت درخت هلو را به سرما حدود 2 هفته کاهش می دهد.

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری


درختان میوه سردسیری زمستان طی فرایند های فیزیولوژیکی خاص اصطلاحاً  به خواب رفته شیره گیاهی غلیظ و حرکت آن کند می گردد.و به این ترتیب مقاومت به سرما و یخبندان در درخت ایجاد می گردد. هرس بی موقع زمستانی موجب می گردد به درخت شوک و استرس وارد آید و باعث بیدار شدن درخت گردد. که نه تنها محل زخم هرس التیام نمی یابد بلکه ریشه ،پوست تنه و شاخه ها و سر شاخه هاو جوانه های گل و برگ دیگر شاخه ها هم حساس به سرمازدگی می گردند و موجب خسارت به درخت می گردد.

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

تربیت و هرس درختان هلو در باغات میوه تجاری

مصرف و جذب کود به روش محلولپاشی برگ

مصرف و جذب کود به روش محلولپاشی برگ

 یکی از راههای تغذیه گیاه اورگانهای بالای خاک نظیر برگها هستند . بطوریکه بعضی از گیاهان ابزی و جلبکها کلیه مواد غذائی مورد نیاز را از طریق سطح برگها جذب مینمایند . در مقابل گیاهانی که در خشکی میرویند . مواد غذائی را از دو محیط جذب مینمایند . بعضی از مواد غذائی از طریق ریشه و بعضی از گازها نظیر CO2 ، O 2  ، SO2 و فتو ستنز از طریق برگ انجام میشود .

 بعلت وجود سلولهای خاص در برگها ، محدودیتهایی در جذب یونها وجود دارد ، زیرا وجود کوتیکولها محدودیتهائی را  برای جذب آب و املاح محلول در ان میشود . ازمایشات متعددی از دهها سال قبل با استفاده از ایزوتوپها صورت گرفته است جذب و انتقال مواد غذایی از طریق محلولپاشی بر سطح برگها صورت گرفته است .

 محلولپاشی از طریق برگ از اهمیت زیادی برخوردار است ولی بایستی توجه داشت مقداری را که نیاز دارد نمی تواند بطور کامل از طریق برگ جذب نمایند . هر چند عناصر اصلی نظیر N ، P ، K از طریق برگ جذب میشود ولی مصرف اینگونه کودهای پرمصرف از این طریق معمول نمی باشد .

 در بررسیهای انجام شده معلوم شد که جذب اوره از طریق برگ و تبدیل ان در گیاه بخوبی صورت میگیرد که مصرف ان در باغات معمول شده است .

 محلولپاشی موقعی موثر خواهد بود که مواد غذایی بنحوی از طریق ریشه نتواند جذب گیاه شود . این موضوع بخصوص در مورد عناصر سنگین نظیر اهن ، منگنز ، روی و مس صادق است . زیرا بعلت خصوصیات فیزیکوشیمیائی خاک این عناصر بر روی ذرات خاک فیکس شده و بحالت غیرقابل جذب در میایند در این صورت محلولپاشی موثر خواهد بود .

( با آزمایش خاک و برگ میتوان پی به این مشکل برد . ) 

 محلولپاشی در گیاهان پهن برگ بعلت  بالا بودن سطح جذب موثرتر خواهد یود . روی این اصل محلولپاشی در باغات میوه گیاهان زمینی سبزیجات ، گیاهان وجینی و نظایر انها مفید خواهد بود .

 هر چه قدر ذرات محلول کوچکتر بر روی برگ بنشیند جذب ان اسانتر خواهد بود لذا پیشنهاد میشود محلولپاشی بصورت مه پاشی انجام گردد . و این امر از سوختگی برگها نیز جلوگیری مینماید محلولپاشی یک نوع کود پاشی کمکی است .

به کارگیری مویان (سورفکتانت) موجب کاهش نیروی کشش سطحی آب شده و در نتیجه قطرات آب حالت پخشیدگی به خود گرفته و سطح تماس برگ با ذرات کودی افزایش یافته و میزان جذب برگی افزایش می یابد.

 فقط در مواقع ضروری و مشخص شدن نوع و تعداد کمبود و یا در شرایطی فیکسه شدن مواد غذایی در خاک ، شستشوی زیاد از خاک ، کمبود رطوبت و حرارت پایین خاک و یا بهر علت دیگر محلولپاشی موثر خواهد بود .  

 اثرات محلولپاشی در گیاه در مقایسه با جذب از طریق ریشه سریع در ظاهر گیاه مشخص خواهد شد . لذا در مواقع رشد سریع گیاه و یا در زمان گلدهی و رشد میوه معمولا تناسب جذب بهم خواهد خورد بنابراین در چنین مواقعی محلولپاشی کمک موثری در این زمینه خواهد داشت

در محلولپاشی غلظت پیشنهاده از سوی شرکت تولیدکننده بسیار حائز اهمیت می باشد چراکه افزایش غلظت علاوه بر احتمال گرفتگی نازل ها، موجب سوزش برگ ها نیز می گردد.

برای اطمینان از صحت انجام عملیات فوق پیشنهاد می شود کود مورد نظررا با غلظت مربوطه تهیه و در قطعه کوچکی از مزرعه برگپاشی انجام گیرد. در صورت عدم ظهور علائم برگ سوزی پس از 3 روز در گیاه، در تمام سطح مزرعه برگپاشی انجام پذیرد.

هنگام محلولپاشی سرعت وزش باد باید حداقل باشد چراکه وزش باد هدر رفتگی کود را یه صورت محسوس افزایش می دهد.

محلولپاشی باید در زمانی صورت پذیرد که گیاه تشنه نباشد به عبارتی محلولپاشی باید چند روز پس از آبیاری صورت پذیرد.

در محلولپاشی دوره رشد گیاه بسیار حائز اهمیت است و هرچقدر برگ گیاه جوان تر باشد کارایی جذب عناصرغذایی ازدیاد می یابد.

محلولپاشی عناصر کم مصرف پس از بکارگیری عناصر پرمصرف صورت پذیرد.

در صورت آمیختن چندین کود یا کود مربوطه با سموم ، از قابلیت اخلاط آنها مطمئن بوده واز بروز رسوب در تانک جلوگیری نمایید.

تهیه و تنظیم: مریم جیحونی

مقدمه:
کوددهی برگی (یا تغذیه برگی)شامل بکار بردن (بطریقه محلولپاشی ) مواد مغذی در سطح برگ وساقه وجذب آنها از این قسمتها می باشد. بدلیل استفاده از این روش در سیستم های معمول کشاورزی و هم در سیستم های جدید ، میتوان آن را یک روش پایدار متداول در افزایش مواد مغذی محصول دانست.
بدلیل اینکه اطلاعات موجود در باره کاربرد های مرسوم تغذیه برگی ، معمولا از طریق شرکتهای ترویجی و نشریات عمومی کشاورزی قابل دسترسی است ، این مقاله بر کاربرد تغذیه کودی در سیستم های کشاورزی ارگانیک و پایدار تاکید خواهد کرد .
تاریخچه:
تغذیه برگی به عنوان یک تامین کننده تکمیلی عناصر کم مصرف و پر مصرف ، هورمونهای گیاهی ، محرکهای رشد و سایر عناصر مفید استفاده شده است . تاثیر کود دهی برگی در افزایش محصول ، مقاومت به بیماریها و آفات و بهبود مقاومت به خشکی و نیز افزایش کیفیت محصول مشاهده شده است . پاسخ گیاه به کود دهی برگی بستگی به گونه گیاه ، شکل کود ، غلظت کود ، دفعات کاربرد کود و مرحله رشدی گیاه دارد . ترکیب کودی مورد استفاده در کود دهی برگی معمولا بر اساس مرحله رشدی گیاه یا میوه تنظیم می شود . کود دهی برگی هم چنین برای کمک به گیاه در ترمیم شوک های ناشی از انتقال از مرحله نشایی ،آسیب تگرگ و سایر عوارض ناشی از شرایط آب وهوایی سخت بکار برده می شود . در هر حال این میزان تاثیر معمولادر شرایط واقعی قابل دسترسی نیست . اغلب عدم موفقیت در تغذیه برگی ناشی از عدم توجه به اصول کاربرد برگی کود است . (به اصول تغذیه برگی در زیر توجه کنید ) سایر دلایل عدم موفقیت شامل استفاده از ترکیب نادرست یا ترکیب درست در زمان نامناسب است . تصمیم گیری درباره مواد مورد استفاده در محلولپاشی برگی ونیزمرحله رشدی گیاه برای محلولپاشی به همان اندازه که یک علم بشمار میرود یک هنر نیز هست . بدلیل آسیب پذیری نتایج تحقیقات و آزمایشات کاربرد مزرعه ای تغذیه برگی ، اظهار نظر روی مفید بودن آن هم در سیستم کشاورزی مرسوم وهم در سیستم های جایگزین متغیر است.
در هرحال یک اجماع جمعی درمورد عدم جایگزینی این روش با برنامه کود دهی خاکی متداول وجود دارد. برای پایدارترشدن عملیات مزرعه ای ، روش کاربرد برگی باید همراه با استفاده از برخی ترکیبات کمپوست و ایجاد تناوب با حبوبات باشد .یکی از مزایای تبلیغ شده در باره کود دهی برگی ، بالا بردن امکان جذب مواد مغذی از خاک می باشد . این تفکر از آن جا ناشی شده که کود دهی برگی موجب می شود گیاه مواد قندی و سایر مواد مترشحه بیشتری را از طریق ریشه به ریزوسفر ترشح کند . جمعیت میکرو ارگانیزمها ی مفید در منطقه ریشه بواسطه افزایش دسترسی به این مواد مترشحه زیاد میشود. در طی این چرخه همراه با افزایش فعالیتهای بیولوژیکـ ، دسترسی به مواد مغذی ، کنترل کننده های بیوشیمیایی بیماریها و ویتامین ها و نیز سایر فاکتورهای مفید برای گیاه نیز زیاد میشود. این یک دلیل اساسی و منطقی برای تفکر استفاده از روش کوددهی برگی درکشاورزی ارگانیک در مقابل فلسفه “تغذیه خاک نه تغذیه گیاه” میباشد.
در صورت استفاده از روش کوددهی برگی بر روی گونه های وسیعی از محصولات ملاحظه میشودصرفه اقتصادی آن عموما در محصولات باغی بیشتر از محصولات زراعی است . این به آن دلیل است که محصولات باغی ارزش بالاتری دارند و میزان مواد مغذی در آنها با دقت بیشتری کنترل میشود .به طور مثال در حال حاضر محلولپاشی برگی به صورت عمومی برای اصلاح کمبود روی در انگور ،کنترل لکه تلخی و چوب پنبه ای شدن در سیب ونیز بعنوان مکمل تغذیه ای در توت فرنگی توصیه میشود. بطور کلی جنبه اقتصادی کوددهی برگی بستگی داردبه: اول، چگونگی کاربرد موفقیت آمیز آن دوما، وجود یا عدم وجود راهکارهای اقتصادی تر از آن .
کوددهی برگی و مقاومت به آفاتیک اعتقاد اصولی در کشاورزی ارگانیک وجوددارد که تغذیه مناسب محصول موجب بروز مقاومت طبیعی به حشرات، آفات و ارگانیسمهای بیماریزا خواهد شد. در حالیکه بیشتر کاربر ان به طور سنتی سعی در رسیدن به تغذیه متعادل از طریق مدیریت مستقیم بر روی خاک (تغذیه خاکی) هستنداغلب طرز فکرهای متعددی در خصوص رابطه بین مقاومت به آفات و تغذیه گیاه وجوددارد. برخی پیشنهاد میکنند که تغذیه مناسبتر گیاهان حتما منجر به توانایی بهتر برای تحمل آفات و بیماریها میشود. اما این امر موجب ایجاد مقاومت نخواهد شد.برخی دیگر هر گونه ارتباط بین تغذیه گیاه و شیوع آفات را تکذیب میکنند.
برخی مدارک درباره وجود ارتباط بین مشکل آفات وعدم تعادل مواد مغذی وجوددارد.به طور مثال :وجود نیتروژن زیاددر محلول خاک،نیترات وآب محتوی سلول گیاهی را افزایش میدهد. این موضوع باعث افزایش جمعیت شته ها که از شیره گیاهی تغذیه میکنند میشود.
بر اساس یک نظریه عمومی در صورتیکه شیره گیاهی دارای مواد جامد زیادی باشد (که تحت عنوان بریکس اندازه گیری میشود)برای حشراتی که از آن تغذیه می کنند طعمه خوبی نخواهد بود. البته تحقیقات روی این مطلب محدود بوده و قطعیت ندارد . به طور مثال یک مطالعه در کالیفرنیا ، وبرای پیداکردن یک ارتباط بین بریکس شیره گیاهی انگور تجارتی و وجود زنجره با شکست مواجه شد. برای جزییات بیشتر درموردچگونگی تغذیه برگی برای افزایش مواد جامد شیره گیاهی به بخش “فرمولاسیون محلولپاشی برگی” مراجعه کنید. برخی حامیان کوددهی برگی ملاحظه کردند که این روش یک وسیله موثر برای تحریک سیستم دفاعی طبیعی گیاهان است. امروزه مطالعات محدودتری انجام میشود اما برخی نتایج مثبت اثبات شده است. مطالعه ای درفلسطین اشغالی که در خصوص محلولپاشی برگی فسفات روی ذرت بوده ، افزایش مقاومت در مقابل برخی بیماریها را در ذرت نشان داده است. برای مرور بیشتر در مورد مطالعات و فرضیه ها ی مرتبط با شیوع آفت و حاصلخیزی مقاله آقای gary zimmerبا عنوان “آفات محصول و حاصلخیزی ، آیا رابطه ای هست؟”توصیه میشود.
اصول تغذیه برگی
برای آنکه کوددهی برگی موثر واقع شود برخی رهنمودهای زیر باید بکار بسته شود:
* برای بهره وری بیشتر وجلوگیری از آسیب به محصول ، تهیه محلول بسیار رقیقی از فرمول کودی توصیه میشود. گاهی استفاده از یک یا نصف فنجان از ماده موثره برای هر ایکر (4047 متر مربع) برای بدست آوردن پاسخ مطلوب مورد نیاز میباشد. محلولهای با غلظت بالا بویژه آنهایی که بر پایه نمکهای معدنی هستند احتمال دارد سوزش برگی ایجاد کنند . این امر بویژه در مورد نمکهای کلرید مصداق دارد .(مانند کلرید پتاسیم )
* phمحلول مصرفی باید در حد خنثی وبین(5/8-5/5) باشد . در صورت نیاز به تغییر phمحلول میتوان از اسید ضعیفی مثل سرکه جهت افزایش اسیدیته و یا کربنات سدیم برای کاهش اسیدیته استفاده کرد .
* علاوه بر ph نوع آب مصرفی در محلولپاشی را نیز مد نظر قرار دهید :
- پاک بودن آب: ذرات ریز و نامحلول می تواند بسرعت نازلها را مسدود کند حتی محلولهایی که بخوبی تهیه شده اند و از صافی رد شده اند می توانند در صورت وجود مواد معلق (سوسپانسیون ) زیاد موجب گرفتگی شوند .
- آلودگیهای شیمیایی وبیماریزا : برخی از منابع آب آلودگی دارند و نباید برای تغذیه برگی استفاده شوند . در صورتیکه در مورد وجود ارگانیزمهای بیماری زا مشکوک بودید میتوان براحتی آب را با مقدار کمی پر اکسید هیدروژن گندزدایی کرد.
- کلرین : کلر زنی آب باکتریهای مضر را از بین نمی برد . اما در عین حال می تواند ارگانیز مهای مفید را نیز از بین ببرد . قبل از استفاده اجازه دهید آب در تانکر رو باز به مدت یک شب بماند ، آب دکلرینه شده (بدون کلر ) و برای ترکیبات دارای موجودات زنده مفید بی ضرر خواهد بود .
* بهترین تاثیر محلول پاشی زمانی است که محلول بصورت ریز مه پاشی شود . که این عمل را میتوان از طریق افزایش فشار محلول پاش یا با استفاده از پمپهای بوم دار با نازلهای واژگون که محلول را با زاویه 45 درجه روی گیاه می پاشند انجام داد .
* عملیات محلولپاشی باید در زمانی که هوا آرام است و سرعت باد در حد اقل است انجام گیرد که این امر بویژه زمانی که از مه پاشها استفاده می شود موجب میشود محلول براحتی روی برگ پاشیده شود .
* اگر محلول سطح زیرین برگ را هم پوشش دهد باعث افزایش جذب خواهد شد این امر زمانی دارای اهمیت است که روزنه های بیشتری در زیر برگ وجود داشته باشد .
* همیشه کوددهی برگی را تا رسیدن هوا به 80 درجه فارنهایت(27º) یاکمتر به تاخیر بیاندازید جذب در درجات حرارت بالاتر بسیار ضعیف است چون روزنه های گیاه در حرارتهای بالا بسته است . برخی از محلول پا شیهای خیلی موثر تغذیه برگی در موقع عصر یا صبح خیلی زود انجام می گیرد . زمانیکه حرارت بسیار مطلوب ووزش باد در حداقل است .
* در شرایط آب وهوایی مرطوب جذب بیشتری اتفاق می افتد . .وجود شبنم زیاد در روی برگها ، تغذیه برگی را تسهیل میکند . افزودن مواد چسبنده به محلول ،سطح کشش روی برگ را کاهش داده و باعث افزایش جذب میشود .
* به احتمال اثر متقابل ترکیبات محلول کود برگی توجه کنید . برخی مواد با هم ناسازگار هستند و نباید با هم مخلوط شوند . آنها ممکن است رسوب ایجاد کنند که باعث گرفتگی نازلها می شوند . بر چسب روی خیلی از محصولات در مورد احتمال نا سازگاری آنها با سایر مواد هشدار لازم را میدهند . اگر هیچ گونه اطلاعاتی در دسترس ندارید مقداری از مواد را در یک شیشه با آب مخلوط کنید و آن را تکان دهید اگر هیچگونه رسوبی ندیدید مشکلی برای محلولپاشی ندارید . برای آسودگی و صرفه جویی هزینه ، کودهای برگی را میتوان با حشره کشها نیز مخلوط کرد . با خواندن بر چسب تولیدات ونیز آزمایش تست رسوب از عدم ناسازگاری مطمئن شوید.
کاربرد تکنولوژیهای جدید در کود دهی برگی :
دو تکنولوژی جدید برای کود دهی برگی معرفی شده است . اولین روش محلولپاشی الکترواستاتیک است که ذرات اسپری شده را باردار کرده و باعث میشود آنها بسهولت روی برگ بچسبند . روش دوم که بنام sonic bloom شناخته شده از امواج صوتی برای افزایش جذب مواد مغذی استفاده میکند .برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد محلول پاشی الکترو استاتیک با کارخانه سازنده آن تماس بگیرید . برای اطلاعات بیشتر در sonic bloom با آدرس ATTRAتماس بگیرید
فرمولاسیون محلول پاشی برگی:
متاسفانه اغلب کود دهی برگی بدون داشتن هدف روشنی انجام می شود برخی از تولید کنندگان بوسیله بازاریابها متقاعد میشوند که محلول پاشی یک ترکیب ویژه برای محصولشان مفید خواهد بود .تغذیه برگی نیاز دارد که بعنوان یک روش اتفاقی تلقی نشود . راههای متعددی برای تعیین نیاز به کود دهی ، مفید بودن آن ،و موادی که باید بکار برده شود وجود دارد. دامنه این روشها از رویکرد های تجزیه ای متداول تا برخی که بوسیله روشهای غیر علمی توجیه میشوند ،گسترده است . برخی رویکردها که برای کشاورزان مفید است در اینجا بحث میشود .
تاریخچه کمبودها یا علائم :
در مناطقی که تو لید محصول به طور متناوب انجام میشود و نیز در جاهاییکه اثرات متقابل خاک و برخی محصولات مطالعه شده، کمبود برخی مواد مغذی قابل پیش بینی است . جاییکه این کمبودها باعث بلوکه شدن مواد مغذی و میکروالمانها میشوند کود دهی برگی اغلب وسیله ای مفید برای اصلاح کمبود ها بشمار میرود . به طور مثال تغذیه برگی بطور روتین در برخی مناطق برای مدیریت کمبود روی در گردو استفاده میشو.د . همچنین محلول پاشی کلسیم اغلب برای جلوگیری از پوسیدگی انتهای گل گوجه فرنگی توصیه میشود .
تصمیم برای محلول پاشی در چنین مواردی اساسا به استناد آزمایشات قبلی میباشد و اغلب با اطلاعات آزمایش خاک یا مشاهده علائم مزرعه ای تقویت میشود .
آزمایش بافت گیاهی :
آزمایش مواد مغذی برگ قابل اعتمادتر از علائم گیاهی یا آزمایش خاک برای اثبات وجود کمبود ها است .بهر حال میتوان با همه یا بدون همه آنها کار کرد .
در مزارع وسیع محصولات باغبانی با ارزش زیاد ، مثل گردو های تجاری و گوجه فرنگی انجام آزمایش بافت یک امر معمول است . شاید این متداول ترین وسیله پذیرفته شده برای تشخیص کمبود مواد مغذی باشد . مناسب بودن تغذیه برگی بعنوان یک روش اصلاحی معمولا به نوع ماده مغذی دارای کمبود بستگی دارد .به عنوان مثال در کمبودهای میکرو المانها محلول پاشی برگی بیشتر استفاده میشود تا زمانیکه ما کمبود موادی مثل نیتروژن ، فسفات ، یا پتاس را داریم . بیشتر آزمایشگاهها ی تجزیه خاک آزمایشات یرگی را توصیه میکنند . به طور نمونه دانشگاه آرکانزاس یک برنامه ویژه در تجزیه برگی ذغال اخته دارد که یک محصول با ارزش در منطقه بشمار میرود . باید بدانیم که یک آنالیز دقیق برگی بستگی به یک نمونه برداری خوب دارد .
رفرکتومتر (دستگاه انکسار سنج ):
وسیله ای که برخی تولید کنندگان آن را در تغذیه برگی مفید یافته اند دستگاه رفرکتومتر است . رفرکتومتر دستگاهی با قیمت کم و قابل حمل است که مواد جامد محلول در شیره گیاهی را (عموما قند ها را ) بوسیله اندازه گیری میزان شکست نور تابیده شده به محلول اندازه گیری میکند .
در صد بالای مواد جامد موجود ، موجب تغذیه بهتر گیاه میشود . شواهد جدید توضیح دهنده بسیاری از مسائل در باره وجود ارتباط بین تغذیه برگی با بریکس بالا و مقاومت در برابر آفات است .
روش استفاده از رفرکتومتر در تغذیه برگی نسبتا ساده است . ابتدای کار با عصاره گیری از یک یا چند نمونه از محصول شروع میشود این کار با له کردن یا فشردن برگها یا ساقه نمونه با یک وسیله مثل سیر خرد کن یا وسایل مشابه دیگر انجام میشود . عصاره تهیه شده را در رفرکتومتر برای انجام اندازه گیری و ثبت نتیجه قرار دهید . سپس از یک وسیله اسپری کننده برای مرطوب کردن یک نمونه کوچک از برگ محلولپاشی شده استفاده کنید بعد از مدت کوتاهی شیره آن را خارج و توسط دستگاه اندازه گیری کنید . اگر بریکس آن افزایش یافته باشد تغذیه برگی بوسیله این مخلوط قابل توصیه است . با آزمایش چند نمونه از مخلوط های موجود شما میتوانید بهترین ترکیب برای محلول پاشی را مشخص کنید . البته یک نمونه شامل آب خالص نیز بعنوان شاهد باید در همان زمان برای کاهش تاثیر هر گونه تغییرات بدلایلی غیر از کوددهی داشته باشید .
استفاده از رفرکتومتر در میان طرفداران تئوری REAMS BIOLOGIC IONIZATIONبه اندازه افراد معتقد به سیستم های جایگزین جدید در کشاورزی عمومیت دارد . در هر حال این روش با وجودیکه هنوز به اندازه کافی تحقیق نشده به طور گسترده پذیرفته شده است .
برای اطلاعات بیشتر در مورد رفرکتومتر و استفاده از آن در تغذیه برگی و مدیریت محصول به بخش 14و15 هند بوک کشاورزی غیر سمی نوشته ویلد و وارد و همچنین بخش 16 و ضمیمه 1و3 کتاب علوم کشاورزی نوشته اندرسون مراجعه کنید .
یک منبع خوب ONLINEبنام استفاده از رفرکتومتر برای آزمایش کیفیت میوه ها و سبزیجات نیز وجود دارد .
ترکیب کودی برای کوددهی برگی:
کودهای سنتتیک ( مصنوعی) :بیشتر مواد کودی قابل حل متداول ، میتوانند برای کوددهی برگی مورد استفاده قرار گیرند .مخلوطهای مایع و فرمولاسیونهای پودر قابل حل به ترکیبات محلول در آب ( که حاوی اندکی از آلاینده ها نیز هستند) ترجیح داده می شوند . در هر حال برای کاهش آسیب های گیاهی باید از کود های حاوی مقدار قابل توجهی از کلرین اجتناب کرد . توجه داشته باشید که استفاده از کود های سنتتیک در محصولات ارگانیک مجاز نیست .کود های آلی:کودهای تهیه شده از ماهی (امولسیون ماهی یا پودر ماهی ) و جلبک دریایی (پودر محلول جلبک دریایی یا عصاره جلبک دریایی ) بعنوان رایج ترین تغذیه کننده های برگی در محصولات آلی بشمار میروند که بطور جدا گانه و یا بطور ترکیبی بکار برده میشوند .
اطلاعات در مورد این کود ها قابل دسترس است ، هر دوی آنها عموما طی سالیان گذشته استفاده می شدند .
هند بوک کشاورزی سالم اطلاعاتی در مورد استفاده از کودهای تهیه شده از ماهی در تغذیه برگی وهم در کاربرد خاکی به خوانندگان ارائه نموده است .
کتا بهای مختلف آقای لی فرایر، مثل باغبانی بیو (bio gardeners bible)منابع خوبی در مورد کود ماهی هستند .
در مورد نوعی جلبک قهوه ای بزرگ بنام kelpنیز جزئیات ومنابع خوبی در ATTRA وجود دارد.
بدلیل وجود ترکیبات مغذی و نیز خواص ضد بیماری ، عصاره ها (دم کرده های گیاهی ) بعنوان یک محلول مفیدبرای برگ پاشی در بین مردم شناخته شده است. برای اطلاعات بیشتر در باره کمپوست گیاهی به راهنمای کمپوست گیاهی نوشته اینگهام مراجعه کنید . سایر مواد ارگانیک محلول و آنهایی که بسهولت ساخته می شوند مثل خون خشک شده ، فضولات خفاش ، فضولات کرم ها، کود عصاره گیاهی ، نمکهای معدنی، ملاس قند ، شیر ، ویتامین B، عصاره گیاهی برخی گیاهان مثل گزنه یا گیاه دم اسبی نیز برای محلولپاشی برگی بکار برده میشود.
پیوستهای متعددی تهیه شده اند که جزئیات بیشتری در مورد اینها وسایر ترکیبات مناسب برای کود دهی برگی را به خوانندگان ارائه می نمایند.
هم چنین دراین زمینه مقاله آقای کانتیزانو با عنوان”چه چیز برای تغذیه برگی بکار ببریم ؟” مطالببسیار آموزنده ومفیدی دارد. این مقاله در باره منابع ویژه تولید کود های برگی ونیز توصیه های عمومی در خصوص نحوه بکارگیری بحث نموده است.
کوددهی برگی در کشاورزی ارگانیک:
تولید کنندگان ارگانیک باید موقع خرید کودهای تغذیه برگی مراقب باشند . همه محصولات تایید شده کاملا پاک نیستند . بعضی با مواد کودی معمولی مخلوط شده اند . برخی محرکها ، بیو کاتالیستها ، وسایر مواد ممنوعه که حاصل مهندسی ژنتیک هستند ، نیز ممکن است وجود داشته باشند .
تولید کنندگان محصولات ارگانیک باید در موقع استفاده از کودهای تولید شده برپایه عصاره های گیاهی مراقب باشند برخی مقررات در مورد زمان استفاده از این نوع کودها وزمان برداشت محصول محدودیتهایی وضع نموده اند .
دست کاری کودهای تغذیه برگی:
شیوه عمل در کوددهی برگی میتواند روی گل دهی ، میوه دهی، اندازه میوه ، میزان رشد رویشی ، و سایر مشخصات گیاهی تاثیر داشته باشد. تولید کنندگان سبزی وعلوفه با انتخاب دقیق ترکیبات کوددهی برگی می توانند به رشد سریع وعملکرد بالاونیز افزایش باروری دست یابد. این تفکردر میان کشاورزان معمولی بطور قابل قبولی پذیرفته شده است .
بسیاری از تولید کنندگان مرکبات متوجه شده اند با استفاده از تغذیه برگی گیاه با کودهای مخلوط پتاس ونیترات (که رشد رویشی گیاه را افزایش میدهند ) میتوانند اندازه میوه را افزایش دهند.
بطور معمول مخلوط های کودی حاوی پتاسیم ونیترات وکلسیم و کلرین و برای افزایش رشد رویشی و اندازه میوه بکار برده میشوند . مخلوط های حاوی نیتروژن وفسفر ، سولفور ، ومنگنز تبدیل به میوه و باروری بذر را افزایش میدهند .
زمانیکه این دانسته ها به کشاورزان تواناییهای مدیریتی بیشتری میدهد ، آنها نباید اقدام به دست کاری زیاد ترکیبهای کودی نمایند . هریک از محصولات (بویژه محصولات باغی ) به مقدار معینی از مواد افزایش دهنده رشد رویشی یا افزایش دهنده های محصول در طی فصل رشد ، نیاز دارند.
تنظیم نادرست زمان یا تلاش برای افزایش حداکثر مقدار مواد ، ترکیب کودی ، میتواند نتایج مایوس کننده ای در برداشته وهزینه بر نیز باشد. هم چنین توجه داشته باشید اینگونه دستکاری ها بویژه برای محصولات ارگانیک گواهی شده که سعی میشود با مقدار بسیاری کمی از کودهای محلول تولید شوند، میتواند مشکل ساز باشند .

زنده باد ایرانی....

زنده باد ایرانی....

پیامبر اعظم (ص):

روزی مردانی از سرزمین پارس به دورترین نقطه علم خواهد رسید.


ناپلئون بناپارت:

اگر نیمی از لشکریانم ایرانی بودند تمام دنیا را فتح میکردم.


آدولف هیتلر:

اگر مهندسان اسلحه ساز من ایرانی بودند صد سال قبل از تولدم نازی دارای بمب اتمی میشد.


بن لادن:

اگر دنبال مردانی هستی که تا پای خونشان از عهدشان دفاع کنند در سرزمین پارس به کاوش بپرداز.


اسکندر:

اگر روزی دیدی که فردی به خاطر کشورش حاضر شده تمام فرزندانش را قربانی کند بدان که آن مرد اهل امپراطوری پارس است.

مرگ بر ....

مرگ بر کسانی که به پیامبرمان توهین کردند ...لعنت خدا بر آنان باد

خلیج مرا گر بخوانی عرب..

اگر حد خود را ندانی عرب..

اگر قصد توهین به ایران کنی..

خیال اهانت به شیران کنی

به خون شهیدان ایران قسم..

به هر ذره از خاک ایران قسم..

تمام وچود تو را میدریم..

پشیمان از این کرده ات میکنیم..

به ایرانیان برده ات میکنیم..

آتشک درختان ( سیب ، گلابی ، گل سرخ ،اتشک درختان به و درختان زینتی )

آتشک درختان ( سیب ، گلابی ، گل سرخ ،اتشک درختان به و درختان زینتی )

 آتشک (fire blight)

یکی از بیماریهای مهم و خطرناک درختان میوه دانهدار در جهان و نیز ایران است.این بیماری حتی اگر در برخی مناطق، انتشار کمی هم داشته باشد، خسارات سنگینی را به درختان تحمیل میکند. بنابراین لازم است برنامه کنترلی دقیقی برای مهار بیماری در مناطق انتشار آن به اجرا درآید.
این بیماری اولین بار از نیویورک گزارش شده و تا ۲۰۰ سال محدود به آمریکایشمالی بود. با ورود مهاجران به آمریکای شمال غربی، این بیماری نیز در این مناطق گسترش پیدا کرد به طوری که تا اوایل سالهای دهه ۱۹۰۰ به تمام مناطقی که سیب و گلابی در آن کشت میشد، سرایت پیدا کرد.
در خارج از ایالات متحده، بیماری اولین بار در سال ۱۹۱۹ از کشور نیوزلند گزارش شد و بعد از آن در اواخر دهه ۱۹۵۰ در انگلستان شیوع پیدا کرد.

پس از آن، بیماری در تمام اروپا و مدیترانه گسترش یافت و خسارات زیادی به درختان میوه وارد کرد. امروزه در کشورهایی که بیماری در آنها گزارش نشده، مقررات سخت قرنطینهای برقرار است.

در ایران، بعد از سالها قرنطینه اولین بار در بهار ۱۳۶۸ از کرج گزارش شد و در حال حاضر از بیماریهای مهم قرنطینه داخلی است در حالیکه به سرعت مرزهای قرنطینه را در هم شکسته و در حال پیشروی است. این بیماری اکنون در استآنهای تهران، آذربایجان، قزوین، زنجان و... خساراتی در پی دارد.
خسارت این بیماری اصولا متوجه خانواده گیاهان rosaceae (درختان به، سیب، گلابی، گلسرخ و سایر گیاهان زیتنی این تیره و به تازگی گیاه خاکشیر) بوده و عامل بیماری باکتری erwinia amylovora از خانواده entrobacteriaceae است. جنسهای مهمی از باکتریها از جمله جنس مشهور سالمونلا که از باکتریهای بیماریزای انسانی و جانوری است در این خانواده جای میگیرند.

● علائم بیماری

درختان مبتلا به آتشک مجموعهای از علائم را نشان میدهند. بهطور کلی سه نوع علائم قابل تشخیص است و زمان آلودهشدن درخت و اندامی که آلوده شده تعیینکننده نوع نشانه بیماری است. اولین نشانهای که آشکار میشود، سوختگی شکوفههاست که بلافاصله پس از باز شدن گلها صورت میگیرد.
در مراحل اولیه آلودگی، گلها ظاهری آبسوخته پیدا کرده و به سرعت سیاه میشوند. عموما کل شکوفههای یک خوشه دچار سوختگی شده و میمیرند.

سوختگی شاخهها بارزترین نشانه این بیماری است که یک تا چند هفته بعد از ریختن گلبرگها قابل مشاهده است. در این مرحله برگها و شاخههای آبدار نیز به قهوهای تا سیاه تغییر رنگ داده و سرشاخهها به سمت عقب خم شده، حالت سر عصایی به خود میگیرند.

در ادامه فصل با گرم شدن هوا، روی همین شاخهها میتوان تراوشات باکتریایی (ooz) را دید که بهصورت قطرات ریز چسبناکی ترشح میشوند. در شرایط مساعد، آلودگی به شکل شانکر به سمت پایین (تنه درخت) توسعه یافته و در کل، درخت ظاهری سوخته در آتش پیدا میکند.

نشانهها روی میوه هم قابل مشاهده است به طوریکه میوههای درختان بیمار- اگر در مراحل اولیه آلوده شوند- کوچک، تیره رنگ و چروکیده میمانند و - اگر دیرتر آلوده شوند- زخمهای قرمز قهوهای تا سیاه رنگ را روی سطح آن میتوان دید.
روی این میوهها هم میتوان تراوشات باکتری را دید؛ بهخصوص اگر هوا گرم و مرطوب باشد. اگر پایه درخت به بیماری حساس باشد(مانند درخت به)، کل درخت پومرده شده و خواهد مرد. نشانههای بیماری را حتی در زمستان به صورت برگهای خشکیده روی درخت میتوان دید.

● چرخه بیماری
ر فصل زمستان باکتری عامل بیماری را در شانکرهای ایجاد شده در شاخهها میگذراند و در بهار با گرم شدن هوا دوباره فعال شده و خود را همراه تراوشاتی به سطح درخت میرساند. حشراتی مانند زنبورعسل که جذب این تراوشات میشوند و نیز قطرات باران عامل مهمی در انتقال باکتریها به گیاه و ایجاد بیماری جدید هستند.
این انتقال از راه گلها و نیز زخمهای ناشی از نیش حشرات یا تگرگ و... صورت میگیرد و برای همین است که اولین نشانههای بیماری در شکوفهها خود را نمایان میکند.

سپس باکتری پس از استقرار و تکثیر، راه خود را داخل درخت یافته و به طور سیستمیک در درخت منتشر میشود. در حرکت به سمت سرشاخهها، آنها را خشکانده و در حرکت به سمت تنه با ایجاد شانکر در آخر فصل خود را برای زمستانگذرانی آماده میکند.
گاهی این شانکرها به حدی توسعه مییابند که درخت مجالی برای ادامه زندگی نمییابد و از پای در میآید؛ این زمانی است که پاتوژن تمام درخت را آلوده کرده باشد.


● راههای مبارزه
بهترین راه برای کنترل آتشک، راهکارهای تلفیقی است که شامل عملیات باغبانی (که باعث کاهش حساسیت درختان و جلوگیری از انتشار بیماری در باغ شود)، تلاش برای کاهش میزان اینوکولوم اولیه در باغ و سمپاشی در زمان مناسب با باکتریکشها برای پیشگیری از بیماری در زمانی که شرایط برای ایجاد بیماری مهیاست.
موثرترین کار در این مورد برای کاهش گسترش بیماری، اجتناب از کاشت پایهها و ارقام حساس است. رقمهای خیلی حساس سیب شامل موتسو، جوناتان و رم بیوتی، فیجی، با حساسیت زیاد خود به بیماری، ترکیب خطرناکی را در باغ در زمانی که بیم اپیدمی بیماری میرود، میسازد چراکه اینچنین درختانی در اثر بیماری خواهند مرد. بیشتر ارقام مردمپسند گلابی نیز حساسیت بالایی به آتشک دارند.
سوختگی شاخهها یکی از نشانههای معمول روی شاخههای جوان و آبدار است. بنابراین شیوههای هرس و استفاده کمتر از کودهای نیتروژنی که به کاهش رشد شاخهها میانجامد، برای جلوگیری از این مرحله بیماری اهمیت دارد. پیشرفت بیماری در داخل پیکره درخت با هرس شاخههای آلوده در اوایل تابستان؛ یعنی درست زمانی که تازه آلوده شدهاند به حداقل میرسد.

اینکار بهخصوص در مورد درختان جوان و کوتاه مهم است زیرا در این حالت فاصله شاخههای آلوده با تنه بسیار کم است. قطع شاخهها باید از فاصله ۲۰ تا۳۰ سانتیمتری زیر حاشیه محل آلودگی باشد. ضدعفونی وسایل هرس با الکل یا هیپوکلرید سدیم (وایتکس) بعد و قبل از بریدن هر شاخه نباید فراموش شود.
کنترل موثر حشرات با قطعات دهانی زننده- مکنده مثل شتهها، زنجرهها و پسیل گلابی به کاهش روند توسعه بیماری در مرحله سوختگی شاخهها کمک میکند.

● کاهش اینوکولوم
منبع اینوکولوم اولیه باید با هرس و جدا کردن شاخههای آلوده و نیز قسمتی از تنه که نشانههای شانکر را بروز میدهد در طول فصل زمستان کاهش یابد.
سمپاشی با باکتریکشهای سمی در زمان باز شدن غنچههای گل یا کمی بعد از آن به کاهش باکتریهای تولید شده در شانکرهای زمستانه کمک میکند.
در باغی که سابقه بیماری آتشک را دارد شاخههایی که رنگ آنها زرد نارنجی است باید یک تا دو هفته بعد از ریزش گلبرگها از درخت جدا شوند. این کار بهخصوص زمانی مفید است که بیماری در مرحله سوختگی شکوفهها کنترل شده و بنابراین شانکرها منبع اصلی آلودگی برای گسترش بیماری در تابستان محسوب میشوند.
جدا کردن شاخههای گوشتی و آبدار به محض ظهور اولین نشانهها در آنها به محدود شدن انتشار و گسترش بیماری کمک خواهد کرد. اما این اقدام زمانی موثر است که با دقت در چند هفته اول بعد از گلدهی دنبال شود.

درمان به وسیله آنتیبیوتیک (bacteriocide spray):
بیشتر اپیدمیهای خطرناک و جدی آتشک زمانی اتفاق میافتد که گلها آلوده شوند. آنتیبیوتیکهای مشخصی وجود دارند که میتوانند در محافظت از گلها در برابر آلودگی نقش داشته باشند. این مواد باید درست زمانی که گلها ظاهر میشوند به کار روند.

سیستمهای مختلفی برای تعیین زمان مناسب استفاده از آنتیبیوتیکها طراحی شده است. بیشتر این سیستمها براساس دما (معمولا بیش از ۳/۱۸ درجه سانتیگراد که در این حالت تجمع باکتری هنوز به حد آستانه عفونت نرسیده است) کار میکنند.

بعد از این مرحله بارش باران لازم است تا باکتری را به محلهایی که بتواند از آنجا وارد گیاه شود، برساند. بنابراین آنتیبیوتیک باید قبل یا بعد از بارش صورت گیرد تا در زمان بارندگی جمعیت باکتری زیر آستانه آلودگی باشد. آنتیبیوتیکها در مرحله سوختگی شاخهها در طول تابستان تاثیری ندارند و بهکارگیری آنها برای محافظت توصیه نشده است.

آنتی بیوتیکهایی که برای درمان این بیماری مورد استفاده هستند شامل streptomycin و terramycin میشود. مورد اخیر بهخصوص روی گلابی مصرف دارد. در مناطقی که مصرف استرپتومایسین مجاز نیست، میتوان از tetracyclin و flumequin استفاده کرد.

البته گفتنی است مصرف آنتیبیوتیک در گیاهپزشکی و درمان بیماریهای گیاهی، محدودیتهایی دارد. یکی از این محدودیتها، مقاوم شدن باکتریها به آنتیبیوتیکهاست که این مقاومت شامل باکتریهای بیماریزای انسان نیز میشود که این امر خود منجر به اختلال در کنترل بیماریهای انسان و حیوانات به دلیل حضور مداوم آنتیبیوتیک در طبیعت میشود. برای همین مصرف این مواد در گیاهپزشکی باید درنهایت دقت و با لحاظ کردن احتیاط فراوان همراه باشد.

نهایت اینکه بیماری آتشک اکنون در ایران، به یکی از مهمترین بیماریهای گیاهی کشور تبدیل شده و ریشهکنی و جلوگیری از گ سترش این بیماری خطرناک باید مورد توجه مراکز تحقیقاتی و دانشگاههای کشور قرار گیرد.
انجام تحقیقات در زمینه بیماریزایی پاتوژن عامل بیماری، اپیدمیولوژی، شیوههای پیشگیری و درمان بیماری نیازمند صرف وقت و هزینه از سوی مراکز تحقیقات کشور است و امید که روندی که برای مطالعه جنبههای مختلف بیماری در کشور وجود دارد، ادامه یافته و بلکه با سرعت بیشتری پیگیری شده و با کمک صاحبنظران و متخصصان بیماریشناسی گیاهی این بیماری در کشور ریشهکن شده و درختان از آتش بیماری نجات یابند.

 

 

مقدمه:
بیماری آتشک یا همان فایر بلایت که توسط یک نوع باکتری ایجاد می شود یکی از شدیدترین ومخرب ترین بیماری درختان میوه دانه دار محسوب می شوند که بیشترین خسارت رابه درختان گلابی، سیب وارد می کند .انتخاب نام آتشک یاسوختگی آتشین برای این بیماری ظاهرا به جهت توصیف وضعیت درختان مبتلا بهترین انتخاب بوده است چراکه با داشتن شاخه ها وبرگهای سیاه شده، ظاهری کاملاً مشابه به یک درخت آتش گرفته به خود می گیرد .بیماری آتشک نه تنها منجر به کاهش سالیانه محصول درخت می گردد بلکه به واسطه انهدام شاخه های کوچک میوه دهنده وشاخه های اصلی وگاه تمام درخت باعث کاهش محصول در سالهای بعد نیز می شود ونهالهای مبتلا در خزانه ها به علت آلودگی به باکتری غیر قابل فروش شده و آلودگی درخت منجر به مرگ آن می گردد به همین جهت خسارت شدیدی در باغات میوه ایجاد می کند .

علائم بیماری :
علائم بیماری آتشک بجز در موارد استثنایی براحتی قابل تشخیص بوده وبه آسانی می توان از علائم سایر بیماریهای سیب وگلابی تمیز داد .بارزترین علائم این بیماری برروی درختان گلابی، به و سیب ،وجود برگها وشکوفه های به ظاهر سوخته برروی شاخه ها است هنگامیکه شاخه های تازه وجوان آلوده باشند انتهای شاخه ها خم شده وحالت عصایی به خود میگیرند که به آن سر عصایی شدن شاخه هامی گویند .اولین علائم بیماری معمولاًبرروی گلها ظاهرمی شود بطوریکه ابتدا گلها حالت آب سوخته پیدا کرده وآنگاه پژمرده وچروکیده می شوند وبه رنگ قهوه ای تیره تا سیاه در می آیند . شکوفه های آلوده ممکن است بیفتند ولی معمولا بصورت آویزان وچسبیده باقی می مانند پس از شکوفه ها شاخه های جوان وتُرد وآبدار ویا جوشهای اطراف درختان حساسیت بیشتری به این بیماری نشان داده وآلوده می شوند واغلب انتهای این شاخه ها خم شده وبه شکل عصا در می آید وآلودگی بر روی برگها نیز از محل رگبرگها ایجاد و به تدریج برگها آب سوخته وخشک شده وچسبیده به شاخه های آلوده باقی می ماند و این تغییر رنگ در درختان گلابی به رنگ سیاه،در درختان (به)به رنگ قهوه ای تیره ودردرختان سیب به رنگ قهوه ای روشن ظاهر می شود .

عوامل موثر در کسترش وتوسعه بیماری :
یکی از عوامل مهم وتاثیر گذار بر توسعه بیماری آتشک شرایط آب وهوایی حاکم بر منطقه است .درجه حرارت (29-24درجه) و مقدار رطوبت محیط نیز که به اشکال باران،شبنم یا رطوبت نسبی بسیار زیاد دیده می شود از عوامل باکتری این بیماری محسوب میشود. دومین عامل که مهمترین عامل انتقال و انتشار این بیماری میباشد حشرات،مخصوصا“ زنبور عسل است که این حشرات از یک طرف با حمل عامل بیماری بر روی بدن خود انتشار باکتری می گردند و از طرف دیگر به واسطه تغذیه از گیاهان ،میزبان ورود باکتری به درون گیاه میشوند.

روشهای مبارزه وکنترل :
کنترل این بیماری به روش شیمیایی وبا استفاده از سم به تنهایی مشکل ویا غیر ممکن می باشد .بنابراین استفاده از روشهای پیشگیری ورعایت نکات زیر لازم وضروری است : 1- نظر به اینکه انتقال بیماری از منطقه ای به منطقه ای دیگر معمولا از طریق نهال، قلمه ویا پیوندک صورت می گیرد بنابراین نهال وقلمه ویا پیوندک مورد نیاز از مناطق سالم و عاری از بیماری تهیه گردیده وسعی شود از ارقا م مقاوم استفاده گردد. 2– باغات از نظر تغذیه مورد توجه قرا گیرند واز مصرف زیاد کود ازته که سبب افزایش رشد و رویشی وابدار شدن شاخه شده وحساسیت درختان را نسبت به این بیماری افزایش میدهد خودداری شود 3- اندام های آلوده هرس و منهدم گردند وعلفهای هرز باغ واطراف درختان حذف شوند. 4- وسایل کار اعم از قیچی ،چاقو ،اره وغیره با الکل یا مایع ضد عفونی کننده پس از هرس هر درخت ضد عفونی گردند 5- نظربه اینکه زنبور عسل مهمترین عامل انتقال این بیماری در زمان گلدهی است از استقرار کندوهای زنبور عسل در باغات ومناطق آلوده جدا خودداری گردد. 6- از آنجایی که حشرات (همچون شته ها ،زنجره ها وپسیلها )به همراه کنه ها از عوامل انتقال بیماری در طول فصل رویشی محسوب میگردند مبارزه موثر با این حشرات در زمان رشد رویشی درختان ضرورت دارد 7- باغات آلوده با محلول سمی بردو یکبار در پاییز وسه بار در بهار در زمان گل دهی درختان، یک نوبت در موقعی که 5 درصد شکوفه باز شده است ،یک نوبت در زمانی که 50 درصد شکوفه ها ویک نوبت در زمان باز شدن تمام گلها سمپاشی گردند.


انتخاب نهال سالم وعاری از بیماری، گام اساسی در احداث وتوسعه ی باغات و تولید اقتصادی محصولات باغی می باشد برای مدیریت وجلوگیری از بیماری آتشک لازم است تلفیقی از روشهای پیشگیری وکنترل انجام گیرد.

مینوز لکه گرد و مینوز لکه تاولی

مینوز لکه گرد

                            Leucopterascitella            مینوز لکه گرد                                           (Lep: Lyontiidae)

این حشره تاکنون در استانهای تهران، مرکزی، گرگان، منطقه شاهرود، خراسان، آذربایجان و اصفهان دیده شده است ولی احتمال دارد در سایر نقاط مهم میوه‌خیز کشور نیز فعالیتی داشته باشد. فعالیت این حشره تاکنون روی سیب، گلابی، به، گیلاس، آلبالو، گوجه، آلو، ازگیل و تمشک دیده می‌شود.

 


زیست‌شناسی

 

این آفت در نقاطی با ارتفاع حدود 2000 متر دارای سه نسل در ارتفاع 2200 متر دارای دو نسل و در نواحی مانند کرج چهار نسل در سال دارد. زمستان را به صورت شفیره داخل پله زرد پوستکهای تنه و شاخه‌های قطور درختان و داخل شکاف‌های موجود روی آنها، محل انشعاب شاخه‌ها، داخل علف‌ها، روی برگهای خشک ریخته شده درخت میزبان و داخل شکافهای موجود در خاک پای درختان به سر می‌برد. جفت‌گیری پروانه‌ها تقریباً بلافاصله بعد از خروج آنها از پیله‌های شفیرگی آغاز و تخمریزی نیز به فاصله کوتاهی صورت می‌گیرد.

تخم‌ها به صورت انفرادی و در سطح زیرین برگها قرار داده می‌شوند. تعداد تخم‌ها حداقل 33 و حداکثر 84 و متوسط 58 عدد می‌باشد. دوره جنینی در نسلهای مختلف متفاوت است. در نسلهای تابستانه این دوره در نقاط مرتفع (1950 متر) 12 تا 15 روز و در کرج 7 تا 10 روزم ی‌باشد.

لاروها از محل اتصال تخم به برگ اپیدرم تحتانی برگ را سوراخ کرده و دخل پارانشیم شده و خود را به زیر اپیدرم فوقانی برگها می‌رسانند. دالان‌ها گهگاه و مخصوصاً در گلابی رنگی قهوه‌ای و تیره دارند. فضولات لاروی در مسیر حرکت لارو درد اخل دالان دیده می‌شوند. لاروها پس از رسیدن به نهایت رشد، پوسته دالان خود را در سطح روئی برگ پاره کرده و در خارج از آن در جستجوی محل مناسب برای شفیره شدن برمی‌آیند. در این زمان است که می‌توان تعداد زیادی از آنها را در حالتی آویزان از شاخ و برگ درختان دید که درصد رساند خود به قسمت‌های پایینی درختان و یا سطح خاک می‌باشند.

 

کنترل:

مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.

کنترل شیمیایی:

  1-دیفلوبنزورون(دیمیلین)     WP25%   به نسبت   5/. در هزار  به محض تفریخ تخمها

  2-دلتامترین(دسیس)     EC2.5%   به نسبت   5/. در هزار

  3-پرمترین(آمبوش)     EC25%   به نسبت   5/. در هزار

  4-فن پروپاترین(دانتیل)     EC10%   به نسبت   6/. در هزار

  5-استامی پراید(موسیپلان)     SP20%   به نسبت   5/. در هزار


مبارزه تلفیقی با مینوزها

این آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به آنها توجه داشت و با جلوگیری از سم‌پاشی‌های بی‌رویه نسبت به حفظ و حمایت آنها اقدام نمود.

تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقی شبیه کرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی تقریباً مشابه می‌باشد.

با توجه به موارد فوق به این نتیجه می‌رسیم که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها می‌توانیم مبارزه را بر اساس مهمترین آنها در منطقه برنامه‌ریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه تلقی نماییم. اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چار نسل حداکثر دو سم‌پاشی کافی خواهد بود. نکته‌ای که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سم‌پاشی را می‌توان با سم‌پاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود. در همین رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم کرم سیب نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز می‌توان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد. ولی اگر در ارتفاعات مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت می‌توان سم‌پاشی علیه آنها را با سم‌پاشی علیه لیسه‌ها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل توجه برخوردارند تلفیق نمود.

عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز می‌تواند از تراکم آفت بکاهد.

 

مینوز لکه مارپیچی برگ                      Lyonetia clerkella

                                                       (Lep: Lyonetiidae)

این حشره در استانهای تهران، مرکزی، خراسان، آذربایجان، کردستان، باختران و اصفهان روی سیب، گلابی، به، گیلاس، آلبالو، گوجه، آلو، زالزالک و ازگیل دیده شده است.

 

زیست‌شناسی
تعداد نسل آن مانند گونه قبل می‌باشد. زمستان را به صورت حشره کامل در پناهگاههای مختلف از جمله زیر پوستک‌های تنه و شاخه‌ها، لابه‌لای برگهای ریخته، زیر بقایای گیاهی و داخل دالانهای خالی حشرات چوبخوار و پناهگاههای مختلف موجود در خاک می‌گذراند. خروج حشرات کامل در بهار با باز شدن جوانه‌های برگ هم زمان می‌باشد. در این زمان گلها هنوز نشکفته‌اند. به نظر می‌رسد که حشرات کامل به محض خروج بدون اینکه تغذیه‌ای بنمایند، جفت‌گیری می‌کنند.

تخمها به صورت انفرادی در سطح زیرین برگ گذاشته می‌شوند. حشره ماده تخم خود ار زیر اپیدرم می‌گذارد. اولین دالان‌های لاروی را می‌توان بلافاصله پس از گل دید. دالان لاروی باریک و بلند و مارپیچ است. طول این دالانها گهگاه از ده سانتی‌متر نیز تجاوز می‌نماید. خسارت ناشی از لاروهای این نسل ناچیز است که علت اصلی آن را باید تلفات شدید حشرات کامل در طول زمستان دانست.

شفیره خارج از دالان لاروی و داخل پیله سفید رنگی به شکل گهواره که در چهار گونه خود بوسیله تار به سطح برگ چسبیده است، تشکیل می‌شود. لارو برای شفیره شدن معمولاً برگهایی را انتخاب می‌کند که عاری از دالان لاروی باشند. لاروها معمولاً به صورت گروهی در یک مکان شفیره می‌شوند. شفیره‌ها در هر دو سطح برگ دیده می‌شوند. ولی در کل تعداد آنها در سطح زیرین برگها بیشتراز سطح روئی است.

 

کنترل:

مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.

کنترل شیمیایی:

  1-دیفلوبنزورون(دیمیلین)     WP25%   به نسبت   5/. در هزار  به محض تفریخ تخمها

  2-دلتامترین(دسیس)     EC2.5%   به نسبت   5/. در هزار

  3-پرمترین(آمبوش)     EC25%   به نسبت   5/. در هزار

  4-فن پروپاترین(دانتیل)     EC10%   به نسبت   6/. در هزار

  5-استامی پراید(موسیپلان)     SP20%   به نسبت   5/. در هزار

مبارزه تلفیقی با مینوزها

این آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به آنها توجه داشت و با جلوگیری از سم‌پاشی‌های بی‌رویه نسبت به حفظ و حمایت آنها اقدام نمود.

تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقی شبیه کرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی تقریباً مشابه می‌باشد.

با توجه به موارد فوق به این نتیجه می‌رسیم که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها می‌توانیم مبارزه را بر اساس مهمترین آنها در منطقه برنامه‌ریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه تلقی نماییم. اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چار نسل حداکثر دو سم‌پاشی کافی خواهد بود. نکته‌ای که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سم‌پاشی را می‌توان با سم‌پاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود. در همین رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم کرم سیب نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز می‌توان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد. ولی اگر در ارتفاعات مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت می‌توان سم‌پاشی علیه آنها را با سم‌پاشی علیه لیسه‌ها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل توجه برخوردارند تلفیق نمود.

عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز می‌تواند از تراکم آفت بکاهد.

 

 

مینوز لکه تاولی زیر برگ    Phyllonorycter blancardella

                                                     (Lep: Gracillariidae)

 

این حشره تاکنون در استانهای تهران، مرکزی، خراسان، آذربایجان، اصفهان، لرستان و همدان دیده شده است. گیاه میزبان آن در درجه اول سیب بوده و بعد از آن گوجه، آلو، ازگیل، گیلاس، آلبالو، گلابی، به و زالزالک قرار دارند.

 

زیست‌شناسی
تعداد نسل آن مانند گونه اول و زسمتان را به صورت شفیره داخل دالانهای لاروی در برگهای ریخته شده درختان میزبان می‌گذارند. اوج پرواز پروانه‌های حاصل از شفیره‌های زمستان گذران در جریان شکوفایی گلها می‌باشد. تخمگذاری تقریباً بلافاصله پس از خروج حشرات کامل و جفت‌گیری آنها صورت می‌گیرد.

تخم‌ها روی سطح زیرین برگها به طور انفرادی گذاشته می‌شوند. دوره جنینی تخم در نسل اول از 11 تا 22 روز در نقاط مختلف متفاوت است. لاروها در موقع خروج پوسته تخم را در محل اتصال آن به اپیدرم تحتای برگ سوراخ کرده و از همانجا داخل نسج برگ می‌شوند. محل تغذیه لارو در تمام سنین بین دو اپیدرم می‌باشد. دالان لاروی بسیار مشخص است بدین معنی که در کل بیضوی بوده و طول آن 10 تا 12.5 و عرض آن 5 تا 7 میلیمتر می‌باشد. رنگ دالان در سطح زیرین برگ سبز است. دور تا دور دالان رنگی روشن‌تر از خود دالان دارد. اپیدرم تحتانی برگ در محل دالان قدری متورم شده در حالیکه در اپیدرم فوقانی چنین حالتی وجود ندارد و در عوض محل دالان که سبز کم رنگ است به علت تغذیه مخصوص لارو دارای نقاط تیره و روشن می‌باشد. بدین معنی که لاروها در ضخامت برگ تغذیه نقطه به نقطه کرده و در نتیجه اپیدرم فوقانی چنین حالتی را به خود می‌گیرد. لارو برای شفیره شدن از دالان خارج نمی‌شود ولی مقداری از آن از دهانه سوراخ خروجی بیرون می‌ماند به طوریکه پروانه بتواند به راحتی خارج گردد. در این حالت پوسته شفیرگی تا مدت‌ها در دهانه سوراخ خروجی به چشم می‌خورد.

 

کنترل:

مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.

کنترل شیمیایی:

  1-دیفلوبنزورون(دیمیلین)     WP25%   به نسبت   5/. در هزار  به محض تفریخ تخمها

  2-دلتامترین(دسیس)     EC2.5%   به نسبت   5/. در هزار

  3-پرمترین(آمبوش)     EC25%   به نسبت   5/. در هزار

  4-فن پروپاترین(دانتیل)     EC10%   به نسبت   6/. در هزار

  5-استامی پراید(موسیپلان)     SP20%   به نسبت   5/. در هزار


مبارزه تلفیقی با مینوزها

این آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به آنها توجه داشت و با جلوگیری از سم‌پاشی‌های بی‌رویه نسبت به حفظ و حمایت آنها اقدام نمود.

تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقی شبیه کرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی تقریباً مشابه می‌باشد.

با توجه به موارد فوق به این نتیجه می‌رسیم که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها می‌توانیم مبارزه را بر اساس مهمترین آنها در منطقه برنامه‌ریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه تلقی نماییم. اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چار نسل حداکثر دو سم‌پاشی کافی خواهد بود. نکته‌ای که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سم‌پاشی را می‌توان با سم‌پاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود. در همین رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم کرم سیب نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز می‌توان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد. ولی اگر در ارتفاعات مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت می‌توان سم‌پاشی علیه آنها را با سم‌پاشی علیه لیسه‌ها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل توجه برخوردارند تلفیق نمود.

عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز می‌تواند از تراکم آفت بکاهد.


 

مینوز لکه تاولی روی برگ  Phyllonorycter corylifoliella

                                                     (Lep: Gracillariidae)

 

این حشره در استان تهران، مرکزی، خراسان، آذربایجان، اصفهان و فارس روی سیب، به و گلابی دیده شده است و خسارت خفیف آن روی زالزالک و ازگیل در برخی نواحی کوهستانی شمال تهران نیز مشاهده شده است.

 

زیست شناسی
تعداد نسل آن مانند گونه اول می‌باشد. زمستان را به صورت لاروهای سن آخر داخل دالان‌های لاروی در برگها ریخته شده پای درختان می‌گذارند. به محض مساعد شدن هوا این لاروها تبدیل به شفیره شده و پروانه‌ها خارج می‌گردند. در موقع خروج پروانه از پوسته شفیردگی حدود دو سوم از پوسته شفیرگی بیرون از سوراخ ایجاد شده روی دالان قرار می‌گیرد. اولین پروانه‌ها زمانی ظاهر می‌گردند که درختان سیب در گل هستند. جفت‌گیری و تخمریزی تقریباً بلافاصله انجام می‌شود. تعداد تخمی که یک ماده می‌گذراد حدود 54 عدد می‌باشد.

تخمها انفرادی و در سطح رویی برگها قرارداده می‌شوند. محل تغذیه لاروی به شکل تاولی در سطح فوقان برگ جلب نظر می‌نماید که گهگاه این تاولها باعث تا شدن برگ و دوخته شدن دوپهنه آن بهممی‌گردند. این تاولها را در نقاط مختلف برگ می‌توان مشاهده نمود، اندازه آنها متغیر، به طول 17 تا 26 و عرض 12 تا 18 میلیمتر است. پوسته تاولها نازک بوده و فضولات لاروی داخل آنها دیده می‌شود. شفیرگی داخل دالانهای لاروی انجام می‌شود.

 

کنترل:

مینوزها دارای دشمنان طبیعی زیادی می باشند بنابراین باید از سمپاشی بی رویه خوداری کرد.

کنترل شیمیایی:

  1-دیفلوبنزورون(دیمیلین)     WP25%   به نسبت   5/. در هزار  به محض تفریخ تخمها

  2-دلتامترین(دسیس)     EC2.5%   به نسبت   5/. در هزار

  3-پرمترین(آمبوش)     EC25%   به نسبت   5/. در هزار

  4-فن پروپاترین(دانتیل)     EC10%   به نسبت   6/. در هزار

  5-استامی پراید(موسیپلان)     SP20%   به نسبت   5/. در هزار


مبارزه تلفیقی با مینوزها

این آفت دارای دشمنان طبیعی متعددی است که در برنامه مبارزه تلفیقی باید به آنها توجه داشت و با جلوگیری از سم‌پاشی‌های بی‌رویه نسبت به حفظ و حمایت آنها اقدام نمود.

تعداد نسل هر چهار گونه در نقاط مختلف مشابه یکدیگر است به عبارت دیگر در نقاط بسیار مرتفع (2200 متری) همه آنها دو نسل و در نقاط بینابینی (حدود 2000 متر) همه آنها سه نسل و در مناقی شبیه کرج همه آنها چهار نسل در سال دارند. شروع و پایان نسلها در همه نقاط تحت بررسی تقریباً مشابه می‌باشد.

با توجه به موارد فوق به این نتیجه می‌رسیم که در زمینه مبارزه شیمیایی بر علیه این مینوزها می‌توانیم مبارزه را بر اساس مهمترین آنها در منطقه برنامه‌ریزی نمود و همه را به عنوان یک گونه تلقی نماییم. اصولاً در مورد مینوزها و بر اساس تجارب سالیان اخیر اگر مبارزه خوب انجام شود حتی در نقاطی با چار نسل حداکثر دو سم‌پاشی کافی خواهد بود. نکته‌ای که از اهمیت زیادی برخوردار نباشد بهتر است که در صورت لزوم مبارزه را روی نسل دوم پیاده کرد و در آن صورت این سم‌پاشی را می‌توان با سم‌پاشی علیه نسل اول کرم سیب تلفیق نمود. در همین رابطه خوشبختانه مبارزه با نسل سوم تفاوت چندانی از نظر زمانی با زمان مبارزه با نسل دوم کرم سیب نخواهد داشت. یک چنین تلفیقی را در نقاط دو و چهار نسلی نیز می‌توان در مورد کرم سیب و این مینوزها انجام داد. ولی اگر در ارتفاعات مبارزه علیه نسل اول مینوزها الزامی باشد در آن صورت می‌توان سم‌پاشی علیه آنها را با سم‌پاشی علیه لیسه‌ها که در نقاط مرتفع تقریباً از جمعیتی قابل توجه برخوردارند تلفیق نمود.

عملیات شخم پاییزه پس از ریختن برگها نیز می‌تواند از تراکم آفت بکاهد.

بیماری غربالی درختان میوه

بیماری غربالی درختان میوه

●تاریخچه و مناطق انتشار:
این بیماری اولین بار در سال ۱۸۴۲ در کشور فرانسه بوسیله Leveille شناخته شده است امروزه در کلیه نقاط جهان از جمله در آمریکا شمالی و آمریکای جنوبی و اروپا و استرالیا و نیوزلاند و سایر نواحی جهان وجود داشته و خسارت زیادی وارد می نماید.
در ایران اولین بار اسفندیاری در سال ۱۳۷۵ این بیماری را روی درختان میوه هسته دار در مازندران ، گیلان ، گرگان و آذربایجان گزارش نموده است . بیماری در اکثر مناطق کشور کم و بیش وجود دارد و تا کنون از شهرهای شیروان ،‌گنبد ، بجنورد ، قوچان ،‌ماکو ، خوی و نهبندان و بسیاری از شهرهای دیگر گزارش گردیده است


شدت بیماری در استان آذربایجان و بویژه در باغهای قدیمی زیاد ا ست (اشکان ،‌اسدی ۱۳۵۰، ارشاد ۱۳۵۶)
در ایران تا کنون این بیماری روی درختان زرد آلو ، گیلاس . آلبالو . گوجه ، هلو ، شلیل و بادام دیده شده است و خسارت عمده آن بیشتر متوجه درختان زرد آلو می باشد.
●اهمیت بیماری


بیماری غربالی نه تنها باعث ضعف درخت و کاهش مقدار و ارزش محصول میشود بلکه بدلیل لکه ها و زگیل هائیکه روی میوه بجای می گذارد ارزش صادراتی برگه و قیسی حاصله از میوه های آلوده را نیز به نحو بارزی پائین می آورد. در بسیاری از باغهای آذربایجان شرقی و غربی و همچنین بعضی از باغهای خراسان و همدان بیماری شدت دارد که تمام جوانه ها و سر شاخه های درخت زرد آلو در اثر این بیماری خشک شده و درخت عملاً استفاده ای ندارد. درختان آلوده ایکه به حیات خود ادامه می دهند نیز بدلیل خشک شدن برگها و کاهش سطح سبز آنها در دوره فعال گیاه بطور غیر مستقیم لطمه دیده و در نتیجه مقدار محصول آنها پائین می آید. میزان خسارت سالیانه این بیماری در ایران بطور دقیق معلوم نیست و روی محصول زرد آلو معادل ۲۲۴ میلیون ریال بر آورد شده است .
●علائم بیماری :
زرد آلو ، هلو،‌گیلاس ، آلو و آلبالو از میزبانهای مهم این بیماری است. سرشاخه, گل, برگ, میوه و جوانه های درختان فوق مورد حمله این بیماری قرار می گیرند منتها اندام های مورد حمله و علائم آنها روی میزبانهای مختلف با هم فرق دارند. بدین معنی که در زرد آلو میوه ، برگ و جوانه ها مورد حمله قرار می گیرند ولی علائم روی سرشاخه ها دیده نمی شود. در بادام علائم روی سر شاخه ها و مخصوصاً برگ ظاهر می شود در صورتیکه به میوه خسارت وارد نمی آید در گیلاس علائم بیماری روی میوه برگ و جوانه ها و سرشاخه ها بوضوح دیده می شود در حالیکه در هلو نشانه های بیماری را روی میوه بندرت می توان دید در عوض برگ سر شاخه ها و جوانه های خواب این گونه به شدت مورد حمله قرار می گیرند.
در زرد آلو و قیسی خسارت مهم و شدید این بیماری روی برگ و میوه می باشد و حتی جوانه های برگ و گل را مورد حمله قرار می دهند و اصولاً شاخه های جوان بندرت مبتلا می شوند.
الف) نشانه های غربالی روی برگ: حالت غربالی و سوراخ شدن برگها مشخص ترین و فراوانترین علائم بیماری است. در زرد آلو علائم بیماری همزمان با موقعی که جوانه های برگ باز میشود و هنوز برگ شکل و اندازه و حتی رنگ طبیعی بخود نگرفته بصورت لکه های گرد که در ابتدا برنگ قرمز متمایل به بنفش و در وسط تیره تر است بروز می کند. بتدریج این لکه های کوچک بزرگتر شده و از وسط شروع به خشک شدن نموده و برنگ قهوه ای در می آیند در این حالت حاشیه لکه ها بسیار مشخص و اغلب قهوه ای تیره می باشد. در این مرحله پیشروی لکه ها متوقف می شود و بتدریج بافت مرده برگ از نسج زنده به طریق پاره شدن پارانشیم وبشره جدا می گردد. به محض اینکه این پارگی کامل شد قسمت داخلی جدا شده و می افتد و در نتیجه سوراخی در پهنگ برگ ایجاد می شود که پیرامون آن یک نوار چوب پنبه ای قهوه ای کشیده شده است. شکل سوراخها معمولاً دایره ای بیضی و گاهی اشکال غیر هندسی و نامنظم می باشد. اندازه تنها بسته به زمان وقوع آلودگی از ته سنجان تا قطر ۶ میلیمتر و گاهی بیشتر تغییر می کند ولی لکه های دایره ای شکل معمولاً ۴ تا ۵ میلیمتر هستند. گهگاهی چند تا از لکه های بیماری بهم پیوسته و سوراخهای بزرگ و بیشکل بوجود می آیند که ممکن است با حشره خوردگی اشتباه شود.
این حالت یعنی توسعه بهم پیوستگی لکه های بیماری روی برگ بیشتر در موارد وقوع آلودگی های شدید اولیه در مرحله ایکه برگها دارای بافت لطیفی هستند رخ میدهد و در آلودگی های دیر هنگام چون برگها ضخامت کافی پیدا کرده اند و نیز بدلیل عدم رطوبت کافی و مناسب در محیط علائم برگی معمولاً به صورت سوراخهای منفرد ، ‌ریز و ته سنجاقی بروز می کند. احتمالاً واریته های مختلف نیز مقاومتشان در مقابل بیماری فرق داشته باشد.
در هلو لکه ها معمولاً در حاشیه برگها در طرفین و رگبرگ اصلی ظاهر می شود و یکنواختی سوراخ های ایجاد شده از نظر اندازه و شکل بیشتر از زرد آلو است.
لکه ها و سوراخهای ایجاد شده روی برگ گیلاس بزرگتر از لکه های برگ آلو و بادام میباشد. شکل و اندازه آنها بسیار نامنظم و متغییر است. معمولاً چند تا لکه مجاور هم ظاهر شده و قسمت بزرگی از پهنک برگ را فرا می گیرد. در گوجه و آلبالو لکه و سوراخهای غربالی نسبتاً منظم و مدور می باشد ولی اندازه آنها در آلو بزرگتر است.
ظهور علائم بیماری روی برگ بادام خیلی شبیه علائم آن روی برگ زرد آلو بوده و همزمان با باز شدن جوانه ها و پیدایش برگها می باشد. معمولاً اندازه سوراخها یکسان و شکل شان همانند است, قطرشان از ۲ تا ۴ میلیمتر متغییر است و از سوراخهای برگ زرد آلو کوچکتر حاشیه سوراخهای ایجاد شده روی برگ بادام قهوه ای مشخص و تعداد آنها نیز نسبت به زرد آلو بیشتر و متراکمتر است. لازم به ذکر است که مشبک شدن برگ و پیدایش لکه های نکروزه فقط مربوط به بیماری غربالی نبوده بلکه قارچهایی مثل:
Cercospora circumscissa , Phyllosticta prunicola , Fusicoccum amygdali
باکتریهایی از قبیل Pseudomounas syringae , Pseudomonas morsprunorum
و ویروسهائی مانند ویروس لکه حلقوی هلو نیز لکه ها و سوراخهایی شبیه علائم غربالی در برگ درختان میوه بوجود می آورند.
ب) نشانه های غربالی روی میوه :
میوه زرد آلو ،‌گیلاس و آلبالو مورد حمله این بیماری قرار میگیرند
علایم روی درختان گوجه ای که بشدت مورد حمله بیماری غربالی قرار گرفته بودندبصورت صمغ زدگی زیاد میوه های آن بدون وجود لکه مشخص دیده شده که احتمالا ًناشی از آلودگی به بیماری غربالی می باشد.
روی میوه زرد آلو وقتی به اندازه مغز پسته است علائم غربالی به صورت لکه های قرمز مایل به بنفش و به اندازه ته سنجان ظاهر می گردد بتدریج که میوه درشت میشود این لکه ها برآمده شده و به صورت نقاط برجسته یا خال جوش در می آید و رنگشان قهوه ای می شود لکه ها و برآمدگیها ابتدا در سطح فوقانی میوه ها بصورت پراکنده یا تراکم بروز می کند و بعداً به سطح زیرین میوه نیز می رسد. در مواردی دیده شده است که حمله بیماری به میوه ها در بعضی ارقام و یا در شرایط خاص ، مواجه با عکس العمل آن میشود بدین معنی که بجای ظهور خال جوشها, گوشت میوه تحریک شده و به صورت پستانک نوک تیزی بالا آمده و رشد آن متوقف می شود در مواقعی که شرایط جوی برای رشد و نمو بیماری مناسب است, تعداد زیادی خال جوش بطور متراکم در سطح میوه ظاهر می شود. بطوریکه در این قسمت اپیدرم میوه کاملاً فاسد و چوب پنبه ای شده و از آن شیره تراوش می شود که بعداً سفت شده و بصورت صمغ در می آید گهگاهی بد شکلی هم در میوه های زرد آلو دیده می شود. حمله غربالی به میوه های جوان ،‌منجر به ریزش آنها می گردد بهمین جهت حدود ۵ درصد از میوه های ریز در همان مراحل اولیه رشد در اثر حمله این بیماری ریخته و از بین می رود حمله بیماری به میوه زردآلو یکی از مخرب ترین حالات خسارت بیماریست.
●نشانه غربالی روی میوه هلو به دو صورت ظاهر می شود:
الف) میوه های هلو در مراحل اولیه رشد مورد حمله قرار گرفته و می ریزد. بهمین جهت میوه های باقیمانده روی درخت علائمی معمولاً از خود نشان نمی دهند , میوه های بسیار ریزیر حالیکه هنوز میوه ها شکلی به خود نگرفته شروع به ریزش می کنند و این عارضه معلول تاخت و تاز مستقیم قارچ روی میوه و همچنین نصف سر شاخه هائیکه روی آن شانکرهای بیماری به فراوانی مستقر است. این علامت در هلوهای ایران زیاد به چشم میخورد.
ب) وقتی میوه به درشتی میوه زیتون رسید تعداد زیادی لکه های کوچک مدور که ابتدا قرمز و بعد قهوه ای می شود روی آن مخصوصاً در حوالی دم میوه ظاهر می شود. اپیدرم میوه در قسمت لکه ها کرک طبیعی خود را از دست داده و به صورت پوسته ای در می آید که ممکن است بعداً بیافتد. ریزش این پولکها باعث ناهموار شدن سطح میوه می شود البته لکه های میوه هلو سطحی بوده و معمولاً رشد آنرا مختل نمی کند. (Viemont Bourgin, ۱۹۴۹) اینگونه علائم در ایران هنوز مشاهده نشده است (اشکان و اسدی ۱۳۵۰).
علایم روی میوه گیلاس بیماری به صورت لکه های قهوه ای تیره ظاهر می شود که بتدریج گوشت میوه در محل لکه ها فرو رفتگی پیدا کرده و خشک و سیاه و ترکدار می شود گودیهای ایجاد شده معمولاً عمیق بوده و در غالب اوقات عمق آن تا هسته می رسد . در اینصورت گوشت میوه در پیرامون حفره های ایجاد شده به سمت داخل کشیدگی پیدا می کند قطر این حفره ها ۵ تا ۶ میلیمتر است.روی میوه آلبالو لکه ها شبیه گیلاس است ولی فرو رفتگی حفره کمتر از آن می باشد به نظر می رسد. مکانیزم ایجاد فرو رفتگی در میوه گیلاس و آلبالو بدین ترتیب باشد که میوه در مراحل اولیه تشکیل و در دوران نارسی مورد حمله بیماری قرار گرفته و موجب چوبی شدن و توقف رشد قسمت آلوده می شود و رشد بعدی سایر قسمتهای گوشت میوه باعث می گردد که محل لکه به صور مختلفی ،‌فرو رفتگی پیدا کند.
ج)نشانه های غربالی روی سرشاخه ها و جوانه ها :
علائم این بیماری روی سرشاخه ها اکثراً به صورت شانکر و ترک خوردگی ظاهر میشود و تشخیص آن احتیاج به دقت و آشنایی چشم دارد . آلودگی سرشاخه ها از آن جهت مهم است که باعث انهدام جوانه ها و ضعف درخت می گردد.
سرشاخه های درخت زردآلو معمولاً مورد حمله بیماری غربالی نمی گیرد و علائمی روی آن مشهود نیست لیکن جوانه های آن باین بیماری مبتلا می شود . جوانه های آلوده معمولاً رنگشان تیره گاهی پوشیده از یک لایه ترشحات خشک صمغ به مانند است.
غربالی روی سرشاخه های نازک و سبز گیلاس ابتدا به صورت لکه های قهوه ای و برجسته ظاهر میشود که بتدریج با پیشرفت مرض ترک خورده و حالت زخم بخود می گیرد. این حالت در مراحل آخر شبیه نیمرخ دانه گندم در طرف شیار آن می باشد . معمولاً قایقی شکل و اندازه آنها به ۳ تا ۲ میلیمتر می رسد پیدایش این زخمها در فصل بهار موقع ظهور شکوفه ها حائز اهمیت است زیرا چنانچه زیر جوانه های گل دهنده بروز کند باعث توقف ناگهانی رشد گیاه و خشک شدن سرشاخه ها و شکوفه ها می گردد در حالتهای شدید ،‌بسیاری از جوانه های گل و برگ و سر شاخه های درخت گیلاس به این ترتیب از بین می رود تشخیص این حالت بیماری معمولاً مشکل و با توجه به علائم روی برگ و میوه امکان پذیر است.
سرشاخه های سبز جوان بادام به شدت مورد حمله غربالی قرار می گیرد و سرتاسر آن لکه های گرد یا بیضی شکل ظاهر می شود قطر لکه های گرد بین ۳ تا ۴ میلیمتر تغییر می کند ولی پاره ای از اوقات لکه ها دراز و کشیده بوده و طول آن به ۶-۷ میلیمتر می رسد. رنگ لکه ها موقع ظهور ارغوانی و سپس قهوه ای می شود . معمولاً مرکز لکه قهوه ای روشن است که وسیله نوار قهوه ای تیره محاط شده است. این دو رنگی به لکه های سرشاخه های بادام حالت چشم میدهد. گاهی لکه ها ترک خورده و از آنها صمغ تراوش می شود.
شانکرهای غربالی روی شاخه های هلو شبیه علائم آن روی شاخه های بادام است با این تفاوت که زخمها معمولاً بزرگتر است بنحویکه گاهی اوقات اطراف سرشاخه ها را اشغال می کند و منجر به خشک شدن جوانه ها و قسمتهای بالایی می شود صمغ زدگی در سرشاخه های هلو بیشتر از بادام اتفاق می افتد
روی سرشاخه های آلو و گوجه علامتی از غربالی دیده نشده است .
●عامل بیماری : قارچ
Moniliales-Hyphomycetidae-Deuteromycetes ) Dematiaceae-)Stigmina carpophila
این قارچ دوازده همنام دیگر دارد از آنجمله Clasterosporium carpohilumدراروپا عامل بیماری Coryneum beijerinckiiمعرفی شده است.
اندامهای رویشی و باروی این قارچ منحصر به میسلیوم ، کنیدی و کنیدیوفور است، قارچ دارای میسلیوم استوانه ای و بند بند بوده, رنگ آن متمایل به قهوه ای است و میسلیوم روی تمام قسمتهای مورد حمله(پارانشیم برگ و پارانشیم ناحیه پوست شاخه های جوان و سطح میوه) دیده می شود.
اندامهای زادآوری قارچ اسپورودوکیوم نام دارد که در زیر کوتیکول یا اپیدرم اندامهای آلوده تشکیل می شود. کنیدها تیره به رنگ سبز زیتونی متمایل به قهوه ای ۳ تا ۵ سلولی ، کمی خمیده و دو سر گرد می باشد.
●چرخه بیماری :
قارچ عامل بیماری غربالی ،‌زمستان و همچنین سایر مواقع نامساعد را به صورت ریسه ، استروما و کنیدی در جوانه های آلوده و یا زخمهای روی سرشاخه ها به سر می برد . کنیدیها به صورت آزاد و یا چسبیده به توده های صمغ مترشحه از زخمها و یا در استروما خود را از سرما و یا سایر شرایط نامساعد حفظ کرده و از سالی به سال دیگر باقی می ماند عامل بیماری در مواقع نامناسب در هلو و بادام به صورت ریسه ،‌در زخم سرشاخه ها و جوانه های آلوده به سر می برد. ریسه هائیکه در شانکرها و یا جوانه های درخت وجود دارد در بهار و به محض مناسب شدن شرایط جوی تولید کنیدی می کند . کنیدیها به وسیله باران و باد پخش شده و روی میوه و برگها قرار می گیرند. تولید کنیدی در دمای ۹ درجه سانتیگراد شروع و در حرارت ۱۹ الی ۲۳ درجه سانتی گراد به اوج میرسد. چنانچه هوا مرطوب و بارانی باشد کنیدیها به محض رهائی جوانه زده و تولید آلودگی می نمایند. بهمین جهت در سالهایی که پائیز آن ملایم و میزان رطوبت بالاست جوانه ها قبل از خواب زمستانه به شدت آلوده می شوند وو منبعی برای آلودگیهای بهار سال بعد خواهند بود. لوله تندش از راه نفوذ مستقیم و یا از روزنه ها وارد بافت گیاه می گردد. بنابر مطالعات ساموئل در سال ۱۹۲۷ آلودگی برگ بادام به طریق نفوذ مستقیم لوله تندشی در کوتیکول اتفاق می افتد بازتاب و واکنش هائیکه در برگ بادام در اثر قارچ S. carpophila اتفاق می افتد عبارتست از افزایش اندازه سلولها درمزوفیل سالم مجاور نسج منهدم شده که منجر به انسداد فضای بین سلولی و در نتیجه ظهور یک خط لهیدگی و هم چنین چوبی شدن و پیدایش سلولهایی داخل این ناحیه می گردد. در این حالت اگر رطوبت زیاد و برگها نسبتاً جوان باشند ،‌بریدگی اپیدرم در دو سطح برگ پیدا شده و تیغه های بین جدار سلولهای خارج ناحیه چوبی شده حل شده و قرص آلوده می افتد. سلولهای ناحیه مریستم معمولاً سعی می کنند بریدگی را ترمیم نمایند . دوره کمون بیماری از ۳ الی ۲۰ روز بسته به نوع اندام مورد حمله تغییر می کند.درجه حرارت مناسب برای رشد قارچ ۱۹ درجه سانتیگراد است.(اشکان و اسدی ۱۳۵۰)قارچ عامل بیماری انگل اختیاری بوده و روی محیط غذایی مصنوعی می توان آن را کشت داد.از لکه های برگ مخصوصاًوقتی مسن باشد، جدا کردن قارچ مشکل است ولی از لکه های روی میوه زردآلوجدا سازی عامل بیماری به سهولت انجام می شود.
باران برای جوانه زدن کنیدیها ضرورت دارد. از لحاظ انتشار عامل بیماری، باران کنیدیها را از لابه لای فلسهای جوانه ها و شاخه های مریض شسته و از قسمتهای بالای درخت به قسمت پائین منتقل می نماید و بدین لحاظ است که قسمت پائینی درخت شدیدتر آلوده می باشد. کنیدی برای جوانه زدن احتیاج به یک غشاء نازکی از رطوبت که اطرافش را بگیرد دارد و تحت اثر این رطوبت است که کنیدی می تواند تندش پیدا کرده و لوله ای از خود خارج ساخته و در نسج نبات نفوذ کند لذا از این نکته نتیجه گرفته می شود که در هوای خشک به هیچ وجه بیماری به وسیله این قارچ ایجاد نمی گردد .
●مبارزه:
از بین بردن کنیدیهای قارچ در قسمتهای آلوده درخت با مواد شیمیایی هیچ گاه با موفقیت قطعی توأم نبوده است فقط بر اثر مبارزه شیمیایی، بیماری کنترل و از شدت خسارت آن کاسته شده است.
در مورد این بیماری سمپاشیهای پیشگیری کننده کاملاً مؤثر بوده است. پروفسور R.E.Smith در سال ۱۹۰۶ محلول بردو(۱۰-۱۰-۱۰۰)به منظور مبارزه با قارچ عامل بیماری غربالی به کار برد و از آلودگی جدید به طور کامل جلوگیری کرد ولی در بعضی از درختان به رشد و نمو درخت صدمه وارد شد(اثرات سوزانندگی مس)به عقیده دکتر Smithشرط موفقیت در مبارزه شیمیایی، انتخاب موقع سمپاشی است که باید بلافاصله قبل و یا بعد از بارانهای متعدد اواخر پائیز تا اوایل بهار صورت گیرد.
تجربیات پروفسور E.E. Wilson در کالیفرنیا در مبارزه با بیماری غربالی با محلول بردو را دلخواه و مطلوب نشان داده است زیرا این سم می تواند کنیدی قارچ را به خوبی کشته و دوام خوبی در مقابل شستشوی باران و سایر عوامل جوی نشان می دهد. در حدود۴/۱ مس مصرف شده در محلول بردو که در پائیز به درختان پاشیده شده در بهار روی ساقه ها اندازه گیری شده است.سمپاشیهای پائیزه از آلوده شدن جوانه های خواب در طول فصل پائیز و زمستان جلوگیری می کند. تحقیقات و مطالعات زیادی در استرالیا و ایالت کالیفرنیا درباره موقع مبارزه به عمل آمده و به این نتیجه رسیده اند که برای جلوگیری از آلودگی میوه و برگ موقعی که شکوفه از جوانه های خواب زمستانی بیرون آمده ولی هنوز گلبرگها باز نشده اند باید سمپاشی نمود.گاهی اوقات هم سمپاشی دوم بهار بلافاصله پس از ریختن گلبرگها لازم می شود.
در نروژ برای مبارزه از محلول بردو(۸-۸-۱۰۰)و یا(۴-۳-۱۰۰) قبل از گل کردن و بعد از گل کردن درختان استفاده می شود.
اشکان و اسدی(۱۳۵۰)،آزمایش های متعددی در امر مبارزه شیمیایی علیه بیماری غربالی انجام داده اند که به اختصار شرح داده می شود:
از میان قارچکش های آزمایش شده کاپتان(ارتوساید ۵۰)، ملپرکس، پولیرام و لوناکول که برای سمپاشی بهاره به کار رفته است، قارچکش کاپتان برای مبارزه با بیماری غربالی بهترین است.کاپتان نه تنها در جلوگیری از بیماری مؤثر است بلکه برگ و مخصوصاً میوه های درختانی که با آن سمپاشی شده اند شفافیت و جلای خاصی پیدا می کند.بهترین نتیجه از سمپاشی موقعی حاصل می شود که درختان مبتلا ۱ مرتبه در اواخر زمستان قبل از بیدار شدن درختها و تورم جوانه ها با محلول بردوی ۲ درصد و ۳ مرتبه در بهار با کاپتان ۳ در هزار سمپاشی شود که اولین سمپاشی بهاره بلافاصله بعد از ریزش گلبرگها و در سمپاشی به فاصله ۱۴ روز از همدیگر توصیه می گردد سمپاشی با محلول بردو بهتر است ۲ مرتبه یکی در پائیز پس از ریزش برگها و دیگری در اسفند ماه قبل از بیدار شدن درختها صورت گیرد و بدین ترتیب می توان سمپاشی بهاره را تا حتی ۱ مرتبه هم تقلیل داد.
●مبارزه بیولوژیک:
بررسی حالت تضاد قارچهای ساپروفیت با عامل بیماری غربالی زردآلو مشاهده گردید که در میکوفلور اندامهای هوایی درختان زردآلو، قارچ Trichoderma viride Pers دارای حالت تضاد با عامل بیماری غربالی است.با استفاده از این پدیده ممکن است از قارچ viride T.در مبارزه بیولوژیک علیه بیماری غربالی درختان زردآلو در باغات میوه استفاده نمود.

بیماری پیچیدگی برگ درختان هلو

نویسنده: هادی مولایی  26/8/1394
پیچیدگی برگ هلو
پیچیدگی برگ هلو
پیچیدگی برگ هلو
پیچیدگی برگ هلو 

بیماری پیچیدگی برگ هلو که به فارسی بیماری لب شتری و یا بیماری باد سرخ هلو نامیده می شود ، اولین بار در اوایل قرن نوزدهم در اروپا شناخته شده است و در آمریکا نیز بیماری مزبور زودتر از سایر بیماری های هلو مشخص گردیده است و در سال 1845 از ایالات شرقی آمریکا و در سال 1855 از ایالت کالیفرنیا گزارش شده است . در ایران نیز احتمالاً بیماری از قدیم الایام وجود داشته است ولی اولین گزارش کتبی مربوط به سال 1325 از اسفندیاری می باشد . بیماری پیچیدگی برگ هلو با آنکه در بعضی از مناطق جهان به علت نا مساعد بودن شرایط محیطی وجود ندارد ولی خسارت آن در اروپا و قسمت هایی از چین ، افریقا ، استرالیا ، آمریکای جنوبی، آمریکای شمالی و زلاند نو شدید می باشد . در ایران بیماری از نواحی آذربایجان ، سواحل دریای خزر ، استان های مرکزی ، اصفهان ، خراسان و زنجان گزارش شده و احتمال می رود که در بعضی مناطق هلو کاری دیگر نیز وجود داشته باشد .


علائم بیماری
خسارت بیماری شامل پیچیدگی ، تورم و تغییر رنگ و ریزش برگ ها و آلودگی جوانه ها و سر شاخه ها و سرانجام ضعف کلی درخت می باشد . درختان جوان بیش از درختان پیر در برابر این بیماری حساس هستند و به طور کلی بیماری در مناطق گرم وخشک اهمیت اقتصادی ندارد . مشخص ترین علائم بیماری روی برگ ها ظاهر می شود ، به این که در بهار برگ ها پیچیده و پهنک در بعضی از قسمت ها متورم ، کلفت و به رنگ سفید ، زرد یا قرمز در می آید . به همین جهت در اصطلاح زبان فارسی بیماری لب شتری نامیده می شود . میوه ها نیز ممکن است آلوده شود و قبل از موعد مقرر بریزند . برگ های آلوده به بیماری زود ریخته و برگ هائی که بعداً تشکیل می گردند سالم باقی می مانند . نشانه های بیماری ممکن است فقط روی تعدادی از برگ های هر درخت ظاهر شود ولی عملاًتمام برگ ها را مبتلا می گرداند . موقعی که برگ های آلوده به رنگ قرمز یا ارغوانی در آمدند تشکیل اسپورهای قارچ عامل بیماری در سطح فوقانی شروع می شود . بارقارچ به صورت گرد خاکستری رنگی سطح برگ را می پوشاند و در همین موقع برگ ها به رنگ قهوه ای روشن درآمده و خزان می کند. این ریزش برگ بستگی به شرایط آب وهوائی دارد . به طوری که در هوای گرم وخشک برگ ها زودتر و معمولاً در اوایل تیر ماه یا در مرداد ماه می ریزد و اگر مقدار زیادی از برگ ها خزان کند برگ های جدیدی از جوانه های خواب تشکیل و ظاهر می شود . شاخه های جوان مبتلا نیز کمی متورم شده و رشدشان متوقف می گردد و یا اینکه به رشد خود ادامه داده و لکه ها به صورت شانکر باقی می مانند .
شکوفه ها و میوه های جوان آلوده نیز اغلب قبل از موعد می ریزد . روی پوست میوه های بزرگتر ، قسمت های تغییر رنگ یافته و چروکیده ای ظاهر می شود .

عامل بیماری
قارچ عامل پیچیدگی برگ هلو اولین بار در سال 1875 توسط برکلی به نام Ascomyces deformans مشخص گردیده اما این نام با آنکه بعداً در سال 1869 توسط فوکل به Exoascus deformans تغییر یافت ، تولازنه درسال 1866نام این قارچ را Taphrina deformansکه در واقع همنام دو گونه فوق الذکراست می داند میسیلیوم و هیف های رویشی این قارچ با قارچ های دیگر متفاوت و مشخص می باشد . هیف های نسبتاً کوتاه ، خمیده ، پیچیده و طویل آنها بسیار متغیر و بندهای هیف نیز نامنظم می باشد و این نوع هیف ها را معمولاً در بافت پارانشیم برگ می توان یافت . هیف های زایشی یا آسک زای قارچ روی هیف های رویشی تکامل یافته تشکیل می گردد . هیف های رویشی زیر اپیدرم سطح فوقانی و ندرتاً سطح تحتانی برگ می رویند . این هیف ها در بین سلول های اپیدرمی نفوذ کرده و آزادانه بین اپیدرم و کوتیکول در جهات مختلف رشد و نمو می نمایند . سپس بزودی لایه هیمنیوم بین بافت اپیدرم و کوتیکول تشکیل می گردد . آنگاه هیمنیوم در بافت آلوده شکل گرفته و سرانجامتشکیل آسکوسپورهای قارچ را می دهد . آسک ها معمولاً اندازه شان متغیر و به طول 17-36 میکرون و عرض 7-15 میکرون می باشند . در داخل هر آسک معمولاً هشت آسکوسپورکروی که قطر آن بین 3-7 میکرون است تشکیل می شود . آسکوسپورها عموماً به طریق جوانه زدن تندش می یابند و تولید کنیدی می کنند .
چرخه بیماری
گلمیک می نویسد که قارچ عامل بیماری پیچیدگی برگ هلو زمستان را به صورت میسلیوم روی شاخه ها و بدون اینکه داخل بافت شوند به سر می برد . در بهار همزمان با بارندگی های فصلی کنیدی هائی توسط میسلیوم روی برگ های جوان تشکیل می شود . در بهار های پر باران آلودگی وشیوع بیماری شدت دارد . موقعی که قارچ مدتی در برگ گسترش یافت در بین بافت اپیدرم و کوکتیکول لایه قارچی متراکم و سفیدی به نام هیمنیوم تشکیل می دهد که در آن آسک و در داخل آسک آسکوسپور ایجادمی گردد. آسکوسپورها تقریباً اوائل خردادماه از داخل آسک خارج شده و توسط باد روی شاخه و یا درختان مجاور انتقال می یابند و در آنجا جوانه زده و تولید میسلیوم هائی را که زمستان گذرانی قارچ را به عهده دارند می کند . بعضی ها گفته اند که زمستان گذرانی این قارچ به وسیله اسپورهائی که در اواخرتابستان و قبل از خزان برگ ها تشکیل می گردد انجام می شود . این اسپورها روی فلس های جوانه ها یا در سطح شاخه های جوان بسر برده و در بهار با بارش باران شسته شده و روی جوانه های برگ قرار می گیرند و با فراهم شدن شرایط محیطی مساعد جوانه زده و آلودگی شروع می شود . اندرسون می نویسد به طور کلی در مناطقی که فصل بهار در آنجا شبنم و بارندگی کم وهوا نسبتاً گرم باشد عموماً شرایط برای شیوع بیماری پیچیدگی برگ هلو نامساعد است .
مبارزه
1 ــ برای کنترل بیماری پیچیدگی برگ هلو دو نوبت سمپاشی با ترکیب بوردو 1% ،
اولی در پائیز پس از ریزش 50% برگ ها و دومی در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصیه می شود .
Plant Disease Control , Oregan State University , U.S.A
2 ــ سمپاشی با ترکیب بوردو یک نوبت دراواخر پائیز پس از ریزش برگ ها و یا در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصیه می شود . باید توجه شود که پس از باز شدن جوانه سمپاشی اثر ندارد . Paul C. Pecknold , Extension Plant Pathologist , U.S.A.3 ــ پس از آلودگی برگ ها دیگر مبارزه ممکن نخواهد بود چون آلودگی زمان تورم جوانه ها روی می دهد . سمپاشی با ترکیب بوردو پس از ریزش برگ ها و یا در اواخر زمستان قبل از تورم جوانه ها توصیه می شود .Paula Flynn , Department of Plant Pathology , Iowa State University , Ames , Iowa, U.S.A4 ــ دو نوبت سمپاشی با ترکیب بوردو توصیه می شود . سمپاشی اولی در دوره خواب درخت و سمپاشی دومی قبل از تورم جوانه ها و زمانی که هنوز رنگ جوانه ها عوض نشده می باشد .University of California , Agriculture and Natural Resources , U.S.A.
5 ــ با یک نوبت سمپاشی با ترکیب بوردو در پائیز قبل از برگ ریزان و یا در بهار قبل از متورم شدن جوانه ها بیماری کنترل می شود . اگر خطر بیماری شدید باشد سمپاشی در هر دو زمان توصیه می شود .
Bruce Watt , Plant
Pathologist , Pest Management Office , Orano , U.S.A.6 ــ سمپاشی با ترکیب بوردو در دوره خواب توصیه می شود . سمپاشی ممکن است در پائیز پس از ریزش برگ ها یا در اوایل بهار 3 تا4 هفته قبل از متورم شدن جوانه ها انجام شود . سمپاشی پس از باز شدن جوانه ها بی اثر است . The Plant Disease Diagnostic Clinic , at CornellUniversity , NY , U.S.A.7 ــ سمپاشی با ترکیب بوردو توصیه می شود .University of Connecticut , Integrated Pest Management , U.S.A.8 ــ سمپاشی با ترکیب بوردو در پائیز و یا در بهار قبل از متورم شدن جوانه ها توصیه می شود . اگر در بهار قارچ بیماری وارد برگ یا میوه بشود کنترل بیماری دیگر امکان ندارد . Illinois Fruit and Vegetable News , U.S.A.
9 ــ برای مبارزه با بیماری پیچیدگی برگ هلو سمپاشی با ترکیب بوردو توصیه می شود .

کمبود منگنز در سیب

کمبود منگنز در سیب

 

Apple Foliage - Manganese deficiency

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Apple Tree - Manganese deficiency

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کمبود منگنز باعث زردی بافت برگ می شود که حاشیه برگ شروع و به طرف داخل بیشرفت می کند .
بافت مجاور رگبرگ ها ،سبز باقی می ماند و طراحی  مشابه   آنچه که در کمبود آهن ایجاد می شود بوجود می آید . با این تفاوت  که علائم کمبود منگنز معمولا نخست روی برگ های پیر دیده می شود .( در کمبود آهن ابتدا برگ های انتهائی مبتلا می شوند.)
زردی محدود تاثیر چندانی بر روی درخت ندارد اما موارد شدید می تواند کا ملا رشد را متوقف  سازد.
علائم مسمومیت منگنز


مرگ بافت یا بیماری سرخک درختان سیب ،یک مشکل شایه است که توسط تجمع بیش از حد منگنز  در پوست بوجود می آید.
علائم شامل ایجاد تاول ، ترگ خوردگی  وپوسته شدن پوست در شاخه های کوچک و بزرگ جوان است .
علائم مشابهی نیز ممکن است در اثر کمبود بُر ایجاد شود نخستین علامت اختلال بلند شدن مختصر پوست شاخه ها ی کوچک است.
بافت کامبیومی زیر پوست مبتلا قهوه ای است. شاخه های شدیدا مبتلا ، ضعیف بوده و اغلب سرخشکیدگی دارند. این اختلال در خاک های اسیدی رایج تر است و گمان می رود ارقام رد دلیشنز نسبت به سایر ارقام به این مسئله    حساسترند. این مشکل اغلب در  محل باغ های پیر که  پی اچ خاک در اثر کاربرد کود های ازته کاهش یافته  است ، دیده می شود.
نهال های تازه کاشته شده نیز این علایم را نشان می دهند. سطوح منگنز بیشتر از 300 میکروگرم در ملی متر در برگ ، اغلب در ارتباط است.

درخت گلابی

گلابی

تاریخچه:

این گیاه، بومى آسیاى غربى و اروپاى شرقى به‌ ویژه نواحى شمال غربى ایران و کوه‌ هاى قفقاز مى‌باشد. گلابى از حدود یک‌ هزار سال پیش از میلاد مسیح در یونان زیرکشت در آمده و در حال حاضر، پس از سیب، مهم‌ترین میوه دانه‌دار دنیا و ایران به‌ شمار مى‌آید. در جنس گلابی، حدود ۲۰ گونه مختلف وجود دارد که اکثراً فاقد میوه خوراکى مى‌باشند و تنها به‌عنوان پایه‌اى براى گلابى معمولى به‌کار مى‌روند.

 

گلابی

تاریخچه:

این گیاه، بومى آسیاى غربى و اروپاى شرقى به‌ ویژه نواحى شمال غربى ایران و کوه‌ هاى قفقاز مى‌باشد. گلابى از حدود یک‌ هزار سال پیش از میلاد مسیح در یونان زیرکشت در آمده و در حال حاضر، پس از سیب، مهم‌ترین میوه دانه‌دار دنیا و ایران به‌ شمار مى‌آید. در جنس گلابی، حدود ۲۰ گونه مختلف وجود دارد که اکثراً فاقد میوه خوراکى مى‌باشند و تنها به‌عنوان پایه‌اى براى گلابى معمولى به‌کار مى‌روند. 

گیاه شناسی

گلابى با نام علمىyrus communis از خانواده Rosaceae مى‌باشد. گل‌ها دو جنسى و کامل هستند و قسمت خوراکى میوه، نهنج، رشد کرده گل است که تخمدان را در برگرفته است. 

                      شرایط کاشت گلابی

شرایط اقلیمی و خاکی

   گلابی در آب و هوایی خشک و خنک به خوبی رشد می کند. سرمای مورد نیاز گلابی برای اغلب ارقام بین 600 الی 1500 ساعت حرارت زیر 7  درجه سانتی گراد می باشد. گل های گلابی بعد از میوه های هسته دار باز می شود و به همین دلیل خطر سرمازدگی گل ها در این درخت بسیار کمتر است. گلابی در زمستان تا دمای 25-  درجة سانتی گراد را تحـمل می کند ولی شکوفه ها در 1-  درجة سانتیگراد آسیب می بینند.

نیاز آبی گلابی در حد متوسط است و شرایط نامناسب رطوبت را تحمل می کند. خاک های شنی رسی و عمیق با تحت الارض نفوذ پذیر برای کشت گلابی مناسب اند. خاک های سنگین و خاک هایی باPH بالای 5/7 و آهکی برای این گیاه مناسب نیستند عملاً بسیارى از ارقام آن، جهت محصول با بالاترین کیفیت، به تابستان‌هاى گرم و نسبتاً خشک نیازمندند. 

تکثیر گلابی

تکثیر:

گلابی به روش های کاشت بذر، قلمه و پیوند قابل ازدیاد است.متداول ترین روش ازدیاد، کاشت بـذر گلابی های وحشی و پیوند ارقام تجاری روی این پایه هاست که پیوند اسکنه و شکمی برای آن مناسب است براى پیوند گلابی، علاوه بر گونه ‌هاى وحشى و اهلى آن مى‌توان از به و زالزالک نیز، به عنوان پایه، استفاده کرد که در این صورت درختان حاصله پاکوتاه خواهند بود . فاصله کشت، بر حسب نوع پایه و قدرت رشد آن، ۱۰-۷ متر در باغ‌هاى معمولى است، ولى در انواع پاکوتاه، مى‌توان این فواصل را به 4 متر بین ردیف ‌ها و 2 متر روى ردیف‌ ها کاهش داد که این کار باعث ازدیاد محصول نیز خواهد شد. 

ارقام گلابی  

مهمترین انواع گلابی در ایران

۹۰ نوع گلابی بومی در ایران وجود دارد .۲۱ نوع زود رس و ۵۰ نوع میان رس و ۱۹ نوع دیر رس .

شاه میوه کرج ، شاه میوه خراسان ، شاه میوه اصفهان ، گلابی نطنز کاشان ، محمدعلی مشهد ،سه فصله کرج ، سیبری ، گلابی پیغمبری .

▪ از گلابی های خارجی نیز که کم و بیش در ایران کشت می شوند می توان : آنژو، وینترنلیس، بارتلت، دوشس، ژاندارک، باسه، کولمار، بوره ژیفار و دوینه دوکومیس را نام برد. بارتلت که در اروپا بنام ویلیامز مشهور است، مهم ترین و پر کشت ترین گلابی در دنیا به شمار می رود.

بیماری ها و آفات مهم:

پسیل گلابی

 

پسیل گلابی    Pear Psylla

کنترل شیمیایی

1. فوزالن EC35% و 1.5 در هزار

2. گوزاتیون EC20% و 2 درهزار

3. دیازینون EC60% و 1 در هزار

4. اندوسولفان EC35% و 2 درهزار 

سرخرطومی سیب(Anthonomus pomorum )

سرخرطومی سیب

 

مبارزه :

درختان میزبان را پس از باز شدن برگها و قبل از باز شدن شکوفه ها با محلول 2 در 1000 تکسافن یا تیودان سم پاشی نمود

شته مومی یا شته خونی سیب Wooly aphid

شته مومی یا شته خونی سیب Wooly aphid

 

ریشه واژه خانواده Eroisomatidae در لاتین به معنای بدن پشمالو می‌باشد. این آفت در اکثر نقاط جهان که سیب کاشت می‌شود شیوع دارد غیر از سیب به انواع گلابی اهلی و وحشی، به، زالزالک و نیز نارون ‌آمریکایی با نام Ulmus americana (میزبان اول) حمله می‌کند

کنترل شیمیایی:

1تیومتون(اکاتین) EC60% و 1در هزار

2. اکسی دیمتون متیل EC25% و 1 درهزار
3. پیریمیکارب(پریمور) Df50% و 5/.درهزار 

پر طاووس گلابی           Saturnia pyri

پر طاووس گلابی        Saturnia pyri

کنترل: با جمع‌آوری لاروهای درشت می‌توان به روش مکانیکی با آن مبارزه نمود.

سنک گلابی Pear lace bug

سنک گلابی    Pear lace bug

 

مبارزه

1ـ از بین بردن برگهای خشک و پوستک‌های تنه درختان

2ـ شخم پاییزه

3ـ استفاده ازسموم فسفره آلی مانند اکامت وزولون

بیماری سنگریزه ای گلابی Pear stony pit

بیماری سنگریزه ای گلابی    Pear stony pit

 

علائم روی میوه بصورت لکه های تیره است که میوه در قسمت لکه دار رشت نمی‌کند ودر نهایت در آن قسمت فرورفتگی ایجاد می‌گردد. بافت زیر قسمت فرورفته به علت تجمع زیاد سلولهای اسکلرانشیم سفت وسنگی می‌شود(ویروسی)

آتشک سیب وگلابی fire blight 

 

کنترل شیمیایی:
1- ترکیب بردو 2%
2- اکسی کلرورمس (کوپراویت ) wp35% و 3-2 در هزار
همچنین در فصل بهار با آنتی بیوتیک سولفات استرپتومایسین سمپاشی می گردد.
زمان مبارزه: نوبت اول هنگام تورم جوانه ها ، نوبت دوم هنگام باز شدن 5% از گلها ، نوبت سوم هنگام باز شدن 50%از گلها ونوبت چهارم پس از باز شدن 100% گلها .

زوال گلابی pear decline 

زوال گلابی    pear decline

عامل آن فیتوپلاسما است وناقل آن پسیل گلابی می باشد. علائم به دو صورت است : 
زوال تدریجی،زوال سریع .

کنترل:

برای معالجه درختان از تتراسایکلین به میزان100گرم در لیتر استفاده کرده اند وبه درخت4تا8 لیترازآن راتزریق کرده اند و علائم محو شده است. زمان تزریق بعداز برداشت میوه می باشد.

سفیده رگ سیاه Black – Veined White

سفیده رگ سیاهBlack – Veined White

کنترل: زنبور Apanteles glomeratus  Braconidae لاروهای این آفت را پارازیته می‌کند. بریدن و سوزاندن لانه‌های زمستانی آفت، موقع هرس درختان نقش عمده‌ای در کاهش آفت خواهد داشت.

کرم سفید ریشه  Polyphylla ollivieri

کرم سفید ریشه  Polyphylla ollivieri

مبارزه
1ـ جمع‌آوری حشرات کامل از اواخر بهار به بعد
الف‌ـ جمع‌آوری حشرات در صبح زود بوسیله تکاندن درختان
ب‌ـ جمع‌آوری حشرات کامل با کمک نور چراغ
2ـ از بین بردن علف‌های هرز سطح باغ از علف‌های هرز یکساله و چند ساله چون منبع غذایی خوبی برای لاروهای سن اول است.
3ـ شخم زمستان و جمع‌آوری لاروها در اسفندماه
4ـ مبارزه شیمیایی با استفاده از دیازینون (3 تا 3.5 لیتر) و پودر وتابل لیندین 10 کیلو در هکتار به طریق محلول پاشی پای درخت در اوایل بهار و اوایل تابستان. بهتر است بعد از ریختن محلول پای درخت آبیاری سبکی نیز انجام شود.
5ـ امروزه از باکتری Bacillus popilliae بر علیه این آفت استفاده می‌کنند که باعث بوجود آمدن بیماری شیری (Milky disease) در لاروها می‌شود.
6ـ قارچ Metarrhizium anisopliae نیز روی لاروها تأثیر دارد.

رگبرگ زردی گلابی


مبارزه

رگبرگ زردی را با گرما درمانی بافت های آلوده در ۳۷ درجه سانتی گراد و سپس ازدیاد آنها به روش کشت مریستم می توان از محیط حذف کرد. اجرای پروژه بین المنطقه ای در پروسر، واشنگتن، موجب شده که در حال حاضر تقریباً ۸۰ رقم عاری از ویروس رگبرگ زردی در دسترس علاقه مندان باشد.

هرس درخت گلابی

هرس درخت گلابی

pears sumeja sxc

درختان گلابی که امروزه مورد کشت قرار می گیرند از گونه های وحشی آن حاصل شده اند. طبق نظریه محققین گونه های وحشی گلابی در مناطق معتدل اروپای غربی تا آسیای شرقی پراکنده می باشند. بر اساس شواهد تاریخی در یونان قدیم کشت این گیاه مرسوم بوده است و در اوایل قرن هفدهم فرانسویان موفق شدند ارقام جدیدی را از شمالی وجود دارد که تعدادی از آنها در چین، ژاپن، کره و همچنین ۸ تا ۱۰ گونه آن در ایران و آسیای صغیر موجود است. در درختان گلابی عمل تکثیر و ازدیاد غلیا از طریق پیوند با استفاده از پایه های مختلف صورت می گیرد. امروزه در اروپا و آمریکا برای حصول نتیجه مناسب از بذر گلابی وحشی استفاده می شود که بر روی آنها ارقام مرغوب گلابی پیوند می گردد. که فقط این پایه ها دیر رس بوده ولی نسبت به سرما مقاوم می باشند و رشد این پایه ها زیاد و قوی می باشد و بیشتر از این پایه ها برای پرورش درختان گلابی پا بلند و نیمه بلند استفاده می شود. امروزه برای پرورش درختان پا کوتاه و متوسط از پایه به جهت پیوند گلابی استفاده می شود و این پایه نسبت به سرما و یخبندان شدید حساسیت دارد ولی به طور معمول زودتر بارور شده و عمرشان نیز نسبت به پایه های بذری گلابی کمتر است.

 

فرم های پرورش درخت گلابی:


درختان گلابی را به شکل های مختلف، گرد، پهن و همچنین پا کوتاه و پا بلند تربیت می نمایند. در بین انواع فرم ها، فرم دوکی- بادبزنی با شاخه های عمودی – بادبزنی با شاخه های افقی، جامی و تیپ های مخلف جامی پرورش می دهند. برای به دست آوردن درختان پا بلند که ارتفاع تنه آن اکثرا بین ۶۰/۱ تا ۸۰/۱ متر می باشد از پایه های بذری گلابی استفاده می شود و برای درختان پا کوتاه از پایه به استفاده می شود.

هرس باردهی در درختان سیب و گلابی:

بعد از هرس فرم دهی درختان هرس بارآوری را بیاد انجام داد که به علت مشابهت درخت سیب و گلابی هر دوی آنها را با هم شرح می دهیم.

شکل درخت شامل تنه اصلی، شاخه های اصلی و شاخه های فرعی می باشد. شاخه های اصلی و شاخه های فرعی دارای انشعابات کوتاهی هستند که میوه ها روی آنها تشکیل می گردند. این شاخه ها را اصطلاحا کورسون می گویند. بنابراین میوه های روی یک چنین شاخه های ظاهر می شوند. هنر عمل هرس از این جا شروع می شود که این گونه شاخه ها و دیگر شاخه ها را تبدیل به شاخه های مفید و بارور گرداند یعنی جوانه های گل تبدیل به میوه می شوند. انواع شاخه ها در درختان سیب و گلابی عبارتند از:

دارد یا میخچه: در درختان سیب و گلابی شاخه های خیلی کوتاهی که منتهی به یک جوانه می گردند دیده می شود که آنها را دارد یا میخچه می نامند. میخچه ها در حد فاصل بین جوانه های چوب و میوه قرار دارند و همین میخچه ها هستند که بعدا به ما میوه خواهند داد. لذا توصیه می شود تا حد امکان تعداد این گونه میخچه ها را در روی درختان حفظ کرده و زیاد نمایم. طول این شاخه حودو ۱ تا ۳ سانتی متر است.

میخچه شاخه بسیار کوتاهی است که در جوانی صاف و یا دارای چین و چروک هایی است و در هنگامی که مسن می گردد به جوانه کوچک و مخروطی منتهی می شود. این اندام موقتی بوده و در شرایطی که در مواد غذایی به اندازه کافی در اختیار داشته باشد، تبدیل به لامبورد می گردد. طول آن بین ۳ تا ۱۰ سانتی متر است.

لامبورد: لامبورد همانند میخچه است و در انتهای آن جوانه های گل و میوه تشکیل می گردند. به طور کلی لامبورد کمی بزرگتر از میخچه بوده و در غالب اوقات می تواند در روی بورس (محلی که میوه و گل تشکیل شده است) مجددا لامبورد و میخچه تواما پدید آید.

برندی یا شاخک: برندی تقریبا شبیه به یک شاخه کوچک باریک بوده و خم شونده است. در هنگانی که کامل و خوب رشد کرده باشد طول آن حدود ۲۰ سانتی متر است. اگر در انتهای برندی جوانه گل داشته باشد برندی تاجدار و اگر جوانه چوب داشته باشد برندی ساده است.

نرک یا گورمان: تحت تاثیر تغذیه مناسب و زیاد پاره ای از جوانه ها رشد قوی و کاملی می یابند و قدرت رویشی که در این شاخه ها وجود دارد اجازه نمی دهد که میوه ها به آسانی در روی آنها تشکیل گردند.

شاخه: در طول دوران رشد و شرایط مناسب فصلی تعداد زیادی از جوانه ها فعال شده و پاره ای از آنها که در مجاورت چوب قرار دارند تبدیل به برگ و گاهی تولید جوانه های ثانوی در روی شاخه ها می کنند. در پاییز پس از ریزش برگ ها این جوانه ها تبدیل به شاخه می گردند. معمولا این اندام ها در گلابی و سیب کاملا قوی بوده و حاصل جوانه های چوب جانبی و جوانه انتهایی فعال و بارور می باشند. جوانه های مزبور حاصل جوانه های ضمیمه بوده که جوانه خواب می باشند. این جوانه ها همیشه در بالای نقطه فشردگی و چین و چروک دار بورن شاخه قرار دارند و برای فعال کردن این جوانه لازم است شاخه را چند میلیمتر بالاتر از محل اتصال قطع کنیم.

جوانه چوب:

 جوانه میوه یا گل همانند جوانه چوبی به طور جانبی در روی شاخه ها قرار گرفته و غالبا در انتهای لامبورد یا براندی تشکیل می گردند و روی آنها از فلس های جنینی پوشیده شده است. شکل عمومی آنها کروی و یا بیضی متورم می باشد و در شرایط مناسب فعال شده و تبدیل به گل و میوه می گردد. پس از برداشت میوه، محل اتصال میوه متورم و گوشتی شده و غالبا در روی آنها دارد و لامبورد و گاهی برندی تشکیل می گردد. بنابراین این اندام را بید برای همیشه روی درخت و شاخه ها حفظ نمود زیرا عضو مفیدی است که اصطلاحا آن را بورس می نامند.

تغییرات جوانه:

به طور کلی جوانه چوب در طول دوران رشد تغییرات بسیاری یافتند و اندام های مختلف را می تواند تولید نماید همچنین در چگونگی و وضع باردهی و هرس شاخه ها شناخت و شناسایی آنها موثر می باشد. بنابراین با تغییرات در میزان و مقدار شیره نباتی که به جوانه ها می رسد جوانه تغییر شکل یافته و تبدیل به شاخه قوی (طول آن به ۸۰ سانتی متر یا بیشتر) خواهد شد که آن را اصطلاحا نرک یا گورمان می نامند. در حالتی که شیره نباتی در یک حد طبیعی به جوانه ها برسد از آنها شاخه های معمولی تشکیل می گردد که معمولا طول آنها بین ۲۵ تا ۴۰ سانتی متر خواهد بود و آنها را شاخه چوبی معمولی می گویند.

 

-      اگر جوانه میزان خیلی کم شیره نباتی دریافت نماید، رشد جوانه ها کند و کوتاه بوده و اندام کوچک و نوک تیزی به نام دارد یا میخچه را می سازد

-     در شرایطی که به علل مختلف مقدار شیره نباتی خیلی کم در اختیار جوانه قرار گیرد رشد و فعالیت جوانه کاملا محدود گشته و گاهی بدون فعالیت هم چنان باقی می ماند و اصطلاحا به این نوع جوانه ها، جوانه انتظار یا خواب می گویند.

-      گاهی نیز ممکن است اصولا شرایطی پدید آید که جوانه از حداقل ماده غذایی محروم مانده و در این حال جوانه ها سقوط خواهند کرد.

در پاره ای از واریته های گلابی که میزان باردهی آنها زیاد است جوانه گل در طی چند ماه تشکیل می گردد. شاخه ها و براندهای سال منتهی به یک یا چند جوانه گل می شوند. این انشعابات را اصطلاحا کورسون یا شاخک می نامند.

چگونگی تغییر کورسون (شاخک) به اندام بارده:

شاخه ای که از جوانه تشکیل شده است می تواند به طور آزاد رشد کند. در این حال برای فعال کردن آن لازم است عملیات هرس در روی شاخه مزبور در طی سه سال صورت گیرد تا تبدیل به جوانه بارده گردد.

۱-    در سال اول هرس لازم است سه جوانه خواب در روی آن نگاه داشته و از بالای جوانه شاخه را قطع نماییم.

۲-    در سال دوم شاخه ای که از جوانه سوم سال قبل روییده یک جوانه نگه داشته و  بقیه را حذف می نماییم.

۳-    در سال سوم برای فعالی شدن دو میخچه سال قبل و تبدیل آنها به اندام بارده شاخه را از بالای میخچه بیرونی قطع می نماییم و در همین سال میخچه ها فعالی می گردند.

عملیات و اجرای هرس:

به طور کلی میوه دادن درخت نسبت معکوس با رشد و نمو آن دارد. یعنی اگر درخت دارای رشد زیاد باشد میزان محصول کمتر خواهد شد. بر عکس درختانی که رشد آنها متوسط یا کمتر است میوه بیشتری تولید می کنند. معمولا میوه های سیب و گلابی در روی شاخه های سه ساله و یا بیشتر تشکیل می گردد و کمتر اتفاق می افتد که در روی شاخه های یک یا دو ساله میوه تشکیل شود. لذا شاخه های قوی را در زمستان باید بلندتر و در تابستان کوتاه تر هرس نمود. در حالی که شاخه های که رشد آنها کمتر است در زمستان کوتاه تر هرس می گردند. ضمنا در درختان سیب و گلابی بزرگ و مسن جوانه های چوبی و میخچه می تواند چندین سال به حال خواب ابقی بمانند ولی هنگامی که شاخه های زائد را هرس نماییم جوانه های مزبور به رشد و نمو خود ادامه می دهند و فعال می گردند.

 هرس در روی یک شاخه گلابی برای باردهی در طی چهار سال:

هرس سال اول: در روی یک شاخه بلند در زمستان سه جوانه را باقی گذاشته و از بالای جوانه سوم شاخه را قطع می کنیم.

هرس سال دوم: پایین ترین جوانه ذر روی شاخه تبدیل به میخچه شده و جوانه کناری یا دومین جوانه شاخه کوتاه یا کورسون بدون تاج را تشکیل می دهد. در جوانه سوم که تبدیل به شاخه طویل شده است دو جوانه باقی گذاشته و از بالای جوانه دوم شاخه را قطع می کنیم.

هرس سال سوم: در سال سوم میخچه سال قبل تبدیل به لامبورد گشته و کورسون معمولی تبدیل به کورسون تاجدار می گردد. شاخه بلند و طویل شده که از جوانه انتهایی پدید آمده درست از بالای کورسون تاجدار حذف می گردد. لامبورد و کوروسن تشکیل شده در همان سال (سال چهارم) تبدیل به میوه می گردد.

هرس سال چهارم: در این سال کورسون که در سال سوم بار داده است از پاشنه و کنار لامبورد میوه داشته سال قبل حذف می گردد تا در روی بورس سال قبل میخچه و لامبورد تشکیل شده و فعال گردد. تمامی این عملیات در زمستان موقعی که هوا مساعد باشد و یا در اوایل پاییز در مناطقی که زمستان سخت ندارد انجام می گیرد.

هرس سبز یا تابستانه در درختان سیب و گلابی:

هرس تابستانه یا سبز در طول دوران رشد رویشی و سبز گیاه صورت می گیرد و این هرس مکمل هرس زمستانه یا خواب می باشد که عمل تنظیم باردهی و تولید را بر عهده دارد. امروزه هرس تابستانه در مورد درختان پاکوتاه بسیار مرسوم و ضروری است. زیرا با این عمل تعداد و مقدار شاخه ها و برگ ها کنترل شده و تعادل بین رشد شاخه ها و ریشه ها برقرار می گردد. همچنین هوا و نور به سهولت در داخل درخت نفوذ کرده و در میزان تبخیر و تعرق موثر بوده و در رنگ و اندازه میوه نقش مهمی دارد. در هر حال هرس زمستانه در فرم و رشد شاخه ها و هرس تابستانه در تولید و تنظیم باردهی موثر می باشد.

زمان هرس تابستانه:

عملیات هرس تابستانه از آغاز فصل رویش می تواند شروع و تا اواخر فصل رویش ادامه داشته باشد. ولی عملیاتی که در آغاز فصل انجام می شود تقریبا محدودیت کمتری نسبت به دیگر مراحل در طول رشد دارد. هرس در اواسط تابستان می تواند در کنترل رشد درخت به نحو چشمگیری موثر واقع شود.

 

اصول کلی هرس تابستانه:

عمل هرس تابستانه بلافاصله با شروع فصل رشد می تواند آغاز گردد و عملا با قطع جوانه های انتهایی که حدود ۵ تا ۸ سانتی متر می باشد، به نسبت یک دوم یا یک سوم شاخه قطع می گردد. این نسبت در شاخه های پر رشد حدود یک دوم و در شاخه های کم رشد حدود یک سوم می باشد. در جوانه های جانبی و شاخه های ثانویه که از محور جوانه های برگ شروع به رشد می کند می توان این شاخه ها را از حدود برگ سوم یا چهارم یا پنجم بر حسب میزان رشد قطع نمود. هنگامی که قطر شاخه ها به اندازه قطر یک مداد می رسد عمل هرس در روی آنها شروع می شود و زمان اجرای عملیات بستگی به شرایط آب و هوایی داشته و معمولا از اواسط خرداد آغاز می گردد. اگر در مورد رسیدن آنها تردیدی وجود داشته باشد مناسب است که عمل هرس را کمی دیرتر و حدود اوایل تیر انجام داد.

سیستم های هرس تابستانه:

۱-         سیستم هرس لورت: این هرس را اصطلاحا هرس کوتاه یا ضعیف در طول دوران رشد می نامند.

۲-         سیستم هرس سه جوانه

۳-    سیستم هرس طویل یا شدید: در این هرس قسمت اعظم شاخه قطع می گردد و عملا تمام شاخه های یکساله را که به طور مناسب گسترش یافته اند، حفظ می نماییم و بقیه را به مقدار کم باقی گذاشته و یا کاملا حذف می کنیم. به طور کلی سعی می شود میخچه و جوانه های گل را کاملا حفظ نماییم. در درختانی که عمل فرماسیون در آنها پایان یافته است توصیه می شود که یک سوم شاخه های عمودی و برای شاخه های مایل یک دوم و برای شاخه های افقی دو سوم در زمستان عمل قطع انجام گیرد.

هرس سه جوانه: این هرس زیاد شدید نبوده و عملا در هنگام استراحت رویشی درختان صورت می گیرد، زیرا درختان فاقد برگ بوده و عملیات به آسانی صورت خواهد گرفت. هرس سه جوانه یا هرس خشک بایستی همراه با هرس در دوران رویشی با عمل پنسمان انجام شود.

 

پنسمان:

در هرس درختان میوه به منظور باردهی لازم است جوانه های اضافی و یا بیهوده و بی مصرف را پس از شناسایی، قبل یا پس از سبز شدن برای تنظیم تناسب جریان شیره نباتی در شاخه ها حذف نماییم که این عمل را اصطلاحا پنسمان می گویند. گاهی با عمل پنسمان در ماهیت جوانه ها می توان تغییراتی به عمل آورد. مثلا جوانه های چوبی را به میخچه و میخچه را نیز به وسیله هرس زمستانه به جوانه گژل تبدیل نمود. گاهی عمل پنسمان به صورت حذف برگ های انتهایی یا برگ های پنجم و ششم می باشد. نتیجه این عمل محدود کردن غرور جوانه ها و برگ های انتهایی است که گاهی حذف آنها باعث رشد جوانه های مفید و مناس می گردد. پنسمان در روی درختان گلابی و سیب در سه مرحله روی شاخه ها صورت می گیرد.

۱-         در روی چند برگ پایین که معمولا بین ۳ تا ۵ برگ است.

۲-         دومین پنسمان در روی یک یا دو برگ میانی

۳-         پنسمان در روی یک یا دو برگ انتهایی.

توضیح اینکه در اواسط و اواخر دوران رویش گیاه می توانیم جوانه چوب، میخچه و جوانه گل را به ترتیب زیر تشخیص و از یکدیگر تمیز دهیم.

۱-         معمولا جوانه چوب حاصل یک برگ می باشد.

۲-         میخچه معمولا در محلی که ۲ تا ۵ برگ تجمع یافته اند پدید می آید.

۳-    جوانه گل حاصل بیش از ۵ برگ یا روزت می باشد و در این حال مطمئنا جوانه گل در حال تشکیل است.

تشکیل جوانه انتهایی در سیب دیر وقت در پاییز صورت می گیرد ولی در یک نوع گلابی در اواخر خرداد ماه و اوایل مرداد ماه انجام می شود. پنسمان بر روی شاخه های جوان در حال تکامل انجام می گیرد که حاصل برگ های جوان و علفی می باشند و طول آنها ۱۵ سانتی متر است و در موارد زیر اهمیت دارد:

۱-         بر روی شاخه های نرک که رشد رویشی زیاد از حد دارند.

۲-         بر روی شاخه جوانی که روی عضو گل دهنده قرار دارند.

۳-    بر روی شاخه های جانبی که از شاخه اصلی منشعب می شوند و منظور ار آنها تربیت شاخه میوه دهنده است.

در واریته هایی که رشد معمولی دارند از بالای سومین جوانه قطع می گردد و در واریته هایی که رشد قوی دارند از بالای ۴ یا ۵ جوانه صورت می گیرد. هرس تابستانه یا سبز بر روی شاخه ها بالغ ولی پنسمان بر روی شاخه های جوان و علفی صورت می گیرد. هرس سبز یا تابستانه بر روی شاخه هایی است که رشد آنها در اواسط تابستان برای برخی و در اوایل پاییز برای برخی ارقام دیگر به پایان رسیده است. شاخه هایی که قبل از خزان رشد و نمو خود را به پایان می رسانند و دارای جوانه مشخصی می باشند اگر مدتی قبل از خزان که جریان شیره نباتی کندتر می شود به وسیله هرس سبز قسمت انتهایی شاخه را حذف می نماییم و به سهولت جریان ملایمی از شیره موجود در اختیار اعضای تحتانی شاخه قرار گرفته و تکامل آنها را به اعضای میوه دهنده تسهیل خواهد کرد و اگر زودتر انجام گیرد نتیجه معکوس در بر خواهد داشت. زیرا جریان شدید شیره نباتی باعث فعال شدن و رشد و نمو اعضای تحتانی نشده و از تکامل آنها در جهت تولید جوانه های میوه دهنده جلوگیری خواهد کرد و برای این کار از قسمت های انتهایی شاخه به وسیله هرس سبز قطع می شود.


علل سیاه شدن مغز گردو و روش‌های کنترل آن

علل سیاه شدن مغز گردو و روش‌های کنترل آن

معضل بزرگی که کیفیت گردو را تهدید می‌کند و باعث صدمه و خسارت به آن می‌گردد، مسئله سرختگی یا سیاه شدن مغز گردو می‌باشد. عوامل سوختگی یا سیه شدن به شرح زیر است:

1-  بیماری بلایت گردو

2-  کرم مغز خوار گردو

3-  عوامل ژنتیکی و نوع رقم انتخابی

4-  عوامل محیطی (تاثیر دما، آب و هوا، رطوبت و نور)

5-  تغذیه و کود‌دهی

6-  زمان برداشت و روش برداشت

7-  نحوه خشک کردن

8-  آبیاری

1-بیماری بلایت گردو: عامل بیماری بلایت گردو باکتری، زانتوموناس می‌باشد. علائم بیماری روی برگ، شاخه و جوانه‌ها ظاهر می گردند. بیماری با ظهور لکه‌های کوچک روی برگ آشکار می‌شود که این لکه ها بتدریج توسعه می‌یابند و پس از منتهی شدن به رگبرگ ها زاویه‌دار و رنگ آنها سیاه می گردد. موقعی که میوه به اندازه نخود است علائم آلودگی روی آن به صورت لکه سیاهی در گلگاه دیده می شود که بتدریج توسعه می‌یابد و فرورفتگی پیدا کرده، شکاف بر می دارد. درصورت مساعد بودن شرایط جوی، لکه روی میوه توسعه یافته تمام پوست میوه را فرا می گیرد و سپس به مغز گردو نفوذ می کند. عمده‌ترین روش های کنترل بیماری، شامل روش‌های زراعیف استفاده از ارقام مقاوم، کنترل شیمیایی و مدیریت تلفیقی است.

  • کنترل زراعی

  • استفاده از نهال‌های سالم برای کاشت

  • رعایت فاصله کاشت در نهالستان

  • استفاده از ارقام دیر گل مانند فرانکفورت و هارتلی برای فرار از بیماری

  • هرس شاخه آلودهه به منظور حذف آلودگی و نیز افزایش جریان هوا در شاخه ها

  • مدیریت آبدهی نهالستان‌ها و باغات، اجتناب از آبیاری بارانی و بخصوص در ز مان گلدهی(اواسط فروردین تا اواخر اردیبهشت)

  • توجه کافی به تغذیه گردو

  • کنترل شیمیایی

  • استفاده از سموم مسی و آنتی بیوتیک ها است. در مواقعی که خطر بروز بیماری بالاست دو بار سم پاشی با سموم مسی مانند مخلوط بوردو و یا اکسی کلرور مس، یکی در اوائل دوره رویشی و دیگری در پایان این دوره توصیه شده است

2- کرم گردو: کرم گردو پروانه‌ای است که لارو آن به اغلب میوه های دانه دار بطور اعم و مخصوصا به گردو حمله می کند و خسارت آن گاهش تا 30 درصد محصول را نابود می سازد. پروانه این حشره در اواخر اردیبهشت و اواخر خرداد ظاهر می شود. ابتدا از محل گلگاه وارد میوه‌های در  حال رشد شده و باعث ریزش انها می‌شود. لارو نسل دوم در حدود مرداد ماه به رغم خشبی شدن پوست گردو از ناحیه دم میوه وارد می‌شود و با تغذیه از مغز گردو در گردو تکامل می یابد و مغز گردو را از بین می برد.

روش های مبارزه شامل:

  • مکانیکی

-       از بین بردن پناهگاه زمستانه آفت

-       بستن نوار‌های مقوا چین‌دار و یا گونی به دور تنه درخت، لارو‌ها برای زمستان گذرانی به داخل سوراخ‌های مقوا می روند، در اواخر زمستان مقواهای مذکور که حاوی لارو‌های زمستان گذران هستند باز کرده و باید منهدم شود.

  • استفاده از تله فرمونی

  • کنترل شیمیایی

-       باید مصادف با خروج لارو‌های سن یک از پوسته تخم و قبل از ورود آنها به داخل میوه باشد. برای مبارزه با این آفت می توان از سموم حشره کش زیر نظر کارشناسان کلینیک های گیاه پزشکی استفاده نمود.

3- عوامل ژنتیکی و نوع رقم انتخابی: معمولا در ارقام زودرس چون فرایند رسیدن کامیوه با هوای گرم اواسط تابستان همزمان است. مغزها تیره‌تر شده و از کیفیت آنها کاسته می‌شود پس با شناسایی ارقام دیررس و مرغوب و پرورش این ارقام می‌توان از مسئله تیرگی مغز گردو تا حدودی جلوگیری نمود.

4- عوامل محیطی: تابستان‌های گرم و درجه حرارت‌های بالا 38 درجه سانتیگراد در طی دوره سفت شدن مغز باعث تیره شدن آن می گردد. برای دستیابی به گردوهای با مغز پر و میزان چربی بالا، درجه حرارت‌های 27 تا 33 درجه سانتیگراد در طول چنذین هفته قبل از برداشت ضروری می‌باشد.

5- تغذیه و کوددهی: تغذیه با عناصر میکرو به ویژه سولفات روی و آهن در افزایش کیفیت مغز گرد موثر می‌باشد.

6- برداشت گردو:  برداشت مکانیزه و انتخاب روش برداشت صحیح که در حداقل زمان انجام گیرد اهمیت دارد. در برداشت مکانیزه از ماشین پوست‌گیر بسیار الزامی است. فصل برداشت گردو بستگی به شرایط محیطی دارد از اواخر تابستان یا اوایل پاییز برداشت می‌شود. هنگام برداشت گردو پوست آن باید به رنگ قهوه‌ای مایل به خاکی در آمده باشد و پوست آن به راحتی از گردو جدا شود. برداشت محصول گردو باید در اولین فرصت که گردو‌ها پوست می‌دهند انجام شود.

استفاده از اتفون مایع به میزان 3000-1000 پی‌پی‌ام برای هر درخت در جدا کردن پوست سبز گردو موثر می‌باشد. اتفون با تسریع در رسیدن پوست سبز گردوسبب سهولت جدا شدن آن از روی پوسته سخت گردیده و درنتیجه برداشت گردو را هنگامی که کیفیت مفز حداکثر است امکان پذیر می‌سازد.

7- نحوه خشک کردن گردو: بعد از چیدن گردو‌ها باید آنها را  پوست کنده و محصول را در سایه و در جای خشک پهن کرد تا خشک شوند. محل خشک شدن باید طوری باشد که هوا در آن جریان داشته باشد. تا محصول به طور کامل خشک شود. در مناطقی که آفتاب ملایم باشد می‌توان محصول را بعد از پوست‌گیری در آفتاب ملایم خشک کرد. اگر آفتاب شدید باشد موجب سیاه شدن مغز گردو و عدم بازار پسنذی آن می‌شود.

8-آبیاری: برای آبیاری درخت گردو سالیانه به 12000-10000 متر مکعب آب د رهر هکتار مورد نیاز است. این میزان آب باید د رتمام فصول رشد از ماه خرداد تا شهریور در اختیار گیاه قرار گیرد.به طور مثال، چنانچه درخت در موقعیت تولید میوه (6-5 هفته بعد از گل دادن)  به میزان کافی آبیاری نشود میوه با کیفیت نامرغوبی تولید می‌شود. بدین ترتیب میوه به حجم واقعی خود نرسیده و مغز ان کوچک خواهد ماند. همچنین آبیاری بیش از اندازه نیز باعث می‌شود سرشاخه‌ها با رشد دیررس خود در معرض خطر سرمازدگی قرار گیرند.

هر چند در بعضی از درختان میوه، رطوبت خاک ابتدای فصل (بهار و اوایل تابستان) بر حجم نهایی میوه تاثیر چندانی نداشت

باشد اما در درختان گردو بسیار تعیین کننده است. مقدار رطوبت اوایل فصل در درشتی ظاهر میوه فاکتور تعیین کننده و موثری است به طوری که پر شدن مغز به رطوبت اواخر فصل بهار و اواسط تابستان وابسته است. به علاوه رطوبت در این زمان، در میزان تولید و تشکیل جوانه های بارده برای سال آینده نیز تاثیر دارد. اگر میزان رطوبت به اندازه کافی در اواخر فصل بهار و اواسط تابستان تامین گردد از چروکیدگی مغز گردو جلوگیری می‌شود.

مراجع:

1-  بررسی علل چروکیدگی، سیاه شدن مغز گردو و روش های کنترل آن- هوشنگ علی یاری و مهرنوش نگهبان- ناشر مدیریت هماهنگی ترویج کشاورزی استان کهگیلویه و بویر احمد

2-  فیتوپاتولوژی و بیماری های مهم گیاهی ایران- دکتر ابراهیم بهداد

روش پوساندن کود دامی

کود دامی نوعی از کود است که از فضولات حیوانات اهلی مختلف،از اسب گرفته تا مرغ و کبوتر بدست میاد.کود دامی در زراعت جهت اصلاح بافت و ساختار خاک و همچنین تغذیه گیاهان به کار میرود.این نوع کود دارای مقادیر مختلفی از ازت میباشد که بسته به نوع منشاء آن فرق میکند،به طور کلی هرچه جثه حیوانی که کود از آن به دست میاید کوچکتر باشد،کود دامی قویتر است،مثلا کود گوسفندی از کود گاوی قویتر بوده و کود مرغی از گوسفندی.

از میان کودهای دامی هر کدام کاربرد خاص خود را دارد،اما از همه پرکاربردتر در زراعت گلخانه ای،کود گاوی و گوسفندی میباشد که بیشتر در کشت خاکی جهت آماده نمودن زمین به همراه خاکبرگ و ماسه به کار میرود.کود مورد استفاده میبایست کاملا پوسیده بوده و عاری از آفات و بذور علف های هرز باشد.البته معمولا به علت تغذیه دامها از علف های هرز،طبیعتا بذور این گیاهان در فضولات حیوانات دیده میشود.اما در صورت پوسیده بودن کودها و سرند نمودن مناسب کود این مشکل برطرف میشود.

کود پوسیده دارای نشانه های مختلفی است،کود پوسیده بوی تند فضولات حیوانی را نمیدهد،نرم است و اگر دست را داخل آن فرو کنیم گرمای خاصی احساس میشود.رنگ کود پوسیده نیز روشن است و اصولا هرچه کود پوسیده تر باشد رنگش روشن تر میگردد.

معمولا در گلخانه خاکی از کود دامی استفاده میگردد که مقدار آن از 3 تا 5 کیلوگرم بر متر مربع متغیر است.

در استفاده از کود دامی باید دفت نمود که اولا کود را سرند نموده،ثانیا کود پوسیده استقاده نمود.زیرا کود نپوسیده نه تنها باعث تقویت خاک نمیشود،بلکه موجب کاهش نیتروژن خاک نیز میگردد،زیرا برای پوسیده شدن در خاک،بخشی از ازت خاک را نیز جذب مینماید و به این ترتیب خاک فقیرتر می گردد.

روش پوساندن و فراوری کود دامی:

برای پوساندن کود دامی بهتر است،از یک چاله برای انبار نمودن کود استفاده شود،البته میتوان کود را در روی زمین نیز دپو نمود.کود نپوسیده دامی را در چاله ریخته و به اندازه یک چهارم آن کاه و کلش اضافه میکنیم.وجود کاه و کلش موجب تسریع فرآیند تخمیر کود میگردد،سپس به ازای هر تن کاه و کلش 100 تا 150 کیلوگرم اوره اضافه میکنیم و مخلوط حاصل را به طور یکنواخت مخلوط نموده و روی آن را با نایلون کاملا میپوشانیم،بعد از 3 تا 4 ماه کود دامی به کلی میپوسد و آماده استفاده میگردد.

با توجه به تفاوت نسبتا زیاد قیمت کود دامی پوسیده با نپوسیده این روش فرآوری کود دامی برای واحدهای تولیدی مقرون به صرفه به نظر میاید.

نقش عناصر ریزمغذی

آشکار شدن ظرفیت های کشور از نظر تولید محصولات باغبانی در طی چند سال اخیر و با هدف رقابت بین المللی با دیگر کشورهای جهان برای صدور این محصولات و فراوردهای آن و همچنین افزایش کمیت و کیفیت این محصولات نیاز به پرداختن تغذیه درختان میوه را امری اجتناب پذیر می نمایید. جمعیت جهان در سال بیست سال گذشته  بالغ بر 4.74 میلیون نفر بوده و با توجه به نرخ رشد فعلی تا سال 2015 به حدود 8.2 میلیارد نفر می رسد. با توجه به رشد سریع جمعیت نیاز به غذا بیشتر احساس   می­ گردد. بالغ بر 98 درصد از مواد غذای مورد نیاز بشر از تولیدات و فراوردهای کشاورزی تامین می گردند با توجه به نقش فرآوردهای کشاورزی در تامین غذا بشر همواره در جستجوی یافتن راههای برای افزایش تولید و بهبود کیفیت محصولات کشاورزی بوده است.
این امر از دو را کلی امکان پذیر است:
الف) افزایش سطح زیر کشت
ب) افزایش تولید در واحد سطح در واحد زمان.
دیوف مدیر سازمان خوار بار جهانی در پیامی به مناسبت روز جهانی غذا بیان کرد که میزان خسارت کمبود عناصر ریز مغزی در کشورهای در حال توسعه بیش از 128میلیارد دلار می باشد. و اگر نقش ریز مغزی ها در ارتقای سطح سلامت جامعه نیز مطرح باشد در چنین شرایطی خسارت وارده به سلامت جامعه نیز بسیار نگران کننده خواهد بود. مقدار عناصر ریز مغذی در خاک های کشاورزی ایران بسیار اندک می باشد. علاوه بر این حلالیت عناصر ریز مغذی نیز در خاکهای ایران پایین میباشد. حلالیت پایین عناصر ریز مغذی به دلایل آهکی بودن خاک، بالا بودن PHخاک، بیکربناته بودن آب آبیاری، تنش خشکی و شوری، مواد آلی کم و تدام مصرف نامتعادل کودها می­باشد. بدیهی است گیاهان و درختانی که در چنین خاک های رشد می کنند از کمبود این عناصر صدمه می بینند. با مصرف عناصر کم مصرف علاوه بر افزایش عملکرد محصولات کشاورزی کیفیت محصولات تولیدی ارتقا یافته و در نهایت ارتقای سلامت جامعه نیز تحقق می یابد. چون اکثر محصولات کشاورزی تولیدی در شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک و از خاک های کشاورزی ایران حاصل می شوند که اولا میزان آهک آنها بالا می باشد و در ثانی دارای PHبالای هستند. بنابراین محصول به دست آمده از عناصر ریز مغذی فقیر است. چه در شرایط آهکی یا گیاه یا درخت      نمی ­تواند این عناصر را جذب کند و یا در صورت جذب، امکان استفاده از آنها را به دلیل رسوب در آوند ها ندارد. به این ترتیب حرکت این مواد به برگ، دانه و میوه بسیار کند بوده و به همین دلیل غلظت آنها در اندم های مورد مصرف انسان و دام بسیار پایین است و در نتیجه گیاه، دام و انسان با کمبود این عناصر رو به رو می باشد. همچنین بیشتر مردم ما به دلیل مصرف نان عاری از مواد معدنی دچار عارضه کم خونی ناشی از کمبود ریز مغذی ها هستند.
عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان

تغذیه بهینه گیاه شرط اصلی بهبود کمی و کیفی محصولات است. در تغذیه گیاه و درخت نه تنها باید هر عنصر به اندازه کافی در دسترس آن قرار گیرد، بلکه ایجاد تعادل و رعایت تناسب  میان همه عناصر غذایی از اهمیت زیادی برخوردار است. عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان به سه دسته کلی تقسیم می­شوند.
الف- عناصر غذایی مضر

عناصری هستند که برای رشد و نمو گیاهان زیان آور هستند. حتی در برخی موارد غلظت هایی کم این عناصر می تواند موجب کاهش قابل توجهی در عملکرد و رشد گیاه گردد. از جمله این عناصر می توان به سرب، کادمیوم، جیوه و نیکل اشاره کرد.
ب- عناصر غذایی مفید

عناصری هستند که درصورت وجود در محیط سبب بهبود رشد گیاه و یا گیاهان خاصی می شوند. برای مثال سدیم برای چغندر قند، سیلیس برای برنج وجو و یا کبالت و مولیبدن برای تثبیت بیولوژیکی نیتروژن مفید می باشند.
ج- عناصر غذایی لازم یا ضروری
سه معیار برای ضروری بودن وجود دارد که عبارتند از:
1- گیاه بدون آن عنصر قادر به تکمیل چرخه حیات خود نباشد.
2- وظیفه آن عنصر توسط عنصر دیگری قابل انجام و جایگزینی نباشد.
3- عصر مستقیماً در متابولیسم و تغذیه گیاه نقش داشته باشد.
عناصر لازم یا ضروری عبارتند از
ج-1-  عناصر پرمصرف
1- کربن اکسیژن و هیدروژن: 60 تا 90 درصد ماده خشک گیاهی را تشکیل می دهند و جز در موارد کمبود آب کمبود آنها دیده نمی شود. و عمدتا از طریق آب و هوا تامین می شوند. 2- عناصر کودی شامل نیتروژن فسفر و پتاسیم 3- عناصر آهکی شامل کلسیم و منیزیم 4- گوگرد
ج-2- : عناصر غذایی کم مصرف
لازم به ذکر است  همانطور یکه گیاهان بدون عناصر غذایی پرمصرف قادر به ادامه
حیات نیستند بدون عناصرکم مصرف نیز قادر به ادامه حیات نخواهند بود. تفاوت عمده ای که با عناصر پر مصرف دارند به مقدار بسیار کمتر مورد نیاز می باشند. میزان مصرف آنها بر حسب قسمت در میلیون می باشد در حالی که میزان مصرف عناصر غذای پرمصرف بر اساس درصد می باشد.این عناصر عبارتند ازآهن ، روی، مس، بر، ، منگنز ، مولیبدن و کلر می باشند.

ارزیابی وضعیت تغذیه درختان میوه

راههای مختلفی برای تشخیص کمبودها تعیین میزان عناصر غذایی قابل استفاده در گیاهان وجود دارد از متداولترین این روشها می توان به  1- آزمون خاک2 - آنالیز های بافت برگ درختان میوه3- تشخیص ظاهری عوارض تغذیه ای اشاره کرد.
آزمون خاک

شامل سه مرحله نمونه برداری صحیح، تجزیه دقیق عناصر و تفسیر صحیح نتایج تجزیه خاک می باشد.آزمون خاک می تواند در گیاهان زراعی سبزی و صیفی جات یکساله کمک زیادی به تامین نیازهای غذایی گیاهان نمایید. بین آزمون خاک و تجزیه برگ در باغ ارتباط کمی وجود دارد. یعنی آزمون خاک نمی­تواند راهنمای خوبی برای تعیین وضعیت تغذیه­ای درختان میوه باشد. آزمون خاک قبل از احداث باغ بهترین وسیله برای مشخص کردن بافت خاک، مقدار آهک خاک و غلظت عناصر کلسیم، منیزیم، پتاسیم و فسفر خاک است. در باغهای احداث شده آزمون خاک مکمل نتایج تجزیه برگی است و جهت مشخص نمودن ترکیب کودی باید مورد استفاده قرار گیرد. برای نمونه برداری صحیح خاک نقاط دارای شرایط و نوع خاک یکسان مرز بندی شده و خاکهای متفاوت از نظر بافت خاک، وضعیت زه کشی خاک، مقدار آهک خاک، عمق لایه سخت کفه زیرین به صورت جداگانه نمونه برداری می­شود. به طور کلی قطعه های نمونه برداری نباید بیش از 4 هکتار باشد. حدود 2.5 سانتی متر از خاک رویی کنار زده می شود و نمونه های از عمق 0-30 و 31-60 سانتی متر به صورت جداگانه برداشت می­شود.  از هر قطعه 4-5 هکتاری 10 نمونه خاک برداشت شده و نمونه ای 0-30 و 31-60 با هم به صورت جداگانه مخلوط می شود.
تفسیر نتایج آزمون خاک
PH

در پی اچ های محدود خنثی تا کمی اسیدی عناصر غذایی در حد مطلوبی هستند. در PH های زیر 5 مشکلاتی نظیر مسمومیت منگنز و آلومینیوم و کمبود کلسیم و پتاسیم کاهش جذب فسفر و کاهش کارایی ازت و پتاسیم وجود دارد. در PH های بالای 7.5 قابلیت جذب عناصر ریز مغزی به استثنای مولیبدن کاهش می­یابد برای مقابله با PHهای پایین از آهک استفاده می­شود و برای مقابله با PHهای بالا باید مقدار آهک خاک، بی کربنات آب آبیاری با استفاده از مواد آلی به همراه گوگرد و یا اسید کردن آب آبیاری را کاهش داد. برای احداث باغ در ایران نیازی به افزودن کلسیم و منیزیم نمی­باشد کمبود این عناصر در خاک های که PHپایینتری از 5.5 دارند قابل مشاهده است. در بیشتر خاک های ایران به دلیل PHبالای خاک جذب ریز مغذی ها به سختی صورت می­گیرد.

فسفر
آزمون خاک معرف خیلی خوبی برای فسفر است. در تجزیه خاک اگر مقدار فسفر قابل استفاده خاک بیشتر از 8 تا 12 قسمت در میلیون باشد (میلی گرم در کیلو گرم ) و یا غلظت فسفر در برگ درختان بالاتر از 0.1 درصد باشد نیاز به مصرف کود فسفره نیست. چون مصرف زیاد کودهای فسفره جذب عنصر روی را کاهش می دهد.

بور
آزمون خاک قبل از احداث باغ برای تعیین میزان بر مورد نیاز است . بعد از احداث باغ آزمون خاک و تجزیه برگ به صورت توام انجام می شود. میزان بر مطلوب در خاک 1 قسمت در میلیو ن است. عواملی مانند PH بالای 6.5 پایین بودن دمای خاک، خاکهای بسیار خشک و بسیار مرطوب، شتشوی زیاد خاک باعث کاهش جذب بر می شوند.
کلسیم و منیزیم

برای احداث باغ در کشور ایران نیازی به افزودن این دو عنصر نمی­باشد. کمبود این دو عنصر در خاک های که PHپایین تر از 5.5 دارند و در نوار شمالی کشور بیشتر قابل مشاهد است. همچنین وجود بیش از اندازه برخی عناصر غذایی در خاک جذب برخی دیگر از عناصر غذایی را کاهش می­دهد. برای مثال در خاک های قلیایی با ترکیب کلسیم بالا جذب منیزیم، روی، منگنز، آهن و بر کاهش می ­یابد.
در تفسیر آزمون خاک استانداردهای لازم برای عناصر مس، منگنز، روی و آهن تعیین نشده است و نمی­توان توصیه های کودی را بر اساس آزمون خاک انجام داد. چرا که علیرغم کافی نشان دادن غلظت ابن عناصر در خاک کاربرد آنها باعث افزایش عملکرد می گردد.
تجزیه بافت گیاه برای تشخیص کمبودعناصر غذاییدر درختان میوه

تجزیه برگ نشان دهنده مقدار عناصری است که توسط درخت جذب شده و به قسمت های هوای درخت منتقل شده اند. تجزیه برگ تصویر نسبتاً کاملی از وضعیت تغذیه­ای درختان میوه ترسیم می­کند. نتایج تجزیه برگ تا حدودی وضعیت عناصر غذایی درختان میوه را ترسیم می­کند. تجزیه برگ برای باغ های دایر مفید است ولی برای احداث باغ میوه ابتدا باید خاک را تجزیه کرد.
زمان نمونه برداری برگ
مقدار عناصر غذایی با افزایش سن برگ در طی فصل رشد و در طول شاخه تغییر  می­ کند. لذا برای مقایسه صحیح باید سن فیزیولوژیکی و مرحله بلوغ آنها در نظر گرفته شود. نمونه های برگی در مورد اکثر درختان میوه 75 روز پس از ریزش گلبرگ ها که مصادف با اواسط تا اواخر تیر ماه می باشد برداشت شوند. اگر برگها زودتر برداشت شوند مقدار پتاسیم، فسفر و ازت بالاتر و کلسیم کمتری خواهند داشت و اگر دیرتر برداشت شوند مقدار پتاسیم،  فسفر و ازت کمتر و کلسیم و منیزیم بیشتری دارند.

روش نمونه برداری
در هر هکتار باغ میوه 50 نمونه برگی کاملا رشد کرده و تکامل یافته که از چندین درخت به طور تصادفی و یا با استفاده از یک الگوی از بیش تعیین شده انتخاب      می­ شوند. از هر درخت حداقل 10 برگ و از هر شاخه 2 برگ یعنی نمونه از 5 شاخه تهیه می شوند.  برگ ارقام مختلف، درختان پیر و جوان، درختان بارور و غیر بارور نباید با هم مخلوط بشوند.  نمونه ها باید از شاخه های غیر بارده و از پیرامون تاج درخت انتخاب شوند از شاخه های درون تاج درخت نمونه برداری انجام نمی­شود. نمونه برداری از شاخه های فصل جاری انجام شده و برگ های میانی به همراه دم برگ جمع آوری می شود در درخت انگور فقط از دم برگ ها برای آنالیز استفاده   می گردد. معمولا از برگ های سالم که علائم آفت و بیماری ها را نشان نداده ­اند و دچار زخم و پارگی و صدمات مکانیکی نیستند نمونه برداری انجام می گیرد. از درخت سیب برای آنالیز عناصر غذایی از برگ های اسپری نمونه برداری انجام      نمی­ گیرد.
پس از نمونه گیری برگ ها را بلافاصله به صورت ملایم با چند قطره مایع ظرف شویی و یا آب خالص و سپس با آب مقطر شستشو می دهیم. باید توجه داشت که عمل شستن در مدت زمان کوتاهی انجام شود تا برگ ها آب جذب نکنند. جهت انجام آزمایش های آنالیز عناصر غذایی از این برگ ها استفاده می­شود. پس از انجام آزمایشات جهت ارزیابی وضعیت تغذیه ای باغ مقایسه نتایج حاصل از تجزیه برگی با استانداردهای مربوط و زیر نظر کارشناسان مجرب و با تجربه صورت گیرد.
                 مهم ترین علائم کمبود عناصر غذایی در درختان میوه

عنصر غذایی

علایم کمبود

نیتروژن

در صورت کمبود ازت از برگ های پیر به برگ های جوان منتقل شده و علایم کمبود اکثر در برگ های پیر مشاهد می شود توقف رشد و زردی برگ های پایین درخت از علایم کمبود ازت است.

فسفر

توقف رشد برگ ها، کوچک شدن برگ ها و ارغوانی شدن برگ های پایینی

پتاسیم

رنگ پریدگی سوختگی حاشیه برگ ها و زرد شدن حاشیه برگ های پایینی در درخت انگور سبب خشک شدن نوک خوشه های انگور می گردد.

گوگرد

توقف رشد و زرد شدن برگ های پایینی

آهن

زرد شدن پهنک برگ های جوان و سبز باقی ماندن رگ برگ های آن، برگ های تازه روئیده زردی بیشتری نشان می دهند و در نهایت لکه های نارنجی بر روی برگ های انتهای توسعه می یابند.

روی

بارز ترین مشخصه کمبود روی ریز شدن برگ ها و جارویی شدن برگ های جوان در سرشاخه ­های درخت می­باشد وجود نقاط زرد کرمی در زمینه سبز تیره برگ های میانی کمبود روی سبب غیر همزمان رسیدن میوهای انگور می شود.

منگنز

کمبود منگنز شبیه سایر ریز مغذی ها در خاک های آهکی اتفاق می افتد. برگ ها زرد کمرنگ می شوند و این زردی از حواشی برگ شروع شده و به سمت رگ برگ میانی توسعه می باد.

بر

کمبود بر در درختان میوه سبب کاهش رشد و نمو پرچم ها، کاهش مدت گرده افشانی، سیاه شدن وسط میوه سیب و بد شکلی میوه می شود.

مس

کمبود مس در درختان میوه سبب ایجاد شاخه های پر رشد با برگ های درشت به رنگ سبز تیره و با لکه های زرد رنگ می­شود. در صورت تشدید کمبود تمام شاخه­ های جوان خشکیده می شوند.

کلر

خشکی برگ ها مخصوصا حواشی آنها از علائم عمومی کمبود کلر در درختان میوه است. در مقایسه با کمبود کلر سمیت آن گستردگی جهانی دارد.

رابطه علایم کمبود عناصر غذایی با تحرک آنها در درخت
محل ظهور علایم کمبود عناصر غذایی در گیاهان به میزان انتقال عناصر غذایی از برگ های پیر به قسمت های جوان گیاه بستگی دارد. عناصر غذایی مانند نیتروژن، فسفر و پتاسیم به راحتی از برگ های مسن به قسمت های جوان گیاه جابجا می شوند. از این رو علایم کمبود این عناصر ابتدا در برگ های پیرتر گیاه دیده می شود. در مقابل، عناصر غذایی مانند کلسیم و منگنز تحت هیچ شرایطی از برگ های پیر به قسمت های جوان منتقل نمی شوند. در نتیجه علائم کمبود این عناصر در قسمت های جوان گیاه دیده می شوند.
                      میزان تحرک عناصر غذایی در داخل گیاه

عنصر

میزان تحرک عناصر در گیاهان

ازت

متحرک

فسفر

متحرک

پتاسیم

متحرک

کلسیم

غیر متحرک

منیزیم

نسبتاً غیرمتحرک

گوگرد

غیر متحرک

آهن

نسبتاً غیر متحرک

روی

تحرک کم

مس

در شرایط کمبود نسبتاً غیر کتحرک و در شرایط کفایت متحرک

منگنز

غیر متحرک

بور

نسبتاً غیر متحرک

مولیبدن

تحرک متوسط

کلر

متحرک

کمبود شدید عناصر غذایی در گیاه به صورت علایم مختلفی قابل تشخیص است. تغییر رنگ برگ ها، سوختگی، توقف رشد جوانه های انتهایی، تغییر شکل میوه ها، تفاوت در عملکرد، زودرسی، دیر رسی، کوچک شدن میوه ها، نارسایی در رشد، کاهش گسترش ریشه و افت خاصیت انبار داری میوه ها از نشانه های کمبود عناصر غذایی است. این نشانه ها گاه به گونه ای مشخص و زمانی به صورت مشابه در گیاهان ظاهر شده و به وسیله برخی کارشناسان با تجربه به عنوان ابزاری در تشخیص کمبودها به کار گرفته می شوند. لازم به ذکر است که این علایم در تمام گیاهان به صورت یکسان نمایان نمی شوند. از مزایای این روش می توان به سریع بودن، و عدم نیاز به وسایل تخصصی اشاره کرد و از اشکالات این روش می توان به موارد زیر اشاره کرد.
علایم کمبود در گیاهان مختلف متفاوت است.
احتمال شباهت علایم کمبود یک عنصر با عنصر دیگر وجود دارد.
در صورت وجود کمبود بیش از یک عنصر در گیاه علائم کمبود آنها با هم مخلوط می شود.
اثر عوامل جوی، مثل سرما و گرمایی بی موقع، کم آبی و آب زیاد ممکن است سبب بروز علایمی گردد که با علایم کمبود اشتباه گرفته می شوند.
زیادی یک عنصر در گیاه و درخت باعث مسمومیت می شود که علایم آن شبیه  علایم کمبود آن عنصر می باشد.
آفات و امراض علائمی شبیه به کمبود عناصر غذایی ایجاد می کنند.
معمولا علایم کمبود وقتی ظاهر می شوند که تاثیر خود را بر روی رشد و عملکرد به جا گذاشته باشند.
در برخی محصولات امکان بروز گرسنگی پنهان وجود دارد. گیاه دچار کمبود یک عنصر می باشد ولی علایم ظاهری ایجاد نمیکند.

چالکود، طرحی نو در تغذیه درختان میوه
روش چالکود نوع خاصی از جایگزینی موضعی کودها می باشد. در این روش نزدیک ریشه درخت چاله هایی حفر شده ، سپس با مخلوط کودهای آلی و شیمیایی پر می شود. محاسن این روش عبارتند از :
قدرت تثبیت کنندگی ماده آلی، که چاله توسط آن پر می شود. برای اکثر کودهای شیمیایی، بسیار کمتر از خاک می باشد. بنابراین کودهای شیمیایی اضافه شده، بیشتر برای گیاه قابل جذب می باشد.دربــرخی از بــاغ ها، نفــوذ پذیری خاک محدود می باشد و آب بخوبی در خاک نفوذ نمی کند. چاله های پر شده با مواد آلی، نفوذآب به داخل خاک را تشدید می کنند.
آهک فراوان در خاک مشکل مهمی در رشد و فعالیت ریشه درختان و جذب برخی عناصر از جمله آهن می باشد چاله های پر شده با مواد آلی مکان های فاقد آهک و مکان مناسبی برای ریشه ها می باشد. از آنجا که عناصر کم مصرف به مقدار کمی مورد نیاز گیاه می باشد همین حجم محدود اما مناسب از نظر شرایط جذب عناصر کم مصرف در بسیاری از موارد می تواند مشکل یک درخت را حل کند.
سنگینی بافت خاک مشکل دیگری در برخی از باغ ها می باشد چنین خاک هایی پس از آبیاری مدت زمان طولانی تهویه ضعیفی داشته و فاقد اکسیژن کافی برای ریشه ها می باشند. کمی اکسیژن و زیادی دی اکسید کربن و بی کربنات به شدت به ریشه ها صدمه رسانیده و جذب عناصر غذایی را مختل می نمایند.
با استفاده از روش چالکود مشکل علف های هرز تا حد زیادی کاهش می یابد. کود دامی که منبع عمده بذر علف های هرز می باشد به صورت توده در چاله قرار گرفته و بذر علف ها محل مناسبی برای رویش ندارند.

کودهای شیمیایی غیر متحرک در خاک نیز درصورتیکه بر سطح چاله ها قرار گیرند به راحتی توسط جریان آب به اعماق چاله منتقل شده و در دسترس ریشه درخت قرار می گیرند.

از آنجا که درخت یک گیاه دائمی بوده و سالیان دراز در باغ باقی می ماند، به دلایل مختلف، هرسال تراکم ریشه در حوالی منطقه چالکود بیش از پیش افزایش یافته و سطح تماس ریشه با این منطقه غنی از کود افزایش می باید که بدین ترتیب کارایی مصرف کود افزایش و مقدار مصرف کود در هکتار را می توان کاهش داد.
چگونگی اجرای روش چالکود در باغ های با تراکم کم
الف- محل حفر چاله

در ابتدا چاله هائی در قسمت انتهایی سایه انداز درختان حفر می شود علت حفر چاله ها در قسمت انتهایی سـایه انداز درخت آن است که بیــشتر ریشه های جوان و فعال در این منطقه قرار می گیرند و توانایی ریشه های جوان و فعال در جذب آب و عناصر غذایی بیش از ریشه های پیر می باشد. درضمن حفر چاله در چنین مناطقی به ریشه های اصلی و قطور درختان صدمه نمی رساند. محل چاله باید در جایی باشد که آب آبیاری حتماً به طریقی آن را خیس کند.

تعداد چاله
در صورتی که تعداد چاله کم باشد، تماس ریشه درختان با مناطق اصلاح شده خاک کم بوده و اثر بخشی روش کامل نیست افزایش تعداد چاله نیز هزینه بر و پر خرج خواهد بود. در مجموع برای درختان میوه بیش از 10 سال 4-2 چاله برای هر درخت توصیه می شود در باغ های پرتراکم به جای چالکود از کانال کود استفاده شود.
ج-قطر و عمق چاله
در باغ ها حفر چاله با وسایل معمول چون بیل و کلنگ انجام می شود در چنین حالتی قطر چاله ها بین 50-30 سانتی متر خواهد بود . در صورتی که از مته پشت تراکتوری استفاده شود. قطر چاله حدود 35 سانتی متر خواهد بود و عمق 120- 50 سانتی متری مناسب است.
د-چگونگی پر کردن چاله ها

خاک خارج شده از چاله ها بصورت یکنواخت در فاصله بین ردیف های درختان پخش و از بازگرداندن دوباره آن به داخل چاله خودداری کنید. چاله ها را به مخلوطی از ماده آلی (کود دامی یا خاک برگ یا کمپوست زباله) و کود شیمیایی مناسب پر کنید. هنگامی که برای اولین بار چاله ای را پر می کنید بهتر است ابتدا کود دامی مورد نیاز برای پر کردن چاله را با کودهای شیمیایی به خوبی مخلوط نموده و سپس درون چاله بریزید. با لگد کردن کود داخل چاله تا حد زیادی آن را بفشارید و در صورت نشست مجدداً کود دامی اضافه کنید تا هم سطح خاک شود.
چگونگی اجرای روش کانال کود در باغ های با تراکم زیاد

در این گونه باغات به لحاظ اینکه فواصل درختان در روی ردیف بسیار نزدیک به هم می باشد به جای چالکود از کانال کود استفاده می نمائیم کهشرح عملیات به این صورت خواهد بود:

ابتدا بنابر اصول فنی احداث باغ کانال هایی به عمق 60 الی 120 سانتی متر و عرض 60 الی 100 سانتی متر با طول دلخواه حفر می شود.

کف کانال ها شاخه های خشکیده درختان و ضایعات مزرعه ریخته شده روی آن در ازاء هر متر طول کانال از 3 تا 5 کیلوگرم کلش جو و گندم و یا علف های هرز مزرعه ریخته می شود.

یک تن ساری کود (گوگرد) و 300 کیلوگرم در هکتار اوره روی کلش ها پاشیده می شود زیرا همان طور که می دانیم میکرو ارگانیزم های خاک جهت تجزیه کاه و کلش و تبدیل آن به مواد آلی به ازت نیازمند می باشند.

مقدار کود حیوانی مصرفی با عنایت به ابعاد کانال و نوع درخت به میزان 40 تا 120 تن در هکتار داده می شود، که می تواند 3 الی 4 درصد ماده آلی خام را افزایش دهد. سپس مخلوطی از کودهای ماکرو شامل 300 کیلوگرم کود فسفاته و 400 کیلوگرم کود پتاسه همراه با 400 تا 1000 کیلوگرم در هکتار گوگرد کشاورزی (ساری کود) داده می شود. در نهایت بر روی کانال پر شده نهر کم عمقی زده می شود و آبیاری ثقلی به صورت غرقابی انجام می گیرد.

در صورتیکه مشکل کمبود آهن خیلی شدید باشد افزودن محلول اسید سولفوریک به داخل چاله ها نیز مفید می­باشد. دراین حالت 50-25 میلی لیتر اسید سولفوریک غلیظ را به آرامی به 20 لیتر آب (داخل سطل پلاستیکی)اضافه کرده و داخل چاله بریزید. (کار با اسید غلیظ بسیار خطرناک بوده و حتماً بایستی تحت نظر متخصص و با احتیاط کامل انجام شود).
پرنمودن کانال ها با استفاده از کود میکرو و ماکرو در باغ‌های پسته
منابع کودی مورد استفاده برای تغذیه درختان میوه
1-ازت

از مصرف بیش از اندازه نیتروژن در خاک باید پرهیز کرد زیرا باعث تاثیر منفی بر روی کیفیت میوه می شود. مصرف سالانه ازت برای درختان بارور سیب بر روی پایه بذری 120 کیلوگرم در هکتار ازت خالص و برای درختان هلو بسته به نوع خاک 150 -200 کیلوگرم در هکتار می باشد. در سال اول پس از کاشت جهت جلوگیری از صدمه به نهالای جوان از کود خشک کمتر استفاده شود در صورت نیاز 15-30 گرم ازت خالص در سال اول به صورت خشک استفاده شود. در سال دوم در اوایل بهار مقدار 50-100 گرم ازت خالص با توجه به بافت خاک به درختان داده شود. منابع کودی ازت شامل اوره 46% - فسفات آمونیوم 11%- سولفات آمونیوم 20% و نیترات آمونیوم 33% می باشند. در خاک های ایران معمولا سولفات آمونیوم برای استفاده خاکی و اوره برای محلول پاشی استفاده می گردد.

2-فسفر
فسفر باعث افزایش اندازه و کیفیت میوه می شود. و با مصرف متعادل فسفر طول دوره انبارداری میوه افزایش می یابد. در کشور ما در مصرف کودهای فسفره زیاده روی می شود نیاز درختان بارور به فسفر 20-50 کلیوگرم
P2O5  در هکتار می باشد. کودهای فسفاته توانایی حرکت کمی در خاک دارند و برای استفاده از این کود باید حتما در عمق 40-50 سانتی متری و در مجاورت ریشه قرار داده شوند. منابع کودی فسفر شامل دی فسفات آمونیوم 46% فسفر و 20% ازت- سوپر فسفات تریبل 46% فسفرو سوپرفسفات معمولی 20 فسفر به شکل P2O5 می باشد.
3-پتاسیم

مقدار پتاسیم مورد نیاز در درختان میوه 170-230 کیلوگرم در هکتار K2O می باشد. بهترین زمان مصرف کودهای پتاسیم اوایل بهار است و بهتر است به جای پخش سطحی در باغ آن را در خاک در عمق 40-50سانتیمتری جایگزاری کرد. برای تغذیه پتاسیم می توان از کودهای مثل سولفات پتاسیم-  سولفات پتاسیم منیزیم با 22%  K2O، 18% اکسید منیزیم و 22% گوگرد- نیترات پتاسیم با 44% K2O و 135 نیتروژؤن استفاده کرد.
4-کلسیم
استفاده از کلرور کلسیم در درختان سیب و گلابی به صورت محلول پاشی توصیه شده است. محلول پاشی کلرور کلسیم سبب افزایش غلظت کلسیم میوه و کاهش عوارض فیزیولوژیک لکه تلخ در سیب و لکه چوب پنبه ای در گلابی می شود و همچنین بهبود صفات کمی و کیفی میوه سیب از قبیل بهبود رنگ، و جلای میوه و رنگ قرمز پوست می گردد.در خاکهای کشور ما کاربرد کلسیم به شکل آهک بجز در مناطق شمالی کشور توصیه نشده است.
5-گوگرد

مقدار گوگرد مورد نیاز 16-40 کیلوگرم در هکتار می باشد در صورت مشاهد علائم کمبود گوگرد در خاک و یا روی درخت می توان از سوپر فسفات معمولی 13% گوگرد- گچ 18% گوگرد- سولفات پتاسیم 17% گوگرد- سولفات منیزیم 13% گوگرد و گوگرد خالص پودری استفاده کرد.
6-آهن

بهترین کودهای محتوی آهن ترکیبات شیمیایی با بنیان Fe-DTPA – Fe-EDDHA می باشد. که به صورت چالکود در زیر قطر چکانها استفاده می شود.

الف- کلات های آهن Fe-EDTA محتوی 6 درصد آهن و به شکل محلول پاشی مصرف می گردد.      

ب - سولفات آهن آبدار محتوی 19% آهن می باشداز این کود به شکل محلول پاشی استفاده کرد

ج-سولفات آهن خشکدر خاک های آهکی ایران بهتر است به شکل محلول پاشی استفاده شود. محلول پاشی پس از رشد کامل برگها با غلظت 2.5-10 در هزار توصیه می شود می توان در فصل زمستان در نیمه خارجی سایه انداز درخت به صورت چالکود نیز استفاده کرد . مقدار مصرف برای نهالای جوان 70-250 گرم و برای درختان بارور 250-1000 گرم و برای درخت انگور 50-250 گرم برای هر درخت توصیه می شود

د- سکوسترین آهنFe-EDDHA بهترین کود آهن در خاکهای آهکی ایران می باشد محتوی 6 درصد آهن است این کود فقط به صورت مصرف خاکی ( نه محلولپاشی به برگها ) و به میزان 50-150 گرم برای هر درخت می باشد. این کود در زمستان و در نیمه سایه انداز درخت در زیر قطر چکانها و یا همراه آب ابیاری در اختیار گیاه قرار می گیرد.
7- منگنز

رایج ترین کود حاوی منگنز سولفات منگنز با 16% منگنز است که در خاک های اسیدی و قلیایی کاربرد دارد. سولفات منگنز را به محلول پاشی با غلظت 2-3 در هزار در درختان در فصل بهار پس از رشد کامل برگ ها در صورت کمبود می توان محلول پاشی نمود و یا در در زمستان در نیمه خارجی سایه انداز درخت به شکل چالکو مصرف نمود.کود اکسید منگنز محتوی 70% منگنز است که به علت حلالیت کم تنها در خاک اسیدی می توان از ان استفاده کرد. کلات منگنز با 12% منگنز می باشد که به علت قیمت بالا فقط در شرایط حاد و به شکل محلول پاشی توصیه می شود.
8- روی
مقدار مناسب روی در گیاه منجر به گلدهی مطلوب می شود. از منابع مهم کودی روی می توان به سولفات روی، اکسید روی و سکوسترین روی اشاره کرد. کودهای حاوی روی را می توان به صورت مصرف خاکی، محلول پاشی و تزریق در تنه درختان مصرف نمود.کود سولفات روی محتوی 23 درصد روی خالص می­باشد. مقدار مصرف سولفات روی در نهال های جوان 30-100 گرم و در درختان بارور 100-200 گرم برای هر درخت می باشد و در درخت انگور 50-100 گرم می باشد. سولفات روی را می توان در زمستان در نیمه سایه انداز درخت و یا بشکل محلول پاشی بلافاصله پس از هرس زمستانه، و در فصل بهار بعد از ریزش گلبرگها و در صورت مشاهد کمبود می توان محلول پاشی را هر 15 روز یکبار تکرار کرد. و به میزان 2-5 در هزار مصرف نمد.سولفات روی خشک محتوی 34% روی است و به دلیل حلالیت بالا در آب و سهولت مصرف و تولید تجاری بیشتر مورد استفاده می باشد. در نهال های جوان 20-80 گرم و در درختان بارور 80-150 گرم برای هر درخت مورد استفاده قرار می گیرد.

9-مس
رایج ترین ترکیب حاوی مس سولفات مس با 25% مس و 13% گوگرد است. اکسید مس نیز محتوی 75  درصد مس است که به دلیل حلالیت پایین فقط در خاک های اسیدی استفاده می گردد.  کلات مس از منابع بسیار موثر مس است که به علت قیمت بالا تنها در شرایط خاص مصرف می گردد. سولفات مس به مقدار 20- 60گرم برای نهال های جوان و در درختان بارور 40-100 گرم برای هر درخت مصرف می شود. در محلول پاشی بایستی احتیاط لازم را به عمل آورد تا از گیاه سوزی جلوگیری گردد. در هنگام محلول پاشی به محلول آهک اضافه نمود تا خاصیت اسید زایی کاهش یابد در صورت مشاهد کمبود می توان سولفات مس را در فصل بهار پس از رشد کامل برگها محلول پاشی و در صورت نیاز هر 15 روز یکبار تکرار نمود.
10-بر

مقدار مناسب عنصر بر منجر به افزایش دانه گرده و در نتیجه بهبود لقاح می شود رایج ترین منابع تامین بر عبارتند از اسید بریک با 17%  بر برات های سدیم شامل براکس با 11% بر تترا برات سدیم با 14% بر تترا برات سدیم خشک با 20% بر می باشند. بهترین زمان محلول پاشی بر برای درختان میوه دو بار در سال یکی اوایل بهار پیش از متورم شدن جوانه ها و دیگری در پاییز پس از برداشت میوه و قبل از زرد شدن برگ ها است اسید بریک را می توان به میزان 20 کیلوگرم در هکتار مصرف نمود. در نهال های جوان 20-40 گرم و در درختان بارور 40-80 گرم برای هر درخت در فصل زمستان و در نیمه خارجی سایه انداز درخت مصرف نمود.

11-مولیبدن

کمبود مولیبدن در خاک های آهکی ایران به ندرت دیده می شود و در صورت کمبود می توان از مولیبدات آمونیوم محتوی 52% مولیبدن و 6 در صد نیتروژن و مولیبدات پتاسیم محتوی 45% مولیبدن و 8% پتاسیم اشاره کرد.

نکات مهم در ارتباطبا مصرف کودهای حاوی عناصر کم مصرف

1- برای افزایش تشکیل میوه در محصولات باغی نظیر بادام، گردو، فندق، پسته، سیب و گلابی محلول پاشی عناصر غذایی محتوی اوره روی و بر هریک با غلظت پنج در هزار در پایی پس از برداشت محصول و در بهار پیش از باز شدن غنچه ها مفید می باشد.

2- افزودن اوره با غلظت دو تا پنج در هزار به محلول سولفات آهن، سولفات منگنز، سولفات روی، سولفات مس و اسید بوریک هنگام محلول پاشی موجب افزایش کارایی این کودها می شود.

3- در محلول پاشی درختان میوه در فصل خواب حداکثر تا 20 روز قبل از تورم جوانه ها باید متوقف شود. در غیر این صورت محلول پاشی موجب سوختگی درخت می شود.

4- در مزارع و باغاتی که غلظت بر در خاک و آب آبیاری بالا است به مصرف سولفات روی توجه بیشتری مبذول شود تحت چنین شرایطی از شدت مسمومیت بر کاسته می شود.

5- هرگز کود سولفات روی آبدار را با کود اوره مخلوط نکنید. مخلوط کودی به صورت خمیر در می آید.

6- به منظور تعیین مصرف دقیق این کودها مراجعه به نتایج تجزیه خاک، آب و برگ درخت ضروری می باشد.

7- مصرف کودهای محتوی بر در مناطق با خاک های شور توصیه نمی شود.

8- پیش از مصرف کود مطالب برچسب کود را به دقت مطالعه فرمایید.

9- در هنگام ظهور گل و اوایل دوره تشکیل میوه نباید این کودها را محلول پاشی کرد.

10-هنگام تهیه محلول کود را به آب اضافه کنید.

11- محلول پاشی در فصل بهار مواد غذایی را مستقیماً و در زمان مناسب در اختیار گیاه قرار می دهد. همچنین محلول پاشی در فصل پاییز باعث ذخیره شدن مواد غذایی در گیاه برای شروع فصل بعدی می شود.

بیماری سفیدک سطحی مو

     

بیماری سفیدک سطحی برگ مو

چکیده: سالها تصور می‌کردند که اصل و مبدا سفیدک حقیقی مو از آمریکا است ولی طبق بعضی از شواهد و مدارک موجود مبدا آن از سرزمین ژاپن است. ابتدا چنین به نظر می‌رسید که در اروپا این بیماری چندان مورد توجه واقع نمی‌شده است. بطور کلی این بیماری از لحاظ تاریخی یکی از قدیمی‌ترین بیماری قارچی است در اواخر قرن گذشته شدیدا به تاکستانهای فرانسه حمله کرده است.

متن مقاله:

بیماری سفیدک سطحی مو عامل بیماری: Uncinula necator

مقدمه:

سالها تصور می‌کردند که اصل و مبدا سفیدک حقیقی مو از آمریکا است ولی طبق بعضی از شواهد و مدارک موجود مبدا آن از سرزمین ژاپن است. ابتدا چنین به نظر می‌رسید که در اروپا این بیماری چندان مورد توجه واقع نمی‌شده است. بطور کلی این بیماری از لحاظ تاریخی یکی از قدیمی‌ترین بیماری قارچی است در اواخر قرن گذشته شدیدا به تاکستانهای فرانسه حمله کرده است.

تاریخچه پیدایش بیماری در ایران

در ایران برای اولین بار در فاصله سالهای ۱۲۵۱-۱۲۵۰ این بیماری در ارومیه دیده شده است. همچنین طبق اطلاعات کسب شده ابتدا در نواحی مرکزی ارومیه بروز کرده و بعدا به سایر نقاط شمالی و غربی و جنوبی و بعضی نقاط دیگر سرایت کرده است.

Mildew این بیماری درنقاط مختلف ایران به نامهای سیاه بود (در اصفهان)،آق(در ارومیه)چور(در مراغه)، قاریا (در قزوین) وباد زدگی(در شهریار) نامیده می شود. سفیدک سطحی مو دراواسط قرن نوزدهم وارد اروپای غربی شد وکم کم در تمام قاره منتشر گردید. عامل بیماری به افتخارTucker ، باغبان انگلیسی که اولین بار در سال ۱۸۴۵ متوجه بیماری شد Oidium tuekeri  Berk نامگذاری شد. در سال ۱۸۴۷ برای اولین بار بیماری در فرانسه مشاهده شد وخسارت شدید به موستانها وفرآورده های آن وارد گردید. گزارش معتبری درباره اولین گزارش ومحل بروز بیماری درایران دیده نشد. بنا به مطالعات به عمل آمده بیماری سفیدک سطحی مو اولین بار بین سالهای ۵۱ـ۱۲۵۰ در ارومیه بوسیله حسنعلی نواب دیده شده است ـ وامروز در تمام نقاط موخیز کشور به ویژه در موکاریهای آذربایجان شرقی وغربی، خراسان، اطراف تهران ، زنجان، اراک ،قزوین ، اصفهان ، فارس ، گلپایگان، باختران ، خرم آباد لرستان ومحلات شیوع دارد وخسارت هنگفتی را باعث می شود خسارت بیماری در مناطق با شرایط مناسب آب وهوائی مخصوصاً روی ارقام حساس بسیار شدید است. بطوریکه گاهی یک خوشه سالم نیز روی این بوته های مو نمی توان مشاهده کرد و ۱۰۰%‌محصول غیر قابل فروش واستفاده می شود.

مناطق انتشار در ایران

در ایران بیماری سفیدک مو در نقاط آذربایجان ، خراسان و اطراف تهران ، زنجان ، اراک ، قزوین ، اصفهان ، ارومیه ، فارس ، کاشان ، کرمانشاه ، گلپایگان ، خرم آباد ، محلات و بطور کلی در کلیه استانهای ایران در تمام نقاط انگورخیز ایران به چشم می‌خورد.

 عامل بیماری

عامل بیماری سطحی مو قارچی است از رده آسکوسیت‌ها و از خانواده Erysiphaceae. رشته‌های میسلیومی این قارچ دارای رشد سطحی بوده و بوسیله هوستوریوم یا لکه‌هایی به داخل سلولهای اپیدرمی و کوتیکول نفوذ می‌نماید. بر روی توده‌های متراکم میسلیوم پایه‌های کنیدیوفور تشکیل می‌گردد که در انتهای آن زنجیری از کنیدی‌ها قرار می‌گیرند. کنیدی‌ها بی‌رنگ ، تخم‌مرغی کشیده بدون جدار عرضی است. پریتسیوم یا اندام جنسی قارچ در اواخر فصل به ندرت روی برگها و یا ساقه تشکیل می‌گردد. در داخل هر پریتسیوم چند آسک و هر آسک محتوی هشت آسکوسپور می‌باشد.

زیست شناسی

قارچ عامل سفیدک سطحی مو زمستان را به صورت میسلیوم در داخل جوانه‌ها به سر می‌برد. در اول بهار رشد نموده کنیدی و کیندیوفور ایجاد می‌نماید و بدین وسیله بیماری از سالی به سال دیگر انتشار می‌یابد. کنیدی‌ها نیز ممکن است در زمستان زنده باقی بمانند و موجب انتقال بیماری در سال آینده شوند. بعضی از محققین معتقدند که آلودگی اولیه سفیدک سطحی در اوایل بوسیله آسکوسپورهایی که از داخل پریتسیوم‌های موجود روی برگهای افتاده آزاد می‌شوند بوجود می‌آیند احتمالا در ایران پریتسیوم در انتقال بیماری از سالی به سال دیگر نقشی ندارد.

زیرا این اندام‌ها به ندرت فقط در ارومیه ، کاشان ، کرج ، مراغه ، تهران و آن هم به تعداد کم دیده شده است و با توجه به این که سفیدک در تمام مناطق موکاری کشور شیوع دارد به احتمال زیاد انتشار آن توسط میسلیوم و یا احتمالا کنیدی صورت می‌گیرد. درجه حرارت پایین تر از ۵ درجه سانتیگراد برای رشد سفیدک مناسب نیست و از ۳۰ درجه سانتیگراد به بالا هم قارچ از رشد باز می‌ایستد.

علایم بیماری:

علایم  بیماری سفیدک حقیقی در روی همه ی اندامهای هوایی جوان  ظاهر می گردد.علایم این  ابتدا  به  صورت  لکه های  سفید در سطح  فوقانی  برگ ظاهر می شود و سپس روی آنها کنیدیوفورهای قارچ به صورت پودر یا پوشش آردی ظاهر می گردند . اگر بیماری تشدید یابد سطح تحتانی برگها نیز ممکن است  به  سمت  بالا  لوله  شود .برگهای آلوده در تابستان قهوه ا ی شده زودتر از  پائیز  خزان  می کنند. علائم  بیماری درون  سر  شاخه های  جوان  نیز  به  صورت  لکه های  سفید     ظاهر   می گردند. در پائیز لکه ها به رنگ قهوه ای مایل به سیاه در می آیند.قارچ  روی  غوره ها  را  به  صورت  پودر  سفید رنگی  می پوشاند. حبه ها   ترش و نارس باقی می مانند .در  حبه های  رسیده  تر آن  قسمت  از  پوست  حبه  که  آلوده به بیماری است  رشد  نمی کند  ولی  در  اثر رشد  مداوم  قسمت  سالم  حبه  ترک  خورده و دانه آن نمایان می گردد.

دوره بیماری :

قارچ عامل سفیدک سطحی مو زمستان را بصورت میسیلیوم در داخل جوانه ها یا کلیستوتس روی اندام آلوده طی کند، کنیدیها نیز ممکن است در زمستان زنده باقی بمانند و موجب انتقال بیماری در سال آینده شوند. بعضی از محققان معتقدند که آلودگی اولیه سفیدک سطحی در اوایل می تواند بوسیله آسکوسپور نیز بوجود آید.

احتمالاً در ایران کلیستوتس در انتقال بیماری از سالی به سال دیگر نقشی ندارد. زیرا این اندام بندرت فقط در رضائیه ، کاشان ، کرج ، مراغه و تهران و به تعداد کم دیده شده با توجه به اینکه سفیدک در تمام مناطق موکاری کشور شیوع دارد به احتمال زیاد انتشار آن توسط میسلیوم و یا کنیدی مخصوصاً در مناطق گرم صورت می گیرد. کلنی قارچ در پایین تر از ۶ درجه سانتیگراد رشد نمی کند و در ۳۶ درجه سانتیگراد در مدت ۱۰ ساعت از بین می رود. در سال ۱۳۷۱ فرم جنسی قارچ در موکاریهای استان فارس نیز توسط بنی هاشمی و پروین گزارش شده است، قارچ در ۰C  ۴۰ سریعا از بین می رود.

در نواحی گرم جنوبی کشور بیماری سفیدک سطحی مو خسارت زیادی وارد نمی کند. در نواحی مرکزی و شمال غربی تاکستان هایی که بر روی تپه ها و نقاط مرتفع سرد قرار دارند ، بیماری سفیدک در آنها کمتر از بوستانهایی است که در دشت یا نقاط پست قرار دارند.

معلوم شده که سرمای سخت زمستان مانع ظهور سفیدک نمی شود . در سال ۱۳۳۱ در قریه تینا، دهکده ای در شرق خراسان سرمای زمستان بقدری شدید بود که شاخه های مو و پایه های آن در اثر یخبندان گزند فراوان دید با این وجود در تابستان سال بعد سفیدک تقریباً با همان شدت سالهای گذشته در بوستان ها شیوع داشت.

آب آزاد باعث کاهش جوانه زدن کنیدیها و همچنین تولید آنها می گردد. باران می تواند با شستن کنیدیها و بعضی از میسلیومها باعث شدت بیماری شود. رطوبت نسبی هوا بین ۴۰ تا ۱۰۰% برای جوانه زدن کنیدیها کافی است و حتی در رطوبت نسبی ۲۰% نیز کنیدیها قادر به جوانه زدن می باشد. رطوبت نسبی هوا بیشتر در تولید کنیدیها مؤثر است تا جوانه زدن آنها. آفتاب تابان از جوانه زدن کنیدیها جلوگیری می کند.

آفتاب باعث جلوگیری از تندش کنیدی و کاهش شدت بیماری می گردد. در موستان انگور یاقوتی سعید آباد شهریار مشاهده شده که خوشه های مو پایه کوتاه و خوابیده روی پسته خسارت شدید از سفیدک سطحی مو دیده ولی خوشه هایی که در معرض تابش نور قرار گرفته بودند بیماری بسیار کم بوده است.

نشانه های بیماری:

علائم بیماری روی قسمتهای هوائی درخت یعنی شاخه، برگ، گل، حبه وسرشاخه های جوان دیده می شود. ولی بارزترین بیماری روی خوشه دیده می شود وبیشترین خسارت هم در اثرآلودگی خوشه ها ناشی می شود. روی سطح حبه های آلوده علائم به راحتی قابل تشخیص است. پوشش سفید متمایل به خاکستری (بور) روی حبه ها مخصوصاً در اطراف دمگاه آنها که توده های میسلیوم ،کنیدیوفورها وکنیدیهای قارچ عامل بیماری است، بوجود می آید .زیر پوشش مذکور در سطح پوست حبه ها، لکه های نکروتیک دیده می شود که رنگ آنها قهوه ای متمایل به تیره است. صدمه قارچ به پوست ونکروز شدن آنها باعث ترکیدگی حبه ها شده وراه نفوذ قارچهای دیگر را فراهم می سازد. حمله بیماری به دانه ها در اوایل تشکیل باعث ریزش زیاد از حد حبه ها ی تازه تشکیل شده می شود وخوشه ها تنک می گردد. آلودگی خوشه ها موجب ریزش ، کثیف شدن وترکیدگی حبه ها شده وگاهی همراه با پوسیدگی وترشیدگی می باشد.

روی برگها ابتدا لکه های پودری به رنگ سفید کثیف ظاهر می شود که گاهی در آغاز بسیار کوچک است وتشخیص آن مشکل است سپس بتدریج این لکه ها بزرگتر ورنگشان متمایل به خاکستری شده ومشهود می گردد. پریدرم برگ در محل لکه ها رنگ متمایل به قهوه ای پیدا کرده وگاهی پهنک برگها ی آلوده توأم با چین خوردگی ویا تورم مختصر می گردد.

علائم روی سرشاخه ها نیز شبیه لکه های برگ است وباعث پیدایش لکه های نکروتیک شده وقهوه ای کم رنگ می شود. روی شاخه های ۱تا ۲ ساله لکه های قهوه ای پررنگ مخصوصاً در پائیز وزمستان دیده می شود. در شرایطی که بیماری شدید وشرایط محیطی مساعد باشد سرشاخه های آلوده از یک پوشش سفید پوشیده شده، خمیدگی پیدا کرده وسرعصایی می شود.

بیولوژی:

فرم جنسی پاتوژن یک آسکومیست و فرم غیر جنسی یک دئوترومیست است. پاتوژن بصورت میسلیوم روی شاخه ها و همچنین بصورت اندامهای جنسی(کلیستوتسیوم) در برگ های ریخته شده پای درختان زمستان گذرانی می کنند. در فصل بهار آلودگی توسط میسلیوم شروع می شود.

 مبارزه:

۱ـ مبارزه زراعی :

 مبارزه زراعی عبارت است از انتخاب پایه های مقاوم به بیماری همانطور که قبلاً گفته شد گونه های آمریکائی به این بیماری نسبتاً مقاوم بوده و به ندرت آثار بیماری را نشان می دهند. بنابراین می توان با استفاده از این گونه ها و واریته های مشتق از آنها کاملاً از بیماری جلوگیری کرد.امروزه در بیشتر سازمانهای کشاورزی آمریکا و فرانسه مشغول ایجاد و تهیه گونه های هیبرید مقاوم به این بیماری هستند و تاکنون قدمهای مؤثری در این راه برداشته شده است. عملیات کشاورزی در کنترل سفید حقیقی بسیار قابل توجه می باشد. بیماری سفیدک سطحی مو در نقاط سایه دار و مرطوب تاکستان شدت بیشتری دارد. بنابراین برای جلوگیری از آلودگی و محافظت درختان و جوانه های در حال رشد مو می بایستی مو را با فاصله مناسب بکاریم، آنها را مرتب هرس کنیم و حتی الامکان روی داربست نگهداریم تا آفتاب به تمام قسمتهای درخت برسند و هوا در بین شاخه ها جریان داشته باشد تا رطوبت کم شود.

 ۲ـ مبارزه شیمیایی :

گوگرد از قدیمی ترین فرآورده هاییست که برای کنترل و مبارزه سفیدک سطحی میوه مصرف داشته و هنوز هم به لحاظ اثرات خوب و نیز قیمت ارزان آن بمقدار وسیع در موستان ها مصرف می شود. گوگرد هم اثر جلوگیری کنندگی و هم خاصیت معالجه کنندگی دارد و بیشتر بصورت گل گوگرد و یا پودر وتابل  مصرف می شود. در نواحی خشک و نیز در موستانهائیکه بوته های موردی پسته افتاده است گرد پاشی توصیه می شود ولی در نواحی که در فصل رشد گیاه باران زیاد می بارد و یا درخت مو روی درخت داربست نگهداری می گردد و محلول پاشی و یا پودر وتابل بهتر است . زیرا اولاً تمام اندامها و قسمتهای درخت آغشته به سم می شود و ثانیاً خواص آن تا مدت زیاد دوام دارد. اثر قارچ کشی گوگرد بطور عمده مربوط به مرحله تصعید آنست و ترکیبات حاصله از تصعید گوگرد بستگی به شکل گوگرد (گرد ـ پودر وتابل و اندازه ذرات) و نیز عوامل جوی بخصوص حرارت و رطوبت دارد. گوگرد بین ۲۵ تا ۳۰ درجه سانتیگراد بهترین نتیجه از نظر خاصیت قارچ کش دارد و در کمتر از ۱۸ درجه سانتیگراد مؤثر واقع نمی شود. بالاتر از ۰C 30 ممکن است ایجاد گیاه سوزی کند. مصرف گوگرد در هوای ۳۵ درجه حرارت بالاتر توصیه نمی شود.

برای حصول نتیجه رضایت بخش و کنترل مطلوب بیماری سفیدک سطحی مو، باید موستانها را ۳ تا ۴ بار با گل گوگرد گردپاشی و یا با گوگردهای وتابل به شرح زیر محلول پاشی کرد.

دفعه اول: وقتی که شاخه های تازه روئیده در بهار ۳ تا ۴ برگ روی آن ظاهر شده است در این نوبت در هر هکتار موستان بطور متوسط ۲۰ـ۱۵ کیلوگرم گل گوگرد مصرف می شود.

دفعه دوم: همزمان است با موقعی که درخت مو در حال گل دهی است و سنبله های آن کاملاً ظاهر شده اند در این مرحله ۳۰ کیلوگرم در هر هکتار گل گوگرد کافی است.

دفعه سوم: موقعی که خوشه ها کاملاً از گل در آمده و حبه های تازه تشکیل شده به اندازه ماش و نخود می باشد در این مرحله ۴۵ کیلوگرم گل گوگرد در هر هکتار پاشیده می شود.

در مناطق و یا سالهائیکه بیماری شدت زیاد داشته باشد می توان موستان را برای بار چهارم به فاصله ۱۵ تا ۲۰ روز بعد از مرحله سوم سمپاشی کرد.

توجه :

اول اینکه مقدار گل گوگرد بر حسب تراکم درخت در در واحد سطح و نیز حجم آنها فرق می کند و مقادیر توصیه شده در حد متعارف است بدیهی است در موستانهائیکه درختان آنها بیش از حد متعارف و مسن باشد مقدار گل گوگرد در هر مرحله تا ۱۰ کیلوگرم افزایش می یابد.

 دوم اینکه در نواحی مرطوب و پرباران بهتر است از گوگرد وتابل استفاده گردد، گوگرد وتابل با غلظت ۲ تا۳ در هزار با آب مصرف می شود. محلول پاشی اول و دوم بهتر است با غلظت ۲ در هزار و دفعه سوم و یا چهارم با غلظت ۳ در هزار سمپاشی شود، نکته سوم اینکه موقع سمپاشی دقت شود تمام قسمتهای درخت کاملاً با محلول سمی آغشته گردد و نکته چهارم اینکه مطالعات به عمل آمده در آذربایجان نشان می دهد که کارائی گل گوگرد و گوگرد آسیابی فرق معنی داری با یکدیگر ندارند. علاوه بر گوگرد ، ترکیبات نسبی و چند قارچ کش آلی مانند: دینوکاپ ( کاراتان)، بنومیل و تری آدیمفون نیز برای کنترل بیماری سفیدک سطحی  مصرف می شود و نتایج خوبی هم داده است. قارچکشهای آلی مذکور در طیف وسیعتری از درجه حرارت نسبت به گوگرد خاصیت قارچ کشی داشته و به غیر از دینوکارپ ، خاصیت گیاه سوزی آنها کمتر است ولی مصرف مکرر آنها می تواند ، در قارچ عامل بیماری مقاومت به وجود آورد.

مبارزه شیمیایی

شدت خسارتی که به وسیله بیماری سفیدک مو بوجود می‌آید موجب شده است که یک سلسله تحقیقات موثر دامنه‌داری از نظر مبارزه عملی و اطمینان‌بخش انجام می‌گیرد. برای این کار از ترکیبات و مواد شیمیایی مختلفی استفاده به عمل آمده است که می‌توان به گوگرد ، الوزال ، کاراتان اشاره کرد

چگونه می توان از ریزش میوه سیب جلوگیری کرد ؟

     

چگونه می توان از ریزش میوه سیب جلوگیری کرد ؟

عموما” در سالی که درختان سیب و یا گلابی پر از شکوفه گل می شوند همه آنها تبدیل به میوه نشده و ریزش می کنند. این اختلاف بسیار گل و میوه امری طبیعی محسوب می شود. طبق تحقیقات پرفسور Friedrich چناچه ۴ تا ۶ درصد گلها در سیب و گلابی و ۱۰ تا ۲۰ درصد گلها در گیلاس و هلو و زردآلو به میوه تبدیل شوند در آن سال محصول خوبی در انتظار باغداران خواهد بود. در ادامه نتیجه گرفت که رابطه مستقیمی بین تعداد دانه در درون میوه سیب و ریزش میوه آن وجود دارد. چنانچه تعداد دانه های درون میوه بالغ بر ۲ عدد گردد، بعلت کمبود میزان هورمون مترشحه این میوه‎ها ریزش حاصل می کنند و اگر همه دانه های درون میوه که حداکثر به ۱۰ عدد میرسند تکامل پیدا کنند بعلت کوچک بودن دانه های باز هم میزان تولید هورمون کم شده و سبب ریزش میوه می گردد و اگر دانه ها حد متعادل بین ۵ تا ۷ دانه باشند ریزش کمتر و در نهایت محصول بیشتر خواهد بود.حالا سایر عوامل تاثیر گذار در رسیدن میوه سالم را در نظر نگیریم عامل ریزش میوه مهمترین قسمت در برداشت و عرضه محصول به بازار خواهد بود مقایسه شود فروش میوهای ریزش کرده یا باصطلاح بادریز با میوه های چیده شده که تقریبا” اختلاف قیمت سه برابر میباشد.برای ریزش بیش از حد میوه درختان دلایلی وجود دارد و این ریزش عامل مهم در تعیین مقدار محصول قابل برداشت می باشد. همه میوه ها در بیشتر شرایط دچار ریزش مستمر بعد از گلدهی نمی شوند.و عوامل زیادی از جمله موارد زیر دخیل هستند :

– عوامل محیطی ( باد شدید ، دمای کم و یا زیاد ، رطوبت … )

– ژنتیکی ( ارقام حساس و یا مقاوم به ریزش … )

– هورمونی ( اثرات هورمون اکسین ، سیتوکنین ، جیبرلین … )

– برخی آفات و بیماری ها ( مانند کرم سیب و پوسیدگی مغز میوه …   )

– نوع تغذیه ( عناصری چون ازت ، روی ، بر … )

بطور کلی محققان شایع ترین دلیل ریزش میوه را عدم تلقیح مناسب در زمان گرده افشانی میدانند. و وفور میوه در درخت و باغ را ، همین عامل لقاح تعیین میکند. حتی ریزشهای بعدی نیز در اثر عدم لقاح مناسب ارزیابی میکنند . بطوریکه عدم لقاح موجب ریزش صد در صدی میوه میشود و لقاح ناقص با توجه به ساختار گل در درخت سیب که میبایست ده عدد تخم یا دانه در داخل میوه تشکیل شود با وجود کمتر از ۵ تخم ، ریزش میوه در تابستان حتمی خواهد بود. بدین جهت سایر عوامل موثر در ریزش را که عوامل خارجی در بالا ذکر شد در اهمیتهای بعدی قرار خواهند گرفت.

بطور کلی مراحل ریزش میوه سیب و حتی گلابی را در موارد زیر خلاصه کرد:

 مرحله اول ریزش :ریزش میوه در مرحله اول در درختان سیب بلافاصله بعد از ریختن گلبرگها شروع شد. به مدت ۲ تا ۳ هفته ادامه می‎یابد. در این مدت مخصوصاً میوه هایی ریزش می کنند که از لحاظ تعداد دانه های تشکیل شده بسیار کم و با اینکه عمل تلقیح در آنان بطور ناقص انجام گرفته باشد در اکثر مواقع مقدار زمان از میوه ها در این مرحله ریزش بر اثر خود تلقیحی یا عدم تلقیح ریزش می نماید.

۲- مرحله دوم ریزش یا ریزش میوه در خردادماه :ریزش دوم میوه در درختان سیب و گلابی که بنام ریزش در خرداد ماه موسوم است بیشتر مورد توجه قرار می گیرد زیرا در این زمان میوه تقربیاً به اندازه یک فندق شده در حدود چند هفته بعد از ریزش اول شروع شد، و به مدت ۲ تا۴ هفته ادامه پیدا می کند. شروع این ریزش چند هفته بعد از ریزش اول است و به مدت ۲ تا ۴ هفته ادامه پیدا می کند شدت ریزش در این مرحله بسیار زیاد بوده مخصوصاً در بعضی از واریته ها اعداد زیادی از میوه های تشکیل شده خود را از دست میدهند. بدون شک دراین مرحله ریزش علاوه بر اثر کمبود مقدار هورمون های لازم عوامل دیگر مانند مواد غذایی آب و پایه نیز رل مهمی باز می کنند.

۳- ریزش قبل از رسیدن کامل میوه:این ریزش ۲ تا ۳ هفته و گاهی چند روز قبل از رسیدن کامل سیب درخت مشاهده می گردد. علاه بر فاکتور های خارجی مانند کم و یا زیادی آب، ضعف و یا قدرت باردهی بیش از حد درخت، کم و یا زیاد بودن مواد غذایی، افزایش درجه حرارت ناگهانی و خشکی بیش از حد عوامل ارثی نیز بستگی دارد.در این بحث علل ریزش در زمان رسیدن میوه مورد بررسی قرار میگیرد. پ‍‍ژوهشگران عقیده دارند که یک سری هورمون و تنظیم کننده های رشد در نوک جنین و بذر ترشح ، و باعث میشوند که دم میوه به درخت چسبیده و میوه وجنین از درخت مادری تغذیه نمایند و به رشد و نمو خود ادامه دهند ؛ این مواد اگر به هر عللی ترشح نشوند و یا غلظت این مواد در داخل نسج درخت کم شود درخت حس میکند که جنین تکامل یافته و شروع به تشکیل لایه جداکننده در دمگل میوه مینماید که نهایتا” میوه ریزش می کند.

جلوگیری از ریزش میوه با هورمون پاشی:تحقیقات ثابت کرده است محلولپاشی هورمون های مصنوعی می تواند این نوع ریزراکنترل کند .نوع هورمونی که بهترین نتیجه را می دهد بسته به نوع میوه تغییر می کند و با کاربرد درست و به موقع هورمون می توان نتایج قابل توجه به دست آورد.نفتالین استیک اسید شبه هورمونی است که برای جلوگیری از ریزش میوه قبل از برداشت بصورت محلول پاشی مورد استفاده قرار میگیرد. این ماده خطرات سویی روی محصول سیب ندارد و میتواند در همه ارقام سیب مورد استفاده قرار گیرد . نفتالین استیک اسید حدودا” سه روز بعد از سمپاشی اثر خود را بروز میدهد و دو تا سه هفته بطور موثر و ملموس از ریزش میوه جلوگیری میکند.

مقدار مصرف : ۲۵ گرم نفتالین استیک را در ۱۰۰ سی سی الکل سفید حل میکنیم ( این ماده مستقیما” در آب حل نمیشود ) بعد همه محلول آماده را در هزار لیتر آب ( یک تانکر سمپاش ) میریزیم و روی میوه های درختان سیب محلول پاشی میکنیم.

شرایط : ۱) بهترین زمان محلولپاشی ۱۰ تا ۱۵ روز مانده به برداشت میوه میباشد.۲) دمای هوا حداکثر ۲۵ درجه سانتی گراد باشد محلولپاشی در صبح یا عصر توصیه میشود.۳) از اختلاط محلول با سایر سموم حشره کش یا قارچ کش و یا حتی کودهای مایع جدا”   خودداری شود.۴) بعد از محلولپاشی رطوبت جو ، شبنم ، حتی بارندگی اثر هورمون را بیشتر میکند.از عیوب این محلول مدت زمان کم اثربخشی آن یعنی ۲ تا ۳ هفته میباشد بعد از این زمان ریزش میو ه در صورت برداشت نکردن شروع خواهد شد و تکرار محلولپاشی اثر چندانی نخواهد داشت.ترکیبات شناخته شده دیگری از گروه فنوکسی مانند   ( ۲-۴-D ) ,… ,   نیز ماده ای بنام تجاری   اتفن وجود دارد که بجهت محدودیت در استفاده کمتر توصیه میشود اتفن بیشتر در درختانی که میوه آنها با تکان دادن و بصورت مکانیزه برداشت میشود مانند گردو ، گیلاس ، آلبالو … بهترین کاربرد را دارد.

خصوصیات کلی درختان سیب وگلابی و راه های مبارزه با افات و ریزش انها

با بررسی های بعمل آمده در مورد درختان سیب قرمز مشاهده شده است باغاتی که بطور خالص از درختان سیب قرمز کشت شده اند به علت عدم وجود ارقام بولن ده در سطح باغ در زمان گل دهی و با توجه به اینکه درختان سیب قرمز تا حدود ۹۸ درصد دگر گنش هستند از عملکرد محصول خوبی برخوردار نبوده و بخصوص در سالهایی که در زمان گل دهی درختان دارای شرایط آب و هوائی نامناسب هستنداین باغات به علت عدم گرده افشانی مناسب از تولید محصول مناسب و اقتصادی برخوردار نمیباشند و به علت عدم گرده افشانی اکثر گلها بعد از گل دهی ریزش نموده و تبدیل به میوه نمیگردندو باغداران را با خسارت فراوانی مواجه میکنند.برای حل مشکل مذکور چند توصیه فنی به شرح زیر ذکر میگردد.

در چنین باغاتی اقدام به کشت ارقام بولن ده گردد. البته بسیار وقت گیر و غیر اقتصادی میباشد.اقدام به سر شاخه گذاری و پیوند ارقام بولن ده گردد.هرس فنی درختان و تغذیه مناسب و متعادل درختان گردد. این روش در سالهایی که شرایط آب و هوایی مناسب نباشد کارساز نبوده و نیز در سالهایی هم که شرایط آب و هوایی خوب باشد به علت اینکه بین دانه گرده و مادگی گل درختان سیب قرمز خود ناسازگاری وجود دارد نیز از کار آیی خوبی برخوردار نمیباشد.در سالهایی که شرایط آب و هوایی در زمان گل دهی نامناسب میباشد در باغاتی که ارقام بولن ده نیز کشت شده اند نیز جوابگو نمیباشد.در سالهایی که شرایط آب و هوایی در زمان گل دهی خوب باشد در باغاتی که تنها از درختان سیب قرمز استفاده شده اند نیز گلها بخوبی تلقیح میشوند ولی محصول خوبی حاصل نمیشود.در هر شرایط محیطی موجود در زمان گرده افشانی به علت ساختمان خاص گلهای سیب که میله های پرچم و کیسه های گرده ماده گیر را احاطه نموده اندتعدادی دانه گرده حتی در شرایط بسیار بد نیز روی کلاله مادگی قرار میگیرند.( عدم وابستگی به حشرات گرده افشان ) بنابراین به نظر میرسد عدم تلقیح و تولید میوه در درختان در سالهایی که شرایط محیطی مناسب نمیباشد فقط مربوط به جوانه زنی دانه گرده ؛ سرعت رشد لوله گرده در داخل مادگی و رسیدن آن به تخمدان و ترکیب سلولهای جنسی نر و ماده و نهایتا” تلقیح و تشکیل میوه است.بنابراین باید در زمان گل کامل از ماده ای شیمیای استفاده کرد که روند گرده افشانی را در درختان سیب قرمز تقویت کرده و مشکلات مطرح شده در بالا را تا حدود ۸۰-۷۰ درصد منتفی نموده و باعث باروری گلها و تولید محصول بسیار مناسب و مطلوب در سطح باغ گردد.

ساختمان گل در سیب :سیب از نظر گیاهشناسی جزء خانواده روزاسه میباشد بنابراین دارای یک نهنج ۵ برچه ای میباشد ودر هر نهنج ۲ عددجنین جهت تلقیح وجود دارد .هر برچه منتهی به یک خامه مادگی و در نهایت کلاله مادگی میگردد که وظیفه دارند کلاله مادگی دانه های گرده را به دام انداخته و رطوبت لازم برای جوانه زنی دانه های گرده و ایجاد لوله گرده را تامین نماید.خامه مادگی نیز وظیفه دارد تا لوله گرده را از خود عبور داده و لوله گرده وارد تخمدان شده و نهایتا” سلولهای جنسی باهم ترکیب شده و عمل لقاح صورت گیرد و جنین تشکیل شده که بعد از تشکیل جنین و هورمونهایی که از طریق خود جنین ترشح میگردد فرایند تشکیل لایه جدا کننده و دمگل را متوقف کرده و میوه شروع به رشد نمایدو میوه تشکیل گردد.دانه گرده بعد از قرار گرفتن در روی کلاله مادگی رطوبت موجود در روی کلاله مادگی را جذب کرده و شروع به جوانه زدن میکند که سپس لوله گرده ظاهر شده و رشد مینماید که این لوله گرده باید در عرض ۴۸-۷۲ ساعت مسیر خامه مادگی را رشد کرده و خود را به تخمدان برساند که جوانه زدن دانه گرده و رشد لوله گرده کاملا” تحت تاثیر شرایط محیطی از جمله درجه حرارت و میزان رطوبت نسبی هوا و کلاله و خامه مادگی میباشد.در سالهایی که در زمان گلدهی شرایط آب و هوایی نامناسب میباشد رشد لوله گرده کند شده و یا متوقف میگردد و از آنجایی که اندوخته غذایی دانه گرده برای تاثیر رشد لوله گرده محدود میباشد در چنین شرایطی میزان اندوخته غذایی تکافوی رشد لوله گرده را نکرده و عمل تلقیح صورت نمیپذیرد .چنین گلهایی بعد از چند روز و با از بین رفتن تراوت و شادابی کلاله و خامه مادگی ریزش مینمایند و به میوه تبدیل نمیگردد.بنابراین میتوان علت ریزش گلها را عدم تشکیل دانه و جنین و عدم ترشح هورمونها از طریق جنین و در نهایت تولید اتیلن و تشکیل لایه جداکننده در دمگل میوه و ریزش میوه دانست.در درختان سیب بعد از گل ۳ مرحله ریزش گل و میوه وجود دارد که به شرح زیر میباشد.در نهایت میوه هایی که در داخل آنها بیش از ۸ عدد بذر و جنین وجود دارد ماندگار شده به میوه کامل تبدیل میگردند.این ریزشها را میتوان به تنظیم بار درخت و قدرت رویشی درخت مرتبط ساخت و همچنین ارتباط مستقیم دارد با تعادل هورمونی ذاخل بدن خود درخت و بخصوص اتیلن.

کمبود آهن

     

نقش آهن در گیاه و علایم کمبود آن

ماده غذایی آهن، یکی از مواد غذایی کم مصرف است که وجود آن به اندازه کافی برای رشد گیاهان زراعی و باغی لازم است و در تشکیل سبزینه گیاهان زراعی و باغی نقش ارزنده ای دارد. به دلیل آهکی بودن بخش زیادی از خاکهای زراعی و باغی کشورمان، بسیاری از محصولات زراعی از کمبود آهن رنج می برند. نشانه های کمبود آهن معمولاً از برگهای جوانتر گیاه شروع می شود. دراثر کمبود آهن لکه های مایل به زرد بین رگبرگهای برگهای جوان ایجاد می شود ولی رگبرگها سبز باقی می مانند. با ادامه این کمبود و در مراحل بعدی، زردی در تمام برگ به سرعت پیشرفت می کند. در موارد کمبود شدید آهن، برگها کاملاً به رنگ سفید درآمده و ممکن است سوختگی به صورت لکه هایی در تمام برگهای گیاه نمایان شود.در برگهای غلات، کمبود ماده غذایی آهن به صورت نوارهای سبز و زرد رنگ در طول برگ دیده می شود. در این حالت رگبرگها به رنگ سبز و فاصله بین رگبرگها زرد می شود.بایستی توجه داشت که درفصل بهار که معمولاً رشد و نمو گیاه زیاد است، به علت کافی نبودن مقدار آهن جذب شده بوسیله گیاه، رنگ برگها زرد می شود. پس از فصل بهار که رشد و نمو گیاه کمتر می شود، مجدداً رنگ برگها کم کم سبز شده و بالاخره در آخر تابستان به محض اینکه رشد گیاهان زیاد شد، دوباره زردی در برگها بروز می کند.به خاطر داشته باشیم که زرد شدن برگها تنها در اثر کمبود آهن ایجاد نمی شود، بلکه ازت و تعدادی از عناصر غذایی دیگر و برخی از آفات و بیماریهای گیاهی نیز ممکن است باعث تغییر رنگ برگها شوند. به هر حال آزمایش خاک است که کمبود یا کافی بودن میزان مواد غذایی قابل استفاده را مشخص می کند.قدم اول در زمینه کمبود آهن پیشگیری از بروز این کمبود است . برای پیشگیری از بروز کمبود آهن باید شرایط محلولیت و قابلیت جذب بیشتر آهن را از طریق زیر برطرف نمود :
عدم مصرف آب های سنگین
افزایش مواد آلی و کود سبز به خاک، زدن شخم کافی وتهویه بموقع خاک
انتخاب پایه و پیوندک مناسب و مقاوم به کمبود آهن
در گلکاری ، پیشگیری از کمبود آهن ، کاشت گیاهان در خاک های اسیدی و مصرف کلات های آهن از ابتدای تهیه گلدان است

نقش آهن در تغذیه گیاهی:
– ضروری برای تشکیل کلروفیل
– ضروری برای فتوسنتز
– ضروری برای تشکیل پروتئین

علائم کمبود آهن:
– زردی (بی رنگی) جوانترین برگ‌ها

کمبود آهن همراه با عوامل زیر تشدید می‌گردد:
– خاک‌های با PH بالا (قلیایی)
– خاک‌های آهکی
– مقدار زیاد مس
– خاک‌های با زهکشی ضعیف

محصولاتی که به کمبود آهن بیشتر حساسند:
– انگور و درختان میوه

http://s3.picofile.com/file/8219948692/soils_blogfa001.jpg

عناصر غذایی مورد نیاز

     

تغذیه بهینه گیاه شرط اصلی بهبود کمی و کیفی محصولات است. در تغذیه گیاه و درخت نه تنها باید هر عنصر به اندازه کافی در دسترس آن قرار گیرد، بلکه ایجاد تعادل و رعایت تناسب میان همه عناصر غذایی از اهمیت زیادی برخوردار است. عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان به سه دسته کلی تقسیم می­شوند.

الف- عناصر غذایی مضرعناصری هستند که برای رشد و نمو گیاهان زیان آور هستند. حتی در برخی موارد غلظت هایی کم این عناصر می تواند موجب کاهش قابل توجهی در عملکرد و رشد گیاه گردد. از جمله این عناصر می توان به سرب، کادمیوم، جیوه و نیکل اشاره کرد.

ب- عناصر غذایی مفیدعناصری هستند که درصورت وجود در محیط سبب بهبود رشد گیاه و یا گیاهان خاصی می شوند. برای مثال سدیم برای چغندر قند، سیلیس برای برنج وجو و یا کبالت و مولیبدن برای تثبیت بیولوژیکی نیتروژن مفید می باشند.

ج- عناصر غذایی لازم یا ضروری سه معیار برای ضروری بودن وجود دارد که عبارتند از:

۱- گیاه بدون آن عنصر قادر به تکمیل چرخه حیات خود نباشد.

۲- وظیفه آن عنصر توسط عنصر دیگری قابل انجام و جایگزینی نباشد.

۳- عصر مستقیماً در متابولیسم و تغذیه گیاه نقش داشته باشد.

عناصر لازم یا ضروری عبارتند از: ۱- عناصر پرمصرف:۱- کربن اکسیژن و هیدروژن: ۶۰ تا ۹۰ درصد ماده خشک گیاهی را تشکیل می دهند و جز در موارد کمبود آب کمبود آنها دیده نمی شود. و عمدتا از طریق آب و هوا تامین می شوند. ۲- عناصر کودی شامل نیتروژن فسفر و پتاسیم ۳-عناصر آهکی شامل کلسیم و منیزیم ۴- گوگرد

۲- : عناصر غذایی کم مصرف: لازم به ذکر است همانطور یکه گیاهان بدون عناصر غذایی پرمصرف قادر به ادامه حیات نیستند بدون عناصرکم مصرف نیز قادر به ادامه حیات نخواهند بود. تفاوت عمده ای که با عناصر پر مصرف دارند به مقدار بسیار کمتر مورد نیاز می باشند. میزان مصرف آنها بر حسب قسمت در میلیون می باشد در حالی که میزان مصرف عناصر غذای پرمصرف بر اساس درصد می باشد.این عناصر عبارتند ازآهن ، روی، مس، بر، ، منگنز ، مولیبدن و کلر می باشند.

ارزیابی وضعیت تغذیه درختان میوه:راههای مختلفی برای تشخیص کمبودها تعیین میزان عناصر غذایی قابل استفاده در گیاهان وجود دارد از متداولترین این روشها می توان به ۱- آزمون خاک۲ – آنالیز های بافت برگ درختان میوه۳- تشخیص ظاهری عوارض تغذیه ای اشاره کرد.

آزمون خاک:

شامل سه مرحله نمونه برداری صحیح، تجزیه دقیق عناصر و تفسیر صحیح نتایج تجزیه خاک می باشد.آزمون خاک می تواند در گیاهان زراعی سبزی و صیفی جات یکساله کمک زیادی به تامین نیازهای غذایی گیاهان نمایید. بین آزمون خاک و تجزیه برگ در باغ ارتباط کمی وجود دارد. یعنی آزمون خاک نمی­تواند راهنمای خوبی برای تعیین وضعیت تغذیه­ای درختان میوه باشد. آزمون خاک قبل از احداث باغ بهترین وسیله برای مشخص کردن بافت خاک، مقدار آهک خاک و غلظت عناصر کلسیم، منیزیم، پتاسیم و فسفر خاک است. در باغهای احداث شده آزمون خاک مکمل نتایج تجزیه برگی است و جهت مشخص نمودن ترکیب کودی باید مورد استفاده قرار گیرد. برای نمونه برداری صحیح خاک نقاط دارای شرایط و نوع خاک یکسان مرز بندی شده و خاکهای متفاوت از نظر بافت خاک، وضعیت زه کشی خاک، مقدار آهک خاک، عمق لایه سخت کفه زیرین به صورت جداگانه نمونه برداری می­شود. به طور کلی قطعه های نمونه برداری نباید بیش از ۴ هکتار باشد. حدود ۲٫۵ سانتی متر از خاک رویی کنار زده می شود و نمونه های از عمق ۰-۳۰ و ۳۱-۶۰ سانتی متر به صورت جداگانه برداشت می­شود. از هر قطعه ۴-۵ هکتاری ۱۰ نمونه خاک برداشت شده و نمونه ای ۰-۳۰ و ۳۱-۶۰ با هم به صورت جداگانه مخلوط می شود.

تفسیر نتایج آزمون خاک

   PH

در پی اچ های محدود خنثی تا کمی اسیدی عناصر غذایی در حد مطلوبی هستند. در PH های زیر ۵ مشکلاتی نظیر مسمومیت منگنز و آلومینیوم و کمبود کلسیم و پتاسیم کاهش جذب فسفر و کاهش کارایی ازت و پتاسیم وجود دارد. در PH های بالای ۷٫۵ قابلیت جذب عناصر ریز مغزی به استثنای مولیبدن کاهش می­یابد برای مقابله با PHهای پایین از آهک استفاده می­شود و برای مقابله با PHهای بالا باید مقدار آهک خاک، بی کربنات آب آبیاری با استفاده از مواد آلی به همراه گوگرد و یا اسید کردن آب آبیاری را کاهش داد. برای احداث باغ در ایران نیازی به افزودن کلسیم و منیزیم نمی­باشد کمبود این عناصر در خاک های که PHپایینتری از ۵٫۵ دارند قابل مشاهده است. در بیشتر خاک های ایران به دلیل PHبالای خاک جذب ریز مغذی ها به سختی صورت می­گیرد.

فسفر:آزمون خاک معرف خیلی خوبی برای فسفر است. در تجزیه خاک اگر مقدار فسفر قابل استفاده خاک بیشتر از ۸ تا ۱۲ قسمت در میلیون باشد (میلی گرم در کیلو گرم ) و یا غلظت فسفر در برگ درختان بالاتر از ۰٫۱ درصد باشد نیاز به مصرف کود فسفره نیست. چون مصرف زیاد کودهای فسفره جذب عنصر روی را کاهش می دهد.

بور:آزمون خاک قبل از احداث باغ برای تعیین میزان بر مورد نیاز است . بعد از احداث باغ آزمون خاک و تجزیه برگ به صورت توام انجام می شود. میزان بر مطلوب در خاک ۱ قسمت در میلیو ن است. عواملی مانند PH بالای ۶٫۵ پایین بودن دمای خاک، خاکهای بسیار خشک و بسیار مرطوب، شتشوی زیاد خاک باعث کاهش جذب بر می شوند.

کلسیم و منیزیم:برای احداث باغ در کشور ایران نیازی به افزودن این دو عنصر نمی­باشد. کمبود این دو عنصر در خاک های که PHپایین تر از ۵٫۵ دارند و در نوار شمالی کشور بیشتر قابل مشاهد است. همچنین وجود بیش از اندازه برخی عناصر غذایی در خاک جذب برخی دیگر از عناصر غذایی را کاهش می­دهد. برای مثال در خاک های قلیایی با ترکیب کلسیم بالا جذب منیزیم، روی، منگنز، آهن و بر کاهش می ­یابد.در تفسیر آزمون خاک استانداردهای لازم برای عناصر مس، منگنز، روی و آهن تعیین نشده است و نمی­توان توصیه های کودی را بر اساس آزمون خاک انجام داد. چرا که علیرغم کافی نشان دادن غلظت ابن عناصر در خاک کاربرد آنها باعث افزایش عملکرد می گردد.

تجزیه بافت گیاه برای تشخیص کمبودعناصر غذایی در درختان میوه

تجزیه برگ نشان دهنده مقدار عناصری است که توسط درخت جذب شده و به قسمت های هوای درخت منتقل شده اند. تجزیه برگ تصویر نسبتاً کاملی از وضعیت تغذیه­ای درختان میوه ترسیم می­کند. نتایج تجزیه برگ تا حدودی وضعیت عناصر غذایی درختان میوه را ترسیم می­کند. تجزیه برگ برای باغ های دایر مفید است ولی برای احداث باغ میوه ابتدا باید خاک را تجزیه کرد.

زمان نمونه برداری برگ

مقدار عناصر غذایی با افزایش سن برگ در طی فصل رشد و در طول شاخه تغییر می­ کند. لذا برای مقایسه صحیح باید سن فیزیولوژیکی و مرحله بلوغ آنها در نظر گرفته شود. نمونه های برگی در مورد اکثر درختان میوه ۷۵ روز پس از ریزش گلبرگ ها که مصادف با اواسط تا اواخر تیر ماه می باشد برداشت شوند. اگر برگها زودتر برداشت شوند مقدار پتاسیم، فسفر و ازت بالاتر و کلسیم کمتری خواهند داشت و اگر دیرتر برداشت شوند مقدار پتاسیم، فسفر و ازت کمتر و کلسیم و منیزیم بیشتری دارند.

 روش نمونه برداری

در هر هکتار باغ میوه ۵۰ نمونه برگی کاملا رشد کرده و تکامل یافته که از چندین درخت به طور تصادفی و یا با استفاده از یک الگوی از بیش تعیین شده انتخاب     می­ شوند. از هر درخت حداقل ۱۰ برگ و از هر شاخه ۲ برگ یعنی نمونه از ۵ شاخه تهیه می شوند. برگ ارقام مختلف، درختان پیر و جوان، درختان بارور و غیر بارور نباید با هم مخلوط بشوند. نمونه ها باید از شاخه های غیر بارده و از پیرامون تاج درخت انتخاب شوند از شاخه های درون تاج درخت نمونه برداری انجام نمی­شود. نمونه برداری از شاخه های فصل جاری انجام شده و برگ های میانی به همراه دم برگ جمع آوری می شود در درخت انگور فقط از دم برگ ها برای آنالیز استفاده   می گردد. معمولا از برگ های سالم که علائم آفت و بیماری ها را نشان نداده ­اند و دچار زخم و پارگی و صدمات مکانیکی نیستند نمونه برداری انجام می گیرد. از درخت سیب برای آنالیز عناصر غذایی از برگ های اسپری نمونه برداری انجام     نمی­ گیرد.پس از نمونه گیری برگ ها را بلافاصله به صورت ملایم با چند قطره مایع ظرف شویی و یا آب خالص و سپس با آب مقطر شستشو می دهیم. باید توجه داشت که عمل شستن در مدت زمان کوتاهی انجام شود تا برگ ها آب جذب نکنند. جهت انجام آزمایش های آنالیز عناصر غذایی از این برگ ها استفاده می­شود. پس از انجام آزمایشات جهت ارزیابی وضعیت تغذیه ای باغ مقایسه نتایج حاصل از تجزیه برگی با استانداردهای مربوط و زیر نظر کارشناسان مجرب و با تجربه صورت گیرد.

مهم ترین علائم کمبود عناصر غذایی در درختان میوه

نیتروژن:در صورت کمبود ازت از برگ های پیر به برگ های جوان منتقل شده و علایم کمبود اکثر در برگ های پیر مشاهد می شود توقف رشد و زردی برگ های پایین درخت از علایم کمبود ازت است.

فسفر:توقف رشد برگ ها، کوچک شدن برگ ها و ارغوانی شدن برگ های پایینی

پتاسیم:رنگ پریدگی سوختگی حاشیه برگ ها و زرد شدن حاشیه برگ های پایینی در درخت انگور سبب خشک شدن نوک خوشه های انگور می گردد.

گوگرد:توقف رشد و زرد شدن برگ های پایینی

آهن:زرد شدن پهنک برگ های جوان و سبز باقی ماندن رگ برگ های آن، برگ های تازه روئیده زردی بیشتری نشان می دهند و در نهایت لکه های نارنجی بر روی برگ های انتهای توسعه می یابند.

روی:بارز ترین مشخصه کمبود روی ریز شدن برگ ها و جارویی شدن برگ های جوان در سرشاخه ­های درخت می­باشد وجود نقاط زرد کرمی در زمینه سبز تیره برگ های میانی کمبود روی سبب غیر همزمان رسیدن میوهای انگور می شود.

منگنز:کمبود منگنز شبیه سایر ریز مغذی ها در خاک های آهکی اتفاق می افتد. برگ ها زرد کمرنگ می شوند و این زردی از حواشی برگ شروع شده و به سمت رگ برگ میانی توسعه می باد.

بر:کمبود بر در درختان میوه سبب کاهش رشد و نمو پرچم ها، کاهش مدت گرده افشانی، سیاه شدن وسط میوه سیب و بد شکلی میوه می شود.

مس:کمبود مس در درختان میوه سبب ایجاد شاخه های پر رشد با برگ های درشت به رنگ سبز تیره و با لکه های زرد رنگ می­شود. در صورت تشدید کمبود تمام شاخه­ های جوان خشکیده می شوند.

کلر:خشکی برگ ها مخصوصا حواشی آنها از علائم عمومی کمبود کلر در درختان میوه است. در مقایسه با کمبود کلر سمیت آن گستردگی جهانی دارد.

رابطه علایم کمبود عناصر غذایی با تحرک آنها در درخت

محل ظهور علایم کمبود عناصر غذایی در گیاهان به میزان انتقال عناصر غذایی از برگ های پیر به قسمت های جوان گیاه بستگی دارد. عناصر غذایی مانند نیتروژن، فسفر و پتاسیم به راحتی از برگ های مسن به قسمت های جوان گیاه جابجا می شوند. از این رو علایم کمبود این عناصر ابتدا در برگ های پیرتر گیاه دیده می شود. در مقابل، عناصر غذایی مانند کلسیم و منگنز تحت هیچ شرایطی از برگ های پیر به قسمت های جوان منتقل نمی شوند. در نتیجه علائم کمبود این عناصر در قسمت های جوان گیاه دیده می شوند.

کمبود شدید عناصر غذایی در گیاه به صورت علایم مختلفی قابل تشخیص است. تغییر رنگ برگ ها، سوختگی، توقف رشد جوانه های انتهایی، تغییر شکل میوه ها، تفاوت در عملکرد، زودرسی، دیر رسی، کوچک شدن میوه ها، نارسایی در رشد، کاهش گسترش ریشه و افت خاصیت انبار داری میوه ها از نشانه های کمبود عناصر غذایی است. این نشانه ها گاه به گونه ای مشخص و زمانی به صورت مشابه در گیاهان ظاهر شده و به وسیله برخی کارشناسان با تجربه به عنوان ابزاری در تشخیص کمبودها به کار گرفته می شوند. لازم به ذکر است که این علایم در تمام گیاهان به صورت یکسان نمایان نمی شوند. از مزایای این روش می توان به سریع بودن، و عدم نیاز به وسایل تخصصی اشاره کرد و از اشکالات این روش می توان به موارد زیر اشاره کرد.

علایم کمبود در گیاهان مختلف متفاوت است.احتمال شباهت علایم کمبود یک عنصر با عنصر دیگر وجود دارد.در صورت وجود کمبود بیش از یک عنصر در گیاه علائم کمبود آنها با هم مخلوط می شود.اثر عوامل جوی، مثل سرما و گرمایی بی موقع، کم آبی و آب زیاد ممکن است سبب بروز علایمی گردد که با علایم کمبود اشتباه گرفته می شوند.زیادی یک عنصر در گیاه و درخت باعث مسمومیت می شود که علایم آن شبیه علایم کمبود آن عنصر می باشد.آفات و امراض علائمی شبیه به کمبود عناصر غذایی ایجاد می کنند.معمولا علایم کمبود وقتی ظاهر می شوند که تاثیر خود را بر روی رشد و عملکرد به جا گذاشته باشند.در برخی محصولات امکان بروز گرسنگی پنهان وجود دارد. گیاه دچار کمبود یک عنصر می باشد ولی علایم ظاهری ایجاد نمیکند.

 چالکود، طرحی نو در تغذیه درختان میوه

روش چالکود نوع خاصی از جایگزینی موضعی کودها می باشد. در این روش نزدیک ریشه درخت چاله هایی حفر شده ، سپس با مخلوط کودهای آلی و شیمیایی پر می شود. محاسن این روش عبارتند از :

♦قدرت تثبیت کنندگی ماده آلی، که چاله توسط آن پر می شود. برای اکثر کودهای شیمیایی، بسیار کمتر از خاک می باشد. بنابراین کودهای شیمیایی اضافه شده، بیشتر برای گیاه قابل جذب می باشد.دربــرخی از بــاغ ها، نفــوذ پذیری خاک محدود می باشد و آب بخوبی در خاک نفوذ نمی کند. چاله های پر شده با مواد آلی، نفوذآب به داخل خاک را تشدید می کنند.

♦آهک فراوان در خاک مشکل مهمی در رشد و فعالیت ریشه درختان و جذب برخی عناصر از جمله آهن می باشد چاله های پر شده با مواد آلی مکان های فاقد آهک و مکان مناسبی برای ریشه ها می باشد. از آنجا که عناصر کم مصرف به مقدار کمی مورد نیاز گیاه می باشد همین حجم محدود اما مناسب از نظر شرایط جذب عناصر کم مصرف در بسیاری از موارد می تواند مشکل یک درخت را حل کند.

♦سنگینی بافت خاک مشکل دیگری در برخی از باغ ها می باشد چنین خاک هایی پس از آبیاری مدت زمان طولانی تهویه ضعیفی داشته و فاقد اکسیژن کافی برای ریشه ها می باشند. کمی اکسیژن و زیادی دی اکسید کربن و بی کربنات به شدت به ریشه ها صدمه رسانیده و جذب عناصر غذایی را مختل می نمایند.

♦با استفاده از روش چالکود مشکل علف های هرز تا حد زیادی کاهش می یابد. کود دامی که منبع عمده بذر علف های هرز می باشد به صورت توده در چاله قرار گرفته و بذر علف ها محل مناسبی برای رویش ندارند.

 ♦کودهای شیمیایی غیر متحرک در خاک نیز درصورتیکه بر سطح چاله ها قرار گیرند به راحتی توسط جریان آب به اعماق چاله منتقل شده و در دسترس ریشه درخت قرار می گیرند.

♦از آنجا که درخت یک گیاه دائمی بوده و سالیان دراز در باغ باقی می ماند، به دلایل مختلف، هرسال تراکم ریشه در حوالی منطقه چالکود بیش از پیش افزایش یافته و سطح تماس ریشه با این منطقه غنی از کود افزایش می باید که بدین ترتیب کارایی مصرف کود افزایش و مقدار مصرف کود در هکتار را می توان کاهش داد.

چگونگی اجرای روش چالکود در باغ های با تراکم کم

الف- محل حفر چاله در ابتدا چاله هائی در قسمت انتهایی سایه انداز درختان حفر می شود علت حفر چاله ها در قسمت انتهایی سـایه انداز درخت آن است که بیــشتر ریشه های جوان و فعال در این منطقه قرار می گیرند و توانایی ریشه های جوان و فعال در جذب آب و عناصر غذایی بیش از ریشه های پیر می باشد. درضمن حفر چاله در چنین مناطقی به ریشه های اصلی و قطور درختان صدمه نمی رساند. محل چاله باید در جایی باشد که آب آبیاری حتماً به طریقی آن را خیس کند.

ب-تعداد چاله در صورتی که تعداد چاله کم باشد، تماس ریشه درختان با مناطق اصلاح شده خاک کم بوده و اثر بخشی روش کامل نیست افزایش تعداد چاله نیز هزینه بر و پر خرج خواهد بود. در مجموع برای درختان میوه بیش از ۱۰ سال ۴-۲ چاله برای هر درخت توصیه می شود در باغ های پرتراکم به جای چالکود از کانال کود استفاده شود.

ج-قطر و عمق چاله در باغ ها حفر چاله با وسایل معمول چون بیل و کلنگ انجام می شود در چنین حالتی قطر چاله ها بین ۵۰-۳۰ سانتی متر خواهد بود . در صورتی که از مته پشت تراکتوری استفاده شود. قطر چاله حدود ۳۵ سانتی متر خواهد بود و عمق ۱۲۰- ۵۰ سانتی متری مناسب است.

د-چگونگی پر کردن چاله هاخاک خارج شده از چاله ها بصورت یکنواخت در فاصله بین ردیف های درختان پخش و از بازگرداندن دوباره آن به داخل چاله خودداری کنید. چاله ها را به مخلوطی از ماده آلی (کود دامی یا خاک برگ یا کمپوست زباله) و کود شیمیایی مناسب پر کنید. هنگامی که برای اولین بار چاله ای را پر می کنید بهتر است ابتدا کود دامی مورد نیاز برای پر کردن چاله را با کودهای شیمیایی به خوبی مخلوط نموده و سپس درون چاله بریزید. با لگد کردن کود داخل چاله تا حد زیادی آن را بفشارید و در صورت نشست مجدداً کود دامی اضافه کنید تا هم سطح خاک شود.

چگونگی اجرای روش کانال کود در باغ های با تراکم زیاد

در این گونه باغات به لحاظ اینکه فواصل درختان در روی ردیف بسیار نزدیک به هم می باشد به جای چالکود از کانال کود استفاده می نمائیم که شرح عملیات به این صورت خواهد بود:

 ابتدا بنابر اصول فنی احداث باغ کانال هایی به عمق ۶۰ الی ۱۲۰ سانتی متر و عرض ۶۰ الی ۱۰۰ سانتی متر با طول دلخواه حفر می شود.کف کانال ها شاخه های خشکیده درختان و ضایعات مزرعه ریخته شده روی آن در ازاء هر متر طول کانال از ۳ تا ۵ کیلوگرم کلش جو و گندم و یا علف های هرز مزرعه ریخته می شود.یک تن ساری کود (گوگرد) و ۳۰۰ کیلوگرم در هکتار اوره روی کلش ها پاشیده می شود زیرا همان طور که می دانیم میکرو ارگانیزم های خاک جهت تجزیه کاه و کلش و تبدیل آن به مواد آلی به ازت نیازمند می باشند.مقدار کود حیوانی مصرفی با عنایت به ابعاد کانال و نوع درخت به میزان ۴۰ تا ۱۲۰ تن در هکتار داده می شود، که می تواند ۳ الی ۴ درصد ماده آلی خام را افزایش دهد. سپس مخلوطی از کودهای ماکرو شامل ۳۰۰ کیلوگرم کود فسفاته و ۴۰۰ کیلوگرم کود پتاسه همراه با ۴۰۰ تا ۱۰۰۰ کیلوگرم در هکتار گوگرد کشاورزی (ساری کود) داده می شود. در نهایت بر روی کانال پر شده نهر کم عمقی زده می شود و آبیاری ثقلی به صورت غرقابی انجام می گیرد.در صورتیکه مشکل کمبود آهن خیلی شدید باشد افزودن محلول اسید سولفوریک به داخل چاله ها نیز مفید می­باشد. دراین حالت ۵۰-۲۵ میلی لیتر اسید سولفوریک غلیظ را به آرامی به ۲۰ لیتر آب (داخل سطل پلاستیکی)اضافه کرده و داخل چاله بریزید. (کار با اسید غلیظ بسیار خطرناک بوده و حتماً بایستی تحت نظر متخصص و با احتیاط کامل انجام شود).

پرنمودن کانال ها با استفاده از کود میکرو و ماکرو در باغ‌های پسته

منابع کودی مورد استفاده برای تغذیه درختان میوه

۱-ازت:از مصرف بیش از اندازه نیتروژن در خاک باید پرهیز کرد زیرا باعث تاثیر منفی بر روی کیفیت میوه می شود. مصرف سالانه ازت برای درختان بارور سیب بر روی پایه بذری ۱۲۰ کیلوگرم در هکتار ازت خالص و برای درختان هلو بسته به نوع خاک ۱۵۰ -۲۰۰ کیلوگرم در هکتار می باشد. در سال اول پس از کاشت جهت جلوگیری از صدمه به نهالای جوان از کود خشک کمتر استفاده شود در صورت نیاز ۱۵-۳۰ گرم ازت خالص در سال اول به صورت خشک استفاده شود. در سال دوم در اوایل بهار مقدار ۵۰-۱۰۰ گرم ازت خالص با توجه به بافت خاک به درختان داده شود. منابع کودی ازت شامل اوره ۴۶% – فسفات آمونیوم ۱۱%- سولفات آمونیوم ۲۰% و نیترات آمونیوم ۳۳% می باشند. در خاک های ایران معمولا سولفات آمونیوم برای استفاده خاکی و اوره برای محلول پاشی استفاده می گردد.

 

۲-فسفر:فسفر باعث افزایش اندازه و کیفیت میوه می شود. و با مصرف متعادل فسفر طول دوره انبارداری میوه افزایش می یابد. در کشور ما در مصرف کودهای فسفره زیاده روی می شود نیاز درختان بارور به فسفر ۲۰-۵۰ کلیوگرم P2O5 در هکتار می باشد. کودهای فسفاته توانایی حرکت کمی در خاک دارند و برای استفاده از این کود باید حتما در عمق ۴۰-۵۰ سانتی متری و در مجاورت ریشه قرار داده شوند. منابع کودی فسفر شامل دی فسفات آمونیوم ۴۶% فسفر و ۲۰% ازت- سوپر فسفات تریبل ۴۶% فسفرو سوپرفسفات معمولی ۲۰ فسفر به شکل P2O5 می باشد.

۳-پتاسیم:مقدار پتاسیم مورد نیاز در درختان میوه ۱۷۰-۲۳۰ کیلوگرم در هکتار K2O می باشد. بهترین زمان مصرف کودهای پتاسیم اوایل بهار است و بهتر است به جای پخش سطحی در باغ آن را در خاک در عمق ۴۰-۵۰سانتیمتری جایگزاری کرد. برای تغذیه پتاسیم می توان از کودهای مثل سولفات پتاسیم- سولفات پتاسیم منیزیم با ۲۲% K2O، ۱۸% اکسید منیزیم و ۲۲% گوگرد- نیترات پتاسیم با ۴۴% K2O و ۱۳۵ نیتروژؤن استفاده کرد.

۴-کلسیم:استفاده از کلرور کلسیم در درختان سیب و گلابی به صورت محلول پاشی توصیه شده است. محلول پاشی کلرور کلسیم سبب افزایش غلظت کلسیم میوه و کاهش عوارض فیزیولوژیک لکه تلخ در سیب و لکه چوب پنبه ای در گلابی می شود و همچنین بهبود صفات کمی و کیفی میوه سیب از قبیل بهبود رنگ، و جلای میوه و رنگ قرمز پوست می گردد.در خاکهای کشور ما کاربرد کلسیم به شکل آهک بجز در مناطق شمالی کشور توصیه نشده است.

۵-گوگرد:مقدار گوگرد مورد نیاز ۱۶-۴۰ کیلوگرم در هکتار می باشد در صورت مشاهد علائم کمبود گوگرد در خاک و یا روی درخت می توان از سوپر فسفات معمولی ۱۳% گوگرد- گچ ۱۸% گوگرد- سولفات پتاسیم ۱۷% گوگرد- سولفات منیزیم ۱۳% گوگرد و گوگرد خالص پودری استفاده کرد.

۶-آهن:بهترین کودهای محتوی آهن ترکیبات شیمیایی با بنیان Fe-DTPA – Fe-EDDHA می باشد. که به صورت چالکود در زیر قطر چکانها استفاده می شود.

الف- کلات های آهن Fe-EDTA محتوی ۶ درصد آهن و به شکل محلول پاشی مصرف می گردد.

ب – سولفات آهن آبدار محتوی ۱۹% آهن می باشداز این کود به شکل محلول پاشی استفاده کرد

 ج-سولفات آهن خشکدر خاک های آهکی ایران بهتر است به شکل محلول پاشی استفاده شود. محلول پاشی پس از رشد کامل برگها با غلظت ۲٫۵-۱۰ در هزار توصیه می شود می توان در فصل زمستان در نیمه خارجی سایه انداز درخت به صورت چالکود نیز استفاده کرد . مقدار مصرف برای نهالای جوان ۷۰-۲۵۰ گرم و برای درختان بارور ۲۵۰-۱۰۰۰ گرم و برای درخت انگور ۵۰-۲۵۰ گرم برای هر درخت توصیه می شود

 د- سکوسترین آهنFe-EDDHA بهترین کود آهن در خاکهای آهکی ایران می باشد محتوی ۶ درصد آهن است این کود فقط به صورت مصرف خاک ی و به میزان ۵۰-۱۵۰ گرم برای هر درخت می باشد. این کود در زمستان و در نیمه سایه انداز درخت در زیر قطر چکانها و یا همراه آب ابیاری در اختیار گیاه قرار می گیرد.

۷- منگنز:رایج ترین کود حاوی منگنز سولفات منگنز با ۱۶% منگنز است که در خاک های اسیدی و قلیایی کاربرد دارد. سولفات منگنز را به محلول پاشی با غلظت ۲-۳ در هزار در درختان در فصل بهار پس از رشد کامل برگ ها در صورت کمبود می توان محلول پاشی نمود و یا در در زمستان در نیمه خارجی سایه انداز درخت به شکل چالکو مصرف نمود.کود اکسید منگنز محتوی ۷۰% منگنز است که به علت حلالیت کم تنها در خاک اسیدی می توان از ان استفاده کرد. کلات منگنز با ۱۲% منگنز می باشد که به علت قیمت بالا فقط در شرایط حاد و به شکل محلول پاشی توصیه می شود.

۸- روی:مقدار مناسب روی در گیاه منجر به گلدهی مطلوب می شود. از منابع مهم کودی روی می توان به سولفات روی، اکسید روی و سکوسترین روی اشاره کرد. کودهای حاوی روی را می توان به صورت مصرف خاکی، محلول پاشی و تزریق در تنه درختان مصرف نمود.کود سولفات روی محتوی ۲۳ درصد روی خالص می­باشد. مقدار مصرف سولفات روی در نهال های جوان ۳۰-۱۰۰ گرم و در درختان بارور ۱۰۰-۲۰۰ گرم برای هر درخت می باشد و در درخت انگور ۵۰-۱۰۰ گرم می باشد. سولفات روی را می توان در زمستان در نیمه سایه انداز درخت و یا بشکل محلول پاشی بلافاصله پس از هرس زمستانه، و در فصل بهار بعد از ریزش گلبرگها و در صورت مشاهد کمبود می توان محلول پاشی را هر ۱۵ روز یکبار تکرار کرد. و به میزان ۲-۵ در هزار مصرف نمد.سولفات روی خشک محتوی ۳۴% روی است و به دلیل حلالیت بالا در آب و سهولت مصرف و تولید تجاری بیشتر مورد استفاده می باشد. در نهال های جوان ۲۰-۸۰ گرم و در درختان بارور ۸۰-۱۵۰ گرم برای هر درخت مورد استفاده قرار می گیرد.

 ۹-مس:رایج ترین ترکیب حاوی مس سولفات مس با ۲۵% مس و ۱۳% گوگرد است. اکسید مس نیز محتوی ۷۵ درصد مس است که به دلیل حلالیت پایین فقط در خاک های اسیدی استفاده می گردد. کلات مس از منابع بسیار موثر مس است که به علت قیمت بالا تنها در شرایط خاص مصرف می گردد. سولفات مس به مقدار ۲۰- ۶۰گرم برای نهال های جوان و در درختان بارور ۴۰-۱۰۰ گرم برای هر درخت مصرف می شود. در محلول پاشی بایستی احتیاط لازم را به عمل آورد تا از گیاه سوزی جلوگیری گردد. در هنگام محلول پاشی به محلول آهک اضافه نمود تا خاصیت اسید زایی کاهش یابد در صورت مشاهد کمبود می توان سولفات مس را در فصل بهار پس از رشد کامل برگها محلول پاشی و در صورت نیاز هر ۱۵ روز یکبار تکرار نمود.

۱۰-بر:مقدار مناسب عنصر بر منجر به افزایش دانه گرده و در نتیجه بهبود لقاح می شود رایج ترین منابع تامین بر عبارتند از اسید بریک با ۱۷% بر برات های سدیم شامل براکس با ۱۱% بر تترا برات سدیم با ۱۴% بر تترا برات سدیم خشک با ۲۰% بر می باشند. بهترین زمان محلول پاشی بر برای درختان میوه دو بار در سال یکی اوایل بهار پیش از متورم شدن جوانه ها و دیگری در پاییز پس از برداشت میوه و قبل از زرد شدن برگ ها است اسید بریک را می توان به میزان ۲۰ کیلوگرم در هکتار مصرف نمود. در نهال های جوان ۲۰-۴۰ گرم و در درختان بارور ۴۰-۸۰ گرم برای هر درخت در فصل زمستان و در نیمه خارجی سایه انداز درخت مصرف نمود.

 ۱۱-مولیبدن:کمبود مولیبدن در خاک های آهکی ایران به ندرت دیده می شود و در صورت کمبود می توان از مولیبدات آمونیوم محتوی ۵۲% مولیبدن و ۶ در صد نیتروژن و مولیبدات پتاسیم محتوی ۴۵% مولیبدن و ۸% پتاسیم اشاره کرد.

 نکات مهم در ارتباطبا مصرف کودهای حاوی عناصر کم مصرف

۱- برای افزایش تشکیل میوه در محصولات باغی نظیر بادام، گردو، فندق، پسته، سیب و گلابی محلول پاشی عناصر غذایی محتوی اوره روی و بر هریک با غلظت پنج در هزار در پایی پس از برداشت محصول و در بهار پیش از باز شدن غنچه ها مفید می باشد.

۲- افزودن اوره با غلظت دو تا پنج در هزار به محلول سولفات آهن، سولفات منگنز، سولفات روی، سولفات مس و اسید بوریک هنگام محلول پاشی موجب افزایش کارایی این کودها می شود.

۳- در محلول پاشی درختان میوه در فصل خواب حداکثر تا ۲۰ روز قبل از تورم جوانه ها باید متوقف شود. در غیر این صورت محلول پاشی موجب سوختگی درخت می شود.

۴- در مزارع و باغاتی که غلظت بر در خاک و آب آبیاری بالا است به مصرف سولفات روی توجه بیشتری مبذول شود تحت چنین شرایطی از شدت مسمومیت بر کاسته می شود.

۵- هرگز کود سولفات روی آبدار را با کود اوره مخلوط نکنید. مخلوط کودی به صورت خمیر در می آید.

۶- به منظور تعیین مصرف دقیق این کودها مراجعه به نتایج تجزیه خاک، آب و برگ درخت ضروری می باشد.

۷- مصرف کودهای محتوی بر در مناطق با خاک های شور توصیه نمی شود.

۸- پیش از مصرف کود مطالب برچسب کود را به دقت مطالعه فرمایید.

۹- در هنگام ظهور گل و اوایل دوره تشکیل میوه نباید این کودها را محلول پاشی کرد.

۱۰-هنگام تهیه محلول کود را به آب اضافه کنید.

۱۱- محلول پاشی در فصل بهار مواد غذایی را مستقیماً و در زمان مناسب در اختیار گیاه قرار می دهد. همچنین محلول پاشی در فصل پاییز باعث ذخیره شدن مواد غذایی در گیاه برای شروع فصل بعدی می شود.

کمبود فسفر

     

نقش فسفر در گیاهان

فسفر بعد از نیتروژن مهمترین عنصر غذایی ضروری و پرمصرف مورد نیاز گیاه بوده و مهم ترین نقش آن در فرآیند تولید و انتقال انرژی است . فسفر به عنوان یک عنصر ساختمانی در ساخت اسیدهای نوکلئیک نقش دارد . فسفر در انتقال انرژی در درختان میوه نقش دارد بنابر این در فعالیت متابولیکی گیاه نقش داشته و بطور غیر مستقیم بر عملکرد محصولات از این طریق تأثیر می‌گذارد. فسفر بصورت ترکیبات آلی فیتات در گیاه ذخیره می‌شود و به همراه سایر عناصر در ساختمان دانه گرده شرکت دارد و مهمترین عنصر در تولید محصول می‌باشد و در تشکیل گل و دانه بندی اهمیت زیادی دارد و همچنین بر تولید‌ اندام‌های زایشی اثر افزایشی دارد. فسفر عنصری ضروری است که به شکل فسفات از خاک جذب می‌شود وجود مقادیر کافی فسفر سبب ازدیاد رشد گیاه می گردد. فسفر کافی، همچنین باعث زودرسی محصول به خصوص در غلات می گردد. فسفر نیز عنصری متحرک می باشد و کمبود آن سبب کاهش شدید در رشد کلی می گرد.علاوه بر این، فسفر در میزان جذب عناصر کم مصرف فلزی توسط ریشه گیاه نیز نقش دارد و میزان جذب این عناصر را افزایش می‌دهد.

علائم کمبود فسفر

فسفر یکی از عناصر غذایی پر مصرف مهم (ضروری) می‌باشد که کمبود آن رشد گیاه را به شدت محدود می‌کند. قسمت اعظم فسفر در خاک به فرم فسفات‌های نامحلول می‌باشد ، از طرف دیگر هنگام مصرف کود‌های شیمیایی بخش قابل ملاحظه ای از فسفر به فرم ترکیب‌های نامحلول در خاک تثبیت می‌گردد. لذا اکثر خاک‌های کشاورزی حاوی مقادیر زیادی از ذخایر فسفر نامحلول می‌باشندزمانی که گیاه دچار کمبود فسفر می‌شود، ورود کربوهیدرات‌ها را به ریشه افزایش می‌دهد. این امر موجب افزایش نسبت Root/Shoot می‌شود. همچنین مورفولوژی ریشه را از طریق افزایش سرعت رشد ریشه‌های جانبی و تولید سیستم ریشه‌ای بلندتر تغییر می‌دهند. به علاوه کمبود فسفر موجب افزایش پروتئین‌های انتقال دهنده فسفات شده و خروج اسیدهای آلی، RNA آزها و فسفاتازها افزایش می‌یابد. گاهی علائم کمبود فسفر شبیه ازت می‌باشد. در کمبود فسفر رشد بخش هوایی و ریشه هر دو کند و یا متوقف می‌شود. برگها کوتاه، باریک و نازک می‌شوند و در این حالت دمبرگها زاویه کوچکی را با شاخه تشکیل می‌دهند. رشد طولی گیاه عمودی بوده و شاخه‌های جانبی کمتر رشد می‌یابند. تعداد برگها کاهش یافته وجوانه‌ها می‌میرند و تعداد شکوفه‌ها کاهش می‌یابد بنابراین از محصول میوه نیز کاسته می‌شود. برگها به رنگ سبز تیره مایل به آبی یا ارغوانی در می‌آیند و گاهی لکه‌ها و یا نوارهایی به همین رنگ بر روی پهنک برگ ظاهر می‌شود. رنگ ارغوانی که مربوط به ماده آنتوسیانین می‌باشد از مشخص ترین علائم کمبود فسفر در درختان میوه می‌باشد. کمبود فسفر فعل و انفعالات سوخت و ساز نظیر تبدیل قند به نشاسته را متوقف می‌سازد و در نهایت آنتوسیانین در برگ تشکیل می‌شود. علائم کمبود در برگهای پیر مشاهده می‌شود و برگهای جوان سرشاخه‌ها به رنگ سبز طبیعی باقی می‌مانند. در هنگام کمبود فسفر در بعضی از میوه ها، گوشت میوه نرم و شیره میوه خیلی ترش و خاصیت انباری آن کاهش می‌یابد.

۱- میزان فسفر در گیاهان از ۰/۲ تا ۰/۵ درصد در ماده خشک تغییر می کند.

 ۲- علائم کمبود: اولین علامت کمبود در رشد دیده می شود و سپس برگهای پیرتر به رنگ زرشکی سیر(ارغوانی) تبدیل می شوند( در گیاه متحرک است)

۳- علائم زیادی: اگر از ۱% در ماده خشک بیشتر باشد باعث مسمومیت فسفر می شود. مسمومیت فسفر بر روی سایر عناصر مانند آهن، منگنز و روی تاثیر می گذارد.

 ۴- بجز در خاکهای آلی،مقدار فسفرمعدنی موجود در خاکها همواره بیشتر از فسفر الی است.

 ۵- فسفر و روی در خاک بر هم اثری نداشته بلکه واکنش آنها بر روی هم در داخل گیاه رخ می دهد.

 ۶- فسفر حساس ترین عنصر غذایی نسبت به تغییرات PH می باشد.

 ۷- مصرف زیاد کودهای فسفره در خاک می تواند موجب کمبود روی در گیاه شود.

 ۸- آزاد شدن و قابل استفاده گردیدن فسفات در خاکهای آهکی اسانتر از خاکهای اسیدی است.

 ۹- هر چه در خاک نسبت AL به OH کوچکتر باشد، جذب فسفر بیشتر خواهد بود.

 ۱۰- مهمترین منبع فسفر خاک اپاتیت می باشد و عمدتاً رسوب معدنی فسفر به فرم فلور اپاتیت(Ca5(Po4)3f) در خاکها غالب است.

 ۱۱- فعالیت یون فسفات در محلول خاک های آهکی، عمدتاً تحت تاثیر سه عامل؛ فعالیت یون کلسیم، مقدار و اندازه ذرات کربنات کلسیم آزاد در خاک و مقدار رس می باشد

 ۱۲- فسفر بلوغ گیاه را جلو می اندازد(بر خلاف ازت)

 ۱۳- گیاهان یون فسفر یک ظرفیتی ارتوفسفات اولیه (H2PO4-) را ترجیح می دهند(حدود ده برابر بیشتر) در حالی که در محلول خاک HPO42- فراوانتراست.

 ۱۴- فسفر با جذب عناصری مثل آهن، مس و روی رقابت می کند

۱۵- فسفر قابل دسترس یا Labile : مقداری فسفری که ظرف ۲۴ ساعت از سطوح قابل تبادل فاز جامد از طریق تبادل با یون های دیگر، وارد محلول خاک می شود.

 ۱۶- فسفر، بور و سیلیسیم در واکنش های انتقال انرژی در سیستم های گیاهی دخالت دارند.

 ۱۷- غلظت فسفر، ازت و پتاسیم ؛ با افزایش سن گیاه کمتر میشود.

 ۱۸- فسفر یکی از مهمترین عاملهای پدیده اوتروفیکاسیون است.

 ۱۹- در خاک های آهکی وجود سطح زیاد فسفر در خاک باعث تشدید کمبود روی می شود .

۲۰- مقدار فسفر پوسته جامد زمین ۰٫۱۲ درصد می باشد و مقدار فسفر خاک از ۰٫۰۲ تا ۰٫۵ درصد در نوسان است.

 ۲۱- فسفر در تشکیل بذر نقش ویژه ای دارد و به مقدار فراوان در بذر و میوه یافت می شود و می تواند عامل زودرسی محصولات بخصوص غلات باشد.

 ۲۲- بدلیل تحرک اندک فسفر در خاک، ارتوفسفات ها عمدتاً از طریق پخشیدگی به ریشه گیاه می رسند

۲۳- درصد فسفات های اینوزیتول(دسته ای از فسفاتهای آلی خاک) در خاکهای زیر پوشش جنگل بیش از دیگر اراضی است و مقدار آن با افزایش PH خاک، کاهش می یابد.

 ۲۴- وجود فسفر در افزایش مقاومت گیاهان به بیماری ها نقش مثبت دارد.

 ۲۵- منوکلسیم فسفات و دی کلسیم فسفات بیشترین انحلال و فلوئور آپاتیت کمترین انحلال پذیری را دارد.

 ۲۶- با افزایش کودهای ازته به خاک، جذب فسفر بوسیله گیاه افزایش می یابد زیرا کود ازته رشد ریشه را افزایش می دهند

۲۷- کودهای فسفاته و پتاسه در افزایش ارتقای کیفیت نشاسته محصول نقش دارند.

 ۲۸- مصرف همزمان ازت با فسفر در روش پخش نواری بازده جذب فسفات را به دلایل زیر افزایش می دهد:توسعه ریشه – کاهش PH در محل پخش کود – افزایش ارتوفسفات اولیه به ارتوفسفات ثانویه

۲۹- رفتار فسفر و آرسنیک در خاک ها مشابه است

۳۰ – کمبود فسفر همانند کمبود روی باعث افزایش تراوایی غشاء ریشه میشود.

 ۳۱- منحنی جذب فسفات مانند منحنی جذب پتاسیم است

 ۳۲- فسفات بر خلاف نیترات و سولفات، در درون گیاهان احیا نمی شود

 E-Value-33 فسفر قابل دسترس یا همان فسفر لبیل (مجموع فسفر محلول و تبادلی) را اندازه می گیرد

 ۳۴- اگر فسفر به خاک اضافه کنیم یک مرحله جذب تند یا سریع داریم (۲۴-۴۸ hr) و یک مرحله جذب کند (یک هفته تا یک ماه)، که جذب سریع همان جذب اختصاصی است و البته مقدار کمی هم غیر اختصاصی است

 ۳۵- فسفر از جمله عناصری است که سریع جذب گیاه می شود ( Fast Aborbingion )

۳۶ – غنی ترین بخش گیاه از نظر فسفر، دانه است

 ۳۷-مناسبترین روش تعیین فسفر قابل استفاده در خاکهای آهکی روش اولسن است که با محلول نیم نرمال بی کربنات سدیم با PH=8.5 ، عصاره خاک تهیه می شود. بی کربنات و هیدروکسیل به صورت دو رقیب، فسفات را از ذرات خاک جدا می کنند. حد بدست آمده فسفر در این روش بین ۴۵- ۵ پی پی ام است.

 ۳۸- هم دماهای جذب فسفر، مقدار فسفر جذب شده را به عنوان تابعی از غلظت فسفر تعادلی نشان داده و با استفاده از آن قدرت تثبیت فسفر در خاک ها را می توان تخمین زد

 ۳۹- آپاتیت که ماده اصلی سنگ فسفات را تشکیل می دهد

 ۴۰- سوپر فسفات ها که شامل سوپر فسفات(ساده) معمولی (%۲۰ P2O5) و سوپر فسفات (تریپل)غلیظ (%۴۶ P2O5) است

 

کمبود فسفر در پسته

کمبود فسفر در پسته

کمبود پتاسیم

کمبود پتاسیم

پتاسیم از عناصر ضروری گیاهان عالی و فراوان‌ترین عنصر موجود در پیکره گیاه پس از ازت است. پتاسیم از عناصر پر‌مصرف است. تجربه نشان می‌دهد که معمولا مقدار سه عنصر پتاسیم، فسفر و نیتروژن در خاک نسبت به سایر عناصر ضروری برای حداکثر رشد گیاه ناکافی است. لذا این سه عنصر ترکیب‌اساسی کود‌های تجاری را تشکیل می‌دهند. مقدار متوسط پتاسیم پوسته خاک در حدود ۳/۲ درصد است. منبع عمده پتاسیم برای رشد گیاهان در شرایط طبیعی از هوازدگی کانی های پتاسیم دار تامین می‌شود.پتاسیم به راحتی در سراسر گیاه حرکت می‌کند و به مقدار زیاد در بخشهای فعال و در حال رشد گیاه وجود دارد. مقدار مورد نیاز گیاهان به پتاسیم متفاوت است. ممکن است گیاه در یک مرحله از رشد فیزیولوژیکی نیاز به جذب پتاسیم بیشتر از مرحله دیگر داشته باشد. مثلاً در سیب زمینی ممکن است در مراحل اولیه رشد علائم کمبود پتاسیم را ظاهر نکند، اما در مراحل بعدی کمبود پتاسیم ممکن است برای گیاه بحرانی شود.

کمبود پتاسیم فوراً به نشانه‌های قابل دیدن منجر نمی‌شود. ابتدا فقط کاهشی در میزان رشد ایجاد می‌شود،ادامه کمبود یا شدیدتر شدن آن زردی و سوختگی رخ می‌دهد. این نشانه ها معمولاً در برگهای پیرتر شروع می‌شود زیرا این برگها یون پتاسیم را در اختیار برگهای جوان تر قرار می‌دهند. در اغلب گونه‌های گیاهی زردی و سوختگی ازحاشیه و نوک برگها شروع می‌شود. گیاهانی که کمبود پتاسیم‌دارند معمولاً از شادابی‌کمتری برخوردار هستند و در شرایط کم آبی به سهولت پژمرده می‌شوند. لذا مقاومت به خشکی در آنها ضعیف است و نیز حساسیت بیشتری نسبت به شوری، آسیب به سرما و حمله بیماری قارچی نشان می‌دهند. توقف رشد در حالت عمومی ، کوتاه شدن میانگره ها و کوچک ماندن برگ ها, کلروز میان گره ها و سبز ماندن رگبرگ ها، میوه ها نوک کشیده شده و عدم تکامل در قسمت دم میوه در گیاهانی که پتاسیم کافی دارند، فعالیت روزنه‌ها به خوبی کنترل می‌شود. مکانیسم باز و بسته شدن روزنه‌ها کاملاً به جریان پتاسیم و مالات به عنوان آنیون همراه پتاسیم وابسته است. ورود فعال پتاسیم به سلول روزنه باعث باز شدن روزنه و خروج پتاسیم از سلول باعث بسته شدن روزنه می‌شود. در اکثر گونه ها مکانیسم باز و بسته شدن مطلقاً به یون پتاسیم وابسته است و سایر کاتیونهای تک ظرفیتی نمی توانند وظیفه یون پتاسیم را بر عهده گیرند. اختلالهای ناشی ازکمبود پتاسیم شامل۱- مختل شدن فعالیتهای ناشی ازاثر اسمزی وتورگر مانند بازوبسته شدن روزنه ها ۲- مختل شدن ساخت پروتئین‌ها به دلیل از دست رفتن زیر واحدهای ریبوزومی ۳- کاهش فعالیت آنزیم‌ها به دلیل از دست رفتن ساختار فضایی آنزیم‌ها که باردار شدن آنها به K+ بستگی دارد ۴-کاهش شدید فتوسنتز به دلیل نقش K+درایجاد توازن با H+ و تنظیم اسیدیته استرومای کلروپلاست وفعال نمودن آنزیم سیکل کالوین روبیسکو۵- کاهش بارگیری وانتقال آبکش.

پتاسیم وفتوسنتز

پتاسیم نقش کلیدی در فتوسنتز دارد. یون پتاسیم انتقال مواد حاصل از فتوسنتز را تسریع می‌کند. این امر احتمالاً مربوط به فرآیندهای فتوفسفوریلاسیون است. به طوری‌که هرگاه مقدارK+ در گیاه زیاد شود احتمالاً تولیدATP زیاد می شود که خود در بارگیری آوندهای آبکش با مواد ساخته شده فتوسنتزی لازم است. افزایش فتوفسفوریلاسیون و انتقال الکترون فتوسنتزی در گیاهانی که به خوبی از یون پتاسیم برخوردار هستند مشاهده‌شد. میزان فتوسنتز در بسیاری از گونه هایی که در معرض استرس نمک (NaCl) هستندکاهش می‌یابد.

fig129

نقش مس و علائم کمبود آن

     

مس در گیاه بیشتر در فعالیت های آنزیمی دخیل است . وجود این عنصر در سیستم های آنزیمی اکسیداز _ کاتالاز ضروری است . همچنین این عنصر در واکنش هایی انتقال الکترون سهیم و فعال کننده چندین آنزیم می باشد . این عنصر در گیاه متحرک نیست و بنابراین کمبود آن ابتدا در برگ های جوانتر گیاه مشاهده می شود . گیاهان یونجه ، کاهو ، یولاف ، پیاز ، مرکبات ، درختان میوه و گندم بیشترین حساسیت را به کمبود مس نشان می دهند . این در حالی است که لوبیا ، نخود فرنگی ، سیب زمینی و سویا کمترین حساسیت را نسبت به مس نشان می دهند .

علائم کمبود مس

علائم کمبود مس در غلات دانه ریز شامل زردی عمومی گیاه ، سوختگی و پیچیدگی نوک برگ ها و ظهور رنگ سبز کم رنگ در برگ های جوان و عدم تشکیل کامل سنبله به ویژه سنبله انتهایی است . کمبود مس در مرکبات بلافاصله باعث کلروز نمی شود ، اولین نشانه ی کمبود در بافت های جوان گیاه مشاهده می شوند . این درختان شاخه های پررشدی با برگ های درشت به وجود می آورند . برگ ها به رنگ سبز تیره ولی با لکه های زرد رنگ درمی آیند . برگهادر بسیاری از سبزی ها در اثر کمبود مس ، شادابی خود را از دست می دهند . ممکن است به رنگ سبز تیره باقی بمانند ولی لکه های زرد رنگی روی شاخه های سبز کنار یا پایین گره اتصال برگ به وجود می آید . در گندم ، کمبود مس باعث کوچک شدن خوشه ها شده و حتی دانه نیز در انتهای خوشه ها تشکیل نمی شود.

مس

نقش گوگرد و علائم کمبود

از وظایف مهم گوگرد در گیاهان ، می توان به دخالت این عنصر در بسیاری از فعالیت های آنزیمی و نیز شرکت آن در ساختمان شیمیایی بسیاری از اسیدهای آمینه نظیر متیونین و سیستین و نیز ترکیبات فرار مولد رایحه گیاهانی نظیر سیر و پیاز و خردل اشاره نمود. ساخت روغن و بهبود کیفیت میوه از دیگر وظایف این عنصر در گیاهان به شمار می رود. همچنین گوگرد خاصیت قارچ کشی داشته و بیماری سفیدک را رفع نموده پیرامون طوقه درختان را ضد عفونی می کند. این عنصر با افزایش حلالیت فسفر ، مصرف کودهای فسفاتی را کاهش می دهد. گوگرد در تشکیل کلروفیل ویتامینهای تیامین و بیوتین ، فرودوکسین (که سبب احیای سولفات و نیترات می گردد) و در تشکیل گلوتاتیون و کوآنزیم آ دخالت داشته و باعث افزایش مقاومت گیاهان به امراض ، خشکی و سرما می شود و از تجمع نیترات در بافتهای گیاه جلوگیری می نماید. نقش گوگرد در افزایش عملکرد پیاز ، ذرت علوفه ای ، پنبه و دانه های روغنی در سطح وسیع گزارش شده است. کمبود گوگرد در خاکهائی که به شدت در معرض شستشو قرار دارند مشاهده می شود. در این صورت می بایستی گوگرد را بصورت کود به خاک اضافه کرد.

علائم کمبود گوگرد
مهم ترین علامت کمبود گوگرد در گیاهان رنگ پریدگی و کوتاهی و کوچکی بوته است
ساقه های گیاهان مبتلا کوتاه تر و نازک تر از معمول است و بیشتر چوبی هستند
می شود سطح برگ کوچک و تعداد برگ ها کم
کلروز یا زردی برگ ابتدا در برگ های جوان نمایان می شود.رنگ برگ ها یکنواخت و متمایل به زرد است و در شدت کمبود کاملاً زرد هستند

33nas6q

23sumoh

گوگرد

33xalj7

255rzti